با ظهور واحدهاي تبديل مستقيم نفت اتفاق میافتد
انقلاب در صنعت پتروشيمي
سيدرضا حسيني : با گذشت زمان مزيتهاي کسب سهم کشورها از بازار جهاني محصولات پتروشيميايي، جهت جديدي به خود گرفته است. بهنحوي که صرف داشتن ذخاير معدني و انرژي نميتواند به معني ظرفيتهاي شاخص براي رشد و توسعه صنايع پتروشيميايي يک کشور خصوصا در خاورميانه باشد بلکه شيوه استفاده از اين ذخاير در راستاي ارتقاي بازدهي، ايجاد ارزشافزوده و کاهش اتلاف منابع بسيار مهم است. در اين بين شکلگيري موج يکپارچگي صنايع پالايشي و پتروشيميايي تحت عنوان پتروپالايشگاهها، و به شکل بسيار پيشرفتهتر آن يعني تبديل مستقيم نفت خام به محصولات پتروشيميايي موسوم به COTC بر آن است تا انقلابي در صنعت پتروشيمي ايجاد كرده و کشورهاي داراي منابع نفتي (نظير عربستان سعودي) يا واردکنندگان بزرگ نفت (نظير چين) به بزرگترين توليدکنندگان محصولات پتروشيمي تبديل شوند.
در شکل سنتي حاضر، پالايشگاهها نفتاي مورد نياز کراکرهاي صنعت پتروشيمي را توليد ميكنند و در اختيار آن قرار ميدهند تا در عمليات توليد بتواند مورد استفاده قرار گيرد. در حال حاضر بهطور متوسط و استاندارد يک بشکه نفت ميتواند هشت تا ۱۰ درصد نفتا در اختيار توليدکنندگان قرار دهد و در بهترين حالت در پيچيدهترين پتروپالايشگاهها بهعنوان مثال پتروپالايشگاه ربيغ عربستان ميتواند ۱۷ درصد يا در پتروپالايشگاه صدارا عربستان ميتواند 20 درصد نفتا براي فراوري محصولات پتروشيمي توليد کند. با اين حال گفته ميشود COTC قادر است ۴۰ تا 80 درصد مواد شيميايي را از هر بشکه نفت استخراج کند که رقمي بسيار قابل توجه است.
در حال حاضر به جز مجتمع Hengli که در اوايل سال 2019 در چين راهاندازي شد و در حال حاضر با ظرفيت کامل، توليد ميكند سه پروژه COTC ديگر در چين (برنامه راهاندازي در سالهاي 2019 تا 2021) و يک پروژه COTC نيز در عربستان سعودي (برنامه راهاندازي در سال 2025) در حال آمادهسازي و اجرا هستند.
در خلاصه تبيين الگوههاي مختلف پتروپالايشگاهها، چهار الگو مطرح است و الگوي COTC الگوي پيشرفته پنجم است:
الگوي اول: پالايشگاه + واحد RFCC (توليد پروپيلن)
الگوي دوم: پالايشگاه + واحد BTX (توليد آروماتيکها) + واحد RFCC (توليد پروپيلن)
الگوي سوم: پالايشگاه + واحد پارازايلين يا پالايشگاه+ واحد کراکر بخار
الگوي چهارم: پالايشگاه + واحد پارازايلين + واحد کراکر بخار
الگوي پنجم: COTC (تبديل مستقيم نفت به محصولات پتروشيميايي با استفاده از فرايندهاي پيشرفته هيدروکراکينگ)
وقتي صحبت از بازدهي 40درصدي يک واحد COTC ميشود؛ يعني در يک پالايشگاه با ظرفيت 20 ميليون تن در سال (معادل 400 هزار بشکه در روز) توليد حدود هشت ميليون تن انواع محصولات با ارزش پتروشيمي (غالبا پارازايلين و اتيلن و پروپيلن) ميسر ميشود به بيان ديگر با توجه به ظرفيت بالاي اين واحدها، تا چهار برابر يک واحد پتروشيمي با ظرفيت متعارف جهاني، ميتوانند به توليد محصولات متنوع بپردازند. نکته مهم در علت جهش به سمت واحدهاي COTC عبارت است از: پيشبيني متوسط رشد سالانه تقاضاي بالا براي محصولات پتروشيمي (بين 4 تا 4.5 درصد در سال در 20 سال آينده که حتي بيشتر از متوسط نرخ GDP جهاني (سه درصد) است) در مقايسه با نرخ رشد کند تقاضاي فراوردههاي سوختي نظير بنزين و گازوئيل که بين 0.5درصد تا 1.5 درصد در سال در 20 سال آينده متصور است. عمدتا انقلاب خودروهاي برقي و نيز بهبود کيفيت سوختها و گرايش به سمت سوختهاي پاک، از دلايل اصلي کاهش رشد تقاضاي فراوردههاي سوختي حتي در کشورهاي کمترتوسعهيافته است.
يکي از دلايل اصلي پيشگامشدن کشور چين در توسعه واحدهاي COTC هزينه بالاي تأمين خوراک پتروشيميهاي خود (از جمله اتان و LPG) از سمت آمريکاست. بهگونهاي که با احتساب هزينه حمل و بارگيري محموله، هزينه خوراک وارداتي چين تقريبا دو برابر قيمت آن در آمريکا خواهد شد.
جدول فوق مشخصات واحد COTC گروه Hengli در چين و طرحهاي ديگر COTC چين به همراه طرح COTC عربستان سعودي را نشان ميدهد که در ادامه توضيحات هر يک ارائه خواهد شد:
* اگرچه مشارکت آرامکو و سابيک، درصد تبديل را ابتدا 45 درصد عنوان كردند اما سپس در قرارداد با Chevron Lummus Global و CB&I تجاريسازي فرايند COTC تا تبديل 70-80 درصد را دنبال ميكند.
شايان توجه است که هر سه مالک پروژههاي COTC چين، از بزرگترين توليدکنندگان PET در چين هستند که به دنبال تأمين پارازايلين خود به احداث اين واحدها روي آوردهاند. ضمن آنکه در تمام پروژههاي فوق، توليد محصولات پاييندست پتروشيمي نظير پليپروپيلن و... نيز به منظور حداکثر ارزشافزايي، ملحوظ شدهاند. ميزان واردات پارازايلين چين در سال 2018 حدود 15 ميليون تن بوده است که انتظار ميرود در سال 2023 با افزايش ظرفيتهاي ناشي از واحدهاي COTC، خالص واردات پارازايلين اين کشور به کمتر از شش ميليون تن برسد. خوراک واحد Hengli و ساير طرحهاي COTC چين ترکيب نفت خام سبک و سنگين و خوراک طرح COTC عربستان، نفت سبک است. هرچه خوراک ورودي سبکتر باشد، ميزان تهماندههاي برج، کمتر و راندمان توليد مواد پتروشيميايي بالاتر است. در مقايسه يک پالايشگاه - کراکر بخار با يک واحد COTC، بايد گفت که در پتروپالايشگاه نفتاي توليدي پالايشگاه به واحد کراکربخار ارسال ميشود و درواقع نفت خام، خوراک غيرمستقيم واحد پتروشيمي است. به منظور افزايش بازدهي تبديل مستقيم نفت خام به محصولات پتروشيميايي، حصول موارد ذيل ضروري است:
- کاهش ميزان تهماندههاي سنگين برج
- افزايش نسبت هيدروژن به کربن (H:C) به حدود دو
- کاهش گوگرد و ناخالصيهاي فلزي
در نيل به اين مهم، از دو فرايند «هيدروژنافزايي» و «کربنزدايي» ميتوان استفاده کرد که در افزايش نسبت H:C و کاهش گوگرد و ناخالصيهاي فلزي بسيار مؤثرند. به دليل اهميت عدم اتلاف کربن، عمدتا از فرايند هيدروژنافزايي استفاده ميشود. اين فرايند شامل هيدروکراکينگ است. در هيدروکراکينگ بنزين، گازوئيل و تهماندههاي برج با افزودن هيدروژن، ناخالصيهاي نيکل و واناديم که مسمومکننده کاتاليست در ادامه هستند، حذف ميشود. همچنين سايز مولکولهاي سنگين و ميزان گوگرد، کاهش يافته و بيشترين درصد تبديل حادث ميشود. پيکربندي مجتمع COTC واحد Hengli در چين در شکل شماره دو نشان داده شده است.
در اين مجتمع از تکنولوژي هيدروکراکينگ شرکت AXENS براي هيدروکراکينگ تهماندههاي برج خلأ و هيدروکراکينگ بنزين و گازوئيل استفاده ميشود و بيشترين نفتاي سنگين براي واحد آروماتيکها توليد ميشود. علاوهبر توليد سالانه 4.5 ميليون تن پارازايلين، حدود 970 هزار تن در سال نيز بنزن در واحد آروماتيکهاي اين مجتمع توليد ميشود.
شرکتهاي KBR، UOP، CB&I و ... از ديگر شرکتهاي صاحب تکنولوژي هيدروکراکينگ هستند.
درحاليکه ظرفيت بزرگترين الفينها (کراکرهاي بخار) حداکثر دو ميليون تن در سال است، درخصوص پروژه COTC مشترک ميان آرامکو و سابيک با درصد تبديل 45 درصد، ميزان توليدات محصولات آن 9 ميليون تن خواهد بود که درواقع چهاربرابر توليدات يک واحد کراکربخار خواهد بود. در ادامه چنانچه براي نيل به راندمان 70-80 درصد، مشارکت شرکت Aramco با شرکتهاي CB&I و Chevron Lummus Global (CLG) به نتيجه برسد، ظرفيت آن حداقل معادل 14 ميليون تن (يعني 6.5 برابر يک واحد الفين) خواهد بود که معادلات توليدات اتيلن و پروپيلن منطقه را بههم خواهد ريخت. پيکربندي توليدات واحد COTC شرکتهاي Aramco/CLG/CB&I بر اساس پتنتهاي موجود توسط مؤسسه IHS به صورت شکل شماره سه پيشنهاد شده است.
در جمعبندي موارد زير قابل استناد است:
1. واحدهاي COTC به دليل مقياس ظرفيت بالا، توازن عرضه و تقاضاي جهاني محصولات پتروشيميايي عمده را تغيير خواهند داد که نمونه آن پارازايلين چين خواهد بود، بهگونهاي که طرحهاي COTC چين سازندگان PET اين کشور را به سمت خودکفايي پيش ميبرد.
2. طرح COTC مشارکت Aramco/Sabic عربستان، در جهت بيشترين بهرهوري از نفت و تنوعبخشي به محصولات پتروشيمي است.
3. در طرحهاي COTC به کاهش ميزان تهماندههاي بزرگ نياز است که براي اين مهم فرايند هيدروژنافزايي به کربنزدايي ارجحيت دارد.
4. فرايند هيدروکراکينگ به يکي از مهمترين فرايندهاي درحالتوسعه تبديل ميشود و اين امر به دليل توانايي در هيدروژنافزايي، کراکينگ، حذف گوگرد، توليد نفتا و بنابراین ارتقاي درصد تبديل نفت به مواد پتروشيميايي است.
5. در هيدروکراکينگ مورد استفاده در COTC به کاتاليستهايي نياز است که تا حد ممکن توليدات نفتاي سبک و سنگين در مقايسه با توليدات جريانات مياني و گازوئيل را افزايش دهند.
6. هدفگذاري در توليد موارد پتروشيميايی مشخص، قدرت انتخاب نوع نفت خوراک و بنابراین الگوي بهينه پيکربندي را فراهم ميكند. قطعا توليد الفينهاي بيشتر بهجاي پارازايلين نياز به خوراک از نوع نفت با API بيشتر را لازم مينمايد.
7. عوامل کليدي در طراحي واحدهاي COTC شامل بازده محصول، مصرف هيدروژن، مصرف يوتيليتيها و سرمايهگذاري ثابت هستند. در پايان قابل ذکر است که اگرچه بيشک ايران يکي از کشورهاي با ذخاير غني نفت است، اما مهم استفاده بهينه و ايجاد بيشترين ارزش افزوده از اين منابع است. در شرايطي که به دليل تحريمهاي ظالمانه عليه کشور، صادرات نفت با دشواري همراه است، برنامهريزي براي طرحهاي پتروپالايشگاهي و خصوصا از نوع واحدهاي COTC بسيار ضروري است. اگرچه سرمايهگذاري آن بالا و بين 10 تا 15 ميليارد دلار خواهد بود و نياز به برنامهريزي مالي دارد، اما امکان سرمايهگذاري مشترک با شرکتهاي چيني براي احداث اين واحدها در چين نيز قابل برنامهريزي است.
سيدرضا حسيني : با گذشت زمان مزيتهاي کسب سهم کشورها از بازار جهاني محصولات پتروشيميايي، جهت جديدي به خود گرفته است. بهنحوي که صرف داشتن ذخاير معدني و انرژي نميتواند به معني ظرفيتهاي شاخص براي رشد و توسعه صنايع پتروشيميايي يک کشور خصوصا در خاورميانه باشد بلکه شيوه استفاده از اين ذخاير در راستاي ارتقاي بازدهي، ايجاد ارزشافزوده و کاهش اتلاف منابع بسيار مهم است. در اين بين شکلگيري موج يکپارچگي صنايع پالايشي و پتروشيميايي تحت عنوان پتروپالايشگاهها، و به شکل بسيار پيشرفتهتر آن يعني تبديل مستقيم نفت خام به محصولات پتروشيميايي موسوم به COTC بر آن است تا انقلابي در صنعت پتروشيمي ايجاد كرده و کشورهاي داراي منابع نفتي (نظير عربستان سعودي) يا واردکنندگان بزرگ نفت (نظير چين) به بزرگترين توليدکنندگان محصولات پتروشيمي تبديل شوند.
در شکل سنتي حاضر، پالايشگاهها نفتاي مورد نياز کراکرهاي صنعت پتروشيمي را توليد ميكنند و در اختيار آن قرار ميدهند تا در عمليات توليد بتواند مورد استفاده قرار گيرد. در حال حاضر بهطور متوسط و استاندارد يک بشکه نفت ميتواند هشت تا ۱۰ درصد نفتا در اختيار توليدکنندگان قرار دهد و در بهترين حالت در پيچيدهترين پتروپالايشگاهها بهعنوان مثال پتروپالايشگاه ربيغ عربستان ميتواند ۱۷ درصد يا در پتروپالايشگاه صدارا عربستان ميتواند 20 درصد نفتا براي فراوري محصولات پتروشيمي توليد کند. با اين حال گفته ميشود COTC قادر است ۴۰ تا 80 درصد مواد شيميايي را از هر بشکه نفت استخراج کند که رقمي بسيار قابل توجه است.
در حال حاضر به جز مجتمع Hengli که در اوايل سال 2019 در چين راهاندازي شد و در حال حاضر با ظرفيت کامل، توليد ميكند سه پروژه COTC ديگر در چين (برنامه راهاندازي در سالهاي 2019 تا 2021) و يک پروژه COTC نيز در عربستان سعودي (برنامه راهاندازي در سال 2025) در حال آمادهسازي و اجرا هستند.
در خلاصه تبيين الگوههاي مختلف پتروپالايشگاهها، چهار الگو مطرح است و الگوي COTC الگوي پيشرفته پنجم است:
الگوي اول: پالايشگاه + واحد RFCC (توليد پروپيلن)
الگوي دوم: پالايشگاه + واحد BTX (توليد آروماتيکها) + واحد RFCC (توليد پروپيلن)
الگوي سوم: پالايشگاه + واحد پارازايلين يا پالايشگاه+ واحد کراکر بخار
الگوي چهارم: پالايشگاه + واحد پارازايلين + واحد کراکر بخار
الگوي پنجم: COTC (تبديل مستقيم نفت به محصولات پتروشيميايي با استفاده از فرايندهاي پيشرفته هيدروکراکينگ)
وقتي صحبت از بازدهي 40درصدي يک واحد COTC ميشود؛ يعني در يک پالايشگاه با ظرفيت 20 ميليون تن در سال (معادل 400 هزار بشکه در روز) توليد حدود هشت ميليون تن انواع محصولات با ارزش پتروشيمي (غالبا پارازايلين و اتيلن و پروپيلن) ميسر ميشود به بيان ديگر با توجه به ظرفيت بالاي اين واحدها، تا چهار برابر يک واحد پتروشيمي با ظرفيت متعارف جهاني، ميتوانند به توليد محصولات متنوع بپردازند. نکته مهم در علت جهش به سمت واحدهاي COTC عبارت است از: پيشبيني متوسط رشد سالانه تقاضاي بالا براي محصولات پتروشيمي (بين 4 تا 4.5 درصد در سال در 20 سال آينده که حتي بيشتر از متوسط نرخ GDP جهاني (سه درصد) است) در مقايسه با نرخ رشد کند تقاضاي فراوردههاي سوختي نظير بنزين و گازوئيل که بين 0.5درصد تا 1.5 درصد در سال در 20 سال آينده متصور است. عمدتا انقلاب خودروهاي برقي و نيز بهبود کيفيت سوختها و گرايش به سمت سوختهاي پاک، از دلايل اصلي کاهش رشد تقاضاي فراوردههاي سوختي حتي در کشورهاي کمترتوسعهيافته است.
يکي از دلايل اصلي پيشگامشدن کشور چين در توسعه واحدهاي COTC هزينه بالاي تأمين خوراک پتروشيميهاي خود (از جمله اتان و LPG) از سمت آمريکاست. بهگونهاي که با احتساب هزينه حمل و بارگيري محموله، هزينه خوراک وارداتي چين تقريبا دو برابر قيمت آن در آمريکا خواهد شد.
جدول فوق مشخصات واحد COTC گروه Hengli در چين و طرحهاي ديگر COTC چين به همراه طرح COTC عربستان سعودي را نشان ميدهد که در ادامه توضيحات هر يک ارائه خواهد شد:
* اگرچه مشارکت آرامکو و سابيک، درصد تبديل را ابتدا 45 درصد عنوان كردند اما سپس در قرارداد با Chevron Lummus Global و CB&I تجاريسازي فرايند COTC تا تبديل 70-80 درصد را دنبال ميكند.
شايان توجه است که هر سه مالک پروژههاي COTC چين، از بزرگترين توليدکنندگان PET در چين هستند که به دنبال تأمين پارازايلين خود به احداث اين واحدها روي آوردهاند. ضمن آنکه در تمام پروژههاي فوق، توليد محصولات پاييندست پتروشيمي نظير پليپروپيلن و... نيز به منظور حداکثر ارزشافزايي، ملحوظ شدهاند. ميزان واردات پارازايلين چين در سال 2018 حدود 15 ميليون تن بوده است که انتظار ميرود در سال 2023 با افزايش ظرفيتهاي ناشي از واحدهاي COTC، خالص واردات پارازايلين اين کشور به کمتر از شش ميليون تن برسد. خوراک واحد Hengli و ساير طرحهاي COTC چين ترکيب نفت خام سبک و سنگين و خوراک طرح COTC عربستان، نفت سبک است. هرچه خوراک ورودي سبکتر باشد، ميزان تهماندههاي برج، کمتر و راندمان توليد مواد پتروشيميايي بالاتر است. در مقايسه يک پالايشگاه - کراکر بخار با يک واحد COTC، بايد گفت که در پتروپالايشگاه نفتاي توليدي پالايشگاه به واحد کراکربخار ارسال ميشود و درواقع نفت خام، خوراک غيرمستقيم واحد پتروشيمي است. به منظور افزايش بازدهي تبديل مستقيم نفت خام به محصولات پتروشيميايي، حصول موارد ذيل ضروري است:
- کاهش ميزان تهماندههاي سنگين برج
- افزايش نسبت هيدروژن به کربن (H:C) به حدود دو
- کاهش گوگرد و ناخالصيهاي فلزي
در نيل به اين مهم، از دو فرايند «هيدروژنافزايي» و «کربنزدايي» ميتوان استفاده کرد که در افزايش نسبت H:C و کاهش گوگرد و ناخالصيهاي فلزي بسيار مؤثرند. به دليل اهميت عدم اتلاف کربن، عمدتا از فرايند هيدروژنافزايي استفاده ميشود. اين فرايند شامل هيدروکراکينگ است. در هيدروکراکينگ بنزين، گازوئيل و تهماندههاي برج با افزودن هيدروژن، ناخالصيهاي نيکل و واناديم که مسمومکننده کاتاليست در ادامه هستند، حذف ميشود. همچنين سايز مولکولهاي سنگين و ميزان گوگرد، کاهش يافته و بيشترين درصد تبديل حادث ميشود. پيکربندي مجتمع COTC واحد Hengli در چين در شکل شماره دو نشان داده شده است.
در اين مجتمع از تکنولوژي هيدروکراکينگ شرکت AXENS براي هيدروکراکينگ تهماندههاي برج خلأ و هيدروکراکينگ بنزين و گازوئيل استفاده ميشود و بيشترين نفتاي سنگين براي واحد آروماتيکها توليد ميشود. علاوهبر توليد سالانه 4.5 ميليون تن پارازايلين، حدود 970 هزار تن در سال نيز بنزن در واحد آروماتيکهاي اين مجتمع توليد ميشود.
شرکتهاي KBR، UOP، CB&I و ... از ديگر شرکتهاي صاحب تکنولوژي هيدروکراکينگ هستند.
درحاليکه ظرفيت بزرگترين الفينها (کراکرهاي بخار) حداکثر دو ميليون تن در سال است، درخصوص پروژه COTC مشترک ميان آرامکو و سابيک با درصد تبديل 45 درصد، ميزان توليدات محصولات آن 9 ميليون تن خواهد بود که درواقع چهاربرابر توليدات يک واحد کراکربخار خواهد بود. در ادامه چنانچه براي نيل به راندمان 70-80 درصد، مشارکت شرکت Aramco با شرکتهاي CB&I و Chevron Lummus Global (CLG) به نتيجه برسد، ظرفيت آن حداقل معادل 14 ميليون تن (يعني 6.5 برابر يک واحد الفين) خواهد بود که معادلات توليدات اتيلن و پروپيلن منطقه را بههم خواهد ريخت. پيکربندي توليدات واحد COTC شرکتهاي Aramco/CLG/CB&I بر اساس پتنتهاي موجود توسط مؤسسه IHS به صورت شکل شماره سه پيشنهاد شده است.
در جمعبندي موارد زير قابل استناد است:
1. واحدهاي COTC به دليل مقياس ظرفيت بالا، توازن عرضه و تقاضاي جهاني محصولات پتروشيميايي عمده را تغيير خواهند داد که نمونه آن پارازايلين چين خواهد بود، بهگونهاي که طرحهاي COTC چين سازندگان PET اين کشور را به سمت خودکفايي پيش ميبرد.
2. طرح COTC مشارکت Aramco/Sabic عربستان، در جهت بيشترين بهرهوري از نفت و تنوعبخشي به محصولات پتروشيمي است.
3. در طرحهاي COTC به کاهش ميزان تهماندههاي بزرگ نياز است که براي اين مهم فرايند هيدروژنافزايي به کربنزدايي ارجحيت دارد.
4. فرايند هيدروکراکينگ به يکي از مهمترين فرايندهاي درحالتوسعه تبديل ميشود و اين امر به دليل توانايي در هيدروژنافزايي، کراکينگ، حذف گوگرد، توليد نفتا و بنابراین ارتقاي درصد تبديل نفت به مواد پتروشيميايي است.
5. در هيدروکراکينگ مورد استفاده در COTC به کاتاليستهايي نياز است که تا حد ممکن توليدات نفتاي سبک و سنگين در مقايسه با توليدات جريانات مياني و گازوئيل را افزايش دهند.
6. هدفگذاري در توليد موارد پتروشيميايی مشخص، قدرت انتخاب نوع نفت خوراک و بنابراین الگوي بهينه پيکربندي را فراهم ميكند. قطعا توليد الفينهاي بيشتر بهجاي پارازايلين نياز به خوراک از نوع نفت با API بيشتر را لازم مينمايد.
7. عوامل کليدي در طراحي واحدهاي COTC شامل بازده محصول، مصرف هيدروژن، مصرف يوتيليتيها و سرمايهگذاري ثابت هستند. در پايان قابل ذکر است که اگرچه بيشک ايران يکي از کشورهاي با ذخاير غني نفت است، اما مهم استفاده بهينه و ايجاد بيشترين ارزش افزوده از اين منابع است. در شرايطي که به دليل تحريمهاي ظالمانه عليه کشور، صادرات نفت با دشواري همراه است، برنامهريزي براي طرحهاي پتروپالايشگاهي و خصوصا از نوع واحدهاي COTC بسيار ضروري است. اگرچه سرمايهگذاري آن بالا و بين 10 تا 15 ميليارد دلار خواهد بود و نياز به برنامهريزي مالي دارد، اما امکان سرمايهگذاري مشترک با شرکتهاي چيني براي احداث اين واحدها در چين نيز قابل برنامهريزي است.