|

نگاهي به سياست‌ورزي در اردوگاه اصولگرايان

عدم شفافيتِ طلبکاران شفافيت

شرق: تجربه ناکامي اصولگرايان تهران در انتخابات 94 مجلس و رياست‌جمهوري 96 باعث شده حرکت‌هاي ائتلافي‌شان به سمت عدم شفافيت و حرکت‌هاي پشت پرده پيش رود. ديگر از اطلاع‌رساني شفاف درباره سازوکار ائتلاف، نشست خبري و کنگره همگاني با حضور رسانه‌هاي جمعي خبري نيست. هنوز کسي به درستي نمي‌داند محور ائتلاف آتي شوراي وحدت است يا جامعه روحانيت؛ ترکيب دقيق جريان‌ها چيست؟ اگر با شوراي وحدت است ايا شوراي مرکزي يا رياستي دارد يا نه؟ چرا اصولگرايان اين بار نه تنها سخنگويي براي شوراي ائتلاف انتخاب نکرده‌اند بلکه اصرار دارند جلوي درز اطلاعات به بيرون را هم بگيرند.
در حالي که آن زمان مدام جلسه برگزار مي‌کردند، کنگره تشکيل مي‌دادند و غلامعلي حدادعادل مدام نشست خبري برگزار و اطلاع‌رساني مي‌کرد. سازوکار جمنا براي رياست‌جمهوري هم چنين بود و ترکيب اعضا مشخص بود. سخنگوي دوره‌اي داشتند و حتي ادعا کرده بودند که جمنا قرار است سازوکار دموکراتيک پارلمان اصولگرايان شود. بساط همه اين رفتارها اما در آستانه انتخابات مجلس آتي جمع شده و همه چيز مبهم و پشت پرده به پيش مي‌رود مثلا درحالي‌که اسفند 97 محمدرضا ميرتاج‌الديني خبر داده بود که مسئوليت ‌شوراي وحدت اصولگرايان اين بار هم با غلامعلي حدادعادل است. اما اين ادعا بلافاصله از سوي چمران تکذيب شد و گفت تاکنون بحث رياست شخص خاصي مطرح نبوده است. برخي افراد چون اطلاع دقيقي نداشتند صرفا يک گمانه‌‌زني دراين‌باره کردند و خبر درست نيست. ممکن است آقاي حدادعادل چند جلسه را مديريت کرده باشد اما ربطي به بحث رياست شوراي وحدت ندارد. در اين مدت هم هيچ‌کسي صحبت دقيقي در اين باره نکرده است حتي خود حدادعادل اما حسين کنعاني‌مقدم ديروز به خبرآنلاين گفت: براي ما که درون جريان اصولگرايي هستيم، مسائل کاملا مشخص است و مسئوليت شوراي وحدت اصولگرايان برعهده آقاي حدادعادل است و ستادها و دفاتر استاني هم شکل گرفته است و در حال کار هستند. اينکه اطلاع‌رساني نمي‌کنند اين است که در امر انتخابات گاهي نياز به کياست هم هست! اين در حالي است که حدادعادل که زماني واضع کلمه اصولگرايي بود اخيرا گفته است: «ما هم امروز اصراري بر کلمه اصولگرايي نداريم و مراد ما از اين انقلابي‌عمل‌کردن است».
مي‌گويند رؤياي حدادعادل اين روزهاي سياست ديگر نه کرسي رياست مجلس است و نه شايد رياست‌جمهوري، بلکه راهبري جريان اصولگرايي است؛ همان رؤيايي که زماني ناطق‌نوري داشت اما ناکام ماند.
حدادعادل و هم‌طيفان سياسي‌اش در اين شورا که بيشتر همان گعده جمنا هستند، خودشان ساکن هر صندلي دور ميز وحدت را انتخاب و گزينش مي‌کنند و تلاش دارند در يک فضاي بسته خبري کارهاي انتخاباتي‌شان را پيش ببرند.
شورايي که مدعي است قرار است وحدت‌گرا باشد اما بنا بر گفته مصباحي‌مقدم هنوز حاضر نشده به محوريت جامعه روحانيت بازگردد و البته حاضر هم نيست از اعتداليون اين جريان چون لاريجاني دعوت کند. شورايي که شايد نتيجه آن يک شکست ديگر در کارنامه سياست‌ورزي حداد باشد.
اصولگرايان عدم شفافيت در بين خودشان را به کياست تعبير مي‌کنند اما در ماه‌هاي اخير با ادعاي شفافيت آرا، فشار زيادي به مجلس آورده‌اند و به اشکال مختلف به پارلمان تاخته‌اند. تجربه شکست ليست تهران در انتخابات مجلس پيشين و بعد هم رياست‌جمهوري باعث شده اصولگرايان به سمت عدم شفافيت در سازوکار سياست‌ورزي انتخاباتي خود پيش بروند تا از مسئوليت بگريزند. در اين وضعيت در صورت شکست مجدد، فرد يا جرياني متهم به تصميم‌گيري اشتباه نخواهد شد تا جايي که در انتخابات مجلس 94 همه مي‌گفتند مسئوليت بستن ليست تهران با حدادعادل بوده است.البته دليل مهم ديگري هم براي اين عدم شفافيت وجود دارد؛ اطلاع‌رساني دقيق از وضع موجود شکاف و چنددستگي را ميانشان عيان مي‌کند.
اصولگرايان امسال با مشکلات عديده‌اي روبه‌رو هستند و وحدت برايشان سخت شده است. هنوز مشخص نيست محور وحدت قرار است شوراي وحدت باشد يا جامعه روحانيت. گرچه برخي مي‌گويند که شوراي وحدت اصولگرايان، براي ائتلاف انتخابات است و همه اصولگرايان هم پذيرفته‌اند که با آن همکاري کنند و جامعه روحانيت هم به عنوان مجموعه‌اي بر کار شوراي وحدت نظارت مي‌کند و حکم مشورتي و نظارتي و داوري دارد و عملا اين دو در کنار هم حرکت خواهند کرد؛ اما اينها صرفا يک تحليل است تا خبر موثق. هردو اين نهادها مدعي محوريت‌اند.
سخنگوي جامعه روحانيت زماني گفته بود نمي‌توانيم به اصولگرايان التماس کنيم تا محوريت ما را بپذيرند. همه اينها به کنار، جبهه پايداري هم به راحتي حاضر به پيوستن به وحدت نيست؛ اگرچه اصولگرايان مي‌گويند پالس‌هاي مثبتي دريافت کرده‌ايم و اميد به همراهي آنها داريم. مشکل ديگر اصولگرايان براي وحدت نبود لاريجاني و طيف نزديک به اوست که به جلسات اصولگرايان دعوت نشده‌اند.

شرق: تجربه ناکامي اصولگرايان تهران در انتخابات 94 مجلس و رياست‌جمهوري 96 باعث شده حرکت‌هاي ائتلافي‌شان به سمت عدم شفافيت و حرکت‌هاي پشت پرده پيش رود. ديگر از اطلاع‌رساني شفاف درباره سازوکار ائتلاف، نشست خبري و کنگره همگاني با حضور رسانه‌هاي جمعي خبري نيست. هنوز کسي به درستي نمي‌داند محور ائتلاف آتي شوراي وحدت است يا جامعه روحانيت؛ ترکيب دقيق جريان‌ها چيست؟ اگر با شوراي وحدت است ايا شوراي مرکزي يا رياستي دارد يا نه؟ چرا اصولگرايان اين بار نه تنها سخنگويي براي شوراي ائتلاف انتخاب نکرده‌اند بلکه اصرار دارند جلوي درز اطلاعات به بيرون را هم بگيرند.
در حالي که آن زمان مدام جلسه برگزار مي‌کردند، کنگره تشکيل مي‌دادند و غلامعلي حدادعادل مدام نشست خبري برگزار و اطلاع‌رساني مي‌کرد. سازوکار جمنا براي رياست‌جمهوري هم چنين بود و ترکيب اعضا مشخص بود. سخنگوي دوره‌اي داشتند و حتي ادعا کرده بودند که جمنا قرار است سازوکار دموکراتيک پارلمان اصولگرايان شود. بساط همه اين رفتارها اما در آستانه انتخابات مجلس آتي جمع شده و همه چيز مبهم و پشت پرده به پيش مي‌رود مثلا درحالي‌که اسفند 97 محمدرضا ميرتاج‌الديني خبر داده بود که مسئوليت ‌شوراي وحدت اصولگرايان اين بار هم با غلامعلي حدادعادل است. اما اين ادعا بلافاصله از سوي چمران تکذيب شد و گفت تاکنون بحث رياست شخص خاصي مطرح نبوده است. برخي افراد چون اطلاع دقيقي نداشتند صرفا يک گمانه‌‌زني دراين‌باره کردند و خبر درست نيست. ممکن است آقاي حدادعادل چند جلسه را مديريت کرده باشد اما ربطي به بحث رياست شوراي وحدت ندارد. در اين مدت هم هيچ‌کسي صحبت دقيقي در اين باره نکرده است حتي خود حدادعادل اما حسين کنعاني‌مقدم ديروز به خبرآنلاين گفت: براي ما که درون جريان اصولگرايي هستيم، مسائل کاملا مشخص است و مسئوليت شوراي وحدت اصولگرايان برعهده آقاي حدادعادل است و ستادها و دفاتر استاني هم شکل گرفته است و در حال کار هستند. اينکه اطلاع‌رساني نمي‌کنند اين است که در امر انتخابات گاهي نياز به کياست هم هست! اين در حالي است که حدادعادل که زماني واضع کلمه اصولگرايي بود اخيرا گفته است: «ما هم امروز اصراري بر کلمه اصولگرايي نداريم و مراد ما از اين انقلابي‌عمل‌کردن است».
مي‌گويند رؤياي حدادعادل اين روزهاي سياست ديگر نه کرسي رياست مجلس است و نه شايد رياست‌جمهوري، بلکه راهبري جريان اصولگرايي است؛ همان رؤيايي که زماني ناطق‌نوري داشت اما ناکام ماند.
حدادعادل و هم‌طيفان سياسي‌اش در اين شورا که بيشتر همان گعده جمنا هستند، خودشان ساکن هر صندلي دور ميز وحدت را انتخاب و گزينش مي‌کنند و تلاش دارند در يک فضاي بسته خبري کارهاي انتخاباتي‌شان را پيش ببرند.
شورايي که مدعي است قرار است وحدت‌گرا باشد اما بنا بر گفته مصباحي‌مقدم هنوز حاضر نشده به محوريت جامعه روحانيت بازگردد و البته حاضر هم نيست از اعتداليون اين جريان چون لاريجاني دعوت کند. شورايي که شايد نتيجه آن يک شکست ديگر در کارنامه سياست‌ورزي حداد باشد.
اصولگرايان عدم شفافيت در بين خودشان را به کياست تعبير مي‌کنند اما در ماه‌هاي اخير با ادعاي شفافيت آرا، فشار زيادي به مجلس آورده‌اند و به اشکال مختلف به پارلمان تاخته‌اند. تجربه شکست ليست تهران در انتخابات مجلس پيشين و بعد هم رياست‌جمهوري باعث شده اصولگرايان به سمت عدم شفافيت در سازوکار سياست‌ورزي انتخاباتي خود پيش بروند تا از مسئوليت بگريزند. در اين وضعيت در صورت شکست مجدد، فرد يا جرياني متهم به تصميم‌گيري اشتباه نخواهد شد تا جايي که در انتخابات مجلس 94 همه مي‌گفتند مسئوليت بستن ليست تهران با حدادعادل بوده است.البته دليل مهم ديگري هم براي اين عدم شفافيت وجود دارد؛ اطلاع‌رساني دقيق از وضع موجود شکاف و چنددستگي را ميانشان عيان مي‌کند.
اصولگرايان امسال با مشکلات عديده‌اي روبه‌رو هستند و وحدت برايشان سخت شده است. هنوز مشخص نيست محور وحدت قرار است شوراي وحدت باشد يا جامعه روحانيت. گرچه برخي مي‌گويند که شوراي وحدت اصولگرايان، براي ائتلاف انتخابات است و همه اصولگرايان هم پذيرفته‌اند که با آن همکاري کنند و جامعه روحانيت هم به عنوان مجموعه‌اي بر کار شوراي وحدت نظارت مي‌کند و حکم مشورتي و نظارتي و داوري دارد و عملا اين دو در کنار هم حرکت خواهند کرد؛ اما اينها صرفا يک تحليل است تا خبر موثق. هردو اين نهادها مدعي محوريت‌اند.
سخنگوي جامعه روحانيت زماني گفته بود نمي‌توانيم به اصولگرايان التماس کنيم تا محوريت ما را بپذيرند. همه اينها به کنار، جبهه پايداري هم به راحتي حاضر به پيوستن به وحدت نيست؛ اگرچه اصولگرايان مي‌گويند پالس‌هاي مثبتي دريافت کرده‌ايم و اميد به همراهي آنها داريم. مشکل ديگر اصولگرايان براي وحدت نبود لاريجاني و طيف نزديک به اوست که به جلسات اصولگرايان دعوت نشده‌اند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها