|

تأملي در باب نمايش «بانو آئویی»

یک نمایش مدرن

دکترسهیلا نجم . نویسنده و استاد دانشگاه

نقل جمله کوتاهی از «پل کلودل»، نمایش‌نامه‌نویس و شاعر فرانسوی، بهترین و موجزترین آغاز برای توصیف نمایش پیچیده و پررمزوراز نو است:
«درام چیزی است که به وقوع می‌پیوندد و نو کسی است که به وقوع می‌پیوندد».
در هنر «نو» همه‌چیز که البته شامل شیوه‌دارکردن حرکات، دکور، موسیقی یکنواخت و سحرانگیز آن نیز می‌شود، در اقدامی منحصربه‌فرد؛ یعنی ورود ماوراءالطبیعه‌ای ملموس و عینی‌شده و درعین‌حال دست‌نیافتنی، سهیم می‌شوند.
تماشاگر درحالی‌که توسط افسون صداهای ساختگی و حرکات مجذوب‌کننده مسحور شده است، با موجوداتی نامرئی که به طور ناگهانی ظاهر شده‌اند مواجه می‌شود و به این سان از عصر خود و از فضای اطراف خود فراتر می‌رود و به هدف غایی نمایش نو «یوگن»؛ یعنی جذبه پنهانی که زیر ظاهر می‌گذرد دست می‌یابد.
شخصیت و بازیگر اصلی «شیته» نام دارد که خود به معنای رقصنده و فاعل است.
او اغلب یک روح است و در دو مرحله و با دو صورتک متفاوت وارد صحنه می‌شود.
نمایش‌نامه «بانو آئویی»، نوشته یوکیو میشیما، اقتباس مدرنی است از «آئویی نویو»، یک نمایش‌نامه کهن قرن چهاردهم م منسوب به «ز آمی»، بنیان‌گذار نمایش سنتی «نو» که شکل نهایی آن را در قرن پانزدهم به تثبیت رساند.
این نمایش‌نامه نو خود برگرفته از دو فصل کتاب افسانه‌های هزاران‌ساله نقل‌شده از شاهزاده گنجی است که در یوگائو «محبوبه شب» و آئویی «یاس بنفش» رگه‌های اصلی مضامین آن؛ یعنی طغیان روح حسادت، عشق و مرگ دیده می‌شود.
همچنان‌که در نمایش‌نامه مشهور دیگر نو دوجوجی نام یک معبد است.
زن دلباخته یک راهب می‌شود و راهب به قصد زیارت می‌رود که بازگردد و بازنمی‌گردد و به راه خود می‌رود و زن عاشق را رهاشده در انتظاری طولانی باقی می‌گذارد.
زن در مراسم افتتاح ناقوس جدید معبد به شکل رقاصه معبد خود را به آنجا می‌رساند؛ راهبان، مرد را برای محافظت از گزند انتقام زن به زیر ناقوس پنهان می‌کنند؛ اما می‌بینیم که روح خشم و غضب و انتقام زن به شکل ماری به دور ناقوس چمبره می‌زند و نیروی کشنده آن مرد را می‌خشکاند و صبح که ناقوس را بلند می‌کنند، مرد مرده است.
میشیما 10 نمایش‌نامه «نو»ی سنتی را در فاصله سال‌های (م 1962_1950) مدرنیزه کرده و آنها را «نو»ی مدرن نامیده است. میشیما به‌گونه‌ای شگفت‌انگیز جوهره معنوی و روحانی بدون مرز و بدون زمان موجود در این نمایش‌نامه‌های جهان کهن را بیرون کشیده و تا زمان ما استمرار داده است؛ مفهومی جهانی که می‌خواهد بگوید: احساسات و خصوصیات پایدار بشری؛ چه در زمان زندگی انسان و چه پس از مرگش او را جان می‌بخشند و حتی اگر جسم بمیرد، روح این ویژگی‌های انسانی باقی می‌ماند.
چنان‌که روح عشق، حسادت، خشم و انتقام روکوجو در نمایش بانو آئویی تجسم می‌یابد و کابوس هرشب رقیب خود، آئویی خفته در بستر می‌شود و او را به ورطه هلاکت می‌کشاند.
نقل جمله کوتاهی از «پل کلودل»، نمایش‌نامه‌نویس و شاعر فرانسوی، بهترین و موجزترین آغاز برای توصیف نمایش پیچیده و پررمزوراز نو است:
«درام چیزی است که به وقوع می‌پیوندد و نو کسی است که به وقوع می‌پیوندد».
در هنر «نو» همه‌چیز که البته شامل شیوه‌دارکردن حرکات، دکور، موسیقی یکنواخت و سحرانگیز آن نیز می‌شود، در اقدامی منحصربه‌فرد؛ یعنی ورود ماوراءالطبیعه‌ای ملموس و عینی‌شده و درعین‌حال دست‌نیافتنی، سهیم می‌شوند.
تماشاگر درحالی‌که توسط افسون صداهای ساختگی و حرکات مجذوب‌کننده مسحور شده است، با موجوداتی نامرئی که به طور ناگهانی ظاهر شده‌اند مواجه می‌شود و به این سان از عصر خود و از فضای اطراف خود فراتر می‌رود و به هدف غایی نمایش نو «یوگن»؛ یعنی جذبه پنهانی که زیر ظاهر می‌گذرد دست می‌یابد.
شخصیت و بازیگر اصلی «شیته» نام دارد که خود به معنای رقصنده و فاعل است.
او اغلب یک روح است و در دو مرحله و با دو صورتک متفاوت وارد صحنه می‌شود.
نمایش‌نامه «بانو آئویی»، نوشته یوکیو میشیما، اقتباس مدرنی است از «آئویی نویو»، یک نمایش‌نامه کهن قرن چهاردهم م منسوب به «ز آمی»، بنیان‌گذار نمایش سنتی «نو» که شکل نهایی آن را در قرن پانزدهم به تثبیت رساند.
این نمایش‌نامه نو خود برگرفته از دو فصل کتاب افسانه‌های هزاران‌ساله نقل‌شده از شاهزاده گنجی است که در یوگائو «محبوبه شب» و آئویی «یاس بنفش» رگه‌های اصلی مضامین آن؛ یعنی طغیان روح حسادت، عشق و مرگ دیده می‌شود.
همچنان‌که در نمایش‌نامه مشهور دیگر نو دوجوجی نام یک معبد است.
زن دلباخته یک راهب می‌شود و راهب به قصد زیارت می‌رود که بازگردد و بازنمی‌گردد و به راه خود می‌رود و زن عاشق را رهاشده در انتظاری طولانی باقی می‌گذارد.
زن در مراسم افتتاح ناقوس جدید معبد به شکل رقاصه معبد خود را به آنجا می‌رساند؛ راهبان، مرد را برای محافظت از گزند انتقام زن به زیر ناقوس پنهان می‌کنند؛ اما می‌بینیم که روح خشم و غضب و انتقام زن به شکل ماری به دور ناقوس چمبره می‌زند و نیروی کشنده آن مرد را می‌خشکاند و صبح که ناقوس را بلند می‌کنند، مرد مرده است.
میشیما 10 نمایش‌نامه «نو»ی سنتی را در فاصله سال‌های (م 1962_1950) مدرنیزه کرده و آنها را «نو»ی مدرن نامیده است. میشیما به‌گونه‌ای شگفت‌انگیز جوهره معنوی و روحانی بدون مرز و بدون زمان موجود در این نمایش‌نامه‌های جهان کهن را بیرون کشیده و تا زمان ما استمرار داده است؛ مفهومی جهانی که می‌خواهد بگوید: احساسات و خصوصیات پایدار بشری؛ چه در زمان زندگی انسان و چه پس از مرگش او را جان می‌بخشند و حتی اگر جسم بمیرد، روح این ویژگی‌های انسانی باقی می‌ماند.
چنان‌که روح عشق، حسادت، خشم و انتقام روکوجو در نمایش بانو آئویی تجسم می‌یابد و کابوس هرشب رقیب خود، آئویی خفته در بستر می‌شود و او را به ورطه هلاکت می‌کشاند.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها