|

سرداری با تفکر انقلابی

«ای کسانی که امروز سخنان مرا می‌خوانید، آیا امروز به آزادی رسیده‌اید؟»؛ این جمله بسیار باارزش «سردار بی‌بی مریم» و فیلم «بانوی سردار» من را بر آن واداشت تا به اهداف و عملکرد این بانوی بزرگ اشاره‌ای داشته باشم. اگر نیم‌نگاهی به تاریخ قبل و بعد از اسلام در ایران عزیز داشته باشیم، درخواهیم یافت که این سرزمین؛ چه مردان بزرگی و نام‌آوری به خود دیده است که همیشه نگران آینده ایران بوده‌اند. شکی نیست که در این میان «شیرزن‌هایی» هم به بزرگی این مردان هم بوده‌‌اند؛ اما به دلایل گوناگونی ازجمله مردسالاری و نوع حکومت‌ها تا قبل از انقلاب در ایران دیده نشدند یا کمتر دیده شدند. یکی از این زن‌ها «مریم بختیاری» است که هم‌اکنون او را به اسم «سردار بی‌بی مریم» در تاریخ می‌شناسند.
همان‌طورکه این بانوی خوش‌اخلاق و ایران‌دوست در خاطرات خود از «سردار اسعد بختیاری» تعریف کرده است، مریم بختیاری زمانی «بی‌مریم» و «سردار بی‌بی‌مریم» شد که از تجربه‌های «سردار اسعد بختیاری» استفاده کرد؛ اما این را هم نباید فراموش کرد که اگر شهرت او کمتر شنیده شد یا دیرتر به گوش جهانیان رسید، به این دلیل بود که سایه این برادر (سردار اسعد بختیاری) بامعرفت بر او سنگینی می‌کرده و دوست نداشت قدمی جلوتر از این برادر که او را تعلیم داده است، جلوتر بگذارد؛ اما آنچه آن را خواسته یا ناخواسته جهانی کرد، نگرانی‌های او درباره «آینده ایران و ایرانیان» بود. به‌طوری‌که دکتر باستانی در کتاب «آسیای هفت‌سنگ» قلم‌زده که ای کاش مشروطه‌خواهان و فاتحان تهران، حکومت و اداره حکومت را به دست بي‌بی‌مریم می‌دادند، شاید اگر چنین می‌شد،‌ سرنوشت مشروطه و آینده ایران چیز دیگری می‌شد، زیرا این بانو اهداف و آرزوهایی برای آینده ایران در سر داشت که آینده ایران را می‌ساخت یا حداقل زیرساخت‌هایی برای ایرانی توسعه‌یافته فراهم می‌کرد، چراکه این بانوی سخت‌کوش به‌شدت به‌دنبال تحقق اهداف خود بود که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از «احیای حقوق زنان در ایران» که دراین‌باره گفته است: «می‌ترسم، روزی بمیرم و زن‌های ایران آزادی را نبینند و... ». «ایرانی با ساختار قانونی» و دراین‌باره در خاطرات خود آورده است: «آرزو دارم قانونی بنویسم و در رفع مسائل و مشکلات و ازبین‌بردن فرهنگ غلط حاکم بر جامعه سهیم باشم و...». سومین اهداف این بانو «برتری ایران‌محور بر قوم‌گرایی» بود، چراکه در آن زمان ایران به‌شدت درگیر قوم و قوم‌گرایی بود و این باعث شده بود وحدت و اتحاد در میان آنها کم‌رنگ شود. اهداف دیگر این بانوی سردار، «مخالفت با حضور بیگانگان در ایران» بود، به‌طوری‌که جزء اولین کسانی بود که مخالفت خود را با «قرارداد 1907 تقسیم ایران میان انگلیس، شوروی و منطقه بی‌طرف» نشان داد. شاید به‌دلیل ترس از این بانوی سردار بود که منطقه او را به‌عنوان منطقه بی‌طرف شناخته بودند. تا خشم این بانو را کنترل کنند، ولی نمی‌دانستند این بانوی سردار ایران را به قوم‌گرایی ترجیح داده بود. پنجمین اهداف، «بهادادن به علم و علما»، به‌طوری‌که مخالفان حکومت آن زمان (قاجار ـ پهلوی) عمل می‌کرد؛ چرا‌که حکومت‌های آن زمان (قاجار ـ پهلوی) به‌دنبال حذف این‌ دو گوهر گران‌بها بودند، ولی این بانوی سردار به‌دنبال حفظ آنها بود و به‌همین‌دلیل اکثر تحصیل‌کرده‌هایي که حکومت (قاجار - پهلوی) به‌دنبال کشتن آنها بود، برای حفظ جان خود به این بانو پناه می‌بردند، مصداق پناه‌آوردن، وحید دستگردی، فرخی‌یزدی و حکومت موقت در کرمانشاه، به‌طوری‌که نورالله اصفهانی، عالم و فقیه زمان و از رهبران مشروطه نامه تشکر و قدردانی برای چنین زحمت‌هایي به این بانوی سردار می‌نویسد. ششمین اهداف این بانو «ازخودگذشتگی و شهادت‌طلبی» بود، به‌طوری‌که در زمانی که محمدعلی‌شاه، مجلس را به توپ بست، در تلگرافی به گوش او رساند که اگر تمامی مردان بختیاری شهید شوند، من تمام زن‌های (بختیاری) را جمع می‌کنم تا بتوانم آزادی را به کشورم برگردانم. هفتمین هدف این بانوی ایران و اسلام دوست، «خودکفایی اقتصادی» بود و معتقد بود آنچه ایران را عقب‌مانده نگه داشته، نبود اقتصادی با محوریت‌های خودکفایی است؛ اما آنچه این زن را به یک بانوی سردار در ایران و جهان تبدیل کرد، تنها اهداف بلندپروازانه او نبوده، بلکه عملکرد، شجاعت و تفکر انقلابی وی بوده است، چراکه تنها زنی قبل از انقلاب بود که در مقابل چپاولگران و زورگویان داخلی و خارجی ایستاد. در این راه پسر بزرگ خود (علی‌مردان خان) و برادرزاده‌هایش (جعفرقلی‌خان و خان‌بابا‌خان) را از دست داد. قطعا به‌همین‌دلیل است که از پادشاهان مختلفی از جمله از امپراتوری آلمان، مدال شجاعت، از امپراتوری اتریش، مدال شجاعت و از امپراتوری عثمانی، دو مدال شرف و شجاعت دریافت کرد.
امید است در این فیلم (بانوی سردار) به تمام رشادت‌های این بانوی سردار پرداخته شود. و به امید اینکه بیشتر و بیشتر از پیش به رشادت‌های بانوان سرزمینم پرداخته شود، ازاین‌رو لازم است امروزه به این سؤال «ای کسانی که امروز سخنان مرا می‌خوانید، آیا امروز به آزادی رسیده‌اید؟» که این بانوی ایران‌دوست، از نسل آینده (یعنی ما) پرسیده است، پاسخ‌گو باشیم؛ خوشحالم که به‌عنوان یک «بختیاری» و «ایران‌دوست» به این سؤال باارزش که از ما پرسیده‌، پاسخ‌گو باشم، آری امروزه ما به آزادی رسیده‌ایم، چراکه ما زاده نسلی هستیم که ازخودگذشتگی و... به‌جای گذاشته است (مصداق جنگ تحمیلی). چراکه رشادت‌های شما و امثال شما در عصر دین‌ستیزی و دین‌گریزی، ایران را به انقلابی اسلامی گره زد و باعث شد در کمتر از نیم‌قرن ایرانی با موفقیت و سربلندی از همه مسیرهای ناهموار عبور و به اهدافی که شماها در سر داشتید، برساند.
«ای کسانی که امروز سخنان مرا می‌خوانید، آیا امروز به آزادی رسیده‌اید؟»؛ این جمله بسیار باارزش «سردار بی‌بی مریم» و فیلم «بانوی سردار» من را بر آن واداشت تا به اهداف و عملکرد این بانوی بزرگ اشاره‌ای داشته باشم. اگر نیم‌نگاهی به تاریخ قبل و بعد از اسلام در ایران عزیز داشته باشیم، درخواهیم یافت که این سرزمین؛ چه مردان بزرگی و نام‌آوری به خود دیده است که همیشه نگران آینده ایران بوده‌اند. شکی نیست که در این میان «شیرزن‌هایی» هم به بزرگی این مردان هم بوده‌‌اند؛ اما به دلایل گوناگونی ازجمله مردسالاری و نوع حکومت‌ها تا قبل از انقلاب در ایران دیده نشدند یا کمتر دیده شدند. یکی از این زن‌ها «مریم بختیاری» است که هم‌اکنون او را به اسم «سردار بی‌بی مریم» در تاریخ می‌شناسند.
همان‌طورکه این بانوی خوش‌اخلاق و ایران‌دوست در خاطرات خود از «سردار اسعد بختیاری» تعریف کرده است، مریم بختیاری زمانی «بی‌مریم» و «سردار بی‌بی‌مریم» شد که از تجربه‌های «سردار اسعد بختیاری» استفاده کرد؛ اما این را هم نباید فراموش کرد که اگر شهرت او کمتر شنیده شد یا دیرتر به گوش جهانیان رسید، به این دلیل بود که سایه این برادر (سردار اسعد بختیاری) بامعرفت بر او سنگینی می‌کرده و دوست نداشت قدمی جلوتر از این برادر که او را تعلیم داده است، جلوتر بگذارد؛ اما آنچه آن را خواسته یا ناخواسته جهانی کرد، نگرانی‌های او درباره «آینده ایران و ایرانیان» بود. به‌طوری‌که دکتر باستانی در کتاب «آسیای هفت‌سنگ» قلم‌زده که ای کاش مشروطه‌خواهان و فاتحان تهران، حکومت و اداره حکومت را به دست بي‌بی‌مریم می‌دادند، شاید اگر چنین می‌شد،‌ سرنوشت مشروطه و آینده ایران چیز دیگری می‌شد، زیرا این بانو اهداف و آرزوهایی برای آینده ایران در سر داشت که آینده ایران را می‌ساخت یا حداقل زیرساخت‌هایی برای ایرانی توسعه‌یافته فراهم می‌کرد، چراکه این بانوی سخت‌کوش به‌شدت به‌دنبال تحقق اهداف خود بود که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از «احیای حقوق زنان در ایران» که دراین‌باره گفته است: «می‌ترسم، روزی بمیرم و زن‌های ایران آزادی را نبینند و... ». «ایرانی با ساختار قانونی» و دراین‌باره در خاطرات خود آورده است: «آرزو دارم قانونی بنویسم و در رفع مسائل و مشکلات و ازبین‌بردن فرهنگ غلط حاکم بر جامعه سهیم باشم و...». سومین اهداف این بانو «برتری ایران‌محور بر قوم‌گرایی» بود، چراکه در آن زمان ایران به‌شدت درگیر قوم و قوم‌گرایی بود و این باعث شده بود وحدت و اتحاد در میان آنها کم‌رنگ شود. اهداف دیگر این بانوی سردار، «مخالفت با حضور بیگانگان در ایران» بود، به‌طوری‌که جزء اولین کسانی بود که مخالفت خود را با «قرارداد 1907 تقسیم ایران میان انگلیس، شوروی و منطقه بی‌طرف» نشان داد. شاید به‌دلیل ترس از این بانوی سردار بود که منطقه او را به‌عنوان منطقه بی‌طرف شناخته بودند. تا خشم این بانو را کنترل کنند، ولی نمی‌دانستند این بانوی سردار ایران را به قوم‌گرایی ترجیح داده بود. پنجمین اهداف، «بهادادن به علم و علما»، به‌طوری‌که مخالفان حکومت آن زمان (قاجار ـ پهلوی) عمل می‌کرد؛ چرا‌که حکومت‌های آن زمان (قاجار ـ پهلوی) به‌دنبال حذف این‌ دو گوهر گران‌بها بودند، ولی این بانوی سردار به‌دنبال حفظ آنها بود و به‌همین‌دلیل اکثر تحصیل‌کرده‌هایي که حکومت (قاجار - پهلوی) به‌دنبال کشتن آنها بود، برای حفظ جان خود به این بانو پناه می‌بردند، مصداق پناه‌آوردن، وحید دستگردی، فرخی‌یزدی و حکومت موقت در کرمانشاه، به‌طوری‌که نورالله اصفهانی، عالم و فقیه زمان و از رهبران مشروطه نامه تشکر و قدردانی برای چنین زحمت‌هایي به این بانوی سردار می‌نویسد. ششمین اهداف این بانو «ازخودگذشتگی و شهادت‌طلبی» بود، به‌طوری‌که در زمانی که محمدعلی‌شاه، مجلس را به توپ بست، در تلگرافی به گوش او رساند که اگر تمامی مردان بختیاری شهید شوند، من تمام زن‌های (بختیاری) را جمع می‌کنم تا بتوانم آزادی را به کشورم برگردانم. هفتمین هدف این بانوی ایران و اسلام دوست، «خودکفایی اقتصادی» بود و معتقد بود آنچه ایران را عقب‌مانده نگه داشته، نبود اقتصادی با محوریت‌های خودکفایی است؛ اما آنچه این زن را به یک بانوی سردار در ایران و جهان تبدیل کرد، تنها اهداف بلندپروازانه او نبوده، بلکه عملکرد، شجاعت و تفکر انقلابی وی بوده است، چراکه تنها زنی قبل از انقلاب بود که در مقابل چپاولگران و زورگویان داخلی و خارجی ایستاد. در این راه پسر بزرگ خود (علی‌مردان خان) و برادرزاده‌هایش (جعفرقلی‌خان و خان‌بابا‌خان) را از دست داد. قطعا به‌همین‌دلیل است که از پادشاهان مختلفی از جمله از امپراتوری آلمان، مدال شجاعت، از امپراتوری اتریش، مدال شجاعت و از امپراتوری عثمانی، دو مدال شرف و شجاعت دریافت کرد.
امید است در این فیلم (بانوی سردار) به تمام رشادت‌های این بانوی سردار پرداخته شود. و به امید اینکه بیشتر و بیشتر از پیش به رشادت‌های بانوان سرزمینم پرداخته شود، ازاین‌رو لازم است امروزه به این سؤال «ای کسانی که امروز سخنان مرا می‌خوانید، آیا امروز به آزادی رسیده‌اید؟» که این بانوی ایران‌دوست، از نسل آینده (یعنی ما) پرسیده است، پاسخ‌گو باشیم؛ خوشحالم که به‌عنوان یک «بختیاری» و «ایران‌دوست» به این سؤال باارزش که از ما پرسیده‌، پاسخ‌گو باشم، آری امروزه ما به آزادی رسیده‌ایم، چراکه ما زاده نسلی هستیم که ازخودگذشتگی و... به‌جای گذاشته است (مصداق جنگ تحمیلی). چراکه رشادت‌های شما و امثال شما در عصر دین‌ستیزی و دین‌گریزی، ایران را به انقلابی اسلامی گره زد و باعث شد در کمتر از نیم‌قرن ایرانی با موفقیت و سربلندی از همه مسیرهای ناهموار عبور و به اهدافی که شماها در سر داشتید، برساند.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها