«خون شد» در آخرين روزهاي فيلمبرداري
اين كيميايي ديگري است؟
بهناز شيرباني: مسعود کيميايي براي ساخت سيامين فيلم کارنامهاش آماده ميشود. همين خبر کافي بود تا توجه علاقهمندان آثارش را جلب کند. تجربه قبلي کيميايي، «قاتل اهلي»؛ چه در زمان توليد و بعد از آن در اکران، آنچنان هياهويي به راه انداخت و اسير حواشي متعدد ميان سازندگانش شد که خود فيلم از دست رفت. علاقهمندي و آمادگي کيميايي بيش از هر چيز مخاطبان آثارش را مصمم ميکند که اينبار فيلمي از او ببينند که به زعم خودش ميتواند بهترين اثرش باشد. کيميايي به «خون شد» اميد بسته است. زمان زيادي براي نگارشش گذاشته و از قهرماني ميگويد که بازگشته تا سروساماني به زندگياش بدهد. بازگشت مرد قصه بعد از غيبتي طولاني، از همان ابتدا همه را به ياد «قيصر» سازندهاش انداخت. فارغ از اينکه کيميايي بارها از عدم تمايلش به ساخت دنبالههاي قصههاي قديمش حرف زده بود، «خون شد» براي او حالوهواي ديگري دارد. دستآخر کيميايي براي خلاصشدن از تأويلهاي مختلفي که تازهترين اثر او را قيصري دوباره توصيف کرده بودند به سينماآنلاين گفت: «بازسازي يا سري دوم فيلمي را ساختن شيوه فيلمسازي افراد ديگر است. من هيچوقت اينگونه فيلم
نميسازم». «خون شد» مدتي است مقابل دوربين رفته. سعيد آقاخاني قهرمان قصه است و سيامک انصاري، ليلا زارع، نسرين مقانلو، هومن برقنورد، سيامک صفري و ماهور احمدي از ديگر بازيگران فيلم تازه کيميايي هستند. روزهاي آخر فيلمبرداري در يکي از محلههاي قديمي تهران در خيابان ري ميگذرد؛ کوچهاي بنبست که در سبز رنگ و نيمهباز خانهاي قديمي، با درختهايي سر به آسمانکشيده نگاه ميدزدد. ميانههاي روز است و گروه براي نفس تازهکردن به حياط آمدهاند. حالا ابهت خانه خودش را بيشتر به رخ ميکشد؛ خانهاي با آجرهاي بهمني و ايواني عريض و باغچه و حوضي در ميانه، شکوه عجيبي دارد و آرامشي که تو را از قيلوقال بيرون خلاص ميکند. گروه صحنه در زيرزمين مشغول مهياکردن و چيدن سکانس بعد هستند و مسعود کيميايي روي نيمکتي چوبي و کنار حوض نشسته است. با خودش آرام فکر ميکند و گهگاه با عليرضا زريندست که اينبار نيز پشت دوربين قرار گرفته حرف ميزند. مسعود کيميايي پرانرژيتر از هميشه است. با اعضاي گروهش خوشوبش ميکند و به آنچه تا دقايقي ديگر فيلمبرداري ميشود فکر ميکند. به فاصله کوتاهي مسعود کيميايي و عليرضا زريندست به سمت زيرزمين خانه
ميروند؛ زيرزميني که به محض ورود، دود غليظي به صورتت ميخورد و در فضاي مهآلودش صندوق چوبي بزرگ و دوچرخهاي آويزان به ديوار، پردههاي نيمهآويزان پنجرهها و صندليهاي چوبي کهنه روي هم چيدهشده، توجه جلب ميکند و البته مرغ و خروسي که ظاهرا حضورشان در اين سکانس الزامي است.
کيميايي به سمت دري کوچک راه کج ميکند و پشت پرده، مقابل مانيتور مينشيند. بلافاصله منشي صحنه و دستيارانش کنارش ميايستند و در سوي ديگر پرده، عليرضا زريندست و گروهش براي فيلمبرداري آماده ميشوند. نسرين مقانلو براي بازي در اين سکانس از راه ميرسد و بايد به محض ورود به زيرزمين چنددقيقهاي تأمل کند و دوربين دوار شود و بعد از آن در کنار صندوق قديمي بنشيند. زريندست اين صحنه را بايد روي دست فيلمبرداري کند؛ صحنهاي که در فيلم تعيينکننده است و فيلمبردارياش در آن فضاي تنگ، سخت به نظر ميرسد. زريندست تمرين ميکند و لبخند رضايت روي صورت مسعود کيميايي مينشيند. اين صحنه هماني است که در ذهنش بوده و زريندست هم براي ثبت آن مصممتر ميشود. کيميايي به دفتر دکوپاژش رجوع ميکند و خودش را براي ضبط صحنه بعد آماده ميکند. جاي دوربين تغيير ميکند، سياهي صحنه غليظتر ميشود و مقانلو پشت صندوق چوبي مينشيند. با اين گريم، نسرين مقانلو مسنتر به نظر ميرسد. در فضاي تاريکوروشن زيرزمين همهچيز براي ضبط اين صحنه آماده است. کار به سه برداشت ميرسد و بعد از آن جاي دوربين براي گرفتن نماهاي بسته تغيير ميکند. بعد از ضبط اين صحنه
با عليرضا زريندست همکلام ميشويم. سالها از عمر رفاقت و همکاري زريندست و کيميايي ميگذرد و خودش ميگويد سليقههايمان يکي است. «بعد از هشت تجربه همکاري، بعضيوقتها بدون اينکه با هم مشورت کنيم يا حرفي بزنيم به يک نگاه و تصميم واحد ميرسيم».
زريندست ميگويد: «مسعود کيميايي در مقايسه با عمري که از او رفته است، ذهن جوان و مدرني دارد، خصوصا در اين فيلم. از زماني که فيلمبرداري شروع شد، هر روز و هر لحظه و هر سکانس انگيزه، اميد و حرکت را در من بيشتر کرد. فکر ميکنم که «خون شد» ميتواند از جمله بهترين آثار آقاي کيميايي باشد. طبعا قصههاي مسعود کيميايی برآمده از سليقه و نگاه خاصش است و همين موضوع باعث بهوجودآمدن شباهتهاي خاصي ميان آثارش ميشود و اين طبيعي است. اما ساختار اين فيلم بههيچعنوان شبيه فيلم ديگرش نيست. اين فيلم ساختار مدرن و سينماي امروز را دارد و فکر ميکنم اگر کيميايي را نشناسيد فکر ميکنيد فردي 30 ساله «خون شد» را ساخته. من هم به سهم خودم تلاش و سعي کردم فيلمبرداري آن قابل اعتنا باشد».
در فاصله استراحت گروه تا ضبط پلان بعد با نسرين مقانلو درباره حضورش در اين فيلم صحبت کرديم. مقانلو ايفاگر يکي از نقشهاي اصلي اين فيلم است. مادري که عهدهدار مراقبت از فرزندان شوهر و دختر خودش است. مقانلو با پيراهن و چادري گلدار در حال روتوش گريم، مقابلمان مينشيند و درباره تفاوت اين نقش صحبت ميکند. او ميگويد: «يکي از آرزوهاي من کارکردن با کارگردانهايي است که جايگاه استادي دارند و هميشه حس ميکردم چقدر خوب بود اگر افتخار داشتم مقابل دوربين استاد کيميايي باشم که خوشبختانه اين اتفاق افتاد. بعد از اينکه با آقاي کيميايي صحبت کردم و سناريو را خواندم، حس کردم بعد از 30 سال کارکردن انگار هنوز هيچ کاري نکردهام و تحت تأثير نوشتار و قلم استاد بودم».
او از شخصيت خانمجاني ميگويد که براي خانوادهاش فداکاري ميکند و ميگويد: «خانمجان، زن دوم است و حال و هوايي دارد که لحظه به لحظه براي من شيرينترش ميکند. زني که فاصله سني زيادي با همسرش دارد و اقتدار و زنانگي او براي من مرعوبکننده بود. او بهشدت دلنگران خانه و همسر و فرزندانش است و فکر ميکنم زماني که به تصوير کشيده شود، بهتر بتوان درمورد آن صحبت کرد. خانمها در فيلمهاي آقاي کيميايي به زيبايي تمام تصوير ميشوند و در اين فيلم نيز با خانمهاي مختلفي روبهرو ميشويد که هر يک در جايگاهشان کنش جذابي از خود نشان ميدهند. هميشه از آثار استاد کيميايي لذت ميبرم و حس ميکنم «خون شد» يکي ديگر از کارهاي بهيادماندني او خواهد بود».
او ادامه داد: «بسياري از من دليل کمکاري ساليان اخير را پرسيدند. اکثر فيلمنامههايي که به دستم ميرسيد نکته قابل اعتنايي نداشت و آنقدر بيميل بودم که احساس کردم ميتوانم ديگر با بازيگري خداحافظي کنم. اما از طرف ديگر شعف زيادي براي کارکردن با اساتيد اين رشته دارم و خدا را شکر که پيشنهاد بازي در «خون شد» مطرح شد. بازي در اين فيلم به من انرژي دوبارهاي براي کارکردن داد».
مسعود کيميايي «خون شد» را براي حضور در جشنواره فيلم فجر آماده ميکند. به گفته جواد نوروزبيگي تهيهکننده فيلم برخلاف خواست قلبي مسعود کيميايي و حضورش در جشنواره، اين فيلم براي حضور در اين رويداد هنري آماده ميشود و زمان کافي براي آمادهسازي فيلم وجود دارد. نوروزبيگي ميگويد: «ماجراي ساخت فيلم «خون شد» اتفاق جالبي براي من بود. من با آقاي رنجکشان درگير ساخت فيلم «عنکبوت» بودم و آقاي رنجکشان قراري با آقاي کيميايي داشت و دوست داشت با استاد در مقام سرمايهگذار همکاري داشته باشد. در جلسهاي که برگزار شد، اتفاق نظر و افتخاري حاصل شد که من تهيهکننده اين اثر باشم. فيلمنامه را خواندم و به نظر بسيار درخشان بود و پاي کار ايستادم. «خون شد» به قدري خوب نوشته شده بود که خيلي راحت به نقطهنظر مشترک رسيديم و کار را شروع کرديم. اين نکته را مد نظر داشته باشيد که استاد کيميايي آنقدر حرفهاي و توليدي جلو ميرود که به نظرم گاهي از گروه هم جلوتر است و طبيعي است او بزرگ سينماي ماست و همه ما از او ياد ميگيريم».
او ادامه داد: «اوايل ساخت فيلم بحثي مطرح شد مبني بر اينکه «خون شد» شبيه فيلم «قيصر» است. بايد اين را گفت که «خون شد» هم فيلم قهرمانپروري است. اما قهرمان زمان را تصوير ميکند. طبيعي است که رگههايي از فيلمهاي ديگر آقاي کيميايي را ميتوان در آن ديد و شايد به لحاظ موضوعي کمي نزديک باشد اما پرداخت کاملا متفاوتي دارد و ميتوان گفت يکي از متفاوتترين آثار مسعود کيميايي است».
نوروزبيگي درباره سرمايه ساخت فيلم اخير مسعود کيميايي ميگويد: «متأسفانه اين روزها اتهامزني در سينما متداول شده است. آقاي رنجکشان ازجمله افرادي است که در يک سال اخير حواشي بسياري حول چرايي و چگونگي حضورش در سينما ايجاد شد. اما در اين مدت همه ما متوجه شديم که او يکي از علاقهمندان سينما خصوصا سينماي اجتماعي است. همه ما که در سينما کار ميکنيم ميدانيم که بسياري از سرمايهگذاران به دنبال بازگشت سريع سرمايهشان هستند و اکثر آنها بعد از حضور در مقام سرمايهگذار به سراغ فيلم کمدي ميروند و خواهان همکاري با بازيگران مشخصي هستند که برگشت سرمايهشان را تا حد زيادي تضمين کنند. اما آقاي رنجکشان از فيلم خوب صحبت ميکند و کيفيت است که برايش اولويت دارد. او انتخاب ميکند و اين کار را با وسواس انجام ميدهد. اگر حضور آقاي رنجکشان نبود، قطعا فيلم «خون شد» ساخته نميشد. او در اين مدت از بسياري از فيلمسازان نسل جوان حمايت کرده و مهمتر از آن اين است که سينماي اجتماعي را حمايت ميکند».
نوروزبيگي ادامه داد: «به نظرم بهتر است به جاي مطرحکردن حرفهاي تکراري از افرادي که براي سينما زحمت ميکشند، تقدير کنيم. يا اگر از آنها سپاسگزاري نميکنيم، دستکم ناسزا نگوييم و سکوت کنيم. همه کساني که من را ميشناسند ميدانند اعتقاد و باوري دارم و تا صحت مسئلهاي به خودم ثابت نشود به راحتي آن را نميپذيرم. مدتي است کنار آقاي رنجکشان هستم و موضوع شبههداري نديدم. بهراحتي تهمتزدن کار پسنديدهاي نيست. يکسالونيم از ورود آقاي رنجکشان به سينما گذشته است. حاصل اين حرفها چه شد؟ آقاي رنجکشان فيلم نساخته؟ دادگاهي شد؟ او در حال طيکردن مسيرش است. او ديگر ميهمان نيست. همکارمان شده. سينما را شروع کرده است و به درستي ادامه ميدهد». زمان حضور ما در کنار گروه «خون شد» به زودي سپري ميشود. اگر همه چيز طبق برنامه پيش برود و فيلم مراحل پستوليد را در زمان کافي پشت سر بگذارد و به شرط انتخاب، براي نخستين بار در جشنواره فيلم فجر پيشرو به نمايش گذاشته خواهد شد. فيلمي که اميد بسياري براي درخشش آن وجود دارد و بايد ديد چه واکنشهايي از سمت مخاطبانش خواهد گرفت.
بهناز شيرباني: مسعود کيميايي براي ساخت سيامين فيلم کارنامهاش آماده ميشود. همين خبر کافي بود تا توجه علاقهمندان آثارش را جلب کند. تجربه قبلي کيميايي، «قاتل اهلي»؛ چه در زمان توليد و بعد از آن در اکران، آنچنان هياهويي به راه انداخت و اسير حواشي متعدد ميان سازندگانش شد که خود فيلم از دست رفت. علاقهمندي و آمادگي کيميايي بيش از هر چيز مخاطبان آثارش را مصمم ميکند که اينبار فيلمي از او ببينند که به زعم خودش ميتواند بهترين اثرش باشد. کيميايي به «خون شد» اميد بسته است. زمان زيادي براي نگارشش گذاشته و از قهرماني ميگويد که بازگشته تا سروساماني به زندگياش بدهد. بازگشت مرد قصه بعد از غيبتي طولاني، از همان ابتدا همه را به ياد «قيصر» سازندهاش انداخت. فارغ از اينکه کيميايي بارها از عدم تمايلش به ساخت دنبالههاي قصههاي قديمش حرف زده بود، «خون شد» براي او حالوهواي ديگري دارد. دستآخر کيميايي براي خلاصشدن از تأويلهاي مختلفي که تازهترين اثر او را قيصري دوباره توصيف کرده بودند به سينماآنلاين گفت: «بازسازي يا سري دوم فيلمي را ساختن شيوه فيلمسازي افراد ديگر است. من هيچوقت اينگونه فيلم
نميسازم». «خون شد» مدتي است مقابل دوربين رفته. سعيد آقاخاني قهرمان قصه است و سيامک انصاري، ليلا زارع، نسرين مقانلو، هومن برقنورد، سيامک صفري و ماهور احمدي از ديگر بازيگران فيلم تازه کيميايي هستند. روزهاي آخر فيلمبرداري در يکي از محلههاي قديمي تهران در خيابان ري ميگذرد؛ کوچهاي بنبست که در سبز رنگ و نيمهباز خانهاي قديمي، با درختهايي سر به آسمانکشيده نگاه ميدزدد. ميانههاي روز است و گروه براي نفس تازهکردن به حياط آمدهاند. حالا ابهت خانه خودش را بيشتر به رخ ميکشد؛ خانهاي با آجرهاي بهمني و ايواني عريض و باغچه و حوضي در ميانه، شکوه عجيبي دارد و آرامشي که تو را از قيلوقال بيرون خلاص ميکند. گروه صحنه در زيرزمين مشغول مهياکردن و چيدن سکانس بعد هستند و مسعود کيميايي روي نيمکتي چوبي و کنار حوض نشسته است. با خودش آرام فکر ميکند و گهگاه با عليرضا زريندست که اينبار نيز پشت دوربين قرار گرفته حرف ميزند. مسعود کيميايي پرانرژيتر از هميشه است. با اعضاي گروهش خوشوبش ميکند و به آنچه تا دقايقي ديگر فيلمبرداري ميشود فکر ميکند. به فاصله کوتاهي مسعود کيميايي و عليرضا زريندست به سمت زيرزمين خانه
ميروند؛ زيرزميني که به محض ورود، دود غليظي به صورتت ميخورد و در فضاي مهآلودش صندوق چوبي بزرگ و دوچرخهاي آويزان به ديوار، پردههاي نيمهآويزان پنجرهها و صندليهاي چوبي کهنه روي هم چيدهشده، توجه جلب ميکند و البته مرغ و خروسي که ظاهرا حضورشان در اين سکانس الزامي است.
کيميايي به سمت دري کوچک راه کج ميکند و پشت پرده، مقابل مانيتور مينشيند. بلافاصله منشي صحنه و دستيارانش کنارش ميايستند و در سوي ديگر پرده، عليرضا زريندست و گروهش براي فيلمبرداري آماده ميشوند. نسرين مقانلو براي بازي در اين سکانس از راه ميرسد و بايد به محض ورود به زيرزمين چنددقيقهاي تأمل کند و دوربين دوار شود و بعد از آن در کنار صندوق قديمي بنشيند. زريندست اين صحنه را بايد روي دست فيلمبرداري کند؛ صحنهاي که در فيلم تعيينکننده است و فيلمبردارياش در آن فضاي تنگ، سخت به نظر ميرسد. زريندست تمرين ميکند و لبخند رضايت روي صورت مسعود کيميايي مينشيند. اين صحنه هماني است که در ذهنش بوده و زريندست هم براي ثبت آن مصممتر ميشود. کيميايي به دفتر دکوپاژش رجوع ميکند و خودش را براي ضبط صحنه بعد آماده ميکند. جاي دوربين تغيير ميکند، سياهي صحنه غليظتر ميشود و مقانلو پشت صندوق چوبي مينشيند. با اين گريم، نسرين مقانلو مسنتر به نظر ميرسد. در فضاي تاريکوروشن زيرزمين همهچيز براي ضبط اين صحنه آماده است. کار به سه برداشت ميرسد و بعد از آن جاي دوربين براي گرفتن نماهاي بسته تغيير ميکند. بعد از ضبط اين صحنه
با عليرضا زريندست همکلام ميشويم. سالها از عمر رفاقت و همکاري زريندست و کيميايي ميگذرد و خودش ميگويد سليقههايمان يکي است. «بعد از هشت تجربه همکاري، بعضيوقتها بدون اينکه با هم مشورت کنيم يا حرفي بزنيم به يک نگاه و تصميم واحد ميرسيم».
زريندست ميگويد: «مسعود کيميايي در مقايسه با عمري که از او رفته است، ذهن جوان و مدرني دارد، خصوصا در اين فيلم. از زماني که فيلمبرداري شروع شد، هر روز و هر لحظه و هر سکانس انگيزه، اميد و حرکت را در من بيشتر کرد. فکر ميکنم که «خون شد» ميتواند از جمله بهترين آثار آقاي کيميايي باشد. طبعا قصههاي مسعود کيميايی برآمده از سليقه و نگاه خاصش است و همين موضوع باعث بهوجودآمدن شباهتهاي خاصي ميان آثارش ميشود و اين طبيعي است. اما ساختار اين فيلم بههيچعنوان شبيه فيلم ديگرش نيست. اين فيلم ساختار مدرن و سينماي امروز را دارد و فکر ميکنم اگر کيميايي را نشناسيد فکر ميکنيد فردي 30 ساله «خون شد» را ساخته. من هم به سهم خودم تلاش و سعي کردم فيلمبرداري آن قابل اعتنا باشد».
در فاصله استراحت گروه تا ضبط پلان بعد با نسرين مقانلو درباره حضورش در اين فيلم صحبت کرديم. مقانلو ايفاگر يکي از نقشهاي اصلي اين فيلم است. مادري که عهدهدار مراقبت از فرزندان شوهر و دختر خودش است. مقانلو با پيراهن و چادري گلدار در حال روتوش گريم، مقابلمان مينشيند و درباره تفاوت اين نقش صحبت ميکند. او ميگويد: «يکي از آرزوهاي من کارکردن با کارگردانهايي است که جايگاه استادي دارند و هميشه حس ميکردم چقدر خوب بود اگر افتخار داشتم مقابل دوربين استاد کيميايي باشم که خوشبختانه اين اتفاق افتاد. بعد از اينکه با آقاي کيميايي صحبت کردم و سناريو را خواندم، حس کردم بعد از 30 سال کارکردن انگار هنوز هيچ کاري نکردهام و تحت تأثير نوشتار و قلم استاد بودم».
او از شخصيت خانمجاني ميگويد که براي خانوادهاش فداکاري ميکند و ميگويد: «خانمجان، زن دوم است و حال و هوايي دارد که لحظه به لحظه براي من شيرينترش ميکند. زني که فاصله سني زيادي با همسرش دارد و اقتدار و زنانگي او براي من مرعوبکننده بود. او بهشدت دلنگران خانه و همسر و فرزندانش است و فکر ميکنم زماني که به تصوير کشيده شود، بهتر بتوان درمورد آن صحبت کرد. خانمها در فيلمهاي آقاي کيميايي به زيبايي تمام تصوير ميشوند و در اين فيلم نيز با خانمهاي مختلفي روبهرو ميشويد که هر يک در جايگاهشان کنش جذابي از خود نشان ميدهند. هميشه از آثار استاد کيميايي لذت ميبرم و حس ميکنم «خون شد» يکي ديگر از کارهاي بهيادماندني او خواهد بود».
او ادامه داد: «بسياري از من دليل کمکاري ساليان اخير را پرسيدند. اکثر فيلمنامههايي که به دستم ميرسيد نکته قابل اعتنايي نداشت و آنقدر بيميل بودم که احساس کردم ميتوانم ديگر با بازيگري خداحافظي کنم. اما از طرف ديگر شعف زيادي براي کارکردن با اساتيد اين رشته دارم و خدا را شکر که پيشنهاد بازي در «خون شد» مطرح شد. بازي در اين فيلم به من انرژي دوبارهاي براي کارکردن داد».
مسعود کيميايي «خون شد» را براي حضور در جشنواره فيلم فجر آماده ميکند. به گفته جواد نوروزبيگي تهيهکننده فيلم برخلاف خواست قلبي مسعود کيميايي و حضورش در جشنواره، اين فيلم براي حضور در اين رويداد هنري آماده ميشود و زمان کافي براي آمادهسازي فيلم وجود دارد. نوروزبيگي ميگويد: «ماجراي ساخت فيلم «خون شد» اتفاق جالبي براي من بود. من با آقاي رنجکشان درگير ساخت فيلم «عنکبوت» بودم و آقاي رنجکشان قراري با آقاي کيميايي داشت و دوست داشت با استاد در مقام سرمايهگذار همکاري داشته باشد. در جلسهاي که برگزار شد، اتفاق نظر و افتخاري حاصل شد که من تهيهکننده اين اثر باشم. فيلمنامه را خواندم و به نظر بسيار درخشان بود و پاي کار ايستادم. «خون شد» به قدري خوب نوشته شده بود که خيلي راحت به نقطهنظر مشترک رسيديم و کار را شروع کرديم. اين نکته را مد نظر داشته باشيد که استاد کيميايي آنقدر حرفهاي و توليدي جلو ميرود که به نظرم گاهي از گروه هم جلوتر است و طبيعي است او بزرگ سينماي ماست و همه ما از او ياد ميگيريم».
او ادامه داد: «اوايل ساخت فيلم بحثي مطرح شد مبني بر اينکه «خون شد» شبيه فيلم «قيصر» است. بايد اين را گفت که «خون شد» هم فيلم قهرمانپروري است. اما قهرمان زمان را تصوير ميکند. طبيعي است که رگههايي از فيلمهاي ديگر آقاي کيميايي را ميتوان در آن ديد و شايد به لحاظ موضوعي کمي نزديک باشد اما پرداخت کاملا متفاوتي دارد و ميتوان گفت يکي از متفاوتترين آثار مسعود کيميايي است».
نوروزبيگي درباره سرمايه ساخت فيلم اخير مسعود کيميايي ميگويد: «متأسفانه اين روزها اتهامزني در سينما متداول شده است. آقاي رنجکشان ازجمله افرادي است که در يک سال اخير حواشي بسياري حول چرايي و چگونگي حضورش در سينما ايجاد شد. اما در اين مدت همه ما متوجه شديم که او يکي از علاقهمندان سينما خصوصا سينماي اجتماعي است. همه ما که در سينما کار ميکنيم ميدانيم که بسياري از سرمايهگذاران به دنبال بازگشت سريع سرمايهشان هستند و اکثر آنها بعد از حضور در مقام سرمايهگذار به سراغ فيلم کمدي ميروند و خواهان همکاري با بازيگران مشخصي هستند که برگشت سرمايهشان را تا حد زيادي تضمين کنند. اما آقاي رنجکشان از فيلم خوب صحبت ميکند و کيفيت است که برايش اولويت دارد. او انتخاب ميکند و اين کار را با وسواس انجام ميدهد. اگر حضور آقاي رنجکشان نبود، قطعا فيلم «خون شد» ساخته نميشد. او در اين مدت از بسياري از فيلمسازان نسل جوان حمايت کرده و مهمتر از آن اين است که سينماي اجتماعي را حمايت ميکند».
نوروزبيگي ادامه داد: «به نظرم بهتر است به جاي مطرحکردن حرفهاي تکراري از افرادي که براي سينما زحمت ميکشند، تقدير کنيم. يا اگر از آنها سپاسگزاري نميکنيم، دستکم ناسزا نگوييم و سکوت کنيم. همه کساني که من را ميشناسند ميدانند اعتقاد و باوري دارم و تا صحت مسئلهاي به خودم ثابت نشود به راحتي آن را نميپذيرم. مدتي است کنار آقاي رنجکشان هستم و موضوع شبههداري نديدم. بهراحتي تهمتزدن کار پسنديدهاي نيست. يکسالونيم از ورود آقاي رنجکشان به سينما گذشته است. حاصل اين حرفها چه شد؟ آقاي رنجکشان فيلم نساخته؟ دادگاهي شد؟ او در حال طيکردن مسيرش است. او ديگر ميهمان نيست. همکارمان شده. سينما را شروع کرده است و به درستي ادامه ميدهد». زمان حضور ما در کنار گروه «خون شد» به زودي سپري ميشود. اگر همه چيز طبق برنامه پيش برود و فيلم مراحل پستوليد را در زمان کافي پشت سر بگذارد و به شرط انتخاب، براي نخستين بار در جشنواره فيلم فجر پيشرو به نمايش گذاشته خواهد شد. فيلمي که اميد بسياري براي درخشش آن وجود دارد و بايد ديد چه واکنشهايي از سمت مخاطبانش خواهد گرفت.