اعتراضات، پديدهاي بينظير از جوانان عراقي
به نظر ميرسد معترضان در عراق موفق شدهاند حداقل به طور موقت پايهگذار «هنجاري جديد» در اين کشور باشند. معترضان در بغداد پايتخت عراق کموبيش هر روز، ميدان تحرير و «رستوران ترکي»، ساختمان بلند مجاور اين ميدان را در اشغال خود دارند. با وجود اينکه به سختي ميتوان رقمي قابلاتکا از تعداد معترضان در اين بخش از پايتخت عراق ارائه کرد اما بر اساس برخي برآوردها تخمين زده ميشود روزانه بين صدها هزار تا بيش از يک ميليون نفر در ميدان التحرير و ساختمان رستوران ترکي حضور مييابند تا اعتراض خود را به حکومت عراق اعلام کنند. اينکه اعتراضات عراق چيزي نيست که هر روز مورد توجه رسانههاي غربي قرار گيرد هم قابل درک است و هم گيجکننده. براي مخاطبان اين رسانهها، «فرسودگي و شکنندگي عراق» امري عادي و پيشپاافتاده به شمار ميآيد. اما اگر به گونهاي ديگر به تحولات اخير عراق نظر بيندازيم، آنچه در بغداد و شهرهاي جنوبي عراق در جريان است، نه تنها براي اين کشور بلکه در کل امري جديد و بيسابقه به شمار ميآيد. معترضان عراقي از برخي جهات کاملا شيعه هستند و از برخي جنبهها نه چندان شيعه. آنها در اعتراضهاي خود حکومت شيعه عراق را خطاب قرار
ميدهند. بنابراين با وجود اينکه جنبههاي فرهنگي و قوميتي در اين اعتراضها به چشم ميآيد اما هيچ خواسته قوميتي از سوي معترضان مطرح نميشود و اين مهمترين نکته اعتراضات عراق است که آن را به پديدهاي فرهنگي و بينظير تبديل کرده است. در اين اعتراضات آنچه بيش از همه به چشم ميآيد حضور پررنگ نسل جوان عراق است که اعلام وجود ميکند و شرايط موجود را غيرقابل پذيرش ميداند. با اينکه ظاهرا جو موجود در اعتراضهاي عراق شباهت زيادي به جشن و کارناوال دارد اما کاملا هم جدي و واقعي است. به سختي ميتوان نظيري براي اين پديده يافت. شايد از برخي جهات بتوان آن را به جنبش «قدرت مردم» در فيليپين عليه فرديناند مارکوس ديکتاتور اين کشور در دهه 80 ميلادي تشبيه کرد يا جنبش همبستگي در لهستان. نمونه متأخر آن هم شايد انقلاب گل ياس در تونس باشد. اما در تمام اين نمونهها تمايزات چشمگيرتر و قابلتوجهتر از اشتراکات در ميان معترضان است. از سوي ديگر، در تمام اين جنبشها، معترضان راهحل را از طريق صندوق رأي جستوجو ميکردند و خواهان برگزاري انتخابات آزاد بودند اما در عراق، معترضان جوان به حکومت برآمده از صندوق رأي اعتراض ميکنند و خواستار
اصلاحاتي اساسيتر و ريشهايتر هستند. اساسيترين نکته مورد اشاره معترضان عراقي اين است که آنها هيچ نفعي از موهبات و درآمدهاي اقتصادي عراق ندارند و اين سود نصيب گروهي محدود ميشود. کمبود شغل، عدم توسعه و بازسازي زيرساختها و خدمترساني ضعيف حکومت و فراتر از تمام اينها سيستم سياسي عراق که نتوانسته از منابع قابل توجه اين کشور به درستي بهرهبرداري کند، بيش از هر موضوع ديگري از سوي معترضان مطرح ميشود. از نگاه غربيها شايد راهحل اين مشکل، خصوصيسازي و ارائه عمومي سهام نفت عراق باشد؛ مشابه آنچه اخيرا عربستان با ورود آرامکو به بورس انجام داد. اما چنين چيزي در ذهن اکثر معترضان عراقي نيست. معترضان يا حداقل گروهي از آنها خواستار آن هستند تا دولت فعلي استعفا دهد و انتخاباتي جديد تحت نظارت سازمان ملل برگزار شود و دولت جديد از اختيار کامل براي بررسي فساد دولتمردان سابق و فعلي و خشونت اعمالشده از سوي اين دولت برخوردار باشد. در اين ميان غرب کار چنداني نميتواند در قبال تحولات عراق انجام دهد. آنچه از غرب و در کل جامعه جهاني انتظا ر ميرود اين است که بدون مداخله در عراق از خواستههاي قانوني جوانان عراقي در برابر سيستمي
که صداي اعتراض آنها را بلند کرده، حمايت کنند. انتظار ديگري که از رهبران جهان ميرود اين است که هشداري جدي به اعمالکنندگان خشونت عليه معترضان عراقي بدهند. هيچ توجيهي براي استفاده از نيروي مرگبار در برابر معترضان غيرمسلح وجود ندارد. نکته مهم ديگر هم اين است که هيچکدام از بازيگران منطقهاي و بينالمللي نبايد در تحولات داخلي عراق مداخله کنند، چراکه چنين مداخلههايي ميتواند منجر به هرجومرج و آشوب بيشتر در اين کشور شود يا زمينه را براي رويکارآمدن يک حکومت خودکامه ديگر در عراق فراهم کند.
منبع: المانيتور
به نظر ميرسد معترضان در عراق موفق شدهاند حداقل به طور موقت پايهگذار «هنجاري جديد» در اين کشور باشند. معترضان در بغداد پايتخت عراق کموبيش هر روز، ميدان تحرير و «رستوران ترکي»، ساختمان بلند مجاور اين ميدان را در اشغال خود دارند. با وجود اينکه به سختي ميتوان رقمي قابلاتکا از تعداد معترضان در اين بخش از پايتخت عراق ارائه کرد اما بر اساس برخي برآوردها تخمين زده ميشود روزانه بين صدها هزار تا بيش از يک ميليون نفر در ميدان التحرير و ساختمان رستوران ترکي حضور مييابند تا اعتراض خود را به حکومت عراق اعلام کنند. اينکه اعتراضات عراق چيزي نيست که هر روز مورد توجه رسانههاي غربي قرار گيرد هم قابل درک است و هم گيجکننده. براي مخاطبان اين رسانهها، «فرسودگي و شکنندگي عراق» امري عادي و پيشپاافتاده به شمار ميآيد. اما اگر به گونهاي ديگر به تحولات اخير عراق نظر بيندازيم، آنچه در بغداد و شهرهاي جنوبي عراق در جريان است، نه تنها براي اين کشور بلکه در کل امري جديد و بيسابقه به شمار ميآيد. معترضان عراقي از برخي جهات کاملا شيعه هستند و از برخي جنبهها نه چندان شيعه. آنها در اعتراضهاي خود حکومت شيعه عراق را خطاب قرار
ميدهند. بنابراين با وجود اينکه جنبههاي فرهنگي و قوميتي در اين اعتراضها به چشم ميآيد اما هيچ خواسته قوميتي از سوي معترضان مطرح نميشود و اين مهمترين نکته اعتراضات عراق است که آن را به پديدهاي فرهنگي و بينظير تبديل کرده است. در اين اعتراضات آنچه بيش از همه به چشم ميآيد حضور پررنگ نسل جوان عراق است که اعلام وجود ميکند و شرايط موجود را غيرقابل پذيرش ميداند. با اينکه ظاهرا جو موجود در اعتراضهاي عراق شباهت زيادي به جشن و کارناوال دارد اما کاملا هم جدي و واقعي است. به سختي ميتوان نظيري براي اين پديده يافت. شايد از برخي جهات بتوان آن را به جنبش «قدرت مردم» در فيليپين عليه فرديناند مارکوس ديکتاتور اين کشور در دهه 80 ميلادي تشبيه کرد يا جنبش همبستگي در لهستان. نمونه متأخر آن هم شايد انقلاب گل ياس در تونس باشد. اما در تمام اين نمونهها تمايزات چشمگيرتر و قابلتوجهتر از اشتراکات در ميان معترضان است. از سوي ديگر، در تمام اين جنبشها، معترضان راهحل را از طريق صندوق رأي جستوجو ميکردند و خواهان برگزاري انتخابات آزاد بودند اما در عراق، معترضان جوان به حکومت برآمده از صندوق رأي اعتراض ميکنند و خواستار
اصلاحاتي اساسيتر و ريشهايتر هستند. اساسيترين نکته مورد اشاره معترضان عراقي اين است که آنها هيچ نفعي از موهبات و درآمدهاي اقتصادي عراق ندارند و اين سود نصيب گروهي محدود ميشود. کمبود شغل، عدم توسعه و بازسازي زيرساختها و خدمترساني ضعيف حکومت و فراتر از تمام اينها سيستم سياسي عراق که نتوانسته از منابع قابل توجه اين کشور به درستي بهرهبرداري کند، بيش از هر موضوع ديگري از سوي معترضان مطرح ميشود. از نگاه غربيها شايد راهحل اين مشکل، خصوصيسازي و ارائه عمومي سهام نفت عراق باشد؛ مشابه آنچه اخيرا عربستان با ورود آرامکو به بورس انجام داد. اما چنين چيزي در ذهن اکثر معترضان عراقي نيست. معترضان يا حداقل گروهي از آنها خواستار آن هستند تا دولت فعلي استعفا دهد و انتخاباتي جديد تحت نظارت سازمان ملل برگزار شود و دولت جديد از اختيار کامل براي بررسي فساد دولتمردان سابق و فعلي و خشونت اعمالشده از سوي اين دولت برخوردار باشد. در اين ميان غرب کار چنداني نميتواند در قبال تحولات عراق انجام دهد. آنچه از غرب و در کل جامعه جهاني انتظا ر ميرود اين است که بدون مداخله در عراق از خواستههاي قانوني جوانان عراقي در برابر سيستمي
که صداي اعتراض آنها را بلند کرده، حمايت کنند. انتظار ديگري که از رهبران جهان ميرود اين است که هشداري جدي به اعمالکنندگان خشونت عليه معترضان عراقي بدهند. هيچ توجيهي براي استفاده از نيروي مرگبار در برابر معترضان غيرمسلح وجود ندارد. نکته مهم ديگر هم اين است که هيچکدام از بازيگران منطقهاي و بينالمللي نبايد در تحولات داخلي عراق مداخله کنند، چراکه چنين مداخلههايي ميتواند منجر به هرجومرج و آشوب بيشتر در اين کشور شود يا زمينه را براي رويکارآمدن يک حکومت خودکامه ديگر در عراق فراهم کند.
منبع: المانيتور