نقشي كه فراموش ميشود
زهرا جوهرچي
عكسهاي خبر تنبيه و آزار کودک 9ساله خوزستاني به وسیله معلم ورزش بسيار دردناک بود. آثار جسمي و روحي شلاق سالها ذهن و روان او را درگير ميکند و کابوس وحشت از درس، مدرسه و معلم او را رها نميکند. در قرن بيستويکم، تعليم و تربيت بر اساس معيارهايي است که سالها متخصصان علوم تربيتي در دنيا با آزمون و خطاي بسيار به آن دست يافتهاند. شلاقزدن کودک 9ساله به هر بهانهاي باشد، ناشي از ذهن بيمار معلم اوست؛ معلمي که شايد خودش هم در کودکي اين نوع تنبيه را تجربه کرده است. آيا فقط تغيير محل کار يا اخراج او کافي است؟ سيستم آموزشي نقش پراهميتي دارد. قوانين استخدام معلمان بايد بهدقت اجرا شود زيرا معيار انتخاب يک آموزگار توانا و باسواد، سلامت کامل روح و روان اوست. معلم قلب تپنده يک جامعه است و بر اين اساس است که توجه به نيازهاي معلمان و برآوردهکردن آنها معنا مييابد. رفتار و کردار محبتآميز و خلوص نيت او آينده جامعه را ميسازد؛ جامعهاي باايمان، داراي هويت، خلاق و اخلاقمدار. شاد و پرانرژيبودن، سرکش و مطيعنبودن دانشآموز خصيصههاي دوران اوست. کودک درونگرا، آرام، خجالتي و بيسؤال جايي در دنياي مدرن ندارد. پرسشگري و اعلام نياز و خواستههاي منطقي، ذهن کودک را توانا و خلاق ميسازد. زنگ ورزش از ساعات مورد علاقه محصلان است، داشتن زمين بازی و وسايل بازي حق محصل است و مهمتر از همه، معلم ورزشي که عاشق کارش باشد و بر تعليم و تربيت کودکان واقف باشد.
19 آبانماه سومين سال درگذشت بانوي آموزش و پرورش نوين، توران ميرهادي بود. يادشان گرامي و راهشان پررهرو باد! ايشان در کتاب «مسائل و راهحلهاي آموزش و پرورش ايران» آموزش مربي را در سه زمينه بررسي کردهاند: 1. آنچه مربي بايد باشد (مربي بايد انساني سالم با شخصيت متعادل، رفتار ملايم، پايبند به اصول اخلاقي، باايمان و فداکار، دوستدار واقعي کودک، صبور، پرکار، پرتحرک با روحيهاي شاد و نگرش مثبت به زندگي باشد). 2. آنچه مربي بايد بداند (روانشناسي کودک، روانشناسي پرورشي، اصول پرورش و آموزش و تجربهها، زبان و زبانآموزي، ادبيات کودکان، قصه و قصهگويي، هنر و کاردستي، ورزش و تغذيه و بهداشت و مانند آن). 3. آنچه مربي بايد بتواند انجام دهد (برقراري ارتباط درست با کودکان، انجام فعاليتهايي همچون قصهخواني، شعر و سرود، بازي و ورزش. او بايد همزمان مربي، مادر، دوست، همبازي و راهنماي کودک باشد تا ذهن کنجکاو و خلاق او را درک کند) (ميرهادي: 33-33). با همه دشواريهايي که يک معلم متحمل ميشود تا نسل باانگيزه، توانا و خلاق پرورش دهد، نظام آموزش و پرورش هم ترتيبي اتخاذ کند تا با افرادي که به قوانين نظام آموزش و پرورش مبني بر ممنوعبودن تنبيه بدني دانشآموز بيتوجه هستند، برخورد کند. تشويق و ارجنهادن به خدمات فرهنگيان و رسيدگي به مشکلات آنها، سپر آموزشي کشور را وسيع و پرجاذبه ميکند؛ آموزگاراني که در سرما و گرما، روستاهاي محروم از کلاس درس يا صعبالعبور بدون وسيله نقليه را کيلومترها طي ميکنند تا عشق وجودشان را نثار آنها کنند، به آنها درس زندگي بياموزند و با شناخت دانشآموزان خلاق و توانا، آنها را به المپيادهاي دانشآموزي و به جهان معرفي کنند. قدمهايشان استوار و دستانشان پرتوان باد!
عكسهاي خبر تنبيه و آزار کودک 9ساله خوزستاني به وسیله معلم ورزش بسيار دردناک بود. آثار جسمي و روحي شلاق سالها ذهن و روان او را درگير ميکند و کابوس وحشت از درس، مدرسه و معلم او را رها نميکند. در قرن بيستويکم، تعليم و تربيت بر اساس معيارهايي است که سالها متخصصان علوم تربيتي در دنيا با آزمون و خطاي بسيار به آن دست يافتهاند. شلاقزدن کودک 9ساله به هر بهانهاي باشد، ناشي از ذهن بيمار معلم اوست؛ معلمي که شايد خودش هم در کودکي اين نوع تنبيه را تجربه کرده است. آيا فقط تغيير محل کار يا اخراج او کافي است؟ سيستم آموزشي نقش پراهميتي دارد. قوانين استخدام معلمان بايد بهدقت اجرا شود زيرا معيار انتخاب يک آموزگار توانا و باسواد، سلامت کامل روح و روان اوست. معلم قلب تپنده يک جامعه است و بر اين اساس است که توجه به نيازهاي معلمان و برآوردهکردن آنها معنا مييابد. رفتار و کردار محبتآميز و خلوص نيت او آينده جامعه را ميسازد؛ جامعهاي باايمان، داراي هويت، خلاق و اخلاقمدار. شاد و پرانرژيبودن، سرکش و مطيعنبودن دانشآموز خصيصههاي دوران اوست. کودک درونگرا، آرام، خجالتي و بيسؤال جايي در دنياي مدرن ندارد. پرسشگري و اعلام نياز و خواستههاي منطقي، ذهن کودک را توانا و خلاق ميسازد. زنگ ورزش از ساعات مورد علاقه محصلان است، داشتن زمين بازی و وسايل بازي حق محصل است و مهمتر از همه، معلم ورزشي که عاشق کارش باشد و بر تعليم و تربيت کودکان واقف باشد.
19 آبانماه سومين سال درگذشت بانوي آموزش و پرورش نوين، توران ميرهادي بود. يادشان گرامي و راهشان پررهرو باد! ايشان در کتاب «مسائل و راهحلهاي آموزش و پرورش ايران» آموزش مربي را در سه زمينه بررسي کردهاند: 1. آنچه مربي بايد باشد (مربي بايد انساني سالم با شخصيت متعادل، رفتار ملايم، پايبند به اصول اخلاقي، باايمان و فداکار، دوستدار واقعي کودک، صبور، پرکار، پرتحرک با روحيهاي شاد و نگرش مثبت به زندگي باشد). 2. آنچه مربي بايد بداند (روانشناسي کودک، روانشناسي پرورشي، اصول پرورش و آموزش و تجربهها، زبان و زبانآموزي، ادبيات کودکان، قصه و قصهگويي، هنر و کاردستي، ورزش و تغذيه و بهداشت و مانند آن). 3. آنچه مربي بايد بتواند انجام دهد (برقراري ارتباط درست با کودکان، انجام فعاليتهايي همچون قصهخواني، شعر و سرود، بازي و ورزش. او بايد همزمان مربي، مادر، دوست، همبازي و راهنماي کودک باشد تا ذهن کنجکاو و خلاق او را درک کند) (ميرهادي: 33-33). با همه دشواريهايي که يک معلم متحمل ميشود تا نسل باانگيزه، توانا و خلاق پرورش دهد، نظام آموزش و پرورش هم ترتيبي اتخاذ کند تا با افرادي که به قوانين نظام آموزش و پرورش مبني بر ممنوعبودن تنبيه بدني دانشآموز بيتوجه هستند، برخورد کند. تشويق و ارجنهادن به خدمات فرهنگيان و رسيدگي به مشکلات آنها، سپر آموزشي کشور را وسيع و پرجاذبه ميکند؛ آموزگاراني که در سرما و گرما، روستاهاي محروم از کلاس درس يا صعبالعبور بدون وسيله نقليه را کيلومترها طي ميکنند تا عشق وجودشان را نثار آنها کنند، به آنها درس زندگي بياموزند و با شناخت دانشآموزان خلاق و توانا، آنها را به المپيادهاي دانشآموزي و به جهان معرفي کنند. قدمهايشان استوار و دستانشان پرتوان باد!