مباني نظري تقريب
حسين روحانيصدر*
به اعتقاد علماي اسلام، بيترديد اسلام دين علم و تفکر است. فرار از تحقيق و تفکر و روآوردن به جهالت و عقلستيزي يک خصلت جاهلي است که خداوند پيامبرانش را براي ازميانبردن اينگونه خصلتها و جايگزيني آن با عقلانيت و تفکر مبعوث فرموده است.
پس از آنکه رواياتي درباره ولادت پيامبر در 12 يا 17 ربيع بر سر زبانها افتاد، در چهار دهه گذشته اين فاصله زماني را هفته وحدت ناميدند؛ اگرچه ذهن و دل بزرگاني مانند شيخ مفيد و سيدمرتضي رضوانالله عليهما را به خود مشغول کرد و تا دوران معاصر امتداد يافت و آيتالله بروجردي آن را پي گرفتند که هدف آنها جلب توجه عامه مسلمين به منابع اصيل شريعت و زلال معارف و معالم دين از سرچشمههايي است که زبان وحي و بيان رسالت به آنها رهنموناند؛ بهصورتيکه دست تفرقهافکنان، انحرافانگيزان و طلايهداران اسلام جاهلي که همواره بستری آماده براي دشمنان اسلام گستردهاند، کوتاه بماند.
آيتالله سيدجواد علويبروجردي در تبيين ديدگاه نياي خويش آيتالله سيدحسين بروجردي کتابی 194 صفحهاي را با عنوان مباني نظري تقريب تهيه و تنظيم كرد. او در اين اثر ششفصلي ابتدا به ضرورت شناخت اسلام راستين و طرح مباحثي درباره قرآن و سنت نبوي، مشکل نقل سنت نبوي و بررسي علل تعارض در نقل سنت نبوي پرداخته است. به اعتقاد او بعضي از صحابه که موفق به درک محضر حضرتش شدهاند، عمدا اقدام به تغيير و تبديل سنت نبوي کرده و آنچه را خود ميخواستهاند و در مسير تأمين اهداف و منافع آنان بوده است؛ بهعنوان سنت پيامبر که از زبان آن حضرت شنيده يا در کردار و عمل او دیدهاند، بيان کردهاند که بر اشکالات موجود در دريافت سنت اصيل از زبان صحابه ميافزايد. او در بررسي سير تنظيم سنت نبوي اشارهاي به سابقه اجتهاد صحابه در زمان رسول اکرم دارد و رواج آن پس از رحلت ايشان در علم اصول فقه اهل سنت، منبع اصيل ديگري به نام اجتهاد صحابه است که در کنار سنت پيامبر و کتاب خدا معرفي ميکند. به اعتقاد ايشان هرچند از نظر برخي از علماي اهل سنت اجتهاد صحابه اعتبار مستقل دارد؛ اما بهعنوان نقل سنت نبوي، داراي اعتبار نيست.
بلکه تنها نقلي که احراز شود، هيچگونه اجتهاد و اعمال نظري در آن صورت نگرفته است، ميتواند بهعنوان سنت، منبع اصيل شناخت معارف دين باشد.
او در ادامه به نقد تاريخچه جمعآوري حديث يک قرن پس از رحلت پيامبر تحت مباحثي مانند: مرجعیت اجتهاد صحابه نزد اهل سنت، بررسي اعتبار اجتهاد صحابه، تخطئه و تصويب، جايگزينکردن اجماع صحابه به جاي اجتهاد صحابه، بررسي اعتبار اجماع صحابه، اعتبار قياس در مذاهب اهل سنت و نقد آن دارد.
ايشان در ادامه به تبيين بازگشت به اسلام راستين به علت رواج اميدهاي جدید در جوامع اسلامي و افقهايي نو در افکار و بينشهاي صاحبان انديشه که احساس خطر و بيم را در دل دشمنان اسلام و آنان که با هر تفکر دينگرايي مخالفاند برانگیخته، ميپردازد. در ادامه ايشان به طرح اين پرسش که امروز جوان مسلمان براساس کنجکاوي ذاتي و طبيعي خود، به دنبال دريافت اين حقيقت است که اگر نظريات غيراسلامي پاسخي منطقي براي تأمين نيازهاي جسمي، روحي و فکري او نداشته است، آيا باورهاي اسلامي او، قابليت چنين پاسخگويي را دارد يا خير؟ بنابراين به اعتقاد ايشان اين فکر کنجکاو به دنبال راهي است که ابتدا اسلام را آنگونه که بوده و به همان صورتي که پيامبر بزرگ عرضه کرده است، بشناسد؛ سپس دريابد که آيا معارف اين دين، پاسخي منطقي براي سؤالات و مجهولات او دارد يا نه؟ در صفحه 133 ايشان اشاره به تنظيم رسالهاي به امر مرحوم آيتالله بروجردي به وسيله علامه شيخ قوامالدين وشنوي براي معرفي طرق نقل حديث ثقلين در جوامع روايي اهل تسنن نگاشته و چاپ آن را در قاهره دارد که تفاهم راويان مشترک ميان شيعه و اهل سنت را ثمره آن دانست. در پايان اين مجموعه آيتالله
علويبروجردي در تبيين ديدگاه آيتالله بروجردي چنين آورده: مکتب و مذهب شيعه، يک تفکر منعزل و جدا از دنياي اسلام نيست؛ بنابراین نيازي به انزوا و جدابودن از ديگران همانند بعضي از فِرق ندارد. اين مکتب حرف و منطق و استدلال دارد و اين مذهب همان مذهب ارائهشده به وسيله پيامبر بزرگ اسلام از منبع وحي است و شيعه نه مولود طبيعي اسلام؛ بلکه خود اسلام است؛ در مباني خود تأثيرگرفته از قدرتهاي حاکم و متکي بر توجيه عملکردهاي انحرافي و بهرهبرداري ابزاري از دين نيست و در اصول و فروع دين حرف دارد. انديشه تقريب، يک تاکتيک براي زندگي و همزيستي مسلمانان نيست؛ بلکه تفکري برگرفته از يک سلسله مباني نظري است که خاستگاه آن، کتاب خدا و سنت نبوي است.
اين مجموعه 25 بحثي را انتشارات مجد اسلام در سال 1397 منتشر کرده است.
*کارشناس ارشد تاريخ ايران دوره اسلامي، کارشناس گروه ايرانشناسي و اسلامشناسي سازمان اسناد و کتابخانه ملي ايران
به اعتقاد علماي اسلام، بيترديد اسلام دين علم و تفکر است. فرار از تحقيق و تفکر و روآوردن به جهالت و عقلستيزي يک خصلت جاهلي است که خداوند پيامبرانش را براي ازميانبردن اينگونه خصلتها و جايگزيني آن با عقلانيت و تفکر مبعوث فرموده است.
پس از آنکه رواياتي درباره ولادت پيامبر در 12 يا 17 ربيع بر سر زبانها افتاد، در چهار دهه گذشته اين فاصله زماني را هفته وحدت ناميدند؛ اگرچه ذهن و دل بزرگاني مانند شيخ مفيد و سيدمرتضي رضوانالله عليهما را به خود مشغول کرد و تا دوران معاصر امتداد يافت و آيتالله بروجردي آن را پي گرفتند که هدف آنها جلب توجه عامه مسلمين به منابع اصيل شريعت و زلال معارف و معالم دين از سرچشمههايي است که زبان وحي و بيان رسالت به آنها رهنموناند؛ بهصورتيکه دست تفرقهافکنان، انحرافانگيزان و طلايهداران اسلام جاهلي که همواره بستری آماده براي دشمنان اسلام گستردهاند، کوتاه بماند.
آيتالله سيدجواد علويبروجردي در تبيين ديدگاه نياي خويش آيتالله سيدحسين بروجردي کتابی 194 صفحهاي را با عنوان مباني نظري تقريب تهيه و تنظيم كرد. او در اين اثر ششفصلي ابتدا به ضرورت شناخت اسلام راستين و طرح مباحثي درباره قرآن و سنت نبوي، مشکل نقل سنت نبوي و بررسي علل تعارض در نقل سنت نبوي پرداخته است. به اعتقاد او بعضي از صحابه که موفق به درک محضر حضرتش شدهاند، عمدا اقدام به تغيير و تبديل سنت نبوي کرده و آنچه را خود ميخواستهاند و در مسير تأمين اهداف و منافع آنان بوده است؛ بهعنوان سنت پيامبر که از زبان آن حضرت شنيده يا در کردار و عمل او دیدهاند، بيان کردهاند که بر اشکالات موجود در دريافت سنت اصيل از زبان صحابه ميافزايد. او در بررسي سير تنظيم سنت نبوي اشارهاي به سابقه اجتهاد صحابه در زمان رسول اکرم دارد و رواج آن پس از رحلت ايشان در علم اصول فقه اهل سنت، منبع اصيل ديگري به نام اجتهاد صحابه است که در کنار سنت پيامبر و کتاب خدا معرفي ميکند. به اعتقاد ايشان هرچند از نظر برخي از علماي اهل سنت اجتهاد صحابه اعتبار مستقل دارد؛ اما بهعنوان نقل سنت نبوي، داراي اعتبار نيست.
بلکه تنها نقلي که احراز شود، هيچگونه اجتهاد و اعمال نظري در آن صورت نگرفته است، ميتواند بهعنوان سنت، منبع اصيل شناخت معارف دين باشد.
او در ادامه به نقد تاريخچه جمعآوري حديث يک قرن پس از رحلت پيامبر تحت مباحثي مانند: مرجعیت اجتهاد صحابه نزد اهل سنت، بررسي اعتبار اجتهاد صحابه، تخطئه و تصويب، جايگزينکردن اجماع صحابه به جاي اجتهاد صحابه، بررسي اعتبار اجماع صحابه، اعتبار قياس در مذاهب اهل سنت و نقد آن دارد.
ايشان در ادامه به تبيين بازگشت به اسلام راستين به علت رواج اميدهاي جدید در جوامع اسلامي و افقهايي نو در افکار و بينشهاي صاحبان انديشه که احساس خطر و بيم را در دل دشمنان اسلام و آنان که با هر تفکر دينگرايي مخالفاند برانگیخته، ميپردازد. در ادامه ايشان به طرح اين پرسش که امروز جوان مسلمان براساس کنجکاوي ذاتي و طبيعي خود، به دنبال دريافت اين حقيقت است که اگر نظريات غيراسلامي پاسخي منطقي براي تأمين نيازهاي جسمي، روحي و فکري او نداشته است، آيا باورهاي اسلامي او، قابليت چنين پاسخگويي را دارد يا خير؟ بنابراين به اعتقاد ايشان اين فکر کنجکاو به دنبال راهي است که ابتدا اسلام را آنگونه که بوده و به همان صورتي که پيامبر بزرگ عرضه کرده است، بشناسد؛ سپس دريابد که آيا معارف اين دين، پاسخي منطقي براي سؤالات و مجهولات او دارد يا نه؟ در صفحه 133 ايشان اشاره به تنظيم رسالهاي به امر مرحوم آيتالله بروجردي به وسيله علامه شيخ قوامالدين وشنوي براي معرفي طرق نقل حديث ثقلين در جوامع روايي اهل تسنن نگاشته و چاپ آن را در قاهره دارد که تفاهم راويان مشترک ميان شيعه و اهل سنت را ثمره آن دانست. در پايان اين مجموعه آيتالله
علويبروجردي در تبيين ديدگاه آيتالله بروجردي چنين آورده: مکتب و مذهب شيعه، يک تفکر منعزل و جدا از دنياي اسلام نيست؛ بنابراین نيازي به انزوا و جدابودن از ديگران همانند بعضي از فِرق ندارد. اين مکتب حرف و منطق و استدلال دارد و اين مذهب همان مذهب ارائهشده به وسيله پيامبر بزرگ اسلام از منبع وحي است و شيعه نه مولود طبيعي اسلام؛ بلکه خود اسلام است؛ در مباني خود تأثيرگرفته از قدرتهاي حاکم و متکي بر توجيه عملکردهاي انحرافي و بهرهبرداري ابزاري از دين نيست و در اصول و فروع دين حرف دارد. انديشه تقريب، يک تاکتيک براي زندگي و همزيستي مسلمانان نيست؛ بلکه تفکري برگرفته از يک سلسله مباني نظري است که خاستگاه آن، کتاب خدا و سنت نبوي است.
اين مجموعه 25 بحثي را انتشارات مجد اسلام در سال 1397 منتشر کرده است.
*کارشناس ارشد تاريخ ايران دوره اسلامي، کارشناس گروه ايرانشناسي و اسلامشناسي سازمان اسناد و کتابخانه ملي ايران