ميراث پينوشه از نگاه ديپلمات شيليايي
سياه و سفيد ژنرال
نزديک به 20 سال از پايان ديکتاتوري آگوستو پينوشه در شيلي و 13 سال از مرگ او ميگذرد. اما با وجود رويکارآمدن چند دولت غيرنظامي در شيلي هنوز هم پرونده اقدامات پينوشه در شيلي و تأثير سياسي، اقتصادي و اجتماعي حکومت او بر اين کشور آمريکاي لاتين يکي از مهمترين مباحث در محافل مختلف اين کشور است. وقتي آگوستو پينوشه در سال 2006 درگذشت، شکاف اجتماعي در ارزيابي کودتاي 1973 و حکومت او بيش از هر زمان ديگري خود را به نمايش گذاشت. در حالي که بخشي از مردم از اين رويداد شادمان و سرخوش بودند، بخشي ديگر در برابر بيمارستان نظامي شيلي که جسد پينوشه در آن بود، گريه و زاري ميکردند. بر اساس نظرسنجيها، نزديک به سهچهارم جامعه شيلي نيز معتقد است پينوشه و دوران او همچنان بر گستره سياست شيلي تأثير مثبت يا منفي ميگذارد. به عبارتي هنوز هم گذشته ديکتاتوري شيلي مسئلهاي مهم در ساحتهاي مختلف جامعه اين کشور است. بررسي حقوقي، روشنگرانه و غيرانتقامجويانه گذشته استبدادزده هر کشور در دوران معاصر، اعاده حيثيت از قربانيان و توجه و مرهمگذاشتن بر زخم و رنج قربانيان و بستگان آنها به عنوان محملي مهم در راه ارتقاي فرهنگ دموکراتيک جامعه تلقي
ميشود.
اما در شيلي اين اقدام همچنان نيمهکاره مانده است و براي مثال، در مقايسه با ساير کشورهاي آمريکاي لاتين از جمله آرژانتين، با گشايشها و موفقيت چنداني همراه نبوده که به عوامل متفاوتي مربوط ميشود. واقعيت اين است که روند گذار به دموکراسي در شيلي پس از 17 سال حکومت کودتا، ديرتر از همه کشورهاي همسايه و بعد از روندي دشوار از چانهزني ميان جامعه مدني و مخالفان با حکومت شروع شد. در رفراندومي که سال 1988 براي انتقال قدرت به يک دولت غيرنظامي برگزار شد، هواداران ادامه زمامداري پينوشه گرچه شکست خوردند ولي بيش از 40 درصد آرا را به دست آوردند. اين در حالي بود که ارتش هم برای مثال، برخلاف آرژانتين که بر اثر جنگ فالکلند تضعيف شده بود، همچنان اقتدار بالايي داشت و محافل سياسي نزديک به دولت نظامي توانستند بهسرعت خود را در قالب احزاب سياسي سازماندهي کنند و در روندهاي سياسي پس از کناررفتن پينوشه مشارکت داشته باشند. در گزارشي که يک کميسيون دولتي در شيلي در سال 2011 ارائه کرد، رقم قربانياني که در حکومت پينوشه به حبس رفته و شکنجه شدهاند، به 40 هزار نفر ميرسد که از اين تعداد کمي بيش از سه هزار نفر جان باختهاند. نقش رسانههاي
شيلي هم در نيمهکارهماندن بررسي و تحليل حقوقي و روشنگرانه روندها و رويکردهاي دوران پينوشه کماهميت نيست. تقريبا اکثر رسانههاي عمده شيلي برآمده از دوران کودتا هستند و زماني از رژيم نظامي پينوشه حمايت کردهاند. پس از آن هم اغلب اين رسانهها فقط به گزارش مختصر محاکماتي پرداختند که جنايتهاي دوره پينوشه را بررسي ميکردند. لفظ ديکتاتور يا رژيم نظامي هم در اين رسانهها کمتر به کار گرفته ميشود و بيشتر از پينوشه به عنوان «رئيسجمهور سابق» يا «ژنرال سابق» ياد ميشود. واقعيت اين است که در شيلي نيز مانند برخي ديگر از کشورهاي جهان پس از گذار از دولت نظامي يا ديکتاتوري به دولت غيرنظامي براي بررسي و کنکاش درباره جنايات و نقض حقوق بشر در دوران ديکتاتوري کميسيون حقيقتياب تشکيلشده، روزهاي يادبود و بزرگداشت قربانيان تعيين شده و جلسات محاکمه نيز عليه عاملان و مشارکتکنندگان در سرکوب و قتل و شکنجه شهروندان به جريان افتاده است. اما مشکل اساسي آنجاست که گذار به دولت غيرنظامي به دنبال توافقي شکل گرفت که بسياري از امتيازهاي نظاميان و امنيتيها و نخبگان سياسي دوران پينوشه در آن همچنان حفظ شده است. اين نخبگان که در حال حاضر در
احزاب محافظهکار هستند، همچنان با استناد به قانون اساسي که با تأثيرگذاري ارتش تصويب شده و نيز به پشتوانه حمايت از سوي بخشي از جامعه، گشايش روشنگرانه پرونده دوران کودتا را با مانع و پيگيرينشدن مواجه ميكند. در اين ميان در سالهاي اخير کتابهاي متعددي درباره دوران حکومت 17ساله ژنرال پينوشه منتشر شده که يکي از شاخصترين آنها کتابي است به قلم هرالدو مونيز، ديپلمات سرشناس شيليايي که بهتازگي از سوي نشر ثالث منتشر شده است. مونيز از سال 2014 تا 2018 وزير خارجه دولت ميشله باشلت بود و پيش از آن هم به مدت هفت سال سفير دائم شيلي در سازمان ملل بود. اين ديپلمات 71ساله هدف از نگارش اين کتاب را واکاوي تأثير حکومت پينوشه بر تاريخ معاصر شيلي عنوان کرده، نه زندگينامه رهبر سابق اين کشور. مونيز در بخشي از پيشگفتار اين کتاب مينويسد: «اين کتاب خاطرات سياسي من از پينوشه و دوره اوست. به خاطر او، زندگي بسياري از ما عوض شد و برنامههاي اوليهمان تابع اولويت مبارزه با ديکتاتوري قرار گرفت. علاوه بر تجربيات خودم، از مصاحبههاي فراوان با چهرههاي کليدي، اسناد محرمانه و پوششهاي رسانهاي وسيعي از دوره پينوشه براي روايت رويدادها و
جزئيات بسيار از حوادثي که امروز براي عامه مردم ناشناخته است، استفاده کردهام».
نزديک به 20 سال از پايان ديکتاتوري آگوستو پينوشه در شيلي و 13 سال از مرگ او ميگذرد. اما با وجود رويکارآمدن چند دولت غيرنظامي در شيلي هنوز هم پرونده اقدامات پينوشه در شيلي و تأثير سياسي، اقتصادي و اجتماعي حکومت او بر اين کشور آمريکاي لاتين يکي از مهمترين مباحث در محافل مختلف اين کشور است. وقتي آگوستو پينوشه در سال 2006 درگذشت، شکاف اجتماعي در ارزيابي کودتاي 1973 و حکومت او بيش از هر زمان ديگري خود را به نمايش گذاشت. در حالي که بخشي از مردم از اين رويداد شادمان و سرخوش بودند، بخشي ديگر در برابر بيمارستان نظامي شيلي که جسد پينوشه در آن بود، گريه و زاري ميکردند. بر اساس نظرسنجيها، نزديک به سهچهارم جامعه شيلي نيز معتقد است پينوشه و دوران او همچنان بر گستره سياست شيلي تأثير مثبت يا منفي ميگذارد. به عبارتي هنوز هم گذشته ديکتاتوري شيلي مسئلهاي مهم در ساحتهاي مختلف جامعه اين کشور است. بررسي حقوقي، روشنگرانه و غيرانتقامجويانه گذشته استبدادزده هر کشور در دوران معاصر، اعاده حيثيت از قربانيان و توجه و مرهمگذاشتن بر زخم و رنج قربانيان و بستگان آنها به عنوان محملي مهم در راه ارتقاي فرهنگ دموکراتيک جامعه تلقي
ميشود.
اما در شيلي اين اقدام همچنان نيمهکاره مانده است و براي مثال، در مقايسه با ساير کشورهاي آمريکاي لاتين از جمله آرژانتين، با گشايشها و موفقيت چنداني همراه نبوده که به عوامل متفاوتي مربوط ميشود. واقعيت اين است که روند گذار به دموکراسي در شيلي پس از 17 سال حکومت کودتا، ديرتر از همه کشورهاي همسايه و بعد از روندي دشوار از چانهزني ميان جامعه مدني و مخالفان با حکومت شروع شد. در رفراندومي که سال 1988 براي انتقال قدرت به يک دولت غيرنظامي برگزار شد، هواداران ادامه زمامداري پينوشه گرچه شکست خوردند ولي بيش از 40 درصد آرا را به دست آوردند. اين در حالي بود که ارتش هم برای مثال، برخلاف آرژانتين که بر اثر جنگ فالکلند تضعيف شده بود، همچنان اقتدار بالايي داشت و محافل سياسي نزديک به دولت نظامي توانستند بهسرعت خود را در قالب احزاب سياسي سازماندهي کنند و در روندهاي سياسي پس از کناررفتن پينوشه مشارکت داشته باشند. در گزارشي که يک کميسيون دولتي در شيلي در سال 2011 ارائه کرد، رقم قربانياني که در حکومت پينوشه به حبس رفته و شکنجه شدهاند، به 40 هزار نفر ميرسد که از اين تعداد کمي بيش از سه هزار نفر جان باختهاند. نقش رسانههاي
شيلي هم در نيمهکارهماندن بررسي و تحليل حقوقي و روشنگرانه روندها و رويکردهاي دوران پينوشه کماهميت نيست. تقريبا اکثر رسانههاي عمده شيلي برآمده از دوران کودتا هستند و زماني از رژيم نظامي پينوشه حمايت کردهاند. پس از آن هم اغلب اين رسانهها فقط به گزارش مختصر محاکماتي پرداختند که جنايتهاي دوره پينوشه را بررسي ميکردند. لفظ ديکتاتور يا رژيم نظامي هم در اين رسانهها کمتر به کار گرفته ميشود و بيشتر از پينوشه به عنوان «رئيسجمهور سابق» يا «ژنرال سابق» ياد ميشود. واقعيت اين است که در شيلي نيز مانند برخي ديگر از کشورهاي جهان پس از گذار از دولت نظامي يا ديکتاتوري به دولت غيرنظامي براي بررسي و کنکاش درباره جنايات و نقض حقوق بشر در دوران ديکتاتوري کميسيون حقيقتياب تشکيلشده، روزهاي يادبود و بزرگداشت قربانيان تعيين شده و جلسات محاکمه نيز عليه عاملان و مشارکتکنندگان در سرکوب و قتل و شکنجه شهروندان به جريان افتاده است. اما مشکل اساسي آنجاست که گذار به دولت غيرنظامي به دنبال توافقي شکل گرفت که بسياري از امتيازهاي نظاميان و امنيتيها و نخبگان سياسي دوران پينوشه در آن همچنان حفظ شده است. اين نخبگان که در حال حاضر در
احزاب محافظهکار هستند، همچنان با استناد به قانون اساسي که با تأثيرگذاري ارتش تصويب شده و نيز به پشتوانه حمايت از سوي بخشي از جامعه، گشايش روشنگرانه پرونده دوران کودتا را با مانع و پيگيرينشدن مواجه ميكند. در اين ميان در سالهاي اخير کتابهاي متعددي درباره دوران حکومت 17ساله ژنرال پينوشه منتشر شده که يکي از شاخصترين آنها کتابي است به قلم هرالدو مونيز، ديپلمات سرشناس شيليايي که بهتازگي از سوي نشر ثالث منتشر شده است. مونيز از سال 2014 تا 2018 وزير خارجه دولت ميشله باشلت بود و پيش از آن هم به مدت هفت سال سفير دائم شيلي در سازمان ملل بود. اين ديپلمات 71ساله هدف از نگارش اين کتاب را واکاوي تأثير حکومت پينوشه بر تاريخ معاصر شيلي عنوان کرده، نه زندگينامه رهبر سابق اين کشور. مونيز در بخشي از پيشگفتار اين کتاب مينويسد: «اين کتاب خاطرات سياسي من از پينوشه و دوره اوست. به خاطر او، زندگي بسياري از ما عوض شد و برنامههاي اوليهمان تابع اولويت مبارزه با ديکتاتوري قرار گرفت. علاوه بر تجربيات خودم، از مصاحبههاي فراوان با چهرههاي کليدي، اسناد محرمانه و پوششهاي رسانهاي وسيعي از دوره پينوشه براي روايت رويدادها و
جزئيات بسيار از حوادثي که امروز براي عامه مردم ناشناخته است، استفاده کردهام».