مولفه تولید: خون امیدی در رگهای کردستان
فریا یونسی.سردبیر
مدت مدیدی بود نبودیم. انگیزه بودن بود، اما از نظر مادی مضیقه آزاردهندهای سر راهمان را سد کرده بود و متأسفانه کمکاریها و یا بهتر بگویم قطع همکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در سنندج -که جایی دیگر و در مقالی دیگر به تفصیل به شرح آن پرداختهام- و از سویی دیگر بیشهمکاریهای همین نهاد گرام با نورچشمیهای رسانهای در استان، نفس کار کردن و بودنمان در میان مخاطبان فهیم شرق را به کلی بریده بود و شاید هنوز هم بریده باشد. اما با دعوت مردان دلسوز و زحمتکش استان برای تهیه رپورتاژی کامل در روزنامه شرق، از سفر وزیر صنعت، معدن و تجارت کشور به استان کردستان، جرقه امیدی در دل همکاران ویژهنامه زده شد و زمانی که فهمیدم این سفر ممکن است چه دستآوردهای گرانبهایی برای استان کردستان داشته باشد و میتواند قسمت اعظمی از یک رویای چند ساله را محقق کند، این جرقه به خون امیدی در رگهای شرق تبدیل شد و لازم دانستم این خون امید را به رگهای سایر مردم فهیم استان منتقل کنم. مولفه تولید یکی از مهمترین مولفههای توسعه و پیشرفت هر کشور و دیاری است و هرگاه که اولین قدمهای رفتن به سوی این مولفه در میان زنان و مردان هر کجا، برداشته شده،
بدون شک چشمانداز وسیعی از امید به پیشرفت و توسعه در آینده نه چندان دوری، در دل هریک از آنها شکل گرفته که در چشم به هم زدنی پلههای ترقی را برای یکایکشان ترسیم و ترمیم کرده است. کردستان نیز سالهاست با وجود اقدامات شایانی که از سوی بسیاری از مسئولین و نمایندگان ادوار مختلف در راستای توسعه صنعتی و روند شکلگیری مولفه تولید، انجام شده؛ اما باز هم آنچنان که شاید و باید نتوانسته بود در این مسیر گامهای موفق و موثری بردارد. چه بسا اولین دلیل این عدم موفقیت در این مسیر، مسئله ریشهدار شدن قاچاق در میان مردم این خطه -خصوصا ساکنین شهرهای مرزی استان- بوده و تصور و توقع مردم ما از به ثمر رسیدن زندگی در آنی از زمان و به زبان عام: یکشبه به همه چیز رسیدن- در تمام این سالها مانع دستیابی ما به این مولفه کارساز و چارهساز بوده و اکنون که مسئله داد و ستد در مرزها به سمت و سویی دیگر میرود و میتوان گفت با باز کردن مرز بانه به صورت رسمی و حذف پدیده زشت و کریهالمنظر کولبری از معاملات و تعاملات کاسبان و بازاریان این استان، موقعیت بهتر نسبت به سالهای قبل، فراهم شده است. در این برهه از زمان میتوان به اشکال گوناگون به تسریع
در امورات این موفقیت و روند رو به رشد مولفه تولید در استان کردستان دامن زد.
اکنون که مسئولین ردهبالای کشور، به همت و زحمت مجموعه نمایندگان و شخص آقای استاندار و دیگر مسئولین استانی، در جهدی تمام و کمال برای رفع موانع تولید و توسعه استان کردستان اقدام میکنند، بهترین زمان برای هماهنگی کامل با مصوبات در دست اجرای دولت و حرکتی مدبرانه به سوی عرصه تولید در استان کردستان بوده و بایستی به درستی در زمینه این مولفه پر اهمیت، بیش از پیش فرهنگسازی شود. به زعم آنکه بیشتر سرمایهداران ما به دلیل باورشان به نبود امنیت کافی در شهرهای مرزی استان، تاکنون حاضر به سرمایهگذاری جدی در اکثر این شهرها و حتی شهرهای میانی و دور از مرز استان نشدهاند و سرمایههایشان را در شهرها و استانهای صنعتی دیگر کشور مورد استفاده قرار میدهند، باید قبول کنیم که آنگونه که لازم است در هیچیک از این زمینهها فرهنگسازی نشده است و چه بسا هنوز بسیاری از سرمایهداران ما نمیدانند که اهمیت سرمایهگذاری در مناطق بومی و تسهیلاتی که دولت در قبال این تصمیم برای آنان قائل میشود، در چه میزانی است و کمترین اهمیتش این است که عده بسیاری از همشهریان و همولایتیان خود را در مسیر اشتغال قرار داده و همین امر موجب پویایی جامعه کوچک
و بومی خودشان خواهد شد. که این پویایی به خود سیستم تولید و روند توسعه اقتصادی استان کمک شایان توجهی خواهد کرد. اینجا وظیفه دولت است که ارتباطش را بیش از پیش با متمولین استان بهبود بخشد و آنها را جذب و تشویق به سرمایهگذاری در بیشتر بخشهای تولیدی در مناطق بومی خود کند تا این روند از حرکت نایستد و هر چه زودتر رویای صنعتی شدن استان کردستان به تحقق بیانجامد.
مدت مدیدی بود نبودیم. انگیزه بودن بود، اما از نظر مادی مضیقه آزاردهندهای سر راهمان را سد کرده بود و متأسفانه کمکاریها و یا بهتر بگویم قطع همکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در سنندج -که جایی دیگر و در مقالی دیگر به تفصیل به شرح آن پرداختهام- و از سویی دیگر بیشهمکاریهای همین نهاد گرام با نورچشمیهای رسانهای در استان، نفس کار کردن و بودنمان در میان مخاطبان فهیم شرق را به کلی بریده بود و شاید هنوز هم بریده باشد. اما با دعوت مردان دلسوز و زحمتکش استان برای تهیه رپورتاژی کامل در روزنامه شرق، از سفر وزیر صنعت، معدن و تجارت کشور به استان کردستان، جرقه امیدی در دل همکاران ویژهنامه زده شد و زمانی که فهمیدم این سفر ممکن است چه دستآوردهای گرانبهایی برای استان کردستان داشته باشد و میتواند قسمت اعظمی از یک رویای چند ساله را محقق کند، این جرقه به خون امیدی در رگهای شرق تبدیل شد و لازم دانستم این خون امید را به رگهای سایر مردم فهیم استان منتقل کنم. مولفه تولید یکی از مهمترین مولفههای توسعه و پیشرفت هر کشور و دیاری است و هرگاه که اولین قدمهای رفتن به سوی این مولفه در میان زنان و مردان هر کجا، برداشته شده،
بدون شک چشمانداز وسیعی از امید به پیشرفت و توسعه در آینده نه چندان دوری، در دل هریک از آنها شکل گرفته که در چشم به هم زدنی پلههای ترقی را برای یکایکشان ترسیم و ترمیم کرده است. کردستان نیز سالهاست با وجود اقدامات شایانی که از سوی بسیاری از مسئولین و نمایندگان ادوار مختلف در راستای توسعه صنعتی و روند شکلگیری مولفه تولید، انجام شده؛ اما باز هم آنچنان که شاید و باید نتوانسته بود در این مسیر گامهای موفق و موثری بردارد. چه بسا اولین دلیل این عدم موفقیت در این مسیر، مسئله ریشهدار شدن قاچاق در میان مردم این خطه -خصوصا ساکنین شهرهای مرزی استان- بوده و تصور و توقع مردم ما از به ثمر رسیدن زندگی در آنی از زمان و به زبان عام: یکشبه به همه چیز رسیدن- در تمام این سالها مانع دستیابی ما به این مولفه کارساز و چارهساز بوده و اکنون که مسئله داد و ستد در مرزها به سمت و سویی دیگر میرود و میتوان گفت با باز کردن مرز بانه به صورت رسمی و حذف پدیده زشت و کریهالمنظر کولبری از معاملات و تعاملات کاسبان و بازاریان این استان، موقعیت بهتر نسبت به سالهای قبل، فراهم شده است. در این برهه از زمان میتوان به اشکال گوناگون به تسریع
در امورات این موفقیت و روند رو به رشد مولفه تولید در استان کردستان دامن زد.
اکنون که مسئولین ردهبالای کشور، به همت و زحمت مجموعه نمایندگان و شخص آقای استاندار و دیگر مسئولین استانی، در جهدی تمام و کمال برای رفع موانع تولید و توسعه استان کردستان اقدام میکنند، بهترین زمان برای هماهنگی کامل با مصوبات در دست اجرای دولت و حرکتی مدبرانه به سوی عرصه تولید در استان کردستان بوده و بایستی به درستی در زمینه این مولفه پر اهمیت، بیش از پیش فرهنگسازی شود. به زعم آنکه بیشتر سرمایهداران ما به دلیل باورشان به نبود امنیت کافی در شهرهای مرزی استان، تاکنون حاضر به سرمایهگذاری جدی در اکثر این شهرها و حتی شهرهای میانی و دور از مرز استان نشدهاند و سرمایههایشان را در شهرها و استانهای صنعتی دیگر کشور مورد استفاده قرار میدهند، باید قبول کنیم که آنگونه که لازم است در هیچیک از این زمینهها فرهنگسازی نشده است و چه بسا هنوز بسیاری از سرمایهداران ما نمیدانند که اهمیت سرمایهگذاری در مناطق بومی و تسهیلاتی که دولت در قبال این تصمیم برای آنان قائل میشود، در چه میزانی است و کمترین اهمیتش این است که عده بسیاری از همشهریان و همولایتیان خود را در مسیر اشتغال قرار داده و همین امر موجب پویایی جامعه کوچک
و بومی خودشان خواهد شد. که این پویایی به خود سیستم تولید و روند توسعه اقتصادی استان کمک شایان توجهی خواهد کرد. اینجا وظیفه دولت است که ارتباطش را بیش از پیش با متمولین استان بهبود بخشد و آنها را جذب و تشویق به سرمایهگذاری در بیشتر بخشهای تولیدی در مناطق بومی خود کند تا این روند از حرکت نایستد و هر چه زودتر رویای صنعتی شدن استان کردستان به تحقق بیانجامد.