|

بازگشت شهر به مردم

مسائل اجتماعی با راهکارهای خطی حل نمی‌شوند

معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران برای نخستین‌بار یک جامعه‌شناس را در رأس خود دارد. محمدرضا جوادی‌یگانه، معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران سیزدهمین معاون و اولین فردی است که دارای تخصص علوم اجتماعی است و در معاونت اجتماعی شهرداری به کار گرفته شده است. او با توجه به رشته تحصیلی‌اش، نگاه متفاوتی به مسائل اجتماعی دارد. از نگاه جوادی‌یگانه شهر را نمی‌توان نظامی اداره کرد و مسائل اجتماعی راه‌حل خطی ندارند. برای حل معضلات اجتماعی شهر، جلسه‌ای با دست‌فروشان مترو داشته و با کودکان کار صحبت کرده است. استفاده از لغت ساماندهی را نوعی پاک‌کردن صورت‌مسئله می‌داند و بر این باور است که باید برای حل مسائل و به‌کارگرفتن توان تمامی بخش‌ها، گفت‌وگو کرد تا بخش‌های داخل شهرداری و خارج از آن با برنامه‌ها همراه شوند. او اگرچه نخستین متخصص معاونت اجتماعی است اما برنامه‌ سوم شهرداری که توسط معاون قبلی نوشته شده را برنامه مناسبی می‌داند که چشم‌اندازی مقابل این معاونت قرار می‌دهد. برگزاری انتخابات شورایاری محله را نقطه قوت فعالیت‌های خود می‌داند زیرا علاوه بر اینکه برخلاف پیش‌بینی‌ها مشارکت افت چشمگیری نداشته، زنان و جوانان در این دوره بیشتر رأی آورده‌اند و انتخابات به صورت تماما الکترونیک برگزار شده است. مشروح گفت‌وگو با محمدرضا جوادی‌یگانه، معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران در ادامه می‌آید.

با پایان دومین سال مدیریت اصلاح‌طلبان بر شهر و شهرداری تهران چه ارزیابی‌اي از این دوره دارید؟ مهم‌ترین کامیابی‌ها و توفیقات و مهم‌ترین ناکامی‌ها در این دوره را چه می‌دانید؟

به نظر من مهم‌ترین ویژگی مثبت این دوره مدیریت شهری اولا شفافیت است. شفافیت نقطه درخشان این دوره است. همه اطلاعات روشن است. اطلاعات قراردادها، پژوهش‌ها، مدیران و اطلاعات سفرها کاملا روشن است. نکته دوم اینکه این شهر یک‌دوره‌ای اتومبیل‌محور شده بود. در این دوره تلاش شده است مردم به شهر بازگردند و شهر به مردم بازگردد. ایده «تهران شهری برای همه» در این راستاست. این به آن معنا نیست که در دوره‌های قبل تلاشی در این راستا نشده اما رویکرد غالب در این دوره چنین است. نگاه شهر برای همه یک نگاه عدالت‌محور هم هست. اینکه درآمد شهر صرف خودروها و اتوبان‌سازی، جاده‌سازی و پل‌سازی نشود، محصول این ایده است. بخش دیگر هم این است که همه بتوانند از شهر استفاده کنند. مناسب‌سازی و عمومی‌سازی در این فضا در دستور کار است. دو پروژه مهم شهری؛ سه‌شنبه‌های بدون خودرو یا حرکت به سمت سفرهای ترکیبی در شهر همچنین اصلاح طرح ترافیک نیز به معنی عدالت در شهر است و به این سمت بر می‌گردد. من همه این مسائل را موفقیت می‌دانم. موفقیت اخیری هم که شهرداری داشته، برگزاری موفق انتخابات شورایاری‌هاست که این یک نقطه ‌قوت است. تا در شهرداری نیروهای تازه و مدیران جدید شهرداری به صورت یک تیم کنار هم قرار بگیرند، طول می‌کشد. بخشی از دلایلی که نتوانستیم خیلی به همه اهداف برسیم، به این مسئله باز می‌گردد. بخش دیگر هم مسئله مالی شهرداری است که مسئله مهمی است و باید حل شود. موضوع دیگری که با آن درگیر هستیم، این است که سه شهردار در یک مقطع دوساله روی کار آمده‌اند بنابراین هماهنگی‌ها مقداری طول کشید.
ارزیابی شما از عملکرد شهرداری تهران در حوزه فرهنگی و اجتماعی چیست؟ آیا به‌عنوان معاون شهردار در این حوزه به کلی این عملکرد را قابل دفاع می‌دانید؟ مهم‌ترین دستاوردهای قابل دفاع از نظر شما کدام است؟
باید بقیه در مورد عملکرد ما قضاوت کنند. در این دوره سه معاون اجتماعی تغییر کرد.
این تغییرات با تغییر شهردار رخ داد؟
خیر، دو مورد مربوط به یک دوره بود. یعنی لزوما تحت تأثیر شهردار نبود. دکتر صالحی‌امیری به کمیته ملی المپیک رفتند و تغییر بعدی رخ داد. قاعدتا یکی از نقاطی که شهرداری می‌تواند عملکرد داشته باشد، در حوزه اجتماعی و فرهنگی است. عملکرد خود را در سه حوزه تعریف کردیم.
یکی اجتماعی‌ترشدن شهر و شهرداری و همچنین حوزه آسیب‌های اجتماعی. من حوزه اجتماعی و فرهنگی را با هم در نظر می‌گیرم. ما اینجا مسئول امور اجتماعی و فرهنگی هستیم. بنابراین برنامه‌هایمان را با اولویت اجتماعی و فرهنگی طراحی کردیم. تلاش کردیم در تمام شهر این فرهنگ و اجتماع جریان داشته باشد. در انتهای برنامه‌های شهرداری تهران هستیم زیرا به سمت محرم می‌رویم.
در دوره‌ای از گذشته یک یا دو پارک شهری محل برگزاری مراسم مختلف بود و دو پارک بزرگ مختص این مراسم بود اما در حال حاضر در همه مناطق تهران و گاهی در هر منطقه در چندین نقطه و در روزهای مختلف، برنامه برای شهروندان اجرا می‌شود. اجرای برنامه‌های متنوع در سراسر شهر به سمت عدالت می‌رود و در همه شهر گسترش می‌یابد. این برنامه‌ها در نوروزگاه‌ها اجرا و از نوروز قبل شروع شد. ما شادستان را داشتیم که آن هم از سال قبل شروع شد. برنامه نوروزگاه‌ها و شادستان‌ها را دو برنامه موفق این دوره می‌دانیم. این فعالیت‌‌ها در حوزه اجتماعی است. تلاش می‌کنیم در حوزه فرهنگ هم این کار انجام شود. در حوزه فرهنگ؛ سازمان فرهنگی و هنری هم برنامه دارد که باید از آن ظرفیت استفاده کند. در حوزه مسائل اجتماعی، برنامه اصلی ما اجتماعی‌شدن شهر بود. تلاش کردیم نگاه متفاوتی داشته باشیم. این نگاه قبل از من آغاز شده بود. ما خیلی از رویه‌های برخورد با مسائل اجتماعی را نمی‌پسندیم. محله هرندی تهران، آزمایشگاه اقدامات شکست‌خورده تلقی می‌شود. در ضمن راجع به کودکان کار و دست‌فروشی نگاهمان متفاوت است.
راجع به معتادان متجاهر هم نگاهمان متفاوت است. زمانی می‌‎گفتند معتادان را باید از شهر بیرون کنیم. دست‌فروشان را باید برگردانیم. خیلی از اینها نه ممکن است و نه مطلوب. نگاه ما متفاوت است. یک نگاه اصلاحی است. ما مسئول همه مسائل اجتماعی در شهر نیستیم. شهرداری با همکاری استانداری تهران نگاه هماهنگ‌تری را در حوزه آسیب‌های اجتماعی پیگیری می‌کند. باز هم در این حوزه به چیزی که می‌خواستیم نرسیدیم اما بحث اصلی این است که ما فقط زیرساخت تهیه کنیم و خیریه‌ها و نهادهای مدنی کار را انجام دهند. در حوزه اجتماعی‌شدن شهرداری؛ تلاش می‌کنیم در همه حوزه‌ها، مجموعه عرصه فرهنگی- اجتماعی گسترش یابد. جاهایی خودمان ورود می‌کنیم. جاهایی بقیه از ما تقاضا می‌کنند. در حوزه ساماندهی دست‌فروشان مترو با معاونت حمل‌و‌نقل و ترافیک کار می‌کنیم. آنها از ما درخواست کردند. جلسه مشترک داشتیم. درباره پسماند درخواست درباره آموزش فرهنگ شهروندی در حوزه پسماند داشتند و همکاری کردیم. یعنی امر اجتماعی و فرهنگی در همه شهرداری باید تسری پیدا کند.
مهم‌ترین دستاورد قابل دفاع از نظر شما کدام است؟
اول انتخابات شورایاری‌ها که من رئیس ستاد آن بودم و دوم برنامه‌های فرهنگی ما با عنوان شادستان و نوروزگاه.
در انتخابات شورایاری‌ها چند درصد جمعیت شهر شرکت کردند؟
هفت درصد از جمعیت شهر شرکت کردند. دوره قبل هم میزان مشارکت همین‌‎قدر بود. مشارکت خیلی فرقی با دوره قبل ندارد. پنج تا شش درصد کمتر از دوره قبل بود. دوره قبل، 540 هزار نفر در انتخابات شرکت کردند و این دوره، 509 هزار نفر. البته تعداد داوطلبان هزار نفر نسبت به دوره قبل کمتر بود و حداقل سن رأی‌دادن هم از 15 به 18 سال رسیده بود. مشارکت اندکی کمتر از دوره قبل بود اما نه آن‌قدر که فکر کنیم.
با وجود این کاهش مشارکت، چرا فکر می‌کنید انتخابات موفق بوده است؟
موفق بوده است. اولا برآوردها در رابطه با میزان مشارکت در کل جامعه ایران منفی بود. این مسئله خیلی نگران‌کننده بود. اتفاقا در حوزه انتخابات، سبب شد بسیاری از تحلیل‌ها به این سمت برود که میزان مشارکت پایین نیست. دوم اینکه انتخابات تماما الکترونیک بود. اولین‌بار بود که در تهران انتخابات تماما الکترونیک برگزار می‌شد. ثبت‌نام در دوره قبل نیمه‌الکترونیک بود اما در این دوره هم انتخابات الکترونیک بود و هم ثبت‌نام و رأی‌گیری با همکاری وزارت کشور در صندوق‌ها به صورت الکترونیک بود. بلافاصله هم نتیجه را اعلام کردیم. این یک نکته مهم است. نکته مهم‌تر اینکه میزان رأی‌آوردن زن‌ها بیشتر شده و از 11 درصد به 16 درصد رسیده است. ثبت‌نامشان هم بیشتر شده است. درصد رأی‌آوردن جوان‌ها در انتخابات این دوره بیشتر شده است.
ایده‌ای که ما دنبال آن بودیم ائتلاف اجتماعی بود. یعنی دیگر در انتخابات شوراها تک‌رأی‌آوردن مطرح نیست. حداقل رأی‌دادن‌ها چهار نفر بود. در انتخاباتی که پشت سر گذاشتیم هر نفر حداقل به 3.7 نفر رأی داده بود. وضعیت مشارکت همین است. بخشی از نارضایتی به عملکرد ما باز نمی‌گردد. در این دو، سه‌ سال، شورای شهر خیلی با شورایاری‌ها همراه نبوده است که از این به بعد همراه می‌شود. به همین دلیل یک مقدار مشارکت پایین آمده اما در مجموع موفقیت‌آمیز بوده است.
مشکلی در اجرای برنامه‌های خود ندارید؟ در موضوع استفاده خانم‌ها از دوچرخه و اجرای طرح بیدود مشکلی ندارید؟
این حوزه‌ها، حوزه کاری ما نبوده است. برای استفاده خانم‌ها از دوچرخه باید بخش‌های دیگر جامعه را قانع کرد. ما هر شب در برنامه‌های شهرداری تهران از موسیقی استفاده می‌کنیم. از ابتدای سال تاکنون 10 تا 12 روز نوروز، ماه رمضان و در طول تابستان یک‌ماه‌و‌نیم تا دو ماه است که موسیقی اجرا می‌شود و مشکلی هم نداشته‌ایم. گفت‌وگوکردن، توضیح‌دادن و همراه‌کردن بقیه بخش‌های جامعه برای اجرای برنامه‌ها لازم است. در دو نکته‌ای که فرمودید، مسئله و موضوعی است که باید گفت‌وگو کرد. راه‌حل مشترک پیدا کرد و دیگران را در ماجرا شریک کرد و توضیح داد. ما در حوزه اجتماعی تاکنون چنین مشکلاتی نداشته‌ایم. البته آن مشکلات، مشکلات ما هم هست. به نوعی نمی‌شود حلش نکرد اما راه‌حل مشترک پیداکردن یا دیگران را هم در تصمیم‌گیری‌ها مشارکت دادن و گفت‌وگوکردن همان‌طور که قبلا اشاره کردم، مسئله مهمی است. در موضوعاتی که در شورا دنبال می‌کردیم در برخی بحث‌ها به سمت گفت‌وگو رفتیم. گفت‌وگو را راه‌حل می‌دانم. باید گفت‌وگو کنیم و به نتیجه برسیم.
بحث زیست شبانه به کجا رسید؟
می‌خواستم همین را بگویم. زیست شبانه جایی بود که ما هم تلاش کردیم در گفت‌وگوهایی که کردیم وارد آن شویم. من به‌عنوان معاون اجتماعی و بقیه معاونان شهردار، گفت‌وگو می‌کردیم. پیشنهاد ما این بود که اجرای آن آخر هفته باشد. فقط شب نباشد و روز هم باشد. بعد از یک مدت برنامه‌ها ارزیابی شود. شب‌های تعطیل، شب‎های تابستان و شب‌های آخر هفته و روزهای آخر هفته برای برنامه‌ریزی مناسب بود. طبیعتا چنین برنامه‌ای اسمش زیست شبانه نمی‌شود چون ترکیبی از اینها بود. ما گفت‌وگو کردیم. خیلی از مراجع هم پذیرفتند و همکاری کردند، بعد مواردی پیش آمد که برنامه‌ها به هم خورد.
برای حل مسائل اجتماعی مشهود شهر مانند آسیب‌های اجتماعی، کودکان کار، اعتیاد و فقر فاحش محلات شهر چه تدابیری اندیشیده‌اید؟ آیا همچنان جمع‌آوری فیزیکی و پاک‌کردن صورت‌مسئله را پیگیری می‌کنید؟
گفتم که به جمع‌آوری فیزیکی اعتقاد نداریم. این افراد هم حق دارند از فضای شهر استفاده کنند. ما نبايد به این دلیل که چهره شهر را مکدر می‌کنند یا مسئولان اگر رد می‌شوند، ناراحت می‌شوند، افراد را برداریم. اینها هم بخشی از شهر هستند. این رویکرد که همه شهر باید تمیز باشد و ما نبینیم، درست نیست و نمی‌توانیم همه را در گوشه‌ها بریزیم.
دنبال دیوارکشیدن نیستید؟
گفتم چنین چیزی نیست. اصولا به‌صفر‌رساندن آسیب اجتماعی ممکن نیست. راه‌حل‌ها هم خیلی موفق نبوده است. همان‌طور که گفتم دوره‌ای هرندی تبدیل به آزمایشگاه شد. هرندی را که آدم‌ها جمع می‌شدند، دیوار کشیدیم و آدم‌ها را راندیم. این افراد پخش شدند. از هرندی بیرونشان کردیم. رفتند پایین شوش، فداییان اسلام حتی تا فرحزاد هم رفتند.
اگر خیلی در حوزه آسیب‌ها موفق نبوده‌ایم به این دلیل است که نگاهمان نگاه خطی است. یک تصمیم می‌گیریم و می‌گوییم اجرا کنیم. افراد را جمع می‌کنیم و می‌گوییم افراد بروند. راجع به ساماندهی دست‌فروشان در مترو، وضعیت خوبي نیست. حتی خود دست‌فروشانی که اینجا آمدند و صحبت کردند، قبول دارند که چیز خوبی نیست اما نگاه تازه ما و حتی معاونت حمل‌و‌نقل و ترافیک این است که راجع به ساماندهی دست‌فروشان در مترو اول باید با خود دست‌فروشان صحبت کنیم. یک بار دست‌فروشان آمدند اینجا، یک بار قرار است ما برویم در یک ایستگاه مترو صحبت کنیم. ما نمی‌توانیم فقط شهرداری را ببینیم و از کل جامعه غافل شویم. ما کودکان کار را داریم. یک بار خودم رفتم و با آنها صحبت کردم. اتفاقا پسر نوجوان دارم و همراه من بود. خیلی از کودکان کار می‌گویند پسرت هم مثل ما، به ما می‌گویید دست‌فروشی نکنید. خانواده ما را مجبور به این کار می‌کند. نه به این خاطر که نگذارد ما درس بخوانیم بلکه به این خاطر که پول ندارد. ما با فقر و گسترش فقر در یکی، دو سال اخیر روبه‌رو هستیم. ما نمی‌توانیم به موضوع دست‌فروشی بدون توجه به فقر نگاه کنیم. نگاه «مدیکالیزه» که شهر را تمیز کنیم و ببینیم، نگاه واقعی نیست اما باید کمی کار کرد. شرایط کمی دشوار است و راه‌حل خطی نمی‌توان پیدا کرد. بنابراين ما باید شرایط را بپذیریم و هم به سمت راه‌حل واقع‌گرایانه برویم. بالاخره شهر نظامی اداره نمی‌شود و بايد اجتماعی اداره شود. باید واقعیت شهر را هم بپذیریم. یعنی کودکان کار را از سر چهارراه‌ها جمع کنیم که قاعدتا هم باید جمع کنیم. خوب نیست سر چهارراه‌ها بیایند اما مسئله کودک کار، مسئله ماست نه مسئله چهارراه. الان کودکان کار را از سر چهارراه جمع می‌کنیم، می‌روند کارخانه‌های جنوب تهران. بعد هم کودک کار می‌شوند و هم به آنها تجاوز می‌کنند. آزار می‌بینند و هم مشکلات دیگری دارند. به همین دلیل بايد مقداری واقع‌بینانه‌تر مسائل را دید. مقداری تحمل کرد. نمی‌شود جامعه‌ای به میزان 20 درصد بر تعداد فقرایش افزوده شود و ما بخواهیم خطی بگوییم همه چیز باید حل شود. این واقعیت‌ها را هم باید ببینم. بخشی از دست‌فروشان مترو که اینجا آمده بودند، می‌گفتند کار داشتیم، زندگی داشتیم. یکی از آنها می‌گفت من مجبور شدم در پرند، خارج از تهران زندگی کنم. الان هم دوست ندارم دست‌فروشی کنم. کار دیگر برایم پیدا کنید. واقعا هم کار نیست. باید واقعیت‌ها را بپذیریم. این نپذیرفتن واقعیت‌ها و همراه‌نبودن با مردم خوب نیست. می‌شود به شکل خطی و نظامی مترو را تمیز کرد اما بعدش چه؟ مردم چه‌کار می‌کنند؟
می‌خواهم بگویم آن کسی که دست‌فروشی می‌کند ناگزیر است. چیزی هم به اسم مافیا جا افتاده است. مافیای مترو، مافیای کودکان کار و... نمی‌خواهم بگویم سازماندهی نمی‌شود اما بخش مهمی از اینها واقعیت فقر است. بخش مهمی از کودکان کار، خانواده‌هایشان مجبورشان می‌کنند. جدای از سطح فرهنگی خانواده‌ها، بخش مهمی از حضور آنها در خیابان‌ها به این باز می‌گردد که فقیر هستند. حتی همین شهریه اندکی هم که مدارس دولتی می‌گیرند را نمی‌توانند بدهند. اینها واقعیت است. توجه‌نکردن به واقعیت‌ها باعث می‌شود اقدامات شکست بخورد.

معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران برای نخستین‌بار یک جامعه‌شناس را در رأس خود دارد. محمدرضا جوادی‌یگانه، معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران سیزدهمین معاون و اولین فردی است که دارای تخصص علوم اجتماعی است و در معاونت اجتماعی شهرداری به کار گرفته شده است. او با توجه به رشته تحصیلی‌اش، نگاه متفاوتی به مسائل اجتماعی دارد. از نگاه جوادی‌یگانه شهر را نمی‌توان نظامی اداره کرد و مسائل اجتماعی راه‌حل خطی ندارند. برای حل معضلات اجتماعی شهر، جلسه‌ای با دست‌فروشان مترو داشته و با کودکان کار صحبت کرده است. استفاده از لغت ساماندهی را نوعی پاک‌کردن صورت‌مسئله می‌داند و بر این باور است که باید برای حل مسائل و به‌کارگرفتن توان تمامی بخش‌ها، گفت‌وگو کرد تا بخش‌های داخل شهرداری و خارج از آن با برنامه‌ها همراه شوند. او اگرچه نخستین متخصص معاونت اجتماعی است اما برنامه‌ سوم شهرداری که توسط معاون قبلی نوشته شده را برنامه مناسبی می‌داند که چشم‌اندازی مقابل این معاونت قرار می‌دهد. برگزاری انتخابات شورایاری محله را نقطه قوت فعالیت‌های خود می‌داند زیرا علاوه بر اینکه برخلاف پیش‌بینی‌ها مشارکت افت چشمگیری نداشته، زنان و جوانان در این دوره بیشتر رأی آورده‌اند و انتخابات به صورت تماما الکترونیک برگزار شده است. مشروح گفت‌وگو با محمدرضا جوادی‌یگانه، معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران در ادامه می‌آید.

با پایان دومین سال مدیریت اصلاح‌طلبان بر شهر و شهرداری تهران چه ارزیابی‌اي از این دوره دارید؟ مهم‌ترین کامیابی‌ها و توفیقات و مهم‌ترین ناکامی‌ها در این دوره را چه می‌دانید؟

به نظر من مهم‌ترین ویژگی مثبت این دوره مدیریت شهری اولا شفافیت است. شفافیت نقطه درخشان این دوره است. همه اطلاعات روشن است. اطلاعات قراردادها، پژوهش‌ها، مدیران و اطلاعات سفرها کاملا روشن است. نکته دوم اینکه این شهر یک‌دوره‌ای اتومبیل‌محور شده بود. در این دوره تلاش شده است مردم به شهر بازگردند و شهر به مردم بازگردد. ایده «تهران شهری برای همه» در این راستاست. این به آن معنا نیست که در دوره‌های قبل تلاشی در این راستا نشده اما رویکرد غالب در این دوره چنین است. نگاه شهر برای همه یک نگاه عدالت‌محور هم هست. اینکه درآمد شهر صرف خودروها و اتوبان‌سازی، جاده‌سازی و پل‌سازی نشود، محصول این ایده است. بخش دیگر هم این است که همه بتوانند از شهر استفاده کنند. مناسب‌سازی و عمومی‌سازی در این فضا در دستور کار است. دو پروژه مهم شهری؛ سه‌شنبه‌های بدون خودرو یا حرکت به سمت سفرهای ترکیبی در شهر همچنین اصلاح طرح ترافیک نیز به معنی عدالت در شهر است و به این سمت بر می‌گردد. من همه این مسائل را موفقیت می‌دانم. موفقیت اخیری هم که شهرداری داشته، برگزاری موفق انتخابات شورایاری‌هاست که این یک نقطه ‌قوت است. تا در شهرداری نیروهای تازه و مدیران جدید شهرداری به صورت یک تیم کنار هم قرار بگیرند، طول می‌کشد. بخشی از دلایلی که نتوانستیم خیلی به همه اهداف برسیم، به این مسئله باز می‌گردد. بخش دیگر هم مسئله مالی شهرداری است که مسئله مهمی است و باید حل شود. موضوع دیگری که با آن درگیر هستیم، این است که سه شهردار در یک مقطع دوساله روی کار آمده‌اند بنابراین هماهنگی‌ها مقداری طول کشید.
ارزیابی شما از عملکرد شهرداری تهران در حوزه فرهنگی و اجتماعی چیست؟ آیا به‌عنوان معاون شهردار در این حوزه به کلی این عملکرد را قابل دفاع می‌دانید؟ مهم‌ترین دستاوردهای قابل دفاع از نظر شما کدام است؟
باید بقیه در مورد عملکرد ما قضاوت کنند. در این دوره سه معاون اجتماعی تغییر کرد.
این تغییرات با تغییر شهردار رخ داد؟
خیر، دو مورد مربوط به یک دوره بود. یعنی لزوما تحت تأثیر شهردار نبود. دکتر صالحی‌امیری به کمیته ملی المپیک رفتند و تغییر بعدی رخ داد. قاعدتا یکی از نقاطی که شهرداری می‌تواند عملکرد داشته باشد، در حوزه اجتماعی و فرهنگی است. عملکرد خود را در سه حوزه تعریف کردیم.
یکی اجتماعی‌ترشدن شهر و شهرداری و همچنین حوزه آسیب‌های اجتماعی. من حوزه اجتماعی و فرهنگی را با هم در نظر می‌گیرم. ما اینجا مسئول امور اجتماعی و فرهنگی هستیم. بنابراین برنامه‌هایمان را با اولویت اجتماعی و فرهنگی طراحی کردیم. تلاش کردیم در تمام شهر این فرهنگ و اجتماع جریان داشته باشد. در انتهای برنامه‌های شهرداری تهران هستیم زیرا به سمت محرم می‌رویم.
در دوره‌ای از گذشته یک یا دو پارک شهری محل برگزاری مراسم مختلف بود و دو پارک بزرگ مختص این مراسم بود اما در حال حاضر در همه مناطق تهران و گاهی در هر منطقه در چندین نقطه و در روزهای مختلف، برنامه برای شهروندان اجرا می‌شود. اجرای برنامه‌های متنوع در سراسر شهر به سمت عدالت می‌رود و در همه شهر گسترش می‌یابد. این برنامه‌ها در نوروزگاه‌ها اجرا و از نوروز قبل شروع شد. ما شادستان را داشتیم که آن هم از سال قبل شروع شد. برنامه نوروزگاه‌ها و شادستان‌ها را دو برنامه موفق این دوره می‌دانیم. این فعالیت‌‌ها در حوزه اجتماعی است. تلاش می‌کنیم در حوزه فرهنگ هم این کار انجام شود. در حوزه فرهنگ؛ سازمان فرهنگی و هنری هم برنامه دارد که باید از آن ظرفیت استفاده کند. در حوزه مسائل اجتماعی، برنامه اصلی ما اجتماعی‌شدن شهر بود. تلاش کردیم نگاه متفاوتی داشته باشیم. این نگاه قبل از من آغاز شده بود. ما خیلی از رویه‌های برخورد با مسائل اجتماعی را نمی‌پسندیم. محله هرندی تهران، آزمایشگاه اقدامات شکست‌خورده تلقی می‌شود. در ضمن راجع به کودکان کار و دست‌فروشی نگاهمان متفاوت است.
راجع به معتادان متجاهر هم نگاهمان متفاوت است. زمانی می‌‎گفتند معتادان را باید از شهر بیرون کنیم. دست‌فروشان را باید برگردانیم. خیلی از اینها نه ممکن است و نه مطلوب. نگاه ما متفاوت است. یک نگاه اصلاحی است. ما مسئول همه مسائل اجتماعی در شهر نیستیم. شهرداری با همکاری استانداری تهران نگاه هماهنگ‌تری را در حوزه آسیب‌های اجتماعی پیگیری می‌کند. باز هم در این حوزه به چیزی که می‌خواستیم نرسیدیم اما بحث اصلی این است که ما فقط زیرساخت تهیه کنیم و خیریه‌ها و نهادهای مدنی کار را انجام دهند. در حوزه اجتماعی‌شدن شهرداری؛ تلاش می‌کنیم در همه حوزه‌ها، مجموعه عرصه فرهنگی- اجتماعی گسترش یابد. جاهایی خودمان ورود می‌کنیم. جاهایی بقیه از ما تقاضا می‌کنند. در حوزه ساماندهی دست‌فروشان مترو با معاونت حمل‌و‌نقل و ترافیک کار می‌کنیم. آنها از ما درخواست کردند. جلسه مشترک داشتیم. درباره پسماند درخواست درباره آموزش فرهنگ شهروندی در حوزه پسماند داشتند و همکاری کردیم. یعنی امر اجتماعی و فرهنگی در همه شهرداری باید تسری پیدا کند.
مهم‌ترین دستاورد قابل دفاع از نظر شما کدام است؟
اول انتخابات شورایاری‌ها که من رئیس ستاد آن بودم و دوم برنامه‌های فرهنگی ما با عنوان شادستان و نوروزگاه.
در انتخابات شورایاری‌ها چند درصد جمعیت شهر شرکت کردند؟
هفت درصد از جمعیت شهر شرکت کردند. دوره قبل هم میزان مشارکت همین‌‎قدر بود. مشارکت خیلی فرقی با دوره قبل ندارد. پنج تا شش درصد کمتر از دوره قبل بود. دوره قبل، 540 هزار نفر در انتخابات شرکت کردند و این دوره، 509 هزار نفر. البته تعداد داوطلبان هزار نفر نسبت به دوره قبل کمتر بود و حداقل سن رأی‌دادن هم از 15 به 18 سال رسیده بود. مشارکت اندکی کمتر از دوره قبل بود اما نه آن‌قدر که فکر کنیم.
با وجود این کاهش مشارکت، چرا فکر می‌کنید انتخابات موفق بوده است؟
موفق بوده است. اولا برآوردها در رابطه با میزان مشارکت در کل جامعه ایران منفی بود. این مسئله خیلی نگران‌کننده بود. اتفاقا در حوزه انتخابات، سبب شد بسیاری از تحلیل‌ها به این سمت برود که میزان مشارکت پایین نیست. دوم اینکه انتخابات تماما الکترونیک بود. اولین‌بار بود که در تهران انتخابات تماما الکترونیک برگزار می‌شد. ثبت‌نام در دوره قبل نیمه‌الکترونیک بود اما در این دوره هم انتخابات الکترونیک بود و هم ثبت‌نام و رأی‌گیری با همکاری وزارت کشور در صندوق‌ها به صورت الکترونیک بود. بلافاصله هم نتیجه را اعلام کردیم. این یک نکته مهم است. نکته مهم‌تر اینکه میزان رأی‌آوردن زن‌ها بیشتر شده و از 11 درصد به 16 درصد رسیده است. ثبت‌نامشان هم بیشتر شده است. درصد رأی‌آوردن جوان‌ها در انتخابات این دوره بیشتر شده است.
ایده‌ای که ما دنبال آن بودیم ائتلاف اجتماعی بود. یعنی دیگر در انتخابات شوراها تک‌رأی‌آوردن مطرح نیست. حداقل رأی‌دادن‌ها چهار نفر بود. در انتخاباتی که پشت سر گذاشتیم هر نفر حداقل به 3.7 نفر رأی داده بود. وضعیت مشارکت همین است. بخشی از نارضایتی به عملکرد ما باز نمی‌گردد. در این دو، سه‌ سال، شورای شهر خیلی با شورایاری‌ها همراه نبوده است که از این به بعد همراه می‌شود. به همین دلیل یک مقدار مشارکت پایین آمده اما در مجموع موفقیت‌آمیز بوده است.
مشکلی در اجرای برنامه‌های خود ندارید؟ در موضوع استفاده خانم‌ها از دوچرخه و اجرای طرح بیدود مشکلی ندارید؟
این حوزه‌ها، حوزه کاری ما نبوده است. برای استفاده خانم‌ها از دوچرخه باید بخش‌های دیگر جامعه را قانع کرد. ما هر شب در برنامه‌های شهرداری تهران از موسیقی استفاده می‌کنیم. از ابتدای سال تاکنون 10 تا 12 روز نوروز، ماه رمضان و در طول تابستان یک‌ماه‌و‌نیم تا دو ماه است که موسیقی اجرا می‌شود و مشکلی هم نداشته‌ایم. گفت‌وگوکردن، توضیح‌دادن و همراه‌کردن بقیه بخش‌های جامعه برای اجرای برنامه‌ها لازم است. در دو نکته‌ای که فرمودید، مسئله و موضوعی است که باید گفت‌وگو کرد. راه‌حل مشترک پیدا کرد و دیگران را در ماجرا شریک کرد و توضیح داد. ما در حوزه اجتماعی تاکنون چنین مشکلاتی نداشته‌ایم. البته آن مشکلات، مشکلات ما هم هست. به نوعی نمی‌شود حلش نکرد اما راه‌حل مشترک پیداکردن یا دیگران را هم در تصمیم‌گیری‌ها مشارکت دادن و گفت‌وگوکردن همان‌طور که قبلا اشاره کردم، مسئله مهمی است. در موضوعاتی که در شورا دنبال می‌کردیم در برخی بحث‌ها به سمت گفت‌وگو رفتیم. گفت‌وگو را راه‌حل می‌دانم. باید گفت‌وگو کنیم و به نتیجه برسیم.
بحث زیست شبانه به کجا رسید؟
می‌خواستم همین را بگویم. زیست شبانه جایی بود که ما هم تلاش کردیم در گفت‌وگوهایی که کردیم وارد آن شویم. من به‌عنوان معاون اجتماعی و بقیه معاونان شهردار، گفت‌وگو می‌کردیم. پیشنهاد ما این بود که اجرای آن آخر هفته باشد. فقط شب نباشد و روز هم باشد. بعد از یک مدت برنامه‌ها ارزیابی شود. شب‌های تعطیل، شب‎های تابستان و شب‌های آخر هفته و روزهای آخر هفته برای برنامه‌ریزی مناسب بود. طبیعتا چنین برنامه‌ای اسمش زیست شبانه نمی‌شود چون ترکیبی از اینها بود. ما گفت‌وگو کردیم. خیلی از مراجع هم پذیرفتند و همکاری کردند، بعد مواردی پیش آمد که برنامه‌ها به هم خورد.
برای حل مسائل اجتماعی مشهود شهر مانند آسیب‌های اجتماعی، کودکان کار، اعتیاد و فقر فاحش محلات شهر چه تدابیری اندیشیده‌اید؟ آیا همچنان جمع‌آوری فیزیکی و پاک‌کردن صورت‌مسئله را پیگیری می‌کنید؟
گفتم که به جمع‌آوری فیزیکی اعتقاد نداریم. این افراد هم حق دارند از فضای شهر استفاده کنند. ما نبايد به این دلیل که چهره شهر را مکدر می‌کنند یا مسئولان اگر رد می‌شوند، ناراحت می‌شوند، افراد را برداریم. اینها هم بخشی از شهر هستند. این رویکرد که همه شهر باید تمیز باشد و ما نبینیم، درست نیست و نمی‌توانیم همه را در گوشه‌ها بریزیم.
دنبال دیوارکشیدن نیستید؟
گفتم چنین چیزی نیست. اصولا به‌صفر‌رساندن آسیب اجتماعی ممکن نیست. راه‌حل‌ها هم خیلی موفق نبوده است. همان‌طور که گفتم دوره‌ای هرندی تبدیل به آزمایشگاه شد. هرندی را که آدم‌ها جمع می‌شدند، دیوار کشیدیم و آدم‌ها را راندیم. این افراد پخش شدند. از هرندی بیرونشان کردیم. رفتند پایین شوش، فداییان اسلام حتی تا فرحزاد هم رفتند.
اگر خیلی در حوزه آسیب‌ها موفق نبوده‌ایم به این دلیل است که نگاهمان نگاه خطی است. یک تصمیم می‌گیریم و می‌گوییم اجرا کنیم. افراد را جمع می‌کنیم و می‌گوییم افراد بروند. راجع به ساماندهی دست‌فروشان در مترو، وضعیت خوبي نیست. حتی خود دست‌فروشانی که اینجا آمدند و صحبت کردند، قبول دارند که چیز خوبی نیست اما نگاه تازه ما و حتی معاونت حمل‌و‌نقل و ترافیک این است که راجع به ساماندهی دست‌فروشان در مترو اول باید با خود دست‌فروشان صحبت کنیم. یک بار دست‌فروشان آمدند اینجا، یک بار قرار است ما برویم در یک ایستگاه مترو صحبت کنیم. ما نمی‌توانیم فقط شهرداری را ببینیم و از کل جامعه غافل شویم. ما کودکان کار را داریم. یک بار خودم رفتم و با آنها صحبت کردم. اتفاقا پسر نوجوان دارم و همراه من بود. خیلی از کودکان کار می‌گویند پسرت هم مثل ما، به ما می‌گویید دست‌فروشی نکنید. خانواده ما را مجبور به این کار می‌کند. نه به این خاطر که نگذارد ما درس بخوانیم بلکه به این خاطر که پول ندارد. ما با فقر و گسترش فقر در یکی، دو سال اخیر روبه‌رو هستیم. ما نمی‌توانیم به موضوع دست‌فروشی بدون توجه به فقر نگاه کنیم. نگاه «مدیکالیزه» که شهر را تمیز کنیم و ببینیم، نگاه واقعی نیست اما باید کمی کار کرد. شرایط کمی دشوار است و راه‌حل خطی نمی‌توان پیدا کرد. بنابراين ما باید شرایط را بپذیریم و هم به سمت راه‌حل واقع‌گرایانه برویم. بالاخره شهر نظامی اداره نمی‌شود و بايد اجتماعی اداره شود. باید واقعیت شهر را هم بپذیریم. یعنی کودکان کار را از سر چهارراه‌ها جمع کنیم که قاعدتا هم باید جمع کنیم. خوب نیست سر چهارراه‌ها بیایند اما مسئله کودک کار، مسئله ماست نه مسئله چهارراه. الان کودکان کار را از سر چهارراه جمع می‌کنیم، می‌روند کارخانه‌های جنوب تهران. بعد هم کودک کار می‌شوند و هم به آنها تجاوز می‌کنند. آزار می‌بینند و هم مشکلات دیگری دارند. به همین دلیل بايد مقداری واقع‌بینانه‌تر مسائل را دید. مقداری تحمل کرد. نمی‌شود جامعه‌ای به میزان 20 درصد بر تعداد فقرایش افزوده شود و ما بخواهیم خطی بگوییم همه چیز باید حل شود. این واقعیت‌ها را هم باید ببینم. بخشی از دست‌فروشان مترو که اینجا آمده بودند، می‌گفتند کار داشتیم، زندگی داشتیم. یکی از آنها می‌گفت من مجبور شدم در پرند، خارج از تهران زندگی کنم. الان هم دوست ندارم دست‌فروشی کنم. کار دیگر برایم پیدا کنید. واقعا هم کار نیست. باید واقعیت‌ها را بپذیریم. این نپذیرفتن واقعیت‌ها و همراه‌نبودن با مردم خوب نیست. می‌شود به شکل خطی و نظامی مترو را تمیز کرد اما بعدش چه؟ مردم چه‌کار می‌کنند؟
می‌خواهم بگویم آن کسی که دست‌فروشی می‌کند ناگزیر است. چیزی هم به اسم مافیا جا افتاده است. مافیای مترو، مافیای کودکان کار و... نمی‌خواهم بگویم سازماندهی نمی‌شود اما بخش مهمی از اینها واقعیت فقر است. بخش مهمی از کودکان کار، خانواده‌هایشان مجبورشان می‌کنند. جدای از سطح فرهنگی خانواده‌ها، بخش مهمی از حضور آنها در خیابان‌ها به این باز می‌گردد که فقیر هستند. حتی همین شهریه اندکی هم که مدارس دولتی می‌گیرند را نمی‌توانند بدهند. اینها واقعیت است. توجه‌نکردن به واقعیت‌ها باعث می‌شود اقدامات شکست بخورد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها