|

کدام تهران، تهران من است؟

نفیسه آزاد .معاون برنامه ریزی ستاد مدیریت محله

زمانی که برای انجام پژوهشی شهری با تعدادی از ساکنان محلات مختلف تهران مصاحبه کردم، برایم روشن شد ما همه در تهران زندگی می‌کنیم؛ اما نه در یک تهران. تهران به همه ساکنانش یک چهره نشان نمی‌دهد؛ تهران کارگران فصلی کارتن‌خواب محله باغ‌آذری با تهران کارمندان عالی‌رتبه یوسف‌آباد و تهران سرمایه‌داران نیاوران، سه تهران مختلف است. این تهران‌های مختلف اگرچه با هم در ارتباط هستند؛ اما زیستی مختلف و تجربه‌هایی متفاوت برای ساکنان رقم می‌زنند، امکاناتی متفاوت در اختیار آنها قرار می‌دهند و در نتیجه تجربه‌ای کاملا گسسته از شهر را رقم می‌زنند. یکی از کسانی که با او مصاحبه کردم، دختری جوان بود و از گردش‌‌هایی برایم گفت که با خانواده‌اش در مجتمع‌های تجاری بزرگ شمال شهر داشت. جایی در مصاحبه گفت: «من تا وقتی پالادیوم را ندیده بودم، نمی‌دانستم ایران هم این‌قدر پیشرفت کرده است؛ فکر می‌کردم اینها فقط در کشورهای خارجی هست». او حقیقتی را گفت که به‌ نظر می‌رسد همه ما شاهد آن هستیم؛ تهران پیشرفت کرده، ولی فقط برای بخشی از ساکنانش.
نابرابری درون‌شهری
در بیانیه ۲۰۰۱ سکونت‌گاه‌های انسانی «یو ان هبیتات» آمده است: «اگرچه فقر مطلق به اندازه کافی بد است، بدتر خواهد بود وقتی در میان شرایط دیگر اتفاق بیفتد. «فقر نسبی» آینه نابرابری است که سؤالات مهمی در زمینه دسترسی عادلانه و مناسب به حقوق و منابع را برمی‌انگیزد. چندپارگی اجتماعی وقتی اتفاق می‌افتد که این نابرابری‌ها در طول زمان بیشتر شود، شدت بگیرد و بزرگ‌تر شود».
نابرابری‌های درون‌شهری دغدغه‌ای جدی و مهم، هم برای کشورهای توسعه‌یافته و هم برای کشورهای درحال‌توسعه است؛ مفهومی که از آنچه به‌عنوان فقر سنتی می‌شناختیم، متفاوت است. دغدغه نابرابری درون‌شهری هم‌زمان موضوعی اخلاقی و هنجاری برای اداره شهرهاست که سیاست‌گذاران را ناچار می‌کند سیاست‌هایی بر پایه مکان داشته باشند. به بیان دیگر، یکی از دلایل مهم رصد و مداخله برای رفع نابرابری شهری، پیشگیری از ناهنجاری‌هایی است که به سبب تمرکز نابرابری، بی‌عدالتی فضایی و نبود کیفیت ‌زندگی در محله‌های خاص، دامن‌گیر کل شهر می‌شود. رصد نابرابری‌های درون‌شهری می‌تواند منجر به شناخته‌شدن نیازها و توانمندی‌های محلات مختلف شهر شود و در نتیجه الگوهای رفتاری و رضایت‌مندی آنها را روشن‌ کند.
در گزارش‌های اخیر از شهرهای بزرگ، شاخص‌های مبتنی بر محوطه‌های کوچک از شهر (برای مثال محله) بیشتر دیده می‌شود که نشان‌دهنده تفاوت‌های درون‌شهری در شهرهای بزرگ است. وقتی شهر را در این مقیاس‌های مکانی کوچک توصیف می‌کنیم، نابرابری‌ها پنهان نمی‌مانند و بیشتر عیان می‌شوند. از سوی دیگر، بسته به اینکه مردم زندگی خود را در شهرها در مقایسه با زندگی دیگران چطور درک می‌کنند، می‌توان سطح معناداری از سنجش و ارزیابی بُعد مکانی اطلاعات را استخراج کرد. البته باید توجه داشت که در وضعیت موجود، «برابری کامل» میان محلات مختلف یک ایدئال است، نه واقعیتی دست‌یافتنی. سیاست‌های شهری باید به سمت کاهش نابرابری برود و در همین بستر نیز ارزیابی شود. به این معنا، سؤال مهمی که درباره هر سیاست‌ شهری باید پرسیده و به دقت پاسخ داده شود، این است که «آیا این سیاست منجر به کاهش نابرابری می‌شود یا خیر؟».
نابرابری فضایی در تهران
هرچند همه شاخص‌های مرتبط با نابرابری فضایی هنوز در تهران به تفکیک محلات و با یک شاخص ترکیبی سنجیده نشده است؛ اما نگاهی به نقشه‌های GIS برخی شاخص‌های اقتصادی در تهران که در مطالعات مختلف جمع‌آوری و تدوین شده است، نشان می‌دهد وضعیت اقتصادی در تهران گسستگی معنادار با جهت شمالی-جنوبی و حول محور خیابان انقلاب دارد. برای نمونه، «مالکیت اتومبیل» در تهران فقط به‌عنوان نمونه‌ای از سرانه مالکیت در تهران کاملا توزیع فضایی شمالی-جنوبی دارد که در نقشه پیش‌رو پیدا است. نقشه‌ زیر بر اساس اطلاعات سال ۱۳۹۰ تنظیم شده‌اند. روند گسست اقتصادی- اجتماعی که در این نقشه‌ها مشاهده می‌شود، در این سال‌ها ادامه داشته و در صورت ادامه پیدا‌کردن، منجر به گسست‌های جدی‌تر و عمیق‌تری نیز خواهد شد که شاید دیگر نشود برای آن کاری کرد. ایجاد جزیره‌های جمعیتی که به در تله محرومیت افتادن بخش بزرگی از جمعیت یک کلان‌شهر ختم می‌شود، مسئله‌ای است که نیازمند مداخله نهادهای عمومی است؛ در غیر این ‌صورت سرنوشت تهران تبدیل‌شدن به جزیره‌های جدا از هم مرکز و پیرامونی خواهد بود. ما فقط به‌ظاهر در یک شهر زندگی می‌کنیم؛ اما به‌واقع در شهرهای متفاوت با زیست متفاوتی هستیم. همچنین نگاهی به نرخ اشتغال مردان در تهران نشان از وارونگی معنادار توزیع فضایی اشتغال دارد. نگاهی به نقشه‌های زیر نشان می‌دهد در این شاخص مهم اقتصادی نیز تهران توزیع شمالی-جنوبی حول محور خیابان انقلاب دارد. و در نهایت نگاهی به مؤلفه ترکیبی وضعیت اجتماعی و اقتصادی در محلات شهر تهران که ترکیبی از شاخص‌های جمعیت با تحصیلات عالیه، اشتغال زنان، مالکیت خودرو و سرانه مساحت مسکونی است، همان توزیع فضایی شمالی-جنوبی و شکاف را نشان می‌دهد.

زمانی که برای انجام پژوهشی شهری با تعدادی از ساکنان محلات مختلف تهران مصاحبه کردم، برایم روشن شد ما همه در تهران زندگی می‌کنیم؛ اما نه در یک تهران. تهران به همه ساکنانش یک چهره نشان نمی‌دهد؛ تهران کارگران فصلی کارتن‌خواب محله باغ‌آذری با تهران کارمندان عالی‌رتبه یوسف‌آباد و تهران سرمایه‌داران نیاوران، سه تهران مختلف است. این تهران‌های مختلف اگرچه با هم در ارتباط هستند؛ اما زیستی مختلف و تجربه‌هایی متفاوت برای ساکنان رقم می‌زنند، امکاناتی متفاوت در اختیار آنها قرار می‌دهند و در نتیجه تجربه‌ای کاملا گسسته از شهر را رقم می‌زنند. یکی از کسانی که با او مصاحبه کردم، دختری جوان بود و از گردش‌‌هایی برایم گفت که با خانواده‌اش در مجتمع‌های تجاری بزرگ شمال شهر داشت. جایی در مصاحبه گفت: «من تا وقتی پالادیوم را ندیده بودم، نمی‌دانستم ایران هم این‌قدر پیشرفت کرده است؛ فکر می‌کردم اینها فقط در کشورهای خارجی هست». او حقیقتی را گفت که به‌ نظر می‌رسد همه ما شاهد آن هستیم؛ تهران پیشرفت کرده، ولی فقط برای بخشی از ساکنانش.
نابرابری درون‌شهری
در بیانیه ۲۰۰۱ سکونت‌گاه‌های انسانی «یو ان هبیتات» آمده است: «اگرچه فقر مطلق به اندازه کافی بد است، بدتر خواهد بود وقتی در میان شرایط دیگر اتفاق بیفتد. «فقر نسبی» آینه نابرابری است که سؤالات مهمی در زمینه دسترسی عادلانه و مناسب به حقوق و منابع را برمی‌انگیزد. چندپارگی اجتماعی وقتی اتفاق می‌افتد که این نابرابری‌ها در طول زمان بیشتر شود، شدت بگیرد و بزرگ‌تر شود».
نابرابری‌های درون‌شهری دغدغه‌ای جدی و مهم، هم برای کشورهای توسعه‌یافته و هم برای کشورهای درحال‌توسعه است؛ مفهومی که از آنچه به‌عنوان فقر سنتی می‌شناختیم، متفاوت است. دغدغه نابرابری درون‌شهری هم‌زمان موضوعی اخلاقی و هنجاری برای اداره شهرهاست که سیاست‌گذاران را ناچار می‌کند سیاست‌هایی بر پایه مکان داشته باشند. به بیان دیگر، یکی از دلایل مهم رصد و مداخله برای رفع نابرابری شهری، پیشگیری از ناهنجاری‌هایی است که به سبب تمرکز نابرابری، بی‌عدالتی فضایی و نبود کیفیت ‌زندگی در محله‌های خاص، دامن‌گیر کل شهر می‌شود. رصد نابرابری‌های درون‌شهری می‌تواند منجر به شناخته‌شدن نیازها و توانمندی‌های محلات مختلف شهر شود و در نتیجه الگوهای رفتاری و رضایت‌مندی آنها را روشن‌ کند.
در گزارش‌های اخیر از شهرهای بزرگ، شاخص‌های مبتنی بر محوطه‌های کوچک از شهر (برای مثال محله) بیشتر دیده می‌شود که نشان‌دهنده تفاوت‌های درون‌شهری در شهرهای بزرگ است. وقتی شهر را در این مقیاس‌های مکانی کوچک توصیف می‌کنیم، نابرابری‌ها پنهان نمی‌مانند و بیشتر عیان می‌شوند. از سوی دیگر، بسته به اینکه مردم زندگی خود را در شهرها در مقایسه با زندگی دیگران چطور درک می‌کنند، می‌توان سطح معناداری از سنجش و ارزیابی بُعد مکانی اطلاعات را استخراج کرد. البته باید توجه داشت که در وضعیت موجود، «برابری کامل» میان محلات مختلف یک ایدئال است، نه واقعیتی دست‌یافتنی. سیاست‌های شهری باید به سمت کاهش نابرابری برود و در همین بستر نیز ارزیابی شود. به این معنا، سؤال مهمی که درباره هر سیاست‌ شهری باید پرسیده و به دقت پاسخ داده شود، این است که «آیا این سیاست منجر به کاهش نابرابری می‌شود یا خیر؟».
نابرابری فضایی در تهران
هرچند همه شاخص‌های مرتبط با نابرابری فضایی هنوز در تهران به تفکیک محلات و با یک شاخص ترکیبی سنجیده نشده است؛ اما نگاهی به نقشه‌های GIS برخی شاخص‌های اقتصادی در تهران که در مطالعات مختلف جمع‌آوری و تدوین شده است، نشان می‌دهد وضعیت اقتصادی در تهران گسستگی معنادار با جهت شمالی-جنوبی و حول محور خیابان انقلاب دارد. برای نمونه، «مالکیت اتومبیل» در تهران فقط به‌عنوان نمونه‌ای از سرانه مالکیت در تهران کاملا توزیع فضایی شمالی-جنوبی دارد که در نقشه پیش‌رو پیدا است. نقشه‌ زیر بر اساس اطلاعات سال ۱۳۹۰ تنظیم شده‌اند. روند گسست اقتصادی- اجتماعی که در این نقشه‌ها مشاهده می‌شود، در این سال‌ها ادامه داشته و در صورت ادامه پیدا‌کردن، منجر به گسست‌های جدی‌تر و عمیق‌تری نیز خواهد شد که شاید دیگر نشود برای آن کاری کرد. ایجاد جزیره‌های جمعیتی که به در تله محرومیت افتادن بخش بزرگی از جمعیت یک کلان‌شهر ختم می‌شود، مسئله‌ای است که نیازمند مداخله نهادهای عمومی است؛ در غیر این ‌صورت سرنوشت تهران تبدیل‌شدن به جزیره‌های جدا از هم مرکز و پیرامونی خواهد بود. ما فقط به‌ظاهر در یک شهر زندگی می‌کنیم؛ اما به‌واقع در شهرهای متفاوت با زیست متفاوتی هستیم. همچنین نگاهی به نرخ اشتغال مردان در تهران نشان از وارونگی معنادار توزیع فضایی اشتغال دارد. نگاهی به نقشه‌های زیر نشان می‌دهد در این شاخص مهم اقتصادی نیز تهران توزیع شمالی-جنوبی حول محور خیابان انقلاب دارد. و در نهایت نگاهی به مؤلفه ترکیبی وضعیت اجتماعی و اقتصادی در محلات شهر تهران که ترکیبی از شاخص‌های جمعیت با تحصیلات عالیه، اشتغال زنان، مالکیت خودرو و سرانه مساحت مسکونی است، همان توزیع فضایی شمالی-جنوبی و شکاف را نشان می‌دهد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها