|

کار تیمی، کلید رسیدن به شهر هوشمند

نوید رجائی‌پور.کارشناس فناوری اطلاعات

امروز دیگر شرح چیستی شهر هوشمند ضرورت اول نیست هرچند همچنان لازم است. اینکه همه فعالان این بخش و حتی بخش زیادی از جامعه کلیات شهر هوشمند را می‌داند و به‌خصوص در سال‌های گذشته با برگزاری نشست‌ها و سمینار‌ها این کلیات و بسیاری از جزئیات مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفته است موضوعی است انکارناپذیر.
کلان‌شهرهای زیادی هم با تشکیل شورا‌ها و کارگروه‌های تخصصی درصدد توسعه شهر هوشمند هستند و اقدامات زیادی در این حوزه شده و بسیاری از آنها هزینه‌های زیادی برای مطالعه یا اجرای زیرساخت‌ها انجام داده‌اند.
اما چرا این روند به‌کندی پیش می‌رود و حتی در شهر‌های اصلی ایران جز یکی، دو شهر هنوز اقدام چشمگیری انجام نشده است؟
در این نوشته سعی دارم با توجه به مسئولیتی که در تصمیم‌گیری و همچنین تجربه عملیاتی در دو کلان‌شهر مشهد و اصفهان و نزدیک‌بودن به کلان‌شهر تهران دارم، چراغی کوچک به حلقه تاریکی که حتما می‌تواند محور دیگر تلاش‌ها برای توسعه باشد، بتابانم.
در علم مدیریت، تحقیقات و تولیدات علمی بسیاری در حوزه کار تیمی تاکنون منتشر شده و در دسترس است و نیز ثمرات کار تیمی را در بسیاری از کسب‌وکار‌ها یا فعالیت‌های سیاسی- اجتماعی دیده‌ایم اما واقعا به آن چقدر فکر می‌کنیم؟ تا چه میزان در حوزه خودمان به آن اهمیت می‌دهیم؟
فرض کنید در یک تیم فوتبال هر یک از پست‌ها صرفا وظیفه و تخصص خود را به بهترین نحو انجام دهد (به فرض بهترین عملکرد) و هیچ‌کدام هدف تیمی و هماهنگی با دیگر پست‌ها به دلایل مختلف را اساس بازی نداند! نتیجه چه می‌شود؟
یکی از کشور‌هایی که در بسیاری از سمینار‌ها و مقالات بین‌المللی، به عنوان الگوی شهرهای هوشمند پیشرو مطرح مي‌شود، اسپانیاست و به‌خصوص بارسلونا و مادرید؛ همان‌طور که تیم فوتبال آن شهر‌ها هم زبانزد است.
می‌خواهم بگویم تفکر تیمی یک فرهنگ اجتماعی است و این فرهنگ در بخش‌های مختلف شهر باید نهادینه شود و نیاز به کار فرهنگی دارد.
همگان این موضوع عدم همراهی و همدلی تیمی در سیستم‌ها را درک کرده‌ایم. در بهترین حالت که بخش‌ها بخواهند کاری کنند، اینکه چطور می‌شود در یک تیم (تیم مدیریت شهری یا تیم مدیریت دولت) یکی از معاونان بدون توجه به جایگاه و توانایی‌ها و استراتژی کلان به شکل مستقل از دیگر بخش‌ها اقداماتی انجام دهد که در آینده سدی روی جریان هوشمند‌سازی باشد، نتیجه‌ای جز عقب‌افتادن از برنامه و کندشدن حرکت مورد نظر ندارد.
این حرکت شبیه پا به توپ‌شدن به هدف گل‌زدن یک نفر در خط دفاع است که پس از مدت کوتاهی توپ و میدان را از دست می‌دهد و فرصت یک اقدام تیمی را از دیگران می‌گیرد.
از طرفی متاسفانه تصمیمات و عملیات‌های اجرائی ما در کشور وابسته به تصمیمات و جریانات سیاسی است و تلاش برای توسعه و رفاه شهری و اجتماعی نیازمند همدلی در سطح بالاتر است
همدل‌بودن سیستم سیاسی مدیریت بر شهر و دولت که اکنون ایجاد شده، بهترین فرصت برای توسعه هوشمندشدن فرایند‌ها و ابزار‌هاست.
اما باز هم اگر به دید یک تیم به این دو مجموعه نگاه نشود، بازی همان بازی است. شبیه پروژه دولت الکترونیک که متأسفانه در دولت دوازدهم آقای دکتر روحانی متفاوت از دولت یازدهم پیگیری می‌شود و تیم مدیریتی به جای همدل‌کردن و مدیریت پروژه، با ایجاد فضای رقابتی بین‌بخشی باعث شده هر فردی فارغ از دیگران در تلاش باشد!!
معتقدم در بسیاری از کلان‌شهر‌ها تیم مدیریت شهری هم به ضرورت و نیاز و هم از جهت تفکر مدیریتی بر هوشمندشدن خدمات و امکانات شهر به این جمع‌بندی رسیده است که این اقدام می‌تواند شهر و مدیریت آن را سربلند کند اما یکدل‌شدن همه اعضاي تیم حلقه تاریک این مهم است و هر شهری که مدیریت جامع‌الشرایط دارد بیش از دیگران در این مسیر موفق خواهد بود.
خوشبختانه از نظر تئوری و حتی عملی (در بخش‌هایی) حرف‌های بسیار جدی نسبت به گذشته داریم اما باز هم این دارایی به تنهایی ارزش زیادی نخواهد داشت.
امیدوارم با الگوقراردادن نحوه مدیریت تیم‌های بزرگ جهان (ورزشی و مدیریتی) و ایجاد فرهنگ کار تیمی برای اهداف جمعی و نادیده‌گرفتن منافع فردی بتوانیم از فرصت ایجاد توسعه در شهر‌ها استفاده کنیم.
قطعا اگر عدم موازی‌کاری یا کارشکنی محسوس و نامحسوس حتی در یک خانواده منسجم رخ دهد بسیار ساده می‌توان آن را اصلاح کرد اما اگر آن خانواده منسجم نباشد، آن فعالیت‌ها ابتدای يك شکاف عمیق است.

امروز دیگر شرح چیستی شهر هوشمند ضرورت اول نیست هرچند همچنان لازم است. اینکه همه فعالان این بخش و حتی بخش زیادی از جامعه کلیات شهر هوشمند را می‌داند و به‌خصوص در سال‌های گذشته با برگزاری نشست‌ها و سمینار‌ها این کلیات و بسیاری از جزئیات مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفته است موضوعی است انکارناپذیر.
کلان‌شهرهای زیادی هم با تشکیل شورا‌ها و کارگروه‌های تخصصی درصدد توسعه شهر هوشمند هستند و اقدامات زیادی در این حوزه شده و بسیاری از آنها هزینه‌های زیادی برای مطالعه یا اجرای زیرساخت‌ها انجام داده‌اند.
اما چرا این روند به‌کندی پیش می‌رود و حتی در شهر‌های اصلی ایران جز یکی، دو شهر هنوز اقدام چشمگیری انجام نشده است؟
در این نوشته سعی دارم با توجه به مسئولیتی که در تصمیم‌گیری و همچنین تجربه عملیاتی در دو کلان‌شهر مشهد و اصفهان و نزدیک‌بودن به کلان‌شهر تهران دارم، چراغی کوچک به حلقه تاریکی که حتما می‌تواند محور دیگر تلاش‌ها برای توسعه باشد، بتابانم.
در علم مدیریت، تحقیقات و تولیدات علمی بسیاری در حوزه کار تیمی تاکنون منتشر شده و در دسترس است و نیز ثمرات کار تیمی را در بسیاری از کسب‌وکار‌ها یا فعالیت‌های سیاسی- اجتماعی دیده‌ایم اما واقعا به آن چقدر فکر می‌کنیم؟ تا چه میزان در حوزه خودمان به آن اهمیت می‌دهیم؟
فرض کنید در یک تیم فوتبال هر یک از پست‌ها صرفا وظیفه و تخصص خود را به بهترین نحو انجام دهد (به فرض بهترین عملکرد) و هیچ‌کدام هدف تیمی و هماهنگی با دیگر پست‌ها به دلایل مختلف را اساس بازی نداند! نتیجه چه می‌شود؟
یکی از کشور‌هایی که در بسیاری از سمینار‌ها و مقالات بین‌المللی، به عنوان الگوی شهرهای هوشمند پیشرو مطرح مي‌شود، اسپانیاست و به‌خصوص بارسلونا و مادرید؛ همان‌طور که تیم فوتبال آن شهر‌ها هم زبانزد است.
می‌خواهم بگویم تفکر تیمی یک فرهنگ اجتماعی است و این فرهنگ در بخش‌های مختلف شهر باید نهادینه شود و نیاز به کار فرهنگی دارد.
همگان این موضوع عدم همراهی و همدلی تیمی در سیستم‌ها را درک کرده‌ایم. در بهترین حالت که بخش‌ها بخواهند کاری کنند، اینکه چطور می‌شود در یک تیم (تیم مدیریت شهری یا تیم مدیریت دولت) یکی از معاونان بدون توجه به جایگاه و توانایی‌ها و استراتژی کلان به شکل مستقل از دیگر بخش‌ها اقداماتی انجام دهد که در آینده سدی روی جریان هوشمند‌سازی باشد، نتیجه‌ای جز عقب‌افتادن از برنامه و کندشدن حرکت مورد نظر ندارد.
این حرکت شبیه پا به توپ‌شدن به هدف گل‌زدن یک نفر در خط دفاع است که پس از مدت کوتاهی توپ و میدان را از دست می‌دهد و فرصت یک اقدام تیمی را از دیگران می‌گیرد.
از طرفی متاسفانه تصمیمات و عملیات‌های اجرائی ما در کشور وابسته به تصمیمات و جریانات سیاسی است و تلاش برای توسعه و رفاه شهری و اجتماعی نیازمند همدلی در سطح بالاتر است
همدل‌بودن سیستم سیاسی مدیریت بر شهر و دولت که اکنون ایجاد شده، بهترین فرصت برای توسعه هوشمندشدن فرایند‌ها و ابزار‌هاست.
اما باز هم اگر به دید یک تیم به این دو مجموعه نگاه نشود، بازی همان بازی است. شبیه پروژه دولت الکترونیک که متأسفانه در دولت دوازدهم آقای دکتر روحانی متفاوت از دولت یازدهم پیگیری می‌شود و تیم مدیریتی به جای همدل‌کردن و مدیریت پروژه، با ایجاد فضای رقابتی بین‌بخشی باعث شده هر فردی فارغ از دیگران در تلاش باشد!!
معتقدم در بسیاری از کلان‌شهر‌ها تیم مدیریت شهری هم به ضرورت و نیاز و هم از جهت تفکر مدیریتی بر هوشمندشدن خدمات و امکانات شهر به این جمع‌بندی رسیده است که این اقدام می‌تواند شهر و مدیریت آن را سربلند کند اما یکدل‌شدن همه اعضاي تیم حلقه تاریک این مهم است و هر شهری که مدیریت جامع‌الشرایط دارد بیش از دیگران در این مسیر موفق خواهد بود.
خوشبختانه از نظر تئوری و حتی عملی (در بخش‌هایی) حرف‌های بسیار جدی نسبت به گذشته داریم اما باز هم این دارایی به تنهایی ارزش زیادی نخواهد داشت.
امیدوارم با الگوقراردادن نحوه مدیریت تیم‌های بزرگ جهان (ورزشی و مدیریتی) و ایجاد فرهنگ کار تیمی برای اهداف جمعی و نادیده‌گرفتن منافع فردی بتوانیم از فرصت ایجاد توسعه در شهر‌ها استفاده کنیم.
قطعا اگر عدم موازی‌کاری یا کارشکنی محسوس و نامحسوس حتی در یک خانواده منسجم رخ دهد بسیار ساده می‌توان آن را اصلاح کرد اما اگر آن خانواده منسجم نباشد، آن فعالیت‌ها ابتدای يك شکاف عمیق است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها