ذهن سیاستگذار و داروساز باید بیمارمحور باشد
در گفتوگو با سیدامیر رضویان، مدیرعامل داروسازی دکتر عبیدی مطرح شد
در دهههای گذشته یکی از دغدغههای اصلی مطرح در بین بیماران و پزشکان، میزان کیفیت محصولات دارویی تولید داخل در مقایسه با نمونههای مشابه خارجی بوده است. به همین منظور یکی از مؤسسات معتبر تحقیقات بازار کشور، در آذر ماه 1396 پژوهشی انجام داد تا میزان اعتماد پزشکان و بیماران نسبت به محصولات دارویی تولیدشده در شرکتهای داروسازی ایرانی را بسنجد. نتایج این پژوهش نشان داد که 81 درصد پزشکان بین کیفیت محصولات تولیدی شرکتهای داروسازی داخلی تفاوت قائل هستند. براساس این مطالعه طبق نظر 76 درصد از تمامی پاسخدهندگان شرکت داروسازی دکتر عبیدی با اختلاف زیاد نسبت به شرکت دوم به عنوان قابل اعتمادترین و باکیفیتترین تولیدکننده داخلی شناخته شده است. پاسخدهندگان شامل پزشکان عمومی، متخصصان قلب، داخلی، اعصاب، عفونی، غدد و نیز داروسازان بودهاند. سیدامیر رضویان مدیرعامل داروسازی دکتر عبیدی درباره چرایی این موضوع به ما توضیح میدهد. او میگوید: کیفیت وابسته به عوامل متعددی است و تنها دستگاه، فضا یا ماده اولیه نیست. یکی از مهمترین مسائل شکلگیری این ذهنیت در نیروی انسانی است که کیفیت را باور داشته باشند. ما میتوانستیم ماشینآلات، فضاها و... را اصلاح و بهروز کنیم اما مزیتی که بر مبنای آن تصمیم به سرمایهگذاری در این بخشها اتخاذ شد همان فرهنگ کیفیتمحور در داروسازی دکتر عبیدی از قدیمالایام بوده است. در واقع اصلاح روندهای تولید به راحتی و با صرف هزینه امکانپذیرند اما فرهنگ و روحیات افراد برای تغییر به زمان زیادی نیاز دارد.
در ابتدای گفتوگو کمی درمورد تاریخچه شکلگیری داروسازی دکتر عبیدی و مسیری که تا امروز طی کرده برای ما بگویید.
اوضاع نابسامان بهداشت و درمان کشور در دوران جنگ جهانی دوم، مرحوم دکتر غلامعلی عبیدی را که از اولین فارغالتحصیلان رشته داروسازی در ایران بود، به تولید ملی دارو در ایران مصمم کرد. این تصمیم، منجر به ایجاد اولین لابراتوار داروسازی کشور در سال 1325 توسط ایشان شد. این اتفاق در دورهای روی داد که کمپانیهای چندملیتی بزرگی در ایران حضور داشتند. پیگیریهای مستمر مرحوم دکتر عبیدی در سال 1337 به بار نشست و ایشان موفق به دریافت اولین پروانه دارویی برای «قرص وُرمِسید» از وزارت بهداری وقت شد. دکتر عبیدی با توجه به شخصیتی که داشتند و با توجه به فضای رقابتی حاکم بر بازار دارویی در آن زمان، اساس کار خود را بر کیفیت بنا مینهند. درواقع ایشان به حساسیت بالا بر کیفیت، شهره بودهاند و این فرهنگ را نیز در شرکت خود جاری کرده بودند. با این حال پس از فوت ایشان در سال 1383، این شرکت در مسیر سراشیبی قرار گرفت. با وجود آنکه دکتر عبیدی در زمان حیات خود تا حدودی ارتباطات مستقیمی با پزشکان و داروسازان داشت اما پس از ایشان این ارتباطات به تدریج قطع و شرکت عاری از نگاه به آینده و توسعهمحوری شد. در سال 1389 شرکت کوبلدارو تصمیم میگیرد
فعالیتهای خود در ایران را در قالب تولید دارو توسعه دهد. برای این منظور چند شرکت توسط خود کوبل و همچنین مشاورانی از سانوفی مورد بررسی و بازرسی قرار میگیرند و از میان آنها داروسازی دکتر عبیدی انتخاب میشود. در واقع با وجود اینکه فضاها، ماشینآلات و فرایندهای تولید همه قدیمی بودند اما تنها به دلیل فرهنگ کیفیتمحوری که در این شرکت غالب بود این انتخاب صورت میگیرد.
شما به قدیمیبودن این شرکت و روندهای تولید آن اشاره کردید، حالا میخواهم بدانم کیفیتی که شما از آن صحبت میکنید کجای ساختار داروسازی دکتر عبیدی وجود داشته است؟
من در ادامه درمورد کیفیت بیشتر توضیح خواهم داد. کیفیت وابسته به عوامل متعددی است و تنها دستگاه، فضا یا ماده اولیه نیست. یکی از مهمترین مسائل ذهن نیروی انسانی آن است که کیفیت را باور داشته باشد. شرکت کوبل میتوانسته ماشینآلات، فضاها و... را اصلاح و بهروز کند اما آنچه به آن علم داشته، همان فرهنگ کیفیتمحور در داروسازی دکتر عبیدی بوده است. در واقع روندهای تولید به راحتی و با صرف هزینه امکانپذیرند اما فرهنگ و روحیات افراد برای تغییر به زمان زیادی نیاز دارد. بعد از پیوستن داروسازی دکتر عبیدی به کوبلدارو حالا زمان آن بود که داروسازی دکتر عبیدی همانگونه که در ذهن مردم و پزشکان جا گرفته بود دوباره احیا شود. البته از آنجا که فرهنگ کیفیت وجود داشت، مسیری که باید طی میشد، کوتاه شد. در مرحله اول مدیران جدید عبیدی روی توسعه، تجهیز و اصلاح فضاها، تکنولوژی و ماشینآلات مدرن و مدیریت کیفیت، برنامهریزی و سرمایهگذاری میکنند که این حدود دو تا سه سال زمان میبرد. در مرحله دوم سرمایهگذاری بلندمدت روی تحقیق و توسعه در دستور کار قرار میگیرد. یعنی ابتدا بررسی میشود که نیاز بیماران در پنج سال آینده چه داروهایی است و
بر این اساس لیست داروهای جدید که باید در برنامه آتی توسعه و تولید قرار بگیرند اصلاح یا طراحی مجدد میشوند.
برای محصولات قدیمیای که در شرکت تولید میشدند چه اتفاقی افتاد؟
با اصلاح لیست داروهای در دست توسعه، اصلاحاتی در محصولات قدیمیتر ایجاد شد. در 9 سال تولید، بیش از صد فراورده جدید به سبد تولیدی این شرکت افزوده شدهاند. باید بگویم این مسیر جز در سایه نیروی انسانی متخصص و متعهد به کیفیت و همچنین واحدهای تحقیق و توسعه مجهز میسر نمیشد؛ زیرا توسعه یک محصول و تبدیل آن به دارویی که بیماران مصرف میکنند به این سادگی امکانپذیر نیست. کوبل در مرحله بعد روی افزایش سطح کیفی نیروی انسانی خود سرمایهگذاری میکند. در این مرحله علاوه بر صرف هزینه بالا برای افزایش دانش و مهارت نیروهای قدیمیتر، نیروهای جدید متخصص و توانمند دیگری به مجموعه اضافه میشوند. در حال حاضر میتوان ادعا کرد که مجموعهای از بهترین و متخصصترین نیروهای انسانی در عبیدی مشغول به فعالیت هستند.
در چهارمین مرحله از مراحل توسعه عبیدی، سرمایهگذاری روی فعالیتهای علمی و برندسازی مد نظر قرار میگیرد. تا پیش از این تقریبا هیچ شرکت ایرانیای چنین نگرشی نداشت؛ ولی عبیدی با الگوبرداری از شرکتهای چندملیتی اقدام به سرمایهگذاری در این بخشها با نیروهای زبده و آموزشدیده کرد. مدیران عبیدی به واسطه سابقه فعالیت در بازارهای جهانی به اهمیت و نقش وجود چنین واحدی در شرکت آگاه بودند. این در حالی است که بقیه شرکتها در دورهای که ارز دارو آزاد شد به جای اینکه تیمهای علمی و بازاریابی قوی تشکیل دهند و به ارائه اطلاعات علمی و آموزشهای متنوع به تیمهای درمانی و بیماران و عموم جامعه بپردازند، برای فروش بیشتر بر دادن جایزه و تخفیف به داروخانهها تمرکز کردند. در حال حاضر ما حدود ۴۱۰ نفر نیروی بازاریابی در داروسازی دکتر عبیدی داریم که از بزرگترین تیمهای بازاریابی در ایران است. همه این اقدامات موجب شد شرکتی که در دهه ۸۰ در بین شرکتهای داروسازی تقریبا در جایگاه هجدهم قرار داشت، در سال ۹۴ به رتبه اول برسد و تا الان نیز این جایگاه را برای خود حفظ کرده است. البته حفظ این جایگاه به راحتی امکانپذیر نیست و خود نیازمند دانش
و تجربهای است که فکر میکنیم در این مجموعه وجود دارد.
فکر میکنید علاوه بر مشکلاتی مثل ضعف در بازاریابی، شرکتهای داروسازی ایرانی تا پیش از این از چه مشکلات ساختاری دیگری در بدنه صنعت و نه از سمت سیاستگذار، رنج میبردند؟
مشکل از نگاه کالامحوری به داروست؛ در واقع در صنعت دارو باید دید بیمارمحور و آیندهنگرانه داشت. محصول ما باید به گونه ای باشد که بتوانیم در میان مشتریان خود وفاداری ایجاد کنیم. همین مشی شرکت داروسازی عبیدی موجب شد تا 76 درصد از پزشکان بتوانند به داروهای این شرکت اعتماد کنند. در حال حاضر برآوردهای آماری نشان میدهند هر روز دو میلیون بیمار ایرانی که با بیماریهای مزمنی مثل دیابت، پرفشاری خون، افسردگی و... دست به گریبان هستند، داروهای این شرکت را مصرف میکنند و این به جز داروهای دسته سرماخوردگی عبیدی است.
دلیل اینکه ذهنیت صنعت دارو در مسیر درست قرار نگرفته، چه بوده است؟
به این علت بوده که ذهن سیاستگذار و صنعتگر ما تنها به تولید دارو در کشور و صرفهجویی در منابعی که باید صرف کند معطوف بوده است. این ذهنیت معمولا بیمارمحور نیست و به این نمیاندیشد که برای بیماران ارزش ایجاد و به سلامت جامعه کمک کند. در واقع ذهن سیاستگذاران کوتاهنگر است در حالی که اگر به افقهای دورتر اندیشیده میشد، شاید در لحظه کنونی هزینهها افزایش پیدا میکرد ولی در نهایت ما هم از جامعه سالمتری برخوردار بودیم و هم بهرهوری و صرفهجوییهای بیشتری را برای جامعه و منابع ملی ایجاد میکردیم. وظیفه این تغییر نگاه در سیاستگذار بر عهده انجمنهای تخصصی علمی بیماریهای مختلف، پزشکان و شرکتهای دارویی است.
نقش شرکتها در معرفی کاربردهای درمانی داروهایی که تولید میکنند، چیست؟
ببینید؛ شما وقتی یک داروی جدید به بازار عرضه میکنید، باید بتوانید با ارائه بهترین و دقیقترین اطلاعات علمی روز دنیا آن محصول را به تجویزکنندگان معرفی کنید. گاهی اوقات باید بتوانید روشهای جدید درمانی را طبق گایدلاینهای جدید جایگزین روشهای قدیمیتر کنید. در برخی موارد اندیکاسیونهای متنوعی برای دارو مطرح است که باید آنها را به پزشکان معرفی کنید. در برخی موارد باید کمک کنید تا تشخیص بیماریهای مربوط به آن دارو بهتر صورت گیرد. اینها موضوعاتی هستند که در بسیاری از شرکتهای داروسازی ما مغفولاند. نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که مثلا در درمان و کنترل بیماری دیابت پیشتر تنها به کنترل قند خون فکر میشد اما در گایدلاینهای جدید داروهایی عرضه میشوند که نه تنها کنترل قند خون را بر عهده میگیرند بلکه از آثار مخرب این بیماری بر سایر ارگانهای بدن همچون قلب، عروق و کلیهها جلوگیری میکنند. مثلا قرص گلیبنکلامید گرچه قند خون را به شدت کاهش میدهد اما در عین حال ریسک بیماریهای قلبی و عروقی را بالا میبرد و حتی در جهان مصرف آن برای افراد بالای ۶۵ سال ممنوعیت تجویز دارد. پس این وظیفه داروسازی است که به
پزشکان ما داروهای نوین را معرفی کند. ما در حال حاضر ورکشاپهای زیادی برگزار میکنیم که در آن چند هزار پزشک در جریان پیشرفت داروها و گایدلاینها و درمانهای جدید ارائهشده در جهان قرار میگیرند و آموزش لازم برای تجویز این داروها را توسط پزشکان آموزشدیده دریافت میکنند تا در نهایت بیماران از درمانهای جدیدتر بهرهمند شوند. در واقع غفلت شرکتهای داروسازی از این مسئله بسیار مهم، موجب شده تا روشهای درمانی جدید کمتری به کشور وارد شوند. البته این نقش سیاستگذار نیست که گایدلاینهای جدید هر بیماری را به نظام سلامت و درمان معرفی کند بلکه وظیفه انجمنهای تخصصی علمی بیماریهای مختلف است که با کمک شرکتهای داروسازی میتوانند آن را بهتر
و بهتر انجام دهند. میخواهم بگویم بسیاری از شرکتهای داروسازی ما هنوز هم با این مشکل مواجه هستند که تنها خود را کارخانه داروسازی میدانند و جز تولید و فروش محصولشان به بازار دغدغه دیگری ندارند. آنها نه نحوه ارتباط با پزشکان را میدانند و نه نیاز میبینند به مردم جامعه در مورد بیماریهای مختلف به ویژه بیماریهای غیرواگیردار یا مزمن که با افزایش میانگین سنی جامعه بروز و شیوع بیشتری پیدا میکند، آگاهی بدهند. در حال حاضر در جامعه ما سالانه بیش از ۳۰۰ هزار نفر به علت بیماریهای غیرواگیردار فوت میکنند. در واقع گایدلاینهای جدید هر بیماری باید توسط شرکتهای داروسازی به نظام سلامت و درمانی کشور معرفی شود. داروسازی دکتر عبیدی با شناخت این ضعف در بازار و الگوبرداری از شرکتهای چندملیتی اولین شرکت دارویی در ایران است که توانست جایگاه بازاریابی صحیح دارو در کشور را تعریف کند. خوشبختانه میبینیم شرکتهای موفق دیگری نیز تلاش میکنند در این مسیر قدم بردارند.
مشکلی که فرمودید برخی شرکتهای داروسازی خود را کارخانه تولید دارو میدانند ناشی از چیست؟
ناشی از نگاه کالامحوری به دارو و نداشتن دانش نسبت به نیاز مشتریان است. در واقع صنعت دارو باید دید بیمارمحور و آیندهنگرانه داشته باشد. محصول ما باید به گونهای باشد که بتوانیم در میان مشتریان خود وفاداری ایجاد کنیم. همین مشی داروسازی دکتر عبیدی موجب شد تا 76 درصد از پزشکان بتوانند به داروهای این شرکت اعتماد کنند و اگر بخواهیم این اعتماد را حفظ کرده و ارتقا دهیم، باید این مسیر را ادامه دهیم. در حال حاضر برآوردهای آماری نشان میدهند هر روز دو میلیون بیمار ایرانی که با بیماریهای مزمنی مثل دیابت، پرفشاری خون، افسردگی و... دست به گریبان هستند، داروهای عبیدی را مصرف میکنند و تازه این آمار شامل داروهای دسته سرماخوردگی عبیدی که محبوبیت بالایی دارند، نیست.
جهتگیری آینده داروسازی دکتر عبیدی به کدام سمت است؟
نگاهی که در داروسازی دکتر عبیدی وجود دارد، این است که نه تنها خود نفع ببرد بلکه جامعه و بیماران نیز از آن نگاه غالب بر شرکت منتفع شوند. هرچند راه زیادی در پیش است. محصولات زیادی در لیست توسعه و تولید پنج سال آینده شرکت وجود دارد، ما باید تلاش کنیم خطوط جدید ایجاد کنیم. برای تولید محصولات باید فضاهای لازم ایجاد و تکنولوژیهای مورد نیاز جدید تهیه شوند که بخشی از این زیرساختها ایجاد شده و در آینده نه چندان دور افتتاح خواهند شد. همچنین میتوانم ادعا کنم در حال ساخت بزرگترین مرکز تحقیق و توسعه و آزمایشگاه کنترل کیفی کشور در حوزه دارو هستیم که سال آینده به بهرهبرداری خواهد رسید. یعنی تلاش برای توسعه و ارتقای شرکت از ۱۰ سال پیش تا کنون همیشه در جریان بوده و متوقف نخواهد شد.
دولت همواره از حمایت از صنعت داروسازی صحبت کرده است. به نظر شما آیا حمایتی انجام می شود؟
اجازه بدهید اول این نکته را بگویم که از ابتدا ذهنیت سیاستگذار و حتی فعالان صنعت، صنعت دارو را کوچک نگه داشته است. حالا ما به جایی رسیدهایم که صنعت برای بقا مدام دستبهدامان دولت میشود. جاریشدن این ذهنیت از بالا این توقع را برای من تولیدکننده ایجاد کرده که حتی به قیمت نادیدهگرفتن حقوق بیماران بقای خویش را تضمین کنم. در حالی که اگر از ابتدا خشت اول را کج نمینهادیم، امروز باید من به عنوان شرکت داروساز به جامعه و کیفیت سلامت آن کمک میکردم. در واقع وزارت بهداشت ما از نظر منابع انسانی و مالی این امکان را در اختیار ندارد که بتواند همه مسائل اعم از حمایت از صنعت، حمایت از حقوق بیمار و حمایت از منابع مالی دولت را به تنهایی به دوش بکشد. ما سالها غافل شدیم از اینکه میانگین سنی جمعیت ما به سمت کهنسالی در حرکت است. باید از نظام سلامت پرسید که آیا آمادگی لازم برای جامعه ۲۰ سال آینده و نیازهای آن زمان را در همه حوزهها از جمله خدمات بهداشتی درمانی و دارویی دارد؟ ما به صرف اینکه دارویی در کشور زیاد مصرف میشد و به بهانه اینکه دارو استراتژیک است، منابع ملی و اجتماعی زیادی را هدر دادیم و نه تنها ارزشافزوده چندانی
برای جامعه ایجاد نکردیم بلکه در حوزه مصرف داروهای مسکن و آنتیبیوتیک با چالشهای جدی سوءمصرف در جامعه مواجه هستیم. علاوه بر این دهها سیاستگذار ما در حوزه دارو به دلیل محدودیتهای سیاسی- اقتصادی پیدرپی که با آن مواجه بودند تلاش کردند به منظور صرفهجویی در منابع دسترسی به دارو را بیشتر از طریق تولیدات داخلی میسر کنند. برای رسیدن به این منظور آنچه قربانی شد مقوله GMP بود؛ قرار بود طی زمان شرکتها GMP خود را اصلاح کنند؛ اصلاحی که در بسیاری موارد انجام نشد. زیرا سازمان غذا و دارو با شرکتی که الزامات اولیه و ضروری را رعایت کرده بود و شرکتی که الزامات را لحاظ نکرده بود، یکسان برخورد کرد. این برخورد نامتوازن موجب شد تا شرکتها برای ارتقای خود تلاش نکنند؛ در حالی که اگر سختگیریها اعمال شده بود، از بین بیش از صد کارخانه دارویی امروز دستکم سه شرکت قدرتمند دارویی داشتیم که حداقل در منطقه حرفی برای گفتن داشته باشند در حالی که ما الان چنین شرکتی نداریم. به نظر من حمایت یعنی شرکتها به تدریج در مسیر استانداردسازی کیفیت هدایت میشدند اما میبینیم اینطور نبوده بلکه برعکس معنی حمایت از دید برخی این بوده که به کسانی
که نتوانستهاند یا نخواستهاند در زمینه کیفیت سرمایهگذاری کنند امتیاز داده شود تا بتوانند به فعالیت خود ادامه دهند.
به همین دلایل نیست که در حال حاضر اردن، امارات و ترکیه در بازارهای جهانی برای خود توانستهاند پایگاه ایجاد کنند اما صنعت ما هنوز در حوزه صادرات حرف چندانی برای گفتن ندارد؟
در کشورهای مهم منطقه در عربستان، ترکیه و اردن شرکتهای قدرتمندی وجود دارند که صادرات بالایی دارند و حتی بینالمللی شدهاند و در اروپا و آمریکا کارخانه دارند؛ زیرا سیاستگذار در این کشورها به هیچ وجه از کیفیت چشمپوشی نمیکند و اجازه نمیدهد شرکتی که GMP ندارد دارو تولید کند. این مسئله در شرکتها نهادینه شده است. علاوه بر این یکی دیگر از مشکلاتی که در صنعت داروسازی ما وجود دارد این است که کلیت صنعت ما نسبت به نحوه فعالیت شرکتهای داروسازی در جهان آگاهی ندارد و نمیداند که صنعت داروسازی جهانی به جز تولید دارو چه کارهای دیگری انجام میدهد. در حالی که حتی شرکتهای داروسازی کشور کوچکی مثل اردن در ارتباط با شرکتهای بینالمللی تجارت در مقیاس جهانی را آموختهاند. نکته دیگر اینکه ما در کشورمان قانون پتنت نداریم؛ یعنی دارویی که در دوره پتنت خود قرار دارد را ما چند سال زودتر از شرکت ترکیهای یا اردنی میسازیم. پس میتوانیم خیلی زودتر از این شرکتهای منطقهای دارو را وارد بازار خودمان کنیم تا زمانی که پتنت دارو تمام شد، بتوانیم بلافاصله دارو را صادر کنیم ولی حتی برای ثبت و تولید این گونه داروها در داخل کشور
محدودیتهایی توسط سیاستگذار وجود دارد. نکته دیگر این است که ما اصلا صادرات بلد نیستیم؛ مثلا ما درباره بازارهای هدف اطلاعات لازم را نداریم و مثلا نمیدانیم اگر بخواهیم وارد بازار عراق شویم باید با چند شرکت چندملیتی قوی رقابت کنیم و... . ضمن اینکه وقتی در ایران قیمتگذاری مناسبی روی داروهایمان انجام نمیشود پس منابع لازم برای ورود به بازارهای جهانی را هم نداریم. از طرفی وقتی شرکتهای ایرانی نمیتوانند در کشور خودشان و در بین مردم خودشان وفاداری نسبت به برندها و محصولات خود ایجاد کنند، چگونه میتوانند در بازار سایر کشورها که بسیار رقابتیتر از بازار ماست و از لحاظ فرهنگی، زبان و... متفاوت است، موفق باشند.
آیا عبیدی توانسته محصول خود را به بازار جهانی صادر کند؟
ما بعد از 10 سال تلاش بیوقفه و سرمایهگذاری روی کیفیت توانستهایم خود را به سطح شرکتهای خوب جهان برسانیم اما مشکل ما این است که فعلا حتی به اندازه نیاز داخلی نیز امکان تولید نداریم. علاوه بر این در حال حاضر و در شرایط فعلی کشور، ما از ارز دولتی استفاده میکنیم که برای دولت گران تمام میشود و در چنین شرایطی اخلاقی نیست که برای منفعت خودمان دارو صادر کنیم. در شرایط فعلی تمرکزمان بر تأمین نیاز داخلی است. اگر ما بتوانیم خطوط خود را توسعه دهیم، در سه تا چهار سال آینده خواهیم توانست صادرات خوبی هم داشته باشیم؛ ضمن اینکه توجه داشته باشید تنها صادرات برای صادرات ارزش چندانی ندارد؛ مهم تر از مقوله صادرات، صنعت داروسازی است که توانسته باشد برای کشور ارزش و مزیت ایجاد کند. برخی چون دید کالامحور دارند، سؤال میکنند که چرا این صنعت صادرات ندارد در حالی که باید از خود بپرسیم چرا این صنعت به اندازه کافی طول عمر مردم را افزایش نمیدهد؟ ما باید دقت کنیم که کجا بیشتر میتوانیم ارزشآفرینی کنیم. اگر سیاستگذار ما به جای اینکه به این بیندیشد که به جای ارزانتر تمامکردن دارو از طریق تولید ملی کاری کند که در ۱۰ یا ۲۰ سال
آینده در جامعهای که میانگین سنی رو به رشدی دارد، عوامل خطرزایی همچون سکتههای قلبی، عروقی و... را کاهش دهد، صنعت تولید دارو در مسیر رشد واقعی قرار خواهد گرفت و خود به خود توان صادراتی هم پیدا خواهد کرد.
در دهههای گذشته یکی از دغدغههای اصلی مطرح در بین بیماران و پزشکان، میزان کیفیت محصولات دارویی تولید داخل در مقایسه با نمونههای مشابه خارجی بوده است. به همین منظور یکی از مؤسسات معتبر تحقیقات بازار کشور، در آذر ماه 1396 پژوهشی انجام داد تا میزان اعتماد پزشکان و بیماران نسبت به محصولات دارویی تولیدشده در شرکتهای داروسازی ایرانی را بسنجد. نتایج این پژوهش نشان داد که 81 درصد پزشکان بین کیفیت محصولات تولیدی شرکتهای داروسازی داخلی تفاوت قائل هستند. براساس این مطالعه طبق نظر 76 درصد از تمامی پاسخدهندگان شرکت داروسازی دکتر عبیدی با اختلاف زیاد نسبت به شرکت دوم به عنوان قابل اعتمادترین و باکیفیتترین تولیدکننده داخلی شناخته شده است. پاسخدهندگان شامل پزشکان عمومی، متخصصان قلب، داخلی، اعصاب، عفونی، غدد و نیز داروسازان بودهاند. سیدامیر رضویان مدیرعامل داروسازی دکتر عبیدی درباره چرایی این موضوع به ما توضیح میدهد. او میگوید: کیفیت وابسته به عوامل متعددی است و تنها دستگاه، فضا یا ماده اولیه نیست. یکی از مهمترین مسائل شکلگیری این ذهنیت در نیروی انسانی است که کیفیت را باور داشته باشند. ما میتوانستیم ماشینآلات، فضاها و... را اصلاح و بهروز کنیم اما مزیتی که بر مبنای آن تصمیم به سرمایهگذاری در این بخشها اتخاذ شد همان فرهنگ کیفیتمحور در داروسازی دکتر عبیدی از قدیمالایام بوده است. در واقع اصلاح روندهای تولید به راحتی و با صرف هزینه امکانپذیرند اما فرهنگ و روحیات افراد برای تغییر به زمان زیادی نیاز دارد.
در ابتدای گفتوگو کمی درمورد تاریخچه شکلگیری داروسازی دکتر عبیدی و مسیری که تا امروز طی کرده برای ما بگویید.
اوضاع نابسامان بهداشت و درمان کشور در دوران جنگ جهانی دوم، مرحوم دکتر غلامعلی عبیدی را که از اولین فارغالتحصیلان رشته داروسازی در ایران بود، به تولید ملی دارو در ایران مصمم کرد. این تصمیم، منجر به ایجاد اولین لابراتوار داروسازی کشور در سال 1325 توسط ایشان شد. این اتفاق در دورهای روی داد که کمپانیهای چندملیتی بزرگی در ایران حضور داشتند. پیگیریهای مستمر مرحوم دکتر عبیدی در سال 1337 به بار نشست و ایشان موفق به دریافت اولین پروانه دارویی برای «قرص وُرمِسید» از وزارت بهداری وقت شد. دکتر عبیدی با توجه به شخصیتی که داشتند و با توجه به فضای رقابتی حاکم بر بازار دارویی در آن زمان، اساس کار خود را بر کیفیت بنا مینهند. درواقع ایشان به حساسیت بالا بر کیفیت، شهره بودهاند و این فرهنگ را نیز در شرکت خود جاری کرده بودند. با این حال پس از فوت ایشان در سال 1383، این شرکت در مسیر سراشیبی قرار گرفت. با وجود آنکه دکتر عبیدی در زمان حیات خود تا حدودی ارتباطات مستقیمی با پزشکان و داروسازان داشت اما پس از ایشان این ارتباطات به تدریج قطع و شرکت عاری از نگاه به آینده و توسعهمحوری شد. در سال 1389 شرکت کوبلدارو تصمیم میگیرد
فعالیتهای خود در ایران را در قالب تولید دارو توسعه دهد. برای این منظور چند شرکت توسط خود کوبل و همچنین مشاورانی از سانوفی مورد بررسی و بازرسی قرار میگیرند و از میان آنها داروسازی دکتر عبیدی انتخاب میشود. در واقع با وجود اینکه فضاها، ماشینآلات و فرایندهای تولید همه قدیمی بودند اما تنها به دلیل فرهنگ کیفیتمحوری که در این شرکت غالب بود این انتخاب صورت میگیرد.
شما به قدیمیبودن این شرکت و روندهای تولید آن اشاره کردید، حالا میخواهم بدانم کیفیتی که شما از آن صحبت میکنید کجای ساختار داروسازی دکتر عبیدی وجود داشته است؟
من در ادامه درمورد کیفیت بیشتر توضیح خواهم داد. کیفیت وابسته به عوامل متعددی است و تنها دستگاه، فضا یا ماده اولیه نیست. یکی از مهمترین مسائل ذهن نیروی انسانی آن است که کیفیت را باور داشته باشد. شرکت کوبل میتوانسته ماشینآلات، فضاها و... را اصلاح و بهروز کند اما آنچه به آن علم داشته، همان فرهنگ کیفیتمحور در داروسازی دکتر عبیدی بوده است. در واقع روندهای تولید به راحتی و با صرف هزینه امکانپذیرند اما فرهنگ و روحیات افراد برای تغییر به زمان زیادی نیاز دارد. بعد از پیوستن داروسازی دکتر عبیدی به کوبلدارو حالا زمان آن بود که داروسازی دکتر عبیدی همانگونه که در ذهن مردم و پزشکان جا گرفته بود دوباره احیا شود. البته از آنجا که فرهنگ کیفیت وجود داشت، مسیری که باید طی میشد، کوتاه شد. در مرحله اول مدیران جدید عبیدی روی توسعه، تجهیز و اصلاح فضاها، تکنولوژی و ماشینآلات مدرن و مدیریت کیفیت، برنامهریزی و سرمایهگذاری میکنند که این حدود دو تا سه سال زمان میبرد. در مرحله دوم سرمایهگذاری بلندمدت روی تحقیق و توسعه در دستور کار قرار میگیرد. یعنی ابتدا بررسی میشود که نیاز بیماران در پنج سال آینده چه داروهایی است و
بر این اساس لیست داروهای جدید که باید در برنامه آتی توسعه و تولید قرار بگیرند اصلاح یا طراحی مجدد میشوند.
برای محصولات قدیمیای که در شرکت تولید میشدند چه اتفاقی افتاد؟
با اصلاح لیست داروهای در دست توسعه، اصلاحاتی در محصولات قدیمیتر ایجاد شد. در 9 سال تولید، بیش از صد فراورده جدید به سبد تولیدی این شرکت افزوده شدهاند. باید بگویم این مسیر جز در سایه نیروی انسانی متخصص و متعهد به کیفیت و همچنین واحدهای تحقیق و توسعه مجهز میسر نمیشد؛ زیرا توسعه یک محصول و تبدیل آن به دارویی که بیماران مصرف میکنند به این سادگی امکانپذیر نیست. کوبل در مرحله بعد روی افزایش سطح کیفی نیروی انسانی خود سرمایهگذاری میکند. در این مرحله علاوه بر صرف هزینه بالا برای افزایش دانش و مهارت نیروهای قدیمیتر، نیروهای جدید متخصص و توانمند دیگری به مجموعه اضافه میشوند. در حال حاضر میتوان ادعا کرد که مجموعهای از بهترین و متخصصترین نیروهای انسانی در عبیدی مشغول به فعالیت هستند.
در چهارمین مرحله از مراحل توسعه عبیدی، سرمایهگذاری روی فعالیتهای علمی و برندسازی مد نظر قرار میگیرد. تا پیش از این تقریبا هیچ شرکت ایرانیای چنین نگرشی نداشت؛ ولی عبیدی با الگوبرداری از شرکتهای چندملیتی اقدام به سرمایهگذاری در این بخشها با نیروهای زبده و آموزشدیده کرد. مدیران عبیدی به واسطه سابقه فعالیت در بازارهای جهانی به اهمیت و نقش وجود چنین واحدی در شرکت آگاه بودند. این در حالی است که بقیه شرکتها در دورهای که ارز دارو آزاد شد به جای اینکه تیمهای علمی و بازاریابی قوی تشکیل دهند و به ارائه اطلاعات علمی و آموزشهای متنوع به تیمهای درمانی و بیماران و عموم جامعه بپردازند، برای فروش بیشتر بر دادن جایزه و تخفیف به داروخانهها تمرکز کردند. در حال حاضر ما حدود ۴۱۰ نفر نیروی بازاریابی در داروسازی دکتر عبیدی داریم که از بزرگترین تیمهای بازاریابی در ایران است. همه این اقدامات موجب شد شرکتی که در دهه ۸۰ در بین شرکتهای داروسازی تقریبا در جایگاه هجدهم قرار داشت، در سال ۹۴ به رتبه اول برسد و تا الان نیز این جایگاه را برای خود حفظ کرده است. البته حفظ این جایگاه به راحتی امکانپذیر نیست و خود نیازمند دانش
و تجربهای است که فکر میکنیم در این مجموعه وجود دارد.
فکر میکنید علاوه بر مشکلاتی مثل ضعف در بازاریابی، شرکتهای داروسازی ایرانی تا پیش از این از چه مشکلات ساختاری دیگری در بدنه صنعت و نه از سمت سیاستگذار، رنج میبردند؟
مشکل از نگاه کالامحوری به داروست؛ در واقع در صنعت دارو باید دید بیمارمحور و آیندهنگرانه داشت. محصول ما باید به گونه ای باشد که بتوانیم در میان مشتریان خود وفاداری ایجاد کنیم. همین مشی شرکت داروسازی عبیدی موجب شد تا 76 درصد از پزشکان بتوانند به داروهای این شرکت اعتماد کنند. در حال حاضر برآوردهای آماری نشان میدهند هر روز دو میلیون بیمار ایرانی که با بیماریهای مزمنی مثل دیابت، پرفشاری خون، افسردگی و... دست به گریبان هستند، داروهای این شرکت را مصرف میکنند و این به جز داروهای دسته سرماخوردگی عبیدی است.
دلیل اینکه ذهنیت صنعت دارو در مسیر درست قرار نگرفته، چه بوده است؟
به این علت بوده که ذهن سیاستگذار و صنعتگر ما تنها به تولید دارو در کشور و صرفهجویی در منابعی که باید صرف کند معطوف بوده است. این ذهنیت معمولا بیمارمحور نیست و به این نمیاندیشد که برای بیماران ارزش ایجاد و به سلامت جامعه کمک کند. در واقع ذهن سیاستگذاران کوتاهنگر است در حالی که اگر به افقهای دورتر اندیشیده میشد، شاید در لحظه کنونی هزینهها افزایش پیدا میکرد ولی در نهایت ما هم از جامعه سالمتری برخوردار بودیم و هم بهرهوری و صرفهجوییهای بیشتری را برای جامعه و منابع ملی ایجاد میکردیم. وظیفه این تغییر نگاه در سیاستگذار بر عهده انجمنهای تخصصی علمی بیماریهای مختلف، پزشکان و شرکتهای دارویی است.
نقش شرکتها در معرفی کاربردهای درمانی داروهایی که تولید میکنند، چیست؟
ببینید؛ شما وقتی یک داروی جدید به بازار عرضه میکنید، باید بتوانید با ارائه بهترین و دقیقترین اطلاعات علمی روز دنیا آن محصول را به تجویزکنندگان معرفی کنید. گاهی اوقات باید بتوانید روشهای جدید درمانی را طبق گایدلاینهای جدید جایگزین روشهای قدیمیتر کنید. در برخی موارد اندیکاسیونهای متنوعی برای دارو مطرح است که باید آنها را به پزشکان معرفی کنید. در برخی موارد باید کمک کنید تا تشخیص بیماریهای مربوط به آن دارو بهتر صورت گیرد. اینها موضوعاتی هستند که در بسیاری از شرکتهای داروسازی ما مغفولاند. نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که مثلا در درمان و کنترل بیماری دیابت پیشتر تنها به کنترل قند خون فکر میشد اما در گایدلاینهای جدید داروهایی عرضه میشوند که نه تنها کنترل قند خون را بر عهده میگیرند بلکه از آثار مخرب این بیماری بر سایر ارگانهای بدن همچون قلب، عروق و کلیهها جلوگیری میکنند. مثلا قرص گلیبنکلامید گرچه قند خون را به شدت کاهش میدهد اما در عین حال ریسک بیماریهای قلبی و عروقی را بالا میبرد و حتی در جهان مصرف آن برای افراد بالای ۶۵ سال ممنوعیت تجویز دارد. پس این وظیفه داروسازی است که به
پزشکان ما داروهای نوین را معرفی کند. ما در حال حاضر ورکشاپهای زیادی برگزار میکنیم که در آن چند هزار پزشک در جریان پیشرفت داروها و گایدلاینها و درمانهای جدید ارائهشده در جهان قرار میگیرند و آموزش لازم برای تجویز این داروها را توسط پزشکان آموزشدیده دریافت میکنند تا در نهایت بیماران از درمانهای جدیدتر بهرهمند شوند. در واقع غفلت شرکتهای داروسازی از این مسئله بسیار مهم، موجب شده تا روشهای درمانی جدید کمتری به کشور وارد شوند. البته این نقش سیاستگذار نیست که گایدلاینهای جدید هر بیماری را به نظام سلامت و درمان معرفی کند بلکه وظیفه انجمنهای تخصصی علمی بیماریهای مختلف است که با کمک شرکتهای داروسازی میتوانند آن را بهتر
و بهتر انجام دهند. میخواهم بگویم بسیاری از شرکتهای داروسازی ما هنوز هم با این مشکل مواجه هستند که تنها خود را کارخانه داروسازی میدانند و جز تولید و فروش محصولشان به بازار دغدغه دیگری ندارند. آنها نه نحوه ارتباط با پزشکان را میدانند و نه نیاز میبینند به مردم جامعه در مورد بیماریهای مختلف به ویژه بیماریهای غیرواگیردار یا مزمن که با افزایش میانگین سنی جامعه بروز و شیوع بیشتری پیدا میکند، آگاهی بدهند. در حال حاضر در جامعه ما سالانه بیش از ۳۰۰ هزار نفر به علت بیماریهای غیرواگیردار فوت میکنند. در واقع گایدلاینهای جدید هر بیماری باید توسط شرکتهای داروسازی به نظام سلامت و درمانی کشور معرفی شود. داروسازی دکتر عبیدی با شناخت این ضعف در بازار و الگوبرداری از شرکتهای چندملیتی اولین شرکت دارویی در ایران است که توانست جایگاه بازاریابی صحیح دارو در کشور را تعریف کند. خوشبختانه میبینیم شرکتهای موفق دیگری نیز تلاش میکنند در این مسیر قدم بردارند.
مشکلی که فرمودید برخی شرکتهای داروسازی خود را کارخانه تولید دارو میدانند ناشی از چیست؟
ناشی از نگاه کالامحوری به دارو و نداشتن دانش نسبت به نیاز مشتریان است. در واقع صنعت دارو باید دید بیمارمحور و آیندهنگرانه داشته باشد. محصول ما باید به گونهای باشد که بتوانیم در میان مشتریان خود وفاداری ایجاد کنیم. همین مشی داروسازی دکتر عبیدی موجب شد تا 76 درصد از پزشکان بتوانند به داروهای این شرکت اعتماد کنند و اگر بخواهیم این اعتماد را حفظ کرده و ارتقا دهیم، باید این مسیر را ادامه دهیم. در حال حاضر برآوردهای آماری نشان میدهند هر روز دو میلیون بیمار ایرانی که با بیماریهای مزمنی مثل دیابت، پرفشاری خون، افسردگی و... دست به گریبان هستند، داروهای عبیدی را مصرف میکنند و تازه این آمار شامل داروهای دسته سرماخوردگی عبیدی که محبوبیت بالایی دارند، نیست.
جهتگیری آینده داروسازی دکتر عبیدی به کدام سمت است؟
نگاهی که در داروسازی دکتر عبیدی وجود دارد، این است که نه تنها خود نفع ببرد بلکه جامعه و بیماران نیز از آن نگاه غالب بر شرکت منتفع شوند. هرچند راه زیادی در پیش است. محصولات زیادی در لیست توسعه و تولید پنج سال آینده شرکت وجود دارد، ما باید تلاش کنیم خطوط جدید ایجاد کنیم. برای تولید محصولات باید فضاهای لازم ایجاد و تکنولوژیهای مورد نیاز جدید تهیه شوند که بخشی از این زیرساختها ایجاد شده و در آینده نه چندان دور افتتاح خواهند شد. همچنین میتوانم ادعا کنم در حال ساخت بزرگترین مرکز تحقیق و توسعه و آزمایشگاه کنترل کیفی کشور در حوزه دارو هستیم که سال آینده به بهرهبرداری خواهد رسید. یعنی تلاش برای توسعه و ارتقای شرکت از ۱۰ سال پیش تا کنون همیشه در جریان بوده و متوقف نخواهد شد.
دولت همواره از حمایت از صنعت داروسازی صحبت کرده است. به نظر شما آیا حمایتی انجام می شود؟
اجازه بدهید اول این نکته را بگویم که از ابتدا ذهنیت سیاستگذار و حتی فعالان صنعت، صنعت دارو را کوچک نگه داشته است. حالا ما به جایی رسیدهایم که صنعت برای بقا مدام دستبهدامان دولت میشود. جاریشدن این ذهنیت از بالا این توقع را برای من تولیدکننده ایجاد کرده که حتی به قیمت نادیدهگرفتن حقوق بیماران بقای خویش را تضمین کنم. در حالی که اگر از ابتدا خشت اول را کج نمینهادیم، امروز باید من به عنوان شرکت داروساز به جامعه و کیفیت سلامت آن کمک میکردم. در واقع وزارت بهداشت ما از نظر منابع انسانی و مالی این امکان را در اختیار ندارد که بتواند همه مسائل اعم از حمایت از صنعت، حمایت از حقوق بیمار و حمایت از منابع مالی دولت را به تنهایی به دوش بکشد. ما سالها غافل شدیم از اینکه میانگین سنی جمعیت ما به سمت کهنسالی در حرکت است. باید از نظام سلامت پرسید که آیا آمادگی لازم برای جامعه ۲۰ سال آینده و نیازهای آن زمان را در همه حوزهها از جمله خدمات بهداشتی درمانی و دارویی دارد؟ ما به صرف اینکه دارویی در کشور زیاد مصرف میشد و به بهانه اینکه دارو استراتژیک است، منابع ملی و اجتماعی زیادی را هدر دادیم و نه تنها ارزشافزوده چندانی
برای جامعه ایجاد نکردیم بلکه در حوزه مصرف داروهای مسکن و آنتیبیوتیک با چالشهای جدی سوءمصرف در جامعه مواجه هستیم. علاوه بر این دهها سیاستگذار ما در حوزه دارو به دلیل محدودیتهای سیاسی- اقتصادی پیدرپی که با آن مواجه بودند تلاش کردند به منظور صرفهجویی در منابع دسترسی به دارو را بیشتر از طریق تولیدات داخلی میسر کنند. برای رسیدن به این منظور آنچه قربانی شد مقوله GMP بود؛ قرار بود طی زمان شرکتها GMP خود را اصلاح کنند؛ اصلاحی که در بسیاری موارد انجام نشد. زیرا سازمان غذا و دارو با شرکتی که الزامات اولیه و ضروری را رعایت کرده بود و شرکتی که الزامات را لحاظ نکرده بود، یکسان برخورد کرد. این برخورد نامتوازن موجب شد تا شرکتها برای ارتقای خود تلاش نکنند؛ در حالی که اگر سختگیریها اعمال شده بود، از بین بیش از صد کارخانه دارویی امروز دستکم سه شرکت قدرتمند دارویی داشتیم که حداقل در منطقه حرفی برای گفتن داشته باشند در حالی که ما الان چنین شرکتی نداریم. به نظر من حمایت یعنی شرکتها به تدریج در مسیر استانداردسازی کیفیت هدایت میشدند اما میبینیم اینطور نبوده بلکه برعکس معنی حمایت از دید برخی این بوده که به کسانی
که نتوانستهاند یا نخواستهاند در زمینه کیفیت سرمایهگذاری کنند امتیاز داده شود تا بتوانند به فعالیت خود ادامه دهند.
به همین دلایل نیست که در حال حاضر اردن، امارات و ترکیه در بازارهای جهانی برای خود توانستهاند پایگاه ایجاد کنند اما صنعت ما هنوز در حوزه صادرات حرف چندانی برای گفتن ندارد؟
در کشورهای مهم منطقه در عربستان، ترکیه و اردن شرکتهای قدرتمندی وجود دارند که صادرات بالایی دارند و حتی بینالمللی شدهاند و در اروپا و آمریکا کارخانه دارند؛ زیرا سیاستگذار در این کشورها به هیچ وجه از کیفیت چشمپوشی نمیکند و اجازه نمیدهد شرکتی که GMP ندارد دارو تولید کند. این مسئله در شرکتها نهادینه شده است. علاوه بر این یکی دیگر از مشکلاتی که در صنعت داروسازی ما وجود دارد این است که کلیت صنعت ما نسبت به نحوه فعالیت شرکتهای داروسازی در جهان آگاهی ندارد و نمیداند که صنعت داروسازی جهانی به جز تولید دارو چه کارهای دیگری انجام میدهد. در حالی که حتی شرکتهای داروسازی کشور کوچکی مثل اردن در ارتباط با شرکتهای بینالمللی تجارت در مقیاس جهانی را آموختهاند. نکته دیگر اینکه ما در کشورمان قانون پتنت نداریم؛ یعنی دارویی که در دوره پتنت خود قرار دارد را ما چند سال زودتر از شرکت ترکیهای یا اردنی میسازیم. پس میتوانیم خیلی زودتر از این شرکتهای منطقهای دارو را وارد بازار خودمان کنیم تا زمانی که پتنت دارو تمام شد، بتوانیم بلافاصله دارو را صادر کنیم ولی حتی برای ثبت و تولید این گونه داروها در داخل کشور
محدودیتهایی توسط سیاستگذار وجود دارد. نکته دیگر این است که ما اصلا صادرات بلد نیستیم؛ مثلا ما درباره بازارهای هدف اطلاعات لازم را نداریم و مثلا نمیدانیم اگر بخواهیم وارد بازار عراق شویم باید با چند شرکت چندملیتی قوی رقابت کنیم و... . ضمن اینکه وقتی در ایران قیمتگذاری مناسبی روی داروهایمان انجام نمیشود پس منابع لازم برای ورود به بازارهای جهانی را هم نداریم. از طرفی وقتی شرکتهای ایرانی نمیتوانند در کشور خودشان و در بین مردم خودشان وفاداری نسبت به برندها و محصولات خود ایجاد کنند، چگونه میتوانند در بازار سایر کشورها که بسیار رقابتیتر از بازار ماست و از لحاظ فرهنگی، زبان و... متفاوت است، موفق باشند.
آیا عبیدی توانسته محصول خود را به بازار جهانی صادر کند؟
ما بعد از 10 سال تلاش بیوقفه و سرمایهگذاری روی کیفیت توانستهایم خود را به سطح شرکتهای خوب جهان برسانیم اما مشکل ما این است که فعلا حتی به اندازه نیاز داخلی نیز امکان تولید نداریم. علاوه بر این در حال حاضر و در شرایط فعلی کشور، ما از ارز دولتی استفاده میکنیم که برای دولت گران تمام میشود و در چنین شرایطی اخلاقی نیست که برای منفعت خودمان دارو صادر کنیم. در شرایط فعلی تمرکزمان بر تأمین نیاز داخلی است. اگر ما بتوانیم خطوط خود را توسعه دهیم، در سه تا چهار سال آینده خواهیم توانست صادرات خوبی هم داشته باشیم؛ ضمن اینکه توجه داشته باشید تنها صادرات برای صادرات ارزش چندانی ندارد؛ مهم تر از مقوله صادرات، صنعت داروسازی است که توانسته باشد برای کشور ارزش و مزیت ایجاد کند. برخی چون دید کالامحور دارند، سؤال میکنند که چرا این صنعت صادرات ندارد در حالی که باید از خود بپرسیم چرا این صنعت به اندازه کافی طول عمر مردم را افزایش نمیدهد؟ ما باید دقت کنیم که کجا بیشتر میتوانیم ارزشآفرینی کنیم. اگر سیاستگذار ما به جای اینکه به این بیندیشد که به جای ارزانتر تمامکردن دارو از طریق تولید ملی کاری کند که در ۱۰ یا ۲۰ سال
آینده در جامعهای که میانگین سنی رو به رشدی دارد، عوامل خطرزایی همچون سکتههای قلبی، عروقی و... را کاهش دهد، صنعت تولید دارو در مسیر رشد واقعی قرار خواهد گرفت و خود به خود توان صادراتی هم پیدا خواهد کرد.