|

مدیران جوان، آری یا خیر؟

سعید معیدفر . جامعه‌شناس

در خبرها آمده بود مجلس به دنبال اصلاح قانون «ممنوعیت به‌کارگیری بازنشستگان» است که در آن برخی سمت‌ها از این منع استثنا شده بودند و همین مسئله بستری فراهم کرده بود که بسیاری از مدیران سالمند، همچنان به فعالیت ادامه بدهند. برای کشوری که بخش عمده‌ای از جمعیت آن در سن جوانی قرار داشته و تحصیلات عالی دارند، این اقدام حتما مفید خواهد بود. جوانان از انرژی بالاتر و نیروی بیشتر برخوردار بوده مشروط بر اینکه از شایستگانی انتخاب شوند که با درک بهتر از مقتضیات امروز ایران و جهان بهره‌وری و کارایی بیشتری داشته باشند. اما به یک نکته کلیدی نیز باید توجه کرد. این اصلاحیه حتما در کنار یک سامانه کارآمد در ساختار اداره کشور می‌تواند معنای لازم را بدهد و‌گرنه ممکن است مانند دوران دولت قبل، شرایط را به‌مراتب بدتر کند. نمی‌توان گفت صرفا با اصلاح قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان، مشکل مدیریتی کشور حل خواهد شد. متأسفانه قوانین ایران تکه‌تکه بوده و کمتر ارتباط ارگانیکی با یکدیگر دارند. سیستم اداری و استخدامی کشور نیازمند آن است که به شکل سلسه‌مراتبی، کارکنان دستگاه‌ها ارتقا یابند و به‌تدریج به رأس هرم مدیریتی برسند. اما در سازمان‌های اداری معمولا ارتباط دقیقی میان بدنه و رأس وجود ندارد. تغییر رأس یک وزارتخانه یا دستگاه حاکمیتی سبب می‌شود افراد به شکل اتوبوسی از سازمان قبلی آن مدیر به سازمان جدید نقل مکان کنند؛ منابع انسانی‌ای که بعدها جزء رسوبات همان سیستم خواهند بود. این عارضه به دلیل بها‌ندادن به تخصص و شایستگی در دهه‌های گذشته، کار را به نقطه‌ای رسانده که امروز ناگزیر از تصویب قانون ممنوعیت به‌کارگیری بازنشستگان هستیم؛ در صورتی که در یک سامانه پویا، به شکل طبیعی این جایگزینی‌ها صورت می‌گیرد. با پیشی‌گرفتن برخی معیارهای من‌درآوردی بر تخصص، عملا سیستم کارشناسی کنار می‌رود و به طور طبیعی، افرادی تصور می‌کنند می‌توانند همواره در مسئولیت باقی بمانند. اگر سامانه مدیریتی کشور به شیوه انتخاب اصلح از میان کارشناسان همان مجموعه که سلسله‌مراتب تخصصی را طی کرده و وابسته به فلان جریان و باند مالی نباشند، عمل کند، افزوده‌شدن امتیاز جوانی می‌تواند کامل‌کننده این حلقه باشد. فقط در این صورت است که از حضور افرادی که به اسم جوانی، به یک جریان خاص وابسته بوده و اتفاقا علاقه‌مند به طی یک‌شبه ره صدساله و کسب منافع اقتصادی حتی بیشتر از فلان مدیر سالخورده متخلف هستند، جلوگیری کرد. پست‌های مدیریتی یعنی فرصت و فرصت‌طلبان به‌شدت دنبال به‌دست‌آوردن آن هستند. در بین جوانان نیز از این‌گونه افراد وجود دارند. مدیریت جوانان حتما برکات فراوانی دارد اما برای این صفت جوانی، صفت‌هایی چون شایستگی نیز نیاز است تا در کنار درک درست جوانان کارشناس و شایسته از اقتضائات روز جهان، جامعه با حضور این جوانان، بانشاط شود. فراموش نکنیم مطالبه جامعه ما فقط جوانگرایی نیست بلکه شایسته‌سالاری است. متأسفانه در بین برخی دانشجویان خود، با افرادی مواجه شدم که علاقه‌مند بودند خود را به یک طیف خاص منتسب کنند. وقتی دلیل آن را سؤال می‌کردم، پاسخ می‌دانند فقط در این صورت است که می‌توانند امیدوار به کسب مدارج مدیریتی و استفاده از مواهب آن باشند. در این منظومه فکری، منافع ملی و توسعه کشور هیچ جایگاهی ندارد. پیشنهاد نگارنده این است که در کنار اصلاح این نوع قوانین، مجلس و سازمان امور اداری و استخدامی، معیارهایی برای استفاده از شایستگان جوان تدوین و به‌طور جدی آنها را اعمال کند. در غیر این صورت ممکن است به جای بازنشستگان ناکارآمد، جوانان فرصت‌طلبی بر سر کار بیایند که بدون طی‌کردن مراحل کارشناسی و سلسله‌مراتب مدیریتی، تهدید تازه‌ای برای سیستم اداره کشور شوند.

در خبرها آمده بود مجلس به دنبال اصلاح قانون «ممنوعیت به‌کارگیری بازنشستگان» است که در آن برخی سمت‌ها از این منع استثنا شده بودند و همین مسئله بستری فراهم کرده بود که بسیاری از مدیران سالمند، همچنان به فعالیت ادامه بدهند. برای کشوری که بخش عمده‌ای از جمعیت آن در سن جوانی قرار داشته و تحصیلات عالی دارند، این اقدام حتما مفید خواهد بود. جوانان از انرژی بالاتر و نیروی بیشتر برخوردار بوده مشروط بر اینکه از شایستگانی انتخاب شوند که با درک بهتر از مقتضیات امروز ایران و جهان بهره‌وری و کارایی بیشتری داشته باشند. اما به یک نکته کلیدی نیز باید توجه کرد. این اصلاحیه حتما در کنار یک سامانه کارآمد در ساختار اداره کشور می‌تواند معنای لازم را بدهد و‌گرنه ممکن است مانند دوران دولت قبل، شرایط را به‌مراتب بدتر کند. نمی‌توان گفت صرفا با اصلاح قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان، مشکل مدیریتی کشور حل خواهد شد. متأسفانه قوانین ایران تکه‌تکه بوده و کمتر ارتباط ارگانیکی با یکدیگر دارند. سیستم اداری و استخدامی کشور نیازمند آن است که به شکل سلسه‌مراتبی، کارکنان دستگاه‌ها ارتقا یابند و به‌تدریج به رأس هرم مدیریتی برسند. اما در سازمان‌های اداری معمولا ارتباط دقیقی میان بدنه و رأس وجود ندارد. تغییر رأس یک وزارتخانه یا دستگاه حاکمیتی سبب می‌شود افراد به شکل اتوبوسی از سازمان قبلی آن مدیر به سازمان جدید نقل مکان کنند؛ منابع انسانی‌ای که بعدها جزء رسوبات همان سیستم خواهند بود. این عارضه به دلیل بها‌ندادن به تخصص و شایستگی در دهه‌های گذشته، کار را به نقطه‌ای رسانده که امروز ناگزیر از تصویب قانون ممنوعیت به‌کارگیری بازنشستگان هستیم؛ در صورتی که در یک سامانه پویا، به شکل طبیعی این جایگزینی‌ها صورت می‌گیرد. با پیشی‌گرفتن برخی معیارهای من‌درآوردی بر تخصص، عملا سیستم کارشناسی کنار می‌رود و به طور طبیعی، افرادی تصور می‌کنند می‌توانند همواره در مسئولیت باقی بمانند. اگر سامانه مدیریتی کشور به شیوه انتخاب اصلح از میان کارشناسان همان مجموعه که سلسله‌مراتب تخصصی را طی کرده و وابسته به فلان جریان و باند مالی نباشند، عمل کند، افزوده‌شدن امتیاز جوانی می‌تواند کامل‌کننده این حلقه باشد. فقط در این صورت است که از حضور افرادی که به اسم جوانی، به یک جریان خاص وابسته بوده و اتفاقا علاقه‌مند به طی یک‌شبه ره صدساله و کسب منافع اقتصادی حتی بیشتر از فلان مدیر سالخورده متخلف هستند، جلوگیری کرد. پست‌های مدیریتی یعنی فرصت و فرصت‌طلبان به‌شدت دنبال به‌دست‌آوردن آن هستند. در بین جوانان نیز از این‌گونه افراد وجود دارند. مدیریت جوانان حتما برکات فراوانی دارد اما برای این صفت جوانی، صفت‌هایی چون شایستگی نیز نیاز است تا در کنار درک درست جوانان کارشناس و شایسته از اقتضائات روز جهان، جامعه با حضور این جوانان، بانشاط شود. فراموش نکنیم مطالبه جامعه ما فقط جوانگرایی نیست بلکه شایسته‌سالاری است. متأسفانه در بین برخی دانشجویان خود، با افرادی مواجه شدم که علاقه‌مند بودند خود را به یک طیف خاص منتسب کنند. وقتی دلیل آن را سؤال می‌کردم، پاسخ می‌دانند فقط در این صورت است که می‌توانند امیدوار به کسب مدارج مدیریتی و استفاده از مواهب آن باشند. در این منظومه فکری، منافع ملی و توسعه کشور هیچ جایگاهی ندارد. پیشنهاد نگارنده این است که در کنار اصلاح این نوع قوانین، مجلس و سازمان امور اداری و استخدامی، معیارهایی برای استفاده از شایستگان جوان تدوین و به‌طور جدی آنها را اعمال کند. در غیر این صورت ممکن است به جای بازنشستگان ناکارآمد، جوانان فرصت‌طلبی بر سر کار بیایند که بدون طی‌کردن مراحل کارشناسی و سلسله‌مراتب مدیریتی، تهدید تازه‌ای برای سیستم اداره کشور شوند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها