|

رضاقلي مطرح کرد

هزينه‌هاي ميليوني دولت براي حقوق اداره‌خواب‌ها

شرق: روز پنجشنبه جلسه هفتگي مؤسسه مطالعات دين و اقتصاد در تهران با حضور علي رضاقلي، پژوهشگر و مورخ برجسته، با عنوان «چرخه‌هاي شوم تاريخ و توسعه‌نيافتگي در ايران» برگزار شد. در اين نشست که به بهانه سالگرد شهادت ميرزاتقي‌خان اميرکبير برگزار شد، رضاقلي با ذکر خاطراتي از دوران فعاليتش در وزارت نفت و همچنين روايت‌هاي تاريخي از تلاش چهره‌هايي مانند اميرکبير، قائم‌مقام و مصدق براي اصلاحات اقتصادي و اداري در ايران به اين نکته اشاره کرد که اصلاحات در ايران همواره هزينه سنگيني براي مصلحان داشته است و افرادي که تلاش کرده‌‌اند تا از تضييع حقوق عموم مردم جلوگيري کنند، معمولا با سختي و مقاومت‌هاي بسيار روبه‌رو شده‌اند.
‌مقاومت در برابر اصلاحات
رضاقلي در ابتداي اين نشست با يادآوري اين نکته که همواره در مقابل اصلاحات در ايران مقاومت‌هايي وجود داشته و اين يک مشکل تاريخي در ايران است، گفت: در همين وزارت نفت که منضبط‌ترين وزارتخانه کشور بود و توسط انگليسي‌ها اداره مي‌شد، براي يک ساعت کار مفيد يک چارت سازماني مي‌کشيدند. سال 63 وزير را مجاب کرديم که اين يک ساعت را دو ساعت کنيم، اما تا کارمان را شروع کرديم عکس‌العمل‌ها هم شروع شد و چنان شدت گرفت که برنامه اصلاحي‌مان را متوقف کرد. اين موضوع را از آن جهت عرض مي‌کنم که در طول تاريخ کشور ما برنامه‌هاي اصلاحي هميشه با مقاومت روبه‌رو بوده‌‌ و اغلب به همين دليل ناکام مانده‌اند. اميرکبير نيز در دوراني تاريک دست به اصلاحات زد و به اين دليل مصيبت‌هاي زيادي را متحمل شد که من با خواندن آنها بارها گريه کرده‌ام و شايد يکي از دلايلي که کتاب «جامعه‌شناسي نخبه‌کشي»ام که درباره اميرکبير، قائم‌مقام‌فراهاني و مصدق است، به چاپ چهل‌ويكم رسيده همين است که آن احساسات من در کتاب بروز پيدا کرده و نشان‌دهنده اقبال مردم به اين شخصيت‌هاست که بر سر آرمان و برنامه‌هاي اصلاحي خود جانشان را گذاشتند. مصدق تبعيد شد و اميرکبير و قائم‌مقام نيز شهيد شدند. کاري که اميرکبير کرد، با نخست‌وزيران پيشين بسيار متفاوت بود و به دليل شناختي که از ايران، خاندان قاجار و جامعه ايراني داشت برنامه‌هايي طراحي کرد که مي‌توانست عملي شود. اميرکبير تلاش کرد تا از تضييع حقوق عموم جلوگيري کند. تضييع حقوق عموم مردم هم با روش‌هاي متفاوتي انجام مي‌شود. در گذشته اين تضييع از طريق غارت اموال و بعدها دست‌کاري وزن سکه‌ها انجام مي‌شد، اما امروز راه‌هاي آن عوض شده است. امروز مي‌دانيم 70 درصد حجم نقدينگي اقتصادمان در پنج سال گذشته ايجاد شده است؛ يعني پيوسته تصميم گرفته‌‌اند پول چاپ کنند و مشکلات خودشان را حل کنند و فشارش را مردم تحمل کنند، درحالي‌که بايد به سمت مديريت هزينه‌ها حرکت مي‌کردند که البته کار بسياربسيار سختي است و اين همان کاري است که امثال اميرکبير انجام دادند.
‌خواب‌هاي ميليوني
رضاقلي در بخش ديگري از سخنانش با ذکر خاطره‌اي عجيب از دوران فعاليتش در وزارت نفت گفت: به ياد دارم در دوران فعاليتم در وزارت نفت به صورت کاملا اتفاقي متوجه شدم يک شيفت شب وجود دارد که کارمندان آن، شب‌ها هيچ کاري نمي‌کنند و مي‌خوابند و حقوقشان را هم مي‌گيرند؛ يعني 11 سال حقوق گرفته بودند بي‌آنکه کاري انجام دهند. درواقع اين افراد قرار بود بارگيري‌هاي شيفت شب را انجام دهند، اما در عمل اصلا بارگيري‌ای در کار نبود و اين افراد از ساعت هشت شب وارد آن پالايشگاه مي‌شدند و تا ساعت هشت صبح راحت مي‌خوابيدند و 11 سال هم هيچ‌کس متعرض آنها نشده بود. من رفتم تمامي اسناد و مدارک مرتبط را جمع‌آوري کردم، يک شب هم با کمک رئيس حراست آن مجموعه از ديوار بالا رفتيم و اين عزيزان را از خواب بيدار کرديم و کارت‌هاي شناسايي‌شان را گرفتيم. طبق محاسباتي که آن زمان انجام داديم، خواب اين دوستان 330 ميليون تومان براي دولت هزينه داشت.
همان زمان قيمت شرکت سيمان لوشان که مي‌خواستيم براي صندوق بازنشستگي شرکت نفت بخريم 300 ميليون تومان بود؛ يعني به اندازه ارزش يک کارخانه سيمان در گوشه يک تأسيسات يک مجموعه دولت خوابيده بودند و هيچ‌کس هم اهميتي نمي‌داد. به محض اينکه تصميم گرفتم با اين موضوع برخورد کنم، از همان وزارت نفت تا مجلس و اين‌طرف و آن‌طرف دشمن پيدا کردم. اين‌قدر دردسر درست کردند که وزير وقت نفت صدايم کرد و گفت من را با اين جماعت درگير نکن و ورود من به آن تأسيسات را به‌کلي قدغن کرد. حالا ديگر خودتان تصور کنيد بر سر قائم‌مقام و اميرکبير و مصدق چه آمده است.
‌مديريت هزينه‌ها بسيار سخت است
رضاقلي در ادامه سخنانش با ذکر روايت‌هاي تاريخي از مديريت هزينه‌ها و توجه به بيت‌المال از‌سوی اميرکبير و شخصيت‌هاي ملي ديگر مانند مصدق، گفت: مصدق از لاهه برگشته بود و در مسير متوجه شده بود مردم خيابان‌ها را به افتخار پيروزي ملي‌شدن نفت چراغاني کرده‌اند. از مسئول بودجه نخست‌وزيري پرسيده بود چه کسي خرج اين چراغاني را داده؟ آن مسئول جواب داده بود که مردم خودشان هزينه کرده‌‌اند فقط در جنوب شهر چند نفر مراجعه کردند و گفتند پول ندارند و من هزينه چراغاني را دادم. مصدق همان‌جا روي پله‌هاي ساختمان نخست‌وزيري مي‌نشيند و از حساب شخصي‌اش آن مبلغ را چک مي‌کشد و به آن فرد مي‌گويد سريعا اين را به حساب نخست‌وزيري بريز. در تاريخ آمده که قائم‌مقام حتي مبلغ 10 توماني را که شاه به باغبانش داده بود، پس گرفته بود. اين مديريت در هزينه‌ها همان کاري است که هر مديري نمي‌تواند انجام دهد وگرنه کار سختي نيست که يک مؤسسه اعتباري هزاران ميليارد تومان از پول مردم را بالا بکشد و دوباره از جيب مردم ضرر سپرده‌گذاران جبران شود. اميرکبير اگر اميرکبير شد به‌خاطر اين بود که بسياري از حقوق برزمين‌مانده دولت مانند ماليات‌هايي که افراد بانفوذ پرداخت نمي‌کردند وصول کرد و حقوق بسياري از افراد بانفوذ که خدمتي به مردم نمي‌کردند را قطع کرد. البته چنين کاري هزينه زيادي براي فرد مصلح دارد. به ياد دارم دکتر مجتهدي روايت مي‌کرد زماني که رئيس دانشگاه ملي شدم به حساب‌ها سر زدم و متوجه شدم 10 نفر از چهره‌هاي سرشناس ماهي پنج‌ هزار تومان از دانشگاه ملي حقوق مي‌گيرند درحالي اصلا ارتباطي با دانشگاه ندارند. اين حقوق را که قطع کردم «اعلم» تلفن زد و گفت حقوق اينها را چرا ندادي؟ گفتم اصلا اينها چه ارتباطي به دانشگاه دارند؟ تيمسار فلاني چه درسي اينجا ارائه مي‌کند که حقوق مي‌گيرد؟ تصور مي‌کنيد نتيجه اين اقدام دکتر مجتهدي چه بود؟ برکناري‌اش از رياست دانشگاه. اين همان نکته‌اي است که سال‌هاست در ايران وجود دارد. در ايران هزينه‌ها مديريت نمي‌شود، طلب‌هاي برزمين‌مانده را هم که نمي‌توان وصول کرد و دردسرآفرين است، پس تنها چاره دولت‌ها فشار بيشتر روي مردم است. يعني تاوان فساد اداري را مردم مي‌پردازند. اين يک امر تاريخي در ايران است. خواجه نظام‌الملک بيش از 800 سال قبل در کتاب سياست‌نامه‌اش مي‌نويسد دولت فقير مردم را غارت مي‌کند. نتيجه چنين غارتي هم مشخص است. شوروي هزاران کلاهک اتمي داشت و در 20 تا 30 کشور دنيا نيز نفوذ سياسي داشت اما در کف خيابان‌هاي مسکو فرو پاشيد. اين فروپاشي را من همان زماني پيش‌بيني کردم که به شوروي سفر کردم و در آن سفر راننده و همراه ما که افسر «کاگ‌ب» بود بعد از پارک‌کردن خودرو، شيشه‌پاک‌کن ماشين را باز کرد و داخل صندوق گذاشت. اين نمونه‌اي از آن چيزي بود که در اين کشور جريان داشت و حاکمانش به آن بي‌توجه بودند. بنابراين انجام اصلاحات نيازمند دولتي قوي و محبوب و مشروع با کارشناساني ميهن‌پرست است که در مسير انجام اصلاحات پا پس نکشند و آماده پرداخت هزينه آن باشند.

شرق: روز پنجشنبه جلسه هفتگي مؤسسه مطالعات دين و اقتصاد در تهران با حضور علي رضاقلي، پژوهشگر و مورخ برجسته، با عنوان «چرخه‌هاي شوم تاريخ و توسعه‌نيافتگي در ايران» برگزار شد. در اين نشست که به بهانه سالگرد شهادت ميرزاتقي‌خان اميرکبير برگزار شد، رضاقلي با ذکر خاطراتي از دوران فعاليتش در وزارت نفت و همچنين روايت‌هاي تاريخي از تلاش چهره‌هايي مانند اميرکبير، قائم‌مقام و مصدق براي اصلاحات اقتصادي و اداري در ايران به اين نکته اشاره کرد که اصلاحات در ايران همواره هزينه سنگيني براي مصلحان داشته است و افرادي که تلاش کرده‌‌اند تا از تضييع حقوق عموم مردم جلوگيري کنند، معمولا با سختي و مقاومت‌هاي بسيار روبه‌رو شده‌اند.
‌مقاومت در برابر اصلاحات
رضاقلي در ابتداي اين نشست با يادآوري اين نکته که همواره در مقابل اصلاحات در ايران مقاومت‌هايي وجود داشته و اين يک مشکل تاريخي در ايران است، گفت: در همين وزارت نفت که منضبط‌ترين وزارتخانه کشور بود و توسط انگليسي‌ها اداره مي‌شد، براي يک ساعت کار مفيد يک چارت سازماني مي‌کشيدند. سال 63 وزير را مجاب کرديم که اين يک ساعت را دو ساعت کنيم، اما تا کارمان را شروع کرديم عکس‌العمل‌ها هم شروع شد و چنان شدت گرفت که برنامه اصلاحي‌مان را متوقف کرد. اين موضوع را از آن جهت عرض مي‌کنم که در طول تاريخ کشور ما برنامه‌هاي اصلاحي هميشه با مقاومت روبه‌رو بوده‌‌ و اغلب به همين دليل ناکام مانده‌اند. اميرکبير نيز در دوراني تاريک دست به اصلاحات زد و به اين دليل مصيبت‌هاي زيادي را متحمل شد که من با خواندن آنها بارها گريه کرده‌ام و شايد يکي از دلايلي که کتاب «جامعه‌شناسي نخبه‌کشي»ام که درباره اميرکبير، قائم‌مقام‌فراهاني و مصدق است، به چاپ چهل‌ويكم رسيده همين است که آن احساسات من در کتاب بروز پيدا کرده و نشان‌دهنده اقبال مردم به اين شخصيت‌هاست که بر سر آرمان و برنامه‌هاي اصلاحي خود جانشان را گذاشتند. مصدق تبعيد شد و اميرکبير و قائم‌مقام نيز شهيد شدند. کاري که اميرکبير کرد، با نخست‌وزيران پيشين بسيار متفاوت بود و به دليل شناختي که از ايران، خاندان قاجار و جامعه ايراني داشت برنامه‌هايي طراحي کرد که مي‌توانست عملي شود. اميرکبير تلاش کرد تا از تضييع حقوق عموم جلوگيري کند. تضييع حقوق عموم مردم هم با روش‌هاي متفاوتي انجام مي‌شود. در گذشته اين تضييع از طريق غارت اموال و بعدها دست‌کاري وزن سکه‌ها انجام مي‌شد، اما امروز راه‌هاي آن عوض شده است. امروز مي‌دانيم 70 درصد حجم نقدينگي اقتصادمان در پنج سال گذشته ايجاد شده است؛ يعني پيوسته تصميم گرفته‌‌اند پول چاپ کنند و مشکلات خودشان را حل کنند و فشارش را مردم تحمل کنند، درحالي‌که بايد به سمت مديريت هزينه‌ها حرکت مي‌کردند که البته کار بسياربسيار سختي است و اين همان کاري است که امثال اميرکبير انجام دادند.
‌خواب‌هاي ميليوني
رضاقلي در بخش ديگري از سخنانش با ذکر خاطره‌اي عجيب از دوران فعاليتش در وزارت نفت گفت: به ياد دارم در دوران فعاليتم در وزارت نفت به صورت کاملا اتفاقي متوجه شدم يک شيفت شب وجود دارد که کارمندان آن، شب‌ها هيچ کاري نمي‌کنند و مي‌خوابند و حقوقشان را هم مي‌گيرند؛ يعني 11 سال حقوق گرفته بودند بي‌آنکه کاري انجام دهند. درواقع اين افراد قرار بود بارگيري‌هاي شيفت شب را انجام دهند، اما در عمل اصلا بارگيري‌ای در کار نبود و اين افراد از ساعت هشت شب وارد آن پالايشگاه مي‌شدند و تا ساعت هشت صبح راحت مي‌خوابيدند و 11 سال هم هيچ‌کس متعرض آنها نشده بود. من رفتم تمامي اسناد و مدارک مرتبط را جمع‌آوري کردم، يک شب هم با کمک رئيس حراست آن مجموعه از ديوار بالا رفتيم و اين عزيزان را از خواب بيدار کرديم و کارت‌هاي شناسايي‌شان را گرفتيم. طبق محاسباتي که آن زمان انجام داديم، خواب اين دوستان 330 ميليون تومان براي دولت هزينه داشت.
همان زمان قيمت شرکت سيمان لوشان که مي‌خواستيم براي صندوق بازنشستگي شرکت نفت بخريم 300 ميليون تومان بود؛ يعني به اندازه ارزش يک کارخانه سيمان در گوشه يک تأسيسات يک مجموعه دولت خوابيده بودند و هيچ‌کس هم اهميتي نمي‌داد. به محض اينکه تصميم گرفتم با اين موضوع برخورد کنم، از همان وزارت نفت تا مجلس و اين‌طرف و آن‌طرف دشمن پيدا کردم. اين‌قدر دردسر درست کردند که وزير وقت نفت صدايم کرد و گفت من را با اين جماعت درگير نکن و ورود من به آن تأسيسات را به‌کلي قدغن کرد. حالا ديگر خودتان تصور کنيد بر سر قائم‌مقام و اميرکبير و مصدق چه آمده است.
‌مديريت هزينه‌ها بسيار سخت است
رضاقلي در ادامه سخنانش با ذکر روايت‌هاي تاريخي از مديريت هزينه‌ها و توجه به بيت‌المال از‌سوی اميرکبير و شخصيت‌هاي ملي ديگر مانند مصدق، گفت: مصدق از لاهه برگشته بود و در مسير متوجه شده بود مردم خيابان‌ها را به افتخار پيروزي ملي‌شدن نفت چراغاني کرده‌اند. از مسئول بودجه نخست‌وزيري پرسيده بود چه کسي خرج اين چراغاني را داده؟ آن مسئول جواب داده بود که مردم خودشان هزينه کرده‌‌اند فقط در جنوب شهر چند نفر مراجعه کردند و گفتند پول ندارند و من هزينه چراغاني را دادم. مصدق همان‌جا روي پله‌هاي ساختمان نخست‌وزيري مي‌نشيند و از حساب شخصي‌اش آن مبلغ را چک مي‌کشد و به آن فرد مي‌گويد سريعا اين را به حساب نخست‌وزيري بريز. در تاريخ آمده که قائم‌مقام حتي مبلغ 10 توماني را که شاه به باغبانش داده بود، پس گرفته بود. اين مديريت در هزينه‌ها همان کاري است که هر مديري نمي‌تواند انجام دهد وگرنه کار سختي نيست که يک مؤسسه اعتباري هزاران ميليارد تومان از پول مردم را بالا بکشد و دوباره از جيب مردم ضرر سپرده‌گذاران جبران شود. اميرکبير اگر اميرکبير شد به‌خاطر اين بود که بسياري از حقوق برزمين‌مانده دولت مانند ماليات‌هايي که افراد بانفوذ پرداخت نمي‌کردند وصول کرد و حقوق بسياري از افراد بانفوذ که خدمتي به مردم نمي‌کردند را قطع کرد. البته چنين کاري هزينه زيادي براي فرد مصلح دارد. به ياد دارم دکتر مجتهدي روايت مي‌کرد زماني که رئيس دانشگاه ملي شدم به حساب‌ها سر زدم و متوجه شدم 10 نفر از چهره‌هاي سرشناس ماهي پنج‌ هزار تومان از دانشگاه ملي حقوق مي‌گيرند درحالي اصلا ارتباطي با دانشگاه ندارند. اين حقوق را که قطع کردم «اعلم» تلفن زد و گفت حقوق اينها را چرا ندادي؟ گفتم اصلا اينها چه ارتباطي به دانشگاه دارند؟ تيمسار فلاني چه درسي اينجا ارائه مي‌کند که حقوق مي‌گيرد؟ تصور مي‌کنيد نتيجه اين اقدام دکتر مجتهدي چه بود؟ برکناري‌اش از رياست دانشگاه. اين همان نکته‌اي است که سال‌هاست در ايران وجود دارد. در ايران هزينه‌ها مديريت نمي‌شود، طلب‌هاي برزمين‌مانده را هم که نمي‌توان وصول کرد و دردسرآفرين است، پس تنها چاره دولت‌ها فشار بيشتر روي مردم است. يعني تاوان فساد اداري را مردم مي‌پردازند. اين يک امر تاريخي در ايران است. خواجه نظام‌الملک بيش از 800 سال قبل در کتاب سياست‌نامه‌اش مي‌نويسد دولت فقير مردم را غارت مي‌کند. نتيجه چنين غارتي هم مشخص است. شوروي هزاران کلاهک اتمي داشت و در 20 تا 30 کشور دنيا نيز نفوذ سياسي داشت اما در کف خيابان‌هاي مسکو فرو پاشيد. اين فروپاشي را من همان زماني پيش‌بيني کردم که به شوروي سفر کردم و در آن سفر راننده و همراه ما که افسر «کاگ‌ب» بود بعد از پارک‌کردن خودرو، شيشه‌پاک‌کن ماشين را باز کرد و داخل صندوق گذاشت. اين نمونه‌اي از آن چيزي بود که در اين کشور جريان داشت و حاکمانش به آن بي‌توجه بودند. بنابراين انجام اصلاحات نيازمند دولتي قوي و محبوب و مشروع با کارشناساني ميهن‌پرست است که در مسير انجام اصلاحات پا پس نکشند و آماده پرداخت هزينه آن باشند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها