|

در عربستان بن‌سلمان چه مي‌گذرد

فريدون مجلسي . تحليلگر روابط بين‌الملل

عربستان بازترين جامعه بسته است! جوامع بسته غالبا جوامعي هستند که آرمان‌هاي خودشان را بهترين و منسجم‌ترين آرمان ضامن خوشبختي مي‌پندارند. عربستان جامعه بسته‌اي است که درهايش به روي ده‌ها ميليون مسافر در سال گشوده است؛ مسلماناني که همه‌روزه براي حج عمره و زيارت حرم پيامبر يا براي حج تمتع در ماه ذيحجه به آنجا سفر مي‌کنند و گردش مالي ‌درخورتوجهي براي آن شهرها دارند. صدها هزار کارگر و تکنيسين هم براي استخراج، تصفيه، ساخت‌وسازهاي صنعتي و نفتي و کارهاي عمراني به آن کشور سفر مي‌کنند تا سيل صدها ميليارد دلاري دلارهاي نفتي را نصيب آن جامعه کنند. دلارهايي که قدرت و کُرنش مي‌آفرينند و موجب مي‌شوند جهان آزادي که مهندسانش را به آنجا مي‌فرستد و از پول و نفت‌شان منتفع مي‌شود، چشم خود را به روي ديگر جنبه‌هاي اجتماعي آن کشور و آنچه در آنجا مي‌گذرد، ببندند. با‌اين‌همه عربستان جامعه‌اي بسته است. سيل زائران در مسيرهاي خاصي از فرودگاه به اقامتگاه‌هاي ويژه مي‌روند و طواف و احکام حج را انجام مي‌دهند و تصفيه‌حساب مي‌کنند و بازمي‌گردند. کارگران نيز ميان کمپ‌هاي خودشان در مسير خوابگاه به کارگاه تردد دارند و مهندسان و مديران خارجي نيز در جوامع مدرن جزيره‌اي خودشان زندگي مي‌کنند که با امکانات دسترسي به فروشگاه‌ها و مراکز فرهنگي و بهداشتي و... انگار در اروپا به سر مي‌برند. با‌اين‌حال اين مراودات گسترده و آن دلارهاي بي‌شمار، تلفن‌هاي هوشمند و شبکه‌هاي اجتماعي امروزي، ترک‌هاي رو به افزايشي در ديوارهاي آن جامعه بسته پديد آورده است. از سويي پول بهداشت، آموزش، مسکن، ماشين، سفر و تحصيل در خارج هم به همراه دارد. جامعه‌اي که تا کمتر از 30 سال پيش 80 درصد آن قبيله‌اي و روستايي بود، اکنون 80 درصد جمعيتش را در شهرها اسکان داده است. اکنون عربستان دچار تنشي در رويارويي با فرهنگ متحول امروزي و محافظه‌کاران سنت‌گراست و از قضا هر دو گروه ضمن انتقادهاي جدي که در مقایسه با يکديگر دارند، منتقد خاندان حاکم هستند.


سنت‌گرايان که انتقال به شهر آنها را مدني نکرده است، رفتار تجددخواهانه حکومت را برنمي‌تابند و منتقدان مدني، خواهان آزادي‌هاي واقعي و حقوق فردي و اجتماعي مشروع براي خود هستند و سروري اربابانه شاه و شاهزادگان را بر‌نمي‌تابند. وليعهد کنوني مي‌کوشد با غربي‌سازي ظواهر زندگي مدرنيسم را تقويت کند؛ بي‌آنکه رفتارهاي قبيله‌اي و داعشي‌وار را کنار بگذارد. ماجراي قتل و سوزاندن خاشقجي ضربه بزرگي به آن تجدد ساختگي وارد کرده است. با وجود آنکه سلطه و نفوذ محمد بن‌سلمان بر پدر و خاندانش توانسته است اقتدار او را تثبيت کند؛ اما آن شکاف نسل‌ها ظاهرا ميان خود او و پدرش نيز وجود دارد. يک اظهار‌نظر محمد بن‌سلمان در حمايت از برخي ادعاهاي اسرائيل خشم پدر را بر‌انگيخت. ملک عبدالله سال‌ها پيش سياست پذيرش واقعيت اسرائيل را در لواي قطع‌نامه‌هاي شوراي امنيت پذيرفته بود و ملک سلمان نيز ظاهرا بيش از آن را نمي‌پذيرد. اين تقابل اسرائيل را برمي‌انگيزد و ‌حتي آمريکا را درباره فروش بي‌حد‌و‌مرز تسليحات به عربستان مشکوک و مردد مي‌کند. بيم آن مي‌رود که اگر طرفداران محافظه‌کار‌تر خاندان سلطنتي که بر اثر رفتارهاي محمد بن‌سلمان دل خوشي هم از او ندارند، موفق شوند و اين تسليحات به دست «نااهلان» بيفتد، تکليف‌شان چه خواهد بود؟ اثبات دست‌داشتن بن‌سلمان در دام‌گستري و ترور جمال خاشقجي، او را در ديدارهاي بين‌المللي نيز منزوي و تنها کرده است. در هفته جاري، شوراي حقوق بشر سازمان ملل که سال 2006 تأسيس شد، زبان به انتقاد شديد از عربستان گشود و در بيانيه‌اي اعلام کرد درباره گزارش‌هاي رسيده در موضوع ادامه بازداشت‌ها و دستگيري‌هاي خودسرانه مدافعان حقوق بشر در عربستان به‌شدت نگران است. اين بيانيه را «هارالد آسپلوند» نماينده ايسلند در شوراي حقوق بشر قرائت کرد و 36 عضو اين نهاد بين‌المللي از آن حمايت کردند. نکته درخور‌توجه آن است که همه 28 کشور عضو اتحاديه اروپا آن را تأييد کردند و کانادا و استراليا نيز که جزء متحدان آمريکا هستند، از آن حمايت کردند. محافل و مراجع حقوق‌بشري با بهره‌مندي از موقعيت ايجاد‌شده پس از قتل روزنامه‌نگار ناراضي عربستاني، مسائل حقوق‌بشري عربستان را مطرح و قصورها را محکوم مي‌کنند. معلوم نيست سرعت گسترش نفوذ مدني‌ها که در‌هر‌حال آينده را در اختيار خواهند داشت، در مقابل مقاومت سنت‌گرايان و سلفي‌ها در چه زماني به آنان توانمندي لازم براي مشارکت سياسي و اجتماعي متجددانه را بدهد؛ اما تزلزل دروني حاکميت سعودي موجب شده اين روزها حتي موضوع تلاش سلطان بن‌سلمان براي ترور برادرش محمد بن‌سلمان، وليعهد، مطرح شود که ظاهرا ناموفق بوده است. پول‌پاشي‌هاي وليعهد نيز اين ترديد را به وجود مي‌آورد که اين اقدام مغاير منافع ملي چه بر سر خزانه آن کشور خواهد آورد و چگونه پاسخ‌گوي ملت خود خواهد بود؟ شرايط عربستان از هميشه نگران‌کننده‌تر و شکننده‌تر است.

عربستان بازترين جامعه بسته است! جوامع بسته غالبا جوامعي هستند که آرمان‌هاي خودشان را بهترين و منسجم‌ترين آرمان ضامن خوشبختي مي‌پندارند. عربستان جامعه بسته‌اي است که درهايش به روي ده‌ها ميليون مسافر در سال گشوده است؛ مسلماناني که همه‌روزه براي حج عمره و زيارت حرم پيامبر يا براي حج تمتع در ماه ذيحجه به آنجا سفر مي‌کنند و گردش مالي ‌درخورتوجهي براي آن شهرها دارند. صدها هزار کارگر و تکنيسين هم براي استخراج، تصفيه، ساخت‌وسازهاي صنعتي و نفتي و کارهاي عمراني به آن کشور سفر مي‌کنند تا سيل صدها ميليارد دلاري دلارهاي نفتي را نصيب آن جامعه کنند. دلارهايي که قدرت و کُرنش مي‌آفرينند و موجب مي‌شوند جهان آزادي که مهندسانش را به آنجا مي‌فرستد و از پول و نفت‌شان منتفع مي‌شود، چشم خود را به روي ديگر جنبه‌هاي اجتماعي آن کشور و آنچه در آنجا مي‌گذرد، ببندند. با‌اين‌همه عربستان جامعه‌اي بسته است. سيل زائران در مسيرهاي خاصي از فرودگاه به اقامتگاه‌هاي ويژه مي‌روند و طواف و احکام حج را انجام مي‌دهند و تصفيه‌حساب مي‌کنند و بازمي‌گردند. کارگران نيز ميان کمپ‌هاي خودشان در مسير خوابگاه به کارگاه تردد دارند و مهندسان و مديران خارجي نيز در جوامع مدرن جزيره‌اي خودشان زندگي مي‌کنند که با امکانات دسترسي به فروشگاه‌ها و مراکز فرهنگي و بهداشتي و... انگار در اروپا به سر مي‌برند. با‌اين‌حال اين مراودات گسترده و آن دلارهاي بي‌شمار، تلفن‌هاي هوشمند و شبکه‌هاي اجتماعي امروزي، ترک‌هاي رو به افزايشي در ديوارهاي آن جامعه بسته پديد آورده است. از سويي پول بهداشت، آموزش، مسکن، ماشين، سفر و تحصيل در خارج هم به همراه دارد. جامعه‌اي که تا کمتر از 30 سال پيش 80 درصد آن قبيله‌اي و روستايي بود، اکنون 80 درصد جمعيتش را در شهرها اسکان داده است. اکنون عربستان دچار تنشي در رويارويي با فرهنگ متحول امروزي و محافظه‌کاران سنت‌گراست و از قضا هر دو گروه ضمن انتقادهاي جدي که در مقایسه با يکديگر دارند، منتقد خاندان حاکم هستند.


سنت‌گرايان که انتقال به شهر آنها را مدني نکرده است، رفتار تجددخواهانه حکومت را برنمي‌تابند و منتقدان مدني، خواهان آزادي‌هاي واقعي و حقوق فردي و اجتماعي مشروع براي خود هستند و سروري اربابانه شاه و شاهزادگان را بر‌نمي‌تابند. وليعهد کنوني مي‌کوشد با غربي‌سازي ظواهر زندگي مدرنيسم را تقويت کند؛ بي‌آنکه رفتارهاي قبيله‌اي و داعشي‌وار را کنار بگذارد. ماجراي قتل و سوزاندن خاشقجي ضربه بزرگي به آن تجدد ساختگي وارد کرده است. با وجود آنکه سلطه و نفوذ محمد بن‌سلمان بر پدر و خاندانش توانسته است اقتدار او را تثبيت کند؛ اما آن شکاف نسل‌ها ظاهرا ميان خود او و پدرش نيز وجود دارد. يک اظهار‌نظر محمد بن‌سلمان در حمايت از برخي ادعاهاي اسرائيل خشم پدر را بر‌انگيخت. ملک عبدالله سال‌ها پيش سياست پذيرش واقعيت اسرائيل را در لواي قطع‌نامه‌هاي شوراي امنيت پذيرفته بود و ملک سلمان نيز ظاهرا بيش از آن را نمي‌پذيرد. اين تقابل اسرائيل را برمي‌انگيزد و ‌حتي آمريکا را درباره فروش بي‌حد‌و‌مرز تسليحات به عربستان مشکوک و مردد مي‌کند. بيم آن مي‌رود که اگر طرفداران محافظه‌کار‌تر خاندان سلطنتي که بر اثر رفتارهاي محمد بن‌سلمان دل خوشي هم از او ندارند، موفق شوند و اين تسليحات به دست «نااهلان» بيفتد، تکليف‌شان چه خواهد بود؟ اثبات دست‌داشتن بن‌سلمان در دام‌گستري و ترور جمال خاشقجي، او را در ديدارهاي بين‌المللي نيز منزوي و تنها کرده است. در هفته جاري، شوراي حقوق بشر سازمان ملل که سال 2006 تأسيس شد، زبان به انتقاد شديد از عربستان گشود و در بيانيه‌اي اعلام کرد درباره گزارش‌هاي رسيده در موضوع ادامه بازداشت‌ها و دستگيري‌هاي خودسرانه مدافعان حقوق بشر در عربستان به‌شدت نگران است. اين بيانيه را «هارالد آسپلوند» نماينده ايسلند در شوراي حقوق بشر قرائت کرد و 36 عضو اين نهاد بين‌المللي از آن حمايت کردند. نکته درخور‌توجه آن است که همه 28 کشور عضو اتحاديه اروپا آن را تأييد کردند و کانادا و استراليا نيز که جزء متحدان آمريکا هستند، از آن حمايت کردند. محافل و مراجع حقوق‌بشري با بهره‌مندي از موقعيت ايجاد‌شده پس از قتل روزنامه‌نگار ناراضي عربستاني، مسائل حقوق‌بشري عربستان را مطرح و قصورها را محکوم مي‌کنند. معلوم نيست سرعت گسترش نفوذ مدني‌ها که در‌هر‌حال آينده را در اختيار خواهند داشت، در مقابل مقاومت سنت‌گرايان و سلفي‌ها در چه زماني به آنان توانمندي لازم براي مشارکت سياسي و اجتماعي متجددانه را بدهد؛ اما تزلزل دروني حاکميت سعودي موجب شده اين روزها حتي موضوع تلاش سلطان بن‌سلمان براي ترور برادرش محمد بن‌سلمان، وليعهد، مطرح شود که ظاهرا ناموفق بوده است. پول‌پاشي‌هاي وليعهد نيز اين ترديد را به وجود مي‌آورد که اين اقدام مغاير منافع ملي چه بر سر خزانه آن کشور خواهد آورد و چگونه پاسخ‌گوي ملت خود خواهد بود؟ شرايط عربستان از هميشه نگران‌کننده‌تر و شکننده‌تر است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها