حساسيتهاي همکاري اقتصادي با چين
بايزيد مردوخي-اقتصاددان
درباره رابطه اقتصادي و سياسي پرفرازوفرود با چين، نکات مختلفي مطرح است. برخي مدعي هستند که اين ابرقدرت نوظهور ميتواند شريک راهبردي اقتصادي براي ايران باشد و برخي هم با توجه به اهميتي که سران حزب کمونيست براي ارتباط با غرب بهويژه ايالات متحده قائل بوده و از هر نوع مصالحهاي با آمريكا استقبال ميکنند، چين را شريکي نامطمئن و لرزان ميخوانند؛ موضوعي که در دولت گذشته بهويژه در مسئله هستهاي، خود را نشان داد. چين ابرقدرت، علاقهمند است تمام آسيا و خاورميانه را تحت نفوذ خود داشته باشد. با توجه به نزديکي جغرافياي آن و حضور در قاره آسيا، عجيب نيست که چنين طمعي به اين منطقه داشته باشد. نکته دوم اينکه يک سر آبراهي که ما در آن قرار داريم؛ يعني خليج فارس و درياي عمان به منطقه حضور فيزيکي چين مرتبط است. در سال پيروزي انقلاب، در کنفرانسي که در جزيرهاي در جنوب هندوستان برگزار شد، تأمين امنيت انرژي جهان به ايالات متحده واگذار شد که البته بعدازآن هيچوقت به اين استناد نکردند؛ اما در عمل مشخص است آمريكا اين رسالت را پذيرفته و گاهي هم آثار آن ديده ميشود. تضاد بين اين دو قدرت در منطقه خاورميانه يعني چين و ايالات متحده، بهتر است به خود آنها واگذار شود. ايران، ترکيه و عربستان بهعنوان کشورهاي وسيع و پرجمعيت منطقه، ميتوانند براساس منافع اقتصادي خود، منافع مشترک منطقهاي ايجاد و با نوعي همگرايي، از ارتباطات با کشورهاي بيروني مانند چين بهرهمند شوند. تضاد بين قدرت فرامنطقهاي براي استفاده از منافع خاورميانه را بهتر است خودشان حل کنند و ما نبايد مرتکب اشتباه شويم و روي خوش به اين يا آن نشان دهيم. ديپلماسي آگاه ميتواند در ارتباط با هر قدرت بيروني اعم از چين، روسيه و اروپا، براساس منافع ملي ايران عمل کند. همانطور که درباره روسيه به صورت تاريخي نگرانيهايي وجود دارد و چرخشهاي ناگهاني اين کشور چه پيش از انقلاب اکتبر، چه بعد از آن، پيشروي ماست، درباره چين هم بايد دقت لازم صورت گيرد. با توجه به برخي گزارشها در زمينه علاقه چين به سرمايهگذاري کلان در صنعت نفت ايران يا پيشنهاد قرارداد ۲۵ساله ايران به چين، نگرش مجموعه اقتصاد ايران به اين همکاريها بايد متضمن نفع حداکثري ايران باشد. تعيين تکليف ايران با منطقه و کشورهاي آن در بُعد اتحاديههاي اقتصادي حتما مجموعه قدرتمندتري براي شراکت با قدرتهاي اقتصادي فرامنطقهاي ايجاد ميکند. ايران داراي منابع مناسبي است و اگر مسائل ديپلماسي منطقهاي حل شود، ميتوان براي تأمين سرمايه، روي همين کشورهاي منطقه حساب کرد. تا ما هستيم و آنها هستند، قدرتهاي فرامنطقهاي دست از سر منطقه برنميدارند. اگر مطابق ميل آمريكا، خصومت ايران با منطقه افزايش يابد، در زمين آمريكا بازي کردهايم. درباره کشورهاي منطقه هم بايد ملاحظاتي داشت. به ترکيه با وجود همسايگي ايران، اصلا نمیتوان اعتماد کرد؛ همواره از شرايط سخت ايران به سود خود بهرهمند بوده و در همين دوران هم پيش از شدت تحريمها هر شرکتي ميخواست براي سرمايهگذاري به ايران بيايد، ترکيه سر راه آن را جذب ميکرد و به کشور خودش منتقل میکرد.
نگارنده معتقد است ايران ميتواند آنقدر آگاهانه در رابطه با چين عمل کند که برخي تجربيات گذشته و امروز درباره همکاريهاي مشترک، تکرار نشود. چين تجربه خوبي از خود در ايران به جاي نگذاشته است. رهاکردن پروژههاي توسعه پتروشيمي و نفت، از سوی شرکتهاي دولتي چيني رخ داد. بايد از اين کشور درخواست سرمايهگذاري مستقيم خارجي و انتقال آخرين تکنولوژيهاي در اختيار را داشت؛ نه اينکه تکنولوژيهاي از رده خارج خود را به ايران بفروشند. چين با رعايت نکات فوق ميتواند از شرکاي اقتصادي ايران باشد.
درباره رابطه اقتصادي و سياسي پرفرازوفرود با چين، نکات مختلفي مطرح است. برخي مدعي هستند که اين ابرقدرت نوظهور ميتواند شريک راهبردي اقتصادي براي ايران باشد و برخي هم با توجه به اهميتي که سران حزب کمونيست براي ارتباط با غرب بهويژه ايالات متحده قائل بوده و از هر نوع مصالحهاي با آمريكا استقبال ميکنند، چين را شريکي نامطمئن و لرزان ميخوانند؛ موضوعي که در دولت گذشته بهويژه در مسئله هستهاي، خود را نشان داد. چين ابرقدرت، علاقهمند است تمام آسيا و خاورميانه را تحت نفوذ خود داشته باشد. با توجه به نزديکي جغرافياي آن و حضور در قاره آسيا، عجيب نيست که چنين طمعي به اين منطقه داشته باشد. نکته دوم اينکه يک سر آبراهي که ما در آن قرار داريم؛ يعني خليج فارس و درياي عمان به منطقه حضور فيزيکي چين مرتبط است. در سال پيروزي انقلاب، در کنفرانسي که در جزيرهاي در جنوب هندوستان برگزار شد، تأمين امنيت انرژي جهان به ايالات متحده واگذار شد که البته بعدازآن هيچوقت به اين استناد نکردند؛ اما در عمل مشخص است آمريكا اين رسالت را پذيرفته و گاهي هم آثار آن ديده ميشود. تضاد بين اين دو قدرت در منطقه خاورميانه يعني چين و ايالات متحده، بهتر است به خود آنها واگذار شود. ايران، ترکيه و عربستان بهعنوان کشورهاي وسيع و پرجمعيت منطقه، ميتوانند براساس منافع اقتصادي خود، منافع مشترک منطقهاي ايجاد و با نوعي همگرايي، از ارتباطات با کشورهاي بيروني مانند چين بهرهمند شوند. تضاد بين قدرت فرامنطقهاي براي استفاده از منافع خاورميانه را بهتر است خودشان حل کنند و ما نبايد مرتکب اشتباه شويم و روي خوش به اين يا آن نشان دهيم. ديپلماسي آگاه ميتواند در ارتباط با هر قدرت بيروني اعم از چين، روسيه و اروپا، براساس منافع ملي ايران عمل کند. همانطور که درباره روسيه به صورت تاريخي نگرانيهايي وجود دارد و چرخشهاي ناگهاني اين کشور چه پيش از انقلاب اکتبر، چه بعد از آن، پيشروي ماست، درباره چين هم بايد دقت لازم صورت گيرد. با توجه به برخي گزارشها در زمينه علاقه چين به سرمايهگذاري کلان در صنعت نفت ايران يا پيشنهاد قرارداد ۲۵ساله ايران به چين، نگرش مجموعه اقتصاد ايران به اين همکاريها بايد متضمن نفع حداکثري ايران باشد. تعيين تکليف ايران با منطقه و کشورهاي آن در بُعد اتحاديههاي اقتصادي حتما مجموعه قدرتمندتري براي شراکت با قدرتهاي اقتصادي فرامنطقهاي ايجاد ميکند. ايران داراي منابع مناسبي است و اگر مسائل ديپلماسي منطقهاي حل شود، ميتوان براي تأمين سرمايه، روي همين کشورهاي منطقه حساب کرد. تا ما هستيم و آنها هستند، قدرتهاي فرامنطقهاي دست از سر منطقه برنميدارند. اگر مطابق ميل آمريكا، خصومت ايران با منطقه افزايش يابد، در زمين آمريكا بازي کردهايم. درباره کشورهاي منطقه هم بايد ملاحظاتي داشت. به ترکيه با وجود همسايگي ايران، اصلا نمیتوان اعتماد کرد؛ همواره از شرايط سخت ايران به سود خود بهرهمند بوده و در همين دوران هم پيش از شدت تحريمها هر شرکتي ميخواست براي سرمايهگذاري به ايران بيايد، ترکيه سر راه آن را جذب ميکرد و به کشور خودش منتقل میکرد.
نگارنده معتقد است ايران ميتواند آنقدر آگاهانه در رابطه با چين عمل کند که برخي تجربيات گذشته و امروز درباره همکاريهاي مشترک، تکرار نشود. چين تجربه خوبي از خود در ايران به جاي نگذاشته است. رهاکردن پروژههاي توسعه پتروشيمي و نفت، از سوی شرکتهاي دولتي چيني رخ داد. بايد از اين کشور درخواست سرمايهگذاري مستقيم خارجي و انتقال آخرين تکنولوژيهاي در اختيار را داشت؛ نه اينکه تکنولوژيهاي از رده خارج خود را به ايران بفروشند. چين با رعايت نکات فوق ميتواند از شرکاي اقتصادي ايران باشد.