|

گفت‌وگو با ابوالفضل بازرگان به بهانه سالروز نخست‌وزیری مهندس مهدی بازرگان

روایت 9 ماه نخست‌وزیری

امیرحسین جعفری: 16بهمن 1357، مهندس مهدی بازرگان با حكم امام خمینی به ایجاد دولت موقت و قبول جایگاه نخست‌وزیری موظف شد؛ این اتفاق در‌حالی رخ داد كه بختیار هنوز خود را نخست‌وزیر قانونی كشور می‌دانست و انقلاب نیز به‌طوركامل پیروز نشده بود اما فضای كشور نوید پیروزی زودهنگام انقلاب را می‌داد. اینكه بازرگان در عملكرد خود در زمان نخست‌وزیری تا چه حد توانست رضایت عمومی را جلب كند، بحث مفصلی است كه باید با آمارهای آن زمان و شرایط سیاسی آن را سنجید اما حذف جناح بازرگان از صحنه سیاسی كشور موجب به‌حاشیه‌راندن جناح میانه‌رو شد و سال‌ها گذشت تا جامعه دوباره چنین جریانی را تولید كند. دوران نخست‌وزیری بازرگان از بهمن57 تا آبان 58 دوره سخت انقلاب در راستای ایجاد نهادهای سیاسی، برگزاری رفراندوم‌ها، تنش‌های نظامی در مرز و اختلافات داخلی در تهران بود كه در این زمینه دولت بازرگان توانست جو آرام نسبی را در كشور حاكم كند اما در مورد كردستان چندان موفقیتی نداشت. درباره روزهای آغازین نخست‌وزیری مهدی بازرگان با ابوالفضل بازرگان گفت‌وگو كردیم كه در ادامه مشروح آن را می‌خوانیم.

‌مهندس بازرگان پیش از انقلاب چه جایگاهی در حكومت بعدی برای خود تصور می‌كرد؟
یكی از ویژگی‌های برجسته مهندس بازرگان اعتقاد استوار او به اهمیت و ضرورت كار جمعی، بر پایه راهبرد و برنامه سنجیده و زمان‌بندی شده بود. او همه آرزو و تلاشش این بود كه یك نظام سیاسی ملی متكی به آرای مردم و قانونگرا (مشابه دولت دكتر مصدق) بر سر كار آید. برای او چندان مهم نبود كه چه نقشی در آن نظام یا دولت بر عهده شخص او گذارده شود. مصداق‌هایی از این تشكل‌گرایی را می‌توان در اهتمام و مشاركت مؤثر بازرگان در تشكیل نهادهای مدنی مانند مكتب تربیتی اجتماعی عملی (متاع)، انجمن‌های اسلامی مهندسین، پزشكان و معلمان، شركت‌های مهندسی و صنعتی یاد، ایرفو و سافیاد، شركت‌های «انتشار» و «انتشارات قلم» و تشكل‌های سیاسی مانند نهضت مقاومت ملی، جبهه ملی دوم، نهضت آزادی ایران، كمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر و جمعیت دفاع از آزادی و حاكمیت ملت یافت. او همان‌گونه كه دعوت و درخواست دكتر مصدق را برای تأسیس و مدیریت سازمان لوله‌كشی تهران، ریاست هیئت خلع ید از شركت نفت ایران و انگلیس و اداره شركت ملی نفت ایران پذیرا شد، آمادگی داشت كه هر گونه مسئولیتی را كه در حیطه تخصص و توانمندی او بود در یك دولت ملی و دموكراتیك برخاسته از انقلاب مردمی بپذیرد.
‌در چه فرایندی امام مهندس بازرگان را به‌عنوان نخست‌وزیر معرفی كرد؟
در بند «ب» ماده دو اساسنامه شورای انقلاب، «پیشنهاد رئیس دولت موقت به امام برای صدور حكم» جزء وظایف شورای انقلاب تعیین شده بود. جزئیات فرایند انتصاب مهندس بازرگان به نخست‌وزیری دولت موقت انقلاب اسلامی در جلد چهارم خاطرات دكتر ابراهیم یزدی آمده است كه چكیده آن را با كمی تغییر و افزودن توضیحاتی از سوی خودم (در داخل پرانتزها) در زیر عرضه می‌كنم. «از همان زمان كه برنامه سیاسی امام تصویب شد، از نظر رهبر فقید انقلاب و سایر شخصیت‌های روحانی و سیاسی، مهندس بازرگان گزینه مناسب برای نخست‌وزیری بود» (زیرا، با توجه به ماهیت اسلامی و ملی انقلاب، نامزد نخست‌وزیری می‌بایست مورد قبول و پشتیبانی روحانیان مبارز و فعالان سیاسی با گرایش‌های گوناگون و دارای كارنامه درخشان در مبارزه و مدیریت می‌بود) «اكثریت قاطع اعضای شورای انقلاب با این انتخاب موافق بودند ولی خود مرحوم بازرگان (بنابر منش ویژه او كه در بالا شرح داده شد) تمایلی نداشت» (و ترجیح می‌‌داد كه در یك فضای غیر التهابی و بدون تنش و فشار مسئولیت بپذیرد). «امام نگران بودند كه چه كسی را كه ازنظر صلاحیت‌های سیاسی و اخلاقی هم‌تراز مهندس بازرگان باشد معرفی كنند... و از من خواستند كه بازرگان را راضی به قبول مسئولیت كنم... مرحوم طالقانی (كه با روحیات روحانیان و مهندس بازرگان آشنایی داشت) بر این باور بود كه مهندس بازرگان، با روحیه منضبطی كه دارد، نمی‌تواند با روحانیان كار كند. اما من، با وجود موافق‌بودن با توصیفات و توضیحات ایشان، با توجه به اوضاع بسیار متلاطم نامطمئن ایران، كسی را مناسب‌تر و شایسته‌تر از بازرگان نمی‌دانستم. آقای طالقانی از من خواست كه به اتفاق بازرگان به دیدارش برویم ... در دیدار سه‌جانبه، پس از توضیحات طالقانی و من، طالقانی در نهایت به بازرگان توصیه اكید كرد كه همه شرایط همكاری‌اش را با شورای انقلاب و امام مطرح كند و اگر پذیرفتند، او مسئولیت را بپذیرد. پس از آن، به دیدار ایشان رفتم و آمادگی بازرگان را اطلاع دادم.... روز بعد، جلسه شورای انقلاب در مدرسه علوی و با حضور امام تشكیل شد و آقای طالقانی، رئیس شورا، تمایل شورا به نخست‌وزیری بازرگان را مطرح کرد كه مورد استقبال امام قرار گرفت ولی مهندس بازرگان برای پذیرش آن مهلت خواست... روز بعد، بازرگان ابتدا شرایط خود را بیان كرد و توضیح داد كه از من انتظار معجزه نداشته باشید. من با نظم و انضباط كار می‌كنم و به تغییرات تدریجی و گام‌به‌گام اعتقاد دارم. علاوه بر این، نباید در كارهای اجرائی از بالای سر دولت در همه كارها دخالت كنید... پس از سخنان آیت‌الله خمینی و چند نفر از اعضای شورا در تأیید بازرگان و اطمینان‌دادن به او، همه اعضای شورا، جز یك نفر، به نخست‌وزیری ایشان رأی دادند و ایشان ضمن تشكر از مهندس بازرگان... از آقای مطهری خواستند كه متن حكم را تنظیم كند. این حكم در روز بعد (1357.11.15) در یك كنفرانس مطبوعاتی در مدرسه علوی خوانده شد...». (در حكم انتصاب، مأموریت بازرگان تشكیل دولت موقت به‌منظور ترتیب‌دادن اداره امور مملكت و خصوصا انجام رفراندوم و رجوع به آرای عمومی ملت در باره تغییر نظام سیاسی كشور به جمهوری اسلامی و تشكیل مجلس مؤسسان ... جهت تصویب قانون اساسی جدید ذكر شده بود).
‌چه مذاكراتی بین مهندس بازرگان و امام در باره قبول نخست‌وزیری صورت گرفته بود؟
بنا بر آنچه در خاطرات زنده‌یاد دكتر یزدی آمده است، مهندس بازرگان در سفر به فرانسه، در اواخر مهرماه 57، دو دیدار با آیت‌الله خمینی داشتند كه در آنها، مهندس بازرگان، ضمن تشریح اوضاع در ایران برنامه سنگر به سنگر برای تغییر نظام سلطنتی به نظام جمهوری اسلامی را مطرح كردند كه مورد پذیرش امام قرار نگرفت، زیرا كند‌شدن آتش انقلاب را در زمانی كه رژیم پهلوی در حال سقوط بود، مانع پیروزی انقلاب می‌دانستند. درباره تشكیل شورای انقلاب نیز گفت‌وگو شد و امام از مهندس خواستند كه با همفكری با روحانیان مورد اعتماد رهبر انقلاب، فهرست اعضای پیشنهادی را تهیه كنند و بفرستند. ظاهرا به‌طور قطعی درباره نخست‌وزیری و تشكیل دولت گفت‌وگو نشده بود. نكته مهم درباره دیدارهای یاد‌شده این است كه معمولا شرط پذیرش افراد از سوی ایشان اعلام موضع ملاقات‌كننده درباره برنامه سیاسی و مواضع امام بود. این شرط از جمله درمورد دكتر سنجابی اجرا شد. درمورد آقای سیدجلال تهرانی، رئیس شورای سلطنت نیز اجازه دیدار پس از استعفای ایشان از شورا داده شد. درمورد مهندس بازرگان كه به دعوت آیت‌الله خمینی به پاریس رفتند، هیچ شرطی برای پذیرفتن ایشان تعیین نشده بود. البته، در پایان دیدارها، با توجه به اعتقاد مهندس بازرگان به تصمیم‌گیری دموكراتیك تشكیلاتی، ایشان اعلام نظر درباره برنامه و مواضع را موكول به بازگشت به ایران و تصمیم‌گیری در شورای مركزی نهضت آزادی كردند و این كار با صدور اعلامیه رسمی صورت گرفت.
‌كابینه بازرگان كه تماما از نیروهای نهضت آزادی بود، آیا یك نوع انحصارطلبی در قدرت را القا می‌كرد؟ چرا از گروه‌های دیگر در كابینه او حضور نداشتند؟
برخلاف نظر شما كه در گذشته از سوی دیگران هم گفته شده است، كابینه بازرگان (هیئت وزیران) تماما از نیروهای نهضت آزادی ایران و در راستای انحصارطلبی در قدرت نبود بلكه در آغاز تنها 25 درصد (‌یك‌چهارم) و پس از استعفای چند وزیر غیرنهضتی و جایگزین‌شدن آنان با اعضای نهضت آزادی، 55 درصد وزیران عضو نهضت آزادی ایران بودند. جزئیات در جدولی كه در زیر خواهد آمد ذكر شده است. در سخنرانی مورخ 60.11.22 مهندس بازرگان، به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب، ایشان توضیح داد كه چهار شرط زیر را برای گزینش وزیران به شورای انقلاب اعلام كرده است. 1- مسلمان عامل به فرایض 2-سابقه مبارزاتی مشخص و عدم همكاری سیاسی و تبلیغاتی با نظام شاهنشاهی 3- حسن شهرت، شایستگی اخلاقی و اجتماعی و پذیرش شخصی و اداری در وزارتخانه مربوط 4- سابقه و آشنایی و صلاحیت اداری و فنی در وظیفه ارجاعی. به بیان دیگر، مهندس بازرگان به نظر كسانی كه توصیه می‌‌كردند كه وزیران صرفا از میان افراد زندان‌رفته و رنج‌كشیده یا فعال در انقلاب انتخاب شوند، تسلیم نشده بود. البته او در گزینش وزیران از مشورت و راهنمایی صاحب‌نظران، اعضای شورای انقلاب و رهبر فقید انقلاب استفاده كرده بود.
‌به‌جز بازرگان با چه كسانی برای قبول نخست‌وزیری مذاكره شده بود؟
من در‌این‌باره اطلاعی ندارم ولی گمان نمی‌كنم كه از شخص دیگری درباره آمادگی او برای پذیرش سمت نخست‌وزیری سؤال شده بود. البته گزینه‌ای كه در آن زمان در‌باره‌اش صحبت می‌شد، این بود كه بختیار به دیدار آیت‏‌الله خمینی برود و استعفایش را از نخست‌وزیری در نظام شاهنشاهی اعلام كند و سپس از طرف رهبر فقید انقلاب مأمور تشكیل دولت موقت شود. رهبر انقلاب شرط پذیرش بختیار در فرانسه را استعفای او پیش از ترك ایران اعلام كردند و بختیار كه مطمئن بود به محض استعفا حمایت ارتش را از دست خواهد داد و چه‌بسا به‌عنوان یك شهروند عادی فاقد مقام رسمی حتی اجازه خروج از كشور را در آن شرایط نخواهد گرفت و از سوی دیگر، تضمینی برای انتصاب از طرف رهبر انقلاب به مقام نخست‌وزیری وجود نداشت، آن شرط را نپذیرفت و حاضر به ترك ایران نشد.
‌ آیا بازرگان در‌باره نخست‌وزیری دیدار و گفت‌وگویی با بختیار داشت؟
من دراین‌باره چیزی نشنیده و نخوانده‌ام. تا پیش از انتصاب بازرگان به نخست‌وزیری، ازآنجایی‌كه بختیار پست نخست‌وزیری در نظام شاهنشاهی را بدون تأیید جبهه ملی ایران پذیرفت و به همان علت از جبهه ملی اخراج شده بود، دلیلی برای دیدار بازرگان با او وجود نداشت. پس از دریافت حكم نخست‌وزیری دولت موقت انقلاب اسلامی، بازرگان در سخنرانی‌اش از بختیار خواست (یا اظهار امیدواری كرد) كه «بختیارِ لُر» «بختیارِ حُر» شود و با كناره‌گیری از مقامش راه را برای انتقال آرام قدرت به نظام سیاسی و دولت جدید باز كند، ولی بختیار دو دستی به صندلی صدارت چسبید و كناره‌گیری نكرد. البته مهندس امیرانتظام كه با وزیر بهداری دولت بختیار آشنایی داشت، از او خواسته بود بختیار را راضی به كناره‌گیری كند ولی آن تلاش هم نتیجه‌بخش نبود. سرانجام پس از اعلام بی‌طرفی ارتش و پیروزی انقلاب در 22 بهمن 57، بختیار كه جانش را در خطر می‌دید، دفتر نخست‌وزیری را با شتاب ترك كرد و پس از مدتی موفق شد كه از ایران بگریزد و به فرانسه برود.
‌ چرا بازرگان پس از نخست‌وزیری از صحنه سیاسی كشور حذف شد؟
پس از استعفا از نخست‌وزیری و با وجود تلاش عده‌ای برای حذف بازرگان و نهضت آزادی ایران از صحنه سیاسی كشور، بازرگان به‌هیچ‌وجه از صحنه سیاسی حذف نشد بلكه تا پایان عمر پربركتش بر تلاش‌های سیاسی (افزون بر فعالیت‌های دینی و اجتماعی) در راستای تحقق آرمان‌هایی كه برای سربلندی ایران و اعتلای اسلام در سر داشت، پای فشرد. نخست آنكه او به درخواست شورای انقلاب و تأیید رهبر انقلاب، عضویت در آن شورا را حفظ كرد. سپس در نخستین دوره مجلس شورای ملی (كه نام آن بعدا به مجلس شورای اسلامی تغییر یافت)، همراه با چندین نفر از اعضای برجسته نهضت آزادی ایران با رأی سنگین به نمایندگی مردم تهران در مجلس انتخاب شد و با وجود جفاهای طافت‌فرسای مخالفان آن سنگر را رها نكرد. او همچنین نامزد ریاست‌جمهوری در سال 1364 شد ولی با كمال شگفتی و تأسف، صلاحیتش تأیید نشد. بااین‌حال مهندس بازرگان هیچ‌گاه از تلاش و مبارزه برای روشنگری آرمان‌های مردم و ایجاد اصلاحات بنیادین دست نكشید و ناامید نشد و به‌عنوان یك منتقد خیرخواه به نقد قدرت و آگاهی‌بخشی به جامعه و توانمندسازی جامعه مدنی ادامه داد.
‌یك خاطره كمتر‌شنیده‌شده از بازرگان را تعریف كنید.
خاطره احتمالا شنیده‌نشده خاطره سخنرانی خداحافظی مهندس بازرگان در جمع مسئولان و كاركنان نهاد نخست‌وزیری پس از قبول استعفایش از سوی رهبر فقید انقلاب بود. بازرگان پس از تشكر و قدردانی از مسئولان و كاركنان آن نهاد به نقد عملكرد مجلس خبرگان قانون اساسی در تغییردادن اساسی پیش‌نویس تهیه‌‌شده به‌وسیله دولت موقت و مورد تأیید شورای انقلاب و رهبر فقید انقلاب و افزودن اصولی كه پیش‌تر مطرح نشده و مورد تأیید مردم قرار نگرفته بود، پرداخت و توصیه‌هایی برای آینده كرد. سخنان ایشان با شور و هیجان توأم با اشك و حسرت برخی از حاضران مواجه شد. امیدوارم كه نوار آن سخنرانی محفوظ مانده باشد و روزی منتشر شود.

امیرحسین جعفری: 16بهمن 1357، مهندس مهدی بازرگان با حكم امام خمینی به ایجاد دولت موقت و قبول جایگاه نخست‌وزیری موظف شد؛ این اتفاق در‌حالی رخ داد كه بختیار هنوز خود را نخست‌وزیر قانونی كشور می‌دانست و انقلاب نیز به‌طوركامل پیروز نشده بود اما فضای كشور نوید پیروزی زودهنگام انقلاب را می‌داد. اینكه بازرگان در عملكرد خود در زمان نخست‌وزیری تا چه حد توانست رضایت عمومی را جلب كند، بحث مفصلی است كه باید با آمارهای آن زمان و شرایط سیاسی آن را سنجید اما حذف جناح بازرگان از صحنه سیاسی كشور موجب به‌حاشیه‌راندن جناح میانه‌رو شد و سال‌ها گذشت تا جامعه دوباره چنین جریانی را تولید كند. دوران نخست‌وزیری بازرگان از بهمن57 تا آبان 58 دوره سخت انقلاب در راستای ایجاد نهادهای سیاسی، برگزاری رفراندوم‌ها، تنش‌های نظامی در مرز و اختلافات داخلی در تهران بود كه در این زمینه دولت بازرگان توانست جو آرام نسبی را در كشور حاكم كند اما در مورد كردستان چندان موفقیتی نداشت. درباره روزهای آغازین نخست‌وزیری مهدی بازرگان با ابوالفضل بازرگان گفت‌وگو كردیم كه در ادامه مشروح آن را می‌خوانیم.

‌مهندس بازرگان پیش از انقلاب چه جایگاهی در حكومت بعدی برای خود تصور می‌كرد؟
یكی از ویژگی‌های برجسته مهندس بازرگان اعتقاد استوار او به اهمیت و ضرورت كار جمعی، بر پایه راهبرد و برنامه سنجیده و زمان‌بندی شده بود. او همه آرزو و تلاشش این بود كه یك نظام سیاسی ملی متكی به آرای مردم و قانونگرا (مشابه دولت دكتر مصدق) بر سر كار آید. برای او چندان مهم نبود كه چه نقشی در آن نظام یا دولت بر عهده شخص او گذارده شود. مصداق‌هایی از این تشكل‌گرایی را می‌توان در اهتمام و مشاركت مؤثر بازرگان در تشكیل نهادهای مدنی مانند مكتب تربیتی اجتماعی عملی (متاع)، انجمن‌های اسلامی مهندسین، پزشكان و معلمان، شركت‌های مهندسی و صنعتی یاد، ایرفو و سافیاد، شركت‌های «انتشار» و «انتشارات قلم» و تشكل‌های سیاسی مانند نهضت مقاومت ملی، جبهه ملی دوم، نهضت آزادی ایران، كمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر و جمعیت دفاع از آزادی و حاكمیت ملت یافت. او همان‌گونه كه دعوت و درخواست دكتر مصدق را برای تأسیس و مدیریت سازمان لوله‌كشی تهران، ریاست هیئت خلع ید از شركت نفت ایران و انگلیس و اداره شركت ملی نفت ایران پذیرا شد، آمادگی داشت كه هر گونه مسئولیتی را كه در حیطه تخصص و توانمندی او بود در یك دولت ملی و دموكراتیك برخاسته از انقلاب مردمی بپذیرد.
‌در چه فرایندی امام مهندس بازرگان را به‌عنوان نخست‌وزیر معرفی كرد؟
در بند «ب» ماده دو اساسنامه شورای انقلاب، «پیشنهاد رئیس دولت موقت به امام برای صدور حكم» جزء وظایف شورای انقلاب تعیین شده بود. جزئیات فرایند انتصاب مهندس بازرگان به نخست‌وزیری دولت موقت انقلاب اسلامی در جلد چهارم خاطرات دكتر ابراهیم یزدی آمده است كه چكیده آن را با كمی تغییر و افزودن توضیحاتی از سوی خودم (در داخل پرانتزها) در زیر عرضه می‌كنم. «از همان زمان كه برنامه سیاسی امام تصویب شد، از نظر رهبر فقید انقلاب و سایر شخصیت‌های روحانی و سیاسی، مهندس بازرگان گزینه مناسب برای نخست‌وزیری بود» (زیرا، با توجه به ماهیت اسلامی و ملی انقلاب، نامزد نخست‌وزیری می‌بایست مورد قبول و پشتیبانی روحانیان مبارز و فعالان سیاسی با گرایش‌های گوناگون و دارای كارنامه درخشان در مبارزه و مدیریت می‌بود) «اكثریت قاطع اعضای شورای انقلاب با این انتخاب موافق بودند ولی خود مرحوم بازرگان (بنابر منش ویژه او كه در بالا شرح داده شد) تمایلی نداشت» (و ترجیح می‌‌داد كه در یك فضای غیر التهابی و بدون تنش و فشار مسئولیت بپذیرد). «امام نگران بودند كه چه كسی را كه ازنظر صلاحیت‌های سیاسی و اخلاقی هم‌تراز مهندس بازرگان باشد معرفی كنند... و از من خواستند كه بازرگان را راضی به قبول مسئولیت كنم... مرحوم طالقانی (كه با روحیات روحانیان و مهندس بازرگان آشنایی داشت) بر این باور بود كه مهندس بازرگان، با روحیه منضبطی كه دارد، نمی‌تواند با روحانیان كار كند. اما من، با وجود موافق‌بودن با توصیفات و توضیحات ایشان، با توجه به اوضاع بسیار متلاطم نامطمئن ایران، كسی را مناسب‌تر و شایسته‌تر از بازرگان نمی‌دانستم. آقای طالقانی از من خواست كه به اتفاق بازرگان به دیدارش برویم ... در دیدار سه‌جانبه، پس از توضیحات طالقانی و من، طالقانی در نهایت به بازرگان توصیه اكید كرد كه همه شرایط همكاری‌اش را با شورای انقلاب و امام مطرح كند و اگر پذیرفتند، او مسئولیت را بپذیرد. پس از آن، به دیدار ایشان رفتم و آمادگی بازرگان را اطلاع دادم.... روز بعد، جلسه شورای انقلاب در مدرسه علوی و با حضور امام تشكیل شد و آقای طالقانی، رئیس شورا، تمایل شورا به نخست‌وزیری بازرگان را مطرح کرد كه مورد استقبال امام قرار گرفت ولی مهندس بازرگان برای پذیرش آن مهلت خواست... روز بعد، بازرگان ابتدا شرایط خود را بیان كرد و توضیح داد كه از من انتظار معجزه نداشته باشید. من با نظم و انضباط كار می‌كنم و به تغییرات تدریجی و گام‌به‌گام اعتقاد دارم. علاوه بر این، نباید در كارهای اجرائی از بالای سر دولت در همه كارها دخالت كنید... پس از سخنان آیت‌الله خمینی و چند نفر از اعضای شورا در تأیید بازرگان و اطمینان‌دادن به او، همه اعضای شورا، جز یك نفر، به نخست‌وزیری ایشان رأی دادند و ایشان ضمن تشكر از مهندس بازرگان... از آقای مطهری خواستند كه متن حكم را تنظیم كند. این حكم در روز بعد (1357.11.15) در یك كنفرانس مطبوعاتی در مدرسه علوی خوانده شد...». (در حكم انتصاب، مأموریت بازرگان تشكیل دولت موقت به‌منظور ترتیب‌دادن اداره امور مملكت و خصوصا انجام رفراندوم و رجوع به آرای عمومی ملت در باره تغییر نظام سیاسی كشور به جمهوری اسلامی و تشكیل مجلس مؤسسان ... جهت تصویب قانون اساسی جدید ذكر شده بود).
‌چه مذاكراتی بین مهندس بازرگان و امام در باره قبول نخست‌وزیری صورت گرفته بود؟
بنا بر آنچه در خاطرات زنده‌یاد دكتر یزدی آمده است، مهندس بازرگان در سفر به فرانسه، در اواخر مهرماه 57، دو دیدار با آیت‌الله خمینی داشتند كه در آنها، مهندس بازرگان، ضمن تشریح اوضاع در ایران برنامه سنگر به سنگر برای تغییر نظام سلطنتی به نظام جمهوری اسلامی را مطرح كردند كه مورد پذیرش امام قرار نگرفت، زیرا كند‌شدن آتش انقلاب را در زمانی كه رژیم پهلوی در حال سقوط بود، مانع پیروزی انقلاب می‌دانستند. درباره تشكیل شورای انقلاب نیز گفت‌وگو شد و امام از مهندس خواستند كه با همفكری با روحانیان مورد اعتماد رهبر انقلاب، فهرست اعضای پیشنهادی را تهیه كنند و بفرستند. ظاهرا به‌طور قطعی درباره نخست‌وزیری و تشكیل دولت گفت‌وگو نشده بود. نكته مهم درباره دیدارهای یاد‌شده این است كه معمولا شرط پذیرش افراد از سوی ایشان اعلام موضع ملاقات‌كننده درباره برنامه سیاسی و مواضع امام بود. این شرط از جمله درمورد دكتر سنجابی اجرا شد. درمورد آقای سیدجلال تهرانی، رئیس شورای سلطنت نیز اجازه دیدار پس از استعفای ایشان از شورا داده شد. درمورد مهندس بازرگان كه به دعوت آیت‌الله خمینی به پاریس رفتند، هیچ شرطی برای پذیرفتن ایشان تعیین نشده بود. البته، در پایان دیدارها، با توجه به اعتقاد مهندس بازرگان به تصمیم‌گیری دموكراتیك تشكیلاتی، ایشان اعلام نظر درباره برنامه و مواضع را موكول به بازگشت به ایران و تصمیم‌گیری در شورای مركزی نهضت آزادی كردند و این كار با صدور اعلامیه رسمی صورت گرفت.
‌كابینه بازرگان كه تماما از نیروهای نهضت آزادی بود، آیا یك نوع انحصارطلبی در قدرت را القا می‌كرد؟ چرا از گروه‌های دیگر در كابینه او حضور نداشتند؟
برخلاف نظر شما كه در گذشته از سوی دیگران هم گفته شده است، كابینه بازرگان (هیئت وزیران) تماما از نیروهای نهضت آزادی ایران و در راستای انحصارطلبی در قدرت نبود بلكه در آغاز تنها 25 درصد (‌یك‌چهارم) و پس از استعفای چند وزیر غیرنهضتی و جایگزین‌شدن آنان با اعضای نهضت آزادی، 55 درصد وزیران عضو نهضت آزادی ایران بودند. جزئیات در جدولی كه در زیر خواهد آمد ذكر شده است. در سخنرانی مورخ 60.11.22 مهندس بازرگان، به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب، ایشان توضیح داد كه چهار شرط زیر را برای گزینش وزیران به شورای انقلاب اعلام كرده است. 1- مسلمان عامل به فرایض 2-سابقه مبارزاتی مشخص و عدم همكاری سیاسی و تبلیغاتی با نظام شاهنشاهی 3- حسن شهرت، شایستگی اخلاقی و اجتماعی و پذیرش شخصی و اداری در وزارتخانه مربوط 4- سابقه و آشنایی و صلاحیت اداری و فنی در وظیفه ارجاعی. به بیان دیگر، مهندس بازرگان به نظر كسانی كه توصیه می‌‌كردند كه وزیران صرفا از میان افراد زندان‌رفته و رنج‌كشیده یا فعال در انقلاب انتخاب شوند، تسلیم نشده بود. البته او در گزینش وزیران از مشورت و راهنمایی صاحب‌نظران، اعضای شورای انقلاب و رهبر فقید انقلاب استفاده كرده بود.
‌به‌جز بازرگان با چه كسانی برای قبول نخست‌وزیری مذاكره شده بود؟
من در‌این‌باره اطلاعی ندارم ولی گمان نمی‌كنم كه از شخص دیگری درباره آمادگی او برای پذیرش سمت نخست‌وزیری سؤال شده بود. البته گزینه‌ای كه در آن زمان در‌باره‌اش صحبت می‌شد، این بود كه بختیار به دیدار آیت‏‌الله خمینی برود و استعفایش را از نخست‌وزیری در نظام شاهنشاهی اعلام كند و سپس از طرف رهبر فقید انقلاب مأمور تشكیل دولت موقت شود. رهبر انقلاب شرط پذیرش بختیار در فرانسه را استعفای او پیش از ترك ایران اعلام كردند و بختیار كه مطمئن بود به محض استعفا حمایت ارتش را از دست خواهد داد و چه‌بسا به‌عنوان یك شهروند عادی فاقد مقام رسمی حتی اجازه خروج از كشور را در آن شرایط نخواهد گرفت و از سوی دیگر، تضمینی برای انتصاب از طرف رهبر انقلاب به مقام نخست‌وزیری وجود نداشت، آن شرط را نپذیرفت و حاضر به ترك ایران نشد.
‌ آیا بازرگان در‌باره نخست‌وزیری دیدار و گفت‌وگویی با بختیار داشت؟
من دراین‌باره چیزی نشنیده و نخوانده‌ام. تا پیش از انتصاب بازرگان به نخست‌وزیری، ازآنجایی‌كه بختیار پست نخست‌وزیری در نظام شاهنشاهی را بدون تأیید جبهه ملی ایران پذیرفت و به همان علت از جبهه ملی اخراج شده بود، دلیلی برای دیدار بازرگان با او وجود نداشت. پس از دریافت حكم نخست‌وزیری دولت موقت انقلاب اسلامی، بازرگان در سخنرانی‌اش از بختیار خواست (یا اظهار امیدواری كرد) كه «بختیارِ لُر» «بختیارِ حُر» شود و با كناره‌گیری از مقامش راه را برای انتقال آرام قدرت به نظام سیاسی و دولت جدید باز كند، ولی بختیار دو دستی به صندلی صدارت چسبید و كناره‌گیری نكرد. البته مهندس امیرانتظام كه با وزیر بهداری دولت بختیار آشنایی داشت، از او خواسته بود بختیار را راضی به كناره‌گیری كند ولی آن تلاش هم نتیجه‌بخش نبود. سرانجام پس از اعلام بی‌طرفی ارتش و پیروزی انقلاب در 22 بهمن 57، بختیار كه جانش را در خطر می‌دید، دفتر نخست‌وزیری را با شتاب ترك كرد و پس از مدتی موفق شد كه از ایران بگریزد و به فرانسه برود.
‌ چرا بازرگان پس از نخست‌وزیری از صحنه سیاسی كشور حذف شد؟
پس از استعفا از نخست‌وزیری و با وجود تلاش عده‌ای برای حذف بازرگان و نهضت آزادی ایران از صحنه سیاسی كشور، بازرگان به‌هیچ‌وجه از صحنه سیاسی حذف نشد بلكه تا پایان عمر پربركتش بر تلاش‌های سیاسی (افزون بر فعالیت‌های دینی و اجتماعی) در راستای تحقق آرمان‌هایی كه برای سربلندی ایران و اعتلای اسلام در سر داشت، پای فشرد. نخست آنكه او به درخواست شورای انقلاب و تأیید رهبر انقلاب، عضویت در آن شورا را حفظ كرد. سپس در نخستین دوره مجلس شورای ملی (كه نام آن بعدا به مجلس شورای اسلامی تغییر یافت)، همراه با چندین نفر از اعضای برجسته نهضت آزادی ایران با رأی سنگین به نمایندگی مردم تهران در مجلس انتخاب شد و با وجود جفاهای طافت‌فرسای مخالفان آن سنگر را رها نكرد. او همچنین نامزد ریاست‌جمهوری در سال 1364 شد ولی با كمال شگفتی و تأسف، صلاحیتش تأیید نشد. بااین‌حال مهندس بازرگان هیچ‌گاه از تلاش و مبارزه برای روشنگری آرمان‌های مردم و ایجاد اصلاحات بنیادین دست نكشید و ناامید نشد و به‌عنوان یك منتقد خیرخواه به نقد قدرت و آگاهی‌بخشی به جامعه و توانمندسازی جامعه مدنی ادامه داد.
‌یك خاطره كمتر‌شنیده‌شده از بازرگان را تعریف كنید.
خاطره احتمالا شنیده‌نشده خاطره سخنرانی خداحافظی مهندس بازرگان در جمع مسئولان و كاركنان نهاد نخست‌وزیری پس از قبول استعفایش از سوی رهبر فقید انقلاب بود. بازرگان پس از تشكر و قدردانی از مسئولان و كاركنان آن نهاد به نقد عملكرد مجلس خبرگان قانون اساسی در تغییردادن اساسی پیش‌نویس تهیه‌‌شده به‌وسیله دولت موقت و مورد تأیید شورای انقلاب و رهبر فقید انقلاب و افزودن اصولی كه پیش‌تر مطرح نشده و مورد تأیید مردم قرار نگرفته بود، پرداخت و توصیه‌هایی برای آینده كرد. سخنان ایشان با شور و هیجان توأم با اشك و حسرت برخی از حاضران مواجه شد. امیدوارم كه نوار آن سخنرانی محفوظ مانده باشد و روزی منتشر شود.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها