دو برابر سرمایهگذاری توتال در دست رانتخواران
سعید ساویز. کارشناس نفت و انرژی
اخیرا یوسفیانملا نماینده مردم آمل و عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، از عدم شفافیت در تخصیص 9 میلیارد دلار از 11 میلیارد دلار ارز چهارهزارو 200 تومانی که معاون اول رئیسجمهور برای کنترل بازار و کاهش نرخ ارز اختصاص داده بود، خبر داد.
در رسانههای مجازی آمده است که برج خلیفه با تمام متعلقاتش هزارو 200 میلیارد دلار هزینه داشته و با این پول میتوان هفت برج خلیفه ساخت یا بودجه کشور تاجیکستان در سال 2017 تنها هفت میلیارد دلار بوده است.
به شرط صحت، این مثالها برای اقتصاد ایران ملموس نیست و شاید درک قدرت و حجم 9 میلیارد دلار اندکی با این مثالها برای مردم در ایران غیرمحسوس باشد. در مقام یک کارشناس نفت و گاز و انرژی، مقایسهای در غالب هزینهها و بودجههای رایج در صنعت نفت و انرژی با مقدار ارز غیرشفاف ممکن است کمک شایانی به لمس قدرت 9 میلیارد دلار کند.
شاید کمتر کسی در صنعت نفت داستان قرارداد IPC با توتال برای توسعه فاز 11 را نشنیده باشد. جالب است بدانید که تمام سرمایهای که قرار بود برای توسعه فاز 11 به همراه کمپرسورها از سوی کنسرسیوم سرمایهگذاری شود، پنج میلیارد دلار بود؛ به بیان ساده با 9 میلیارد دلار تقریبا میتوان دو فاز در پارس جنوبی را با نصب کمپرسور توسعه داد.
در جلسه استیضاح اخیر وزیر نفت، بیژن زنگنه از بدهی سههزارمیلیاردتومانی وزارت نفت یاد کرد که شرایط را برای این وزارتخانه بسیار سخت کرده و عدم پرداخت این مطالبات به شرکتهای داخلی باعث رکود در صنعت نفت و تعطیلی بسیاری از کسبوکارهای تخصصی کوچک و متوسط در نفت شده و این خود به مفهوم بیکاری هزاران نفر در کشور است. همه این بدهی اگر به صورت ارز دولتی به پیمانکاران داخلی پرداخت شود، کمتر از یک میلیارد دلار خواهد شد.
تمام سهم شرکت ملی نفت ایران از فروش نفت در سال 2017 چیزی حدود ششهزارو 200 میلیارد دلار است؛ یعنی 0.68 درصد ارز تخصیصدادهشده غیرشفاف؛ پرواضح است که تزریق این حجم از ارز به صنعت نفت انقلابی در اصلیترین بخش اقتصاد ایران بهوجود ميآورد.
اما بیاییم اندکی اجرائیتر به این مقدار دلار بنگریم؛ برای مثال ساخت یک شناور پالایشگاهی نفت یا الانجی فوقپیشرفته با ظرفیت ذخیره یک میلیون بشکه نفت یا میعانات گازی، بسته به خصوصیات سیال بین 350 تا 500 میلیون دلار هزینه دارد. با 9 میلیارد دلار میتوان بیش از 18 فروند از این شناورهای عظیمالجثه ساخت. توضیح اینکه در خاورمیانه درحالحاضر تنها یک عدد شناور پالایشگاهی نفت وجود دارد که متعلق به وزارت نفت ایران است و پالایشگاههای شناور گازی و الانجی نیز تنها در اختیار قطر است.
کشور ما کشوری خشک و نیمهبیابانی است که تغییرات اقلیمی به شدت زندگی مردم نواحی مختلف آن را تهدید میکند. خشکسالی، بیآبی و فرونشست زمین میرود که باعث مهاجرتهای بزرگ و خالی از سکنه شدن بخشهای مختلفی از ایران شود؛ در این میان مناطق جنوبی خصوصا در سیستانوبلوچستان و خوزستان و بوشهر چنان از بیآبی رنج میبرند که گاه باعث مختلشدن زندگی روزمره مردم شده است.
برای تهیه 250 میلیون مترمکعب آب شرب استاندارد از آب شور دریا در سال، یک میلیارد دلار هزینه سرمایهای نیاز است. 9 میلیارد دلار یعنی دوهزارو 250 میلیون مترمکعب در سال آب تصفیهشده از دریا اگرچه در صورت تخصیص چنین اعتباری به لحاظ بخشی از ملاحظات زیستمحیطی چون افزایش شوری آب دریا و افزایش فلزاتی چون روی و سرب شیرینسازی در این سطح منطقی نیست، اما این اعداد و ارقام تنها برای مقایسه بزرگی ثروتی بیان شده که عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس معتقد است شفافیتی در تخصیصش وجود ندارد. در پایان باید یادآوری شود که منبع تأمین این ارز چیزی جز فروش نفت و گاز یا محصولات پتروشیمی نیست که جملگی حاصل تلاش وزارت نفت و شرکتهای فعال دولتی و خصوصی فعال در این حوزه است، اما در زمانی که صنعت نفت خود بیش از هر زمانی محتاج سرمایه بهدستآورده از دسترنج خود است، این مبالغ غیرقابلباور به صورتهای مختلف با کمترین شفافیت در بازار ایران محو میشود.
اخیرا یوسفیانملا نماینده مردم آمل و عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، از عدم شفافیت در تخصیص 9 میلیارد دلار از 11 میلیارد دلار ارز چهارهزارو 200 تومانی که معاون اول رئیسجمهور برای کنترل بازار و کاهش نرخ ارز اختصاص داده بود، خبر داد.
در رسانههای مجازی آمده است که برج خلیفه با تمام متعلقاتش هزارو 200 میلیارد دلار هزینه داشته و با این پول میتوان هفت برج خلیفه ساخت یا بودجه کشور تاجیکستان در سال 2017 تنها هفت میلیارد دلار بوده است.
به شرط صحت، این مثالها برای اقتصاد ایران ملموس نیست و شاید درک قدرت و حجم 9 میلیارد دلار اندکی با این مثالها برای مردم در ایران غیرمحسوس باشد. در مقام یک کارشناس نفت و گاز و انرژی، مقایسهای در غالب هزینهها و بودجههای رایج در صنعت نفت و انرژی با مقدار ارز غیرشفاف ممکن است کمک شایانی به لمس قدرت 9 میلیارد دلار کند.
شاید کمتر کسی در صنعت نفت داستان قرارداد IPC با توتال برای توسعه فاز 11 را نشنیده باشد. جالب است بدانید که تمام سرمایهای که قرار بود برای توسعه فاز 11 به همراه کمپرسورها از سوی کنسرسیوم سرمایهگذاری شود، پنج میلیارد دلار بود؛ به بیان ساده با 9 میلیارد دلار تقریبا میتوان دو فاز در پارس جنوبی را با نصب کمپرسور توسعه داد.
در جلسه استیضاح اخیر وزیر نفت، بیژن زنگنه از بدهی سههزارمیلیاردتومانی وزارت نفت یاد کرد که شرایط را برای این وزارتخانه بسیار سخت کرده و عدم پرداخت این مطالبات به شرکتهای داخلی باعث رکود در صنعت نفت و تعطیلی بسیاری از کسبوکارهای تخصصی کوچک و متوسط در نفت شده و این خود به مفهوم بیکاری هزاران نفر در کشور است. همه این بدهی اگر به صورت ارز دولتی به پیمانکاران داخلی پرداخت شود، کمتر از یک میلیارد دلار خواهد شد.
تمام سهم شرکت ملی نفت ایران از فروش نفت در سال 2017 چیزی حدود ششهزارو 200 میلیارد دلار است؛ یعنی 0.68 درصد ارز تخصیصدادهشده غیرشفاف؛ پرواضح است که تزریق این حجم از ارز به صنعت نفت انقلابی در اصلیترین بخش اقتصاد ایران بهوجود ميآورد.
اما بیاییم اندکی اجرائیتر به این مقدار دلار بنگریم؛ برای مثال ساخت یک شناور پالایشگاهی نفت یا الانجی فوقپیشرفته با ظرفیت ذخیره یک میلیون بشکه نفت یا میعانات گازی، بسته به خصوصیات سیال بین 350 تا 500 میلیون دلار هزینه دارد. با 9 میلیارد دلار میتوان بیش از 18 فروند از این شناورهای عظیمالجثه ساخت. توضیح اینکه در خاورمیانه درحالحاضر تنها یک عدد شناور پالایشگاهی نفت وجود دارد که متعلق به وزارت نفت ایران است و پالایشگاههای شناور گازی و الانجی نیز تنها در اختیار قطر است.
کشور ما کشوری خشک و نیمهبیابانی است که تغییرات اقلیمی به شدت زندگی مردم نواحی مختلف آن را تهدید میکند. خشکسالی، بیآبی و فرونشست زمین میرود که باعث مهاجرتهای بزرگ و خالی از سکنه شدن بخشهای مختلفی از ایران شود؛ در این میان مناطق جنوبی خصوصا در سیستانوبلوچستان و خوزستان و بوشهر چنان از بیآبی رنج میبرند که گاه باعث مختلشدن زندگی روزمره مردم شده است.
برای تهیه 250 میلیون مترمکعب آب شرب استاندارد از آب شور دریا در سال، یک میلیارد دلار هزینه سرمایهای نیاز است. 9 میلیارد دلار یعنی دوهزارو 250 میلیون مترمکعب در سال آب تصفیهشده از دریا اگرچه در صورت تخصیص چنین اعتباری به لحاظ بخشی از ملاحظات زیستمحیطی چون افزایش شوری آب دریا و افزایش فلزاتی چون روی و سرب شیرینسازی در این سطح منطقی نیست، اما این اعداد و ارقام تنها برای مقایسه بزرگی ثروتی بیان شده که عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس معتقد است شفافیتی در تخصیصش وجود ندارد. در پایان باید یادآوری شود که منبع تأمین این ارز چیزی جز فروش نفت و گاز یا محصولات پتروشیمی نیست که جملگی حاصل تلاش وزارت نفت و شرکتهای فعال دولتی و خصوصی فعال در این حوزه است، اما در زمانی که صنعت نفت خود بیش از هر زمانی محتاج سرمایه بهدستآورده از دسترنج خود است، این مبالغ غیرقابلباور به صورتهای مختلف با کمترین شفافیت در بازار ایران محو میشود.