اشرفي از برنامههاي خود برای معاونت میگوید
گفتوگو با اولين معاون زن در شهرداري تهران
گروه جامعه: خبر اوليهاي که درباره آن منتشر شد اين بود: «با حکم شهردار تهران، «سکينه اشرفي» معاون برنامهريزي، توسعه شهري و امور شوراي شهرداري تهران شد. اشرفي پيش از اين معاون هماهنگي امور اقتصادي و توسعه منابع استانداري سيستانوبلوچستان بود». جز همين يک خط خبري که هفته گذشته منتشر شد، اطلاعات چنداني پيرامون او وجود نداشت، به همين دليل براي خيليها سؤال پيش آمده بود كه او چه تخصص و دانش و سابقهاي دارد. ما در گروه جامعه «شرق» براي يافتن پاسخ همين پرسشها به سراغ خودش رفتيم تا از تحصيلات و سوابق و تجاربش بگويد. پاسخهاي خانم اشرفي به پرسشهاي «شرق» حکايت از آن دارد که او اگرچه اولين معاون زن تاريخ شهرداري در تهران است اما به غير از اين با توجه به دانش و تجربهاي که دارد، به نظر يکي از بهترين انتخابها براي سمتي به اهميت معاونت برنامهريزي، توسعه شهري و امور شوراي شهرداري تهران است؛ چراکه او هم تحصيلات و هم همه تجارب کارياش از ابتدا تا همين اواخر به صورت مستقيم مرتبط با موضوعات برنامهريزي، توسعه و مديريت بوده است.
سکينه اشرفي در معرفي خودش اينطور ميگويد: «من 47ساله و متولد تهرانم و در محلات شرقي تهران به دنيا آمدهام و همانجا هم بزرگ شدهام. دوره ليسانس را در دانشگاه شهيد بهشتي در رشته اقتصاد نظري گذراندم و ورودي سال 70 بودم. سال 74 در رشته توسعه اقتصادي و برنامهريزي دانشگاه الزهرا قبول شدم و سال 77 فارغالتحصيل شدم. بعد از آن وارد بازار کار شدم و به سبب رشته تخصصيام، در ادارات دولتي کار کردم، در سال 81، در آزمون استخدامي سازمان برنامه و بودجه شرکت کردم و با توجه به رشته تحصيلي و آزموني که شرکت کردم در سازمان پذيرفته شدم. البته در ابتداي کار به علت مأموريت همسرم در سازمان برنامه استان زنجان مشغول به خدمت شدم و آنجا در گروه آمايش و برنامهريزي منطقهاي مشغول بودم و تقريبا مصادف با گزارش عملکرد برنامه سوم و ارائه برنامه چهارم و مراحل تدوين آن به مجلس شوراي اسلامي در آن زمان بود که وارد سازمان برنامه شدم و از سال 85 هم به صورت خاص به سازمان مديريت و برنامهريزي که با اين اسم در آن زمان مطرح بود، وارد شدم. در مدت کارم هم در حوزههاي مختلف در سازمان برنامه و بودجه کشور کار کردم. در ابتدا در حوزه صنايع و معادن و به
صورت مشخص با معاون توليدي وقت آن زمان کار ميکردم. بعد از چند سال که به سازمان کشوري آمدم، در دفتر اقتصاد کلان سازمان برنامه مشغول شدم که مصادف با تدوين برنامه پنجم بود، من مسئوليت تدوين فصل سوم مستندات برنامه پنجم را که رشد توليد و سرمايهگذاري بود برعهده داشتم و ديگر امور از تدوين برنامه و شرکت در کميسيونهاي تخصصي مجلس براي تدوين برنامه را برعهده داشتم».
او در ادامه ميافزايد: «بعد از تغيير و تحولاتي که در دولت نهم و دهم در سازمان برنامه به وجود آمد و اسم سازمان تغيير کرد و دفاتر سازمان دچار ريزش و رويش شد، من اولين فردي بودم که با توجه به سوابق منطقهاي که داشتم، وقتي دفتر توسعه منطقه سازمان تشکيل شد، در آن مشغول به خدمت شدم. از سال 90 هم کارويژه من در اين دفتر بحث ارائه و تدوين برنامههاي توسعهاي مناطق کمترتوسعهيافته بود که براي اين کار تقريبا هفت منطقه فراتر از استان شناسايي شده بود تا به صورت ويژه برنامه توسعه منطقهاي براي آنها تدوين شود. به همين دليل من از سال 90 با هدف مشاهده حضوري و مباحث ميداني قبل از تدوين برنامه، به مناطق محروم کشور رفتوآمدهاي مستمري داشتم و تقريبا همين رفتوآمدها باعث شد مناطق مختلفي را ببينم و روي منطقه سيستانوبلوچستان به صورت ويژه کار کردم. از سال 92 نيز در دولت يازدهم به اين منطقه رفتوآمدم افزايش پيدا کرد و به همين دليل سه سال قبل از اينکه به عنوان معاون استاندار سيستانوبلوچستان انتخاب شوم، تقريبا تمام شهرستانها و برخي مناطق روستاهاي اين استان را ديده و به مسائل آنها آشنا بودم. بهخصوص از ابتداي دولت يازدهم با توجه به
عزم دولت براي توسعه اين مناطق به صورت خاص به اين مناطق توجه ميشد و توانستم رديفهاي بودجهاي خاصي را براي آنها تأمين کنم».
سکينه اشرفي در رابطه با تجارب خود در زمينه تدوين برنامه ششم نيز اينطور به «شرق» ميگويد: «در همين حين بحث تدوين برنامه ششم نيز پيش آمد و من به صورت مستقيم با توجه به اينکه مسئوليت معاونت برنامهريزي مجددا با دکتر دژپسند بود، در تدوين برنامه ششم دبير اقتصادي کارگروه توسعه روستايي و مناطق کمبرخوردار کشور شدم و بعد از تدوين برنامه در انتهاي سال 95 بنا بر پيشنهاد استاندار وقت سيستانوبلوچستان با توجه به شناختي که از من به وجود آمده بود و پيشينه سازمان برنامه و بودجهام، به عنوان معاون اقتصادي و توسعه منابع استان سيستانوبلوچستان معرفي شدم و به آن منطقه رفتم. شناختم از منطقه کمکي براي من بود و همينطور عزم دولت و استاندار باعث شد کارهايي را پيش ببريم. در همين شرايط توانستم در تأمين اعتبارات و نقش توسعهاي که براي مناطق مختلف استان در نظر گرفته شده بود، سهمي داشته باشم، طي حضورم کارهايي انجام شد که از قبل شروع شده بود و ما تلاش در تسريع انجام آن داشتيم. مهمتر از همه چيزهايي که در دستور کار قرار داشت، توسعه منطقهاي و بحث توانمندسازي جوامع محلي بود و به صورت خاص با توجه به طرحهاي اشتغال، ساختار ويژهاي را
براي استان در نظر گرفتيم و با حضور نهادهاي غيردولتي و خيريه مواجه شديم که تمايل داشتند در توسعه جوامع محلي نقش داشته باشند. اين حضور بسيار مؤثر بود و توانستيم در کارهايي که جزيرهاي انجام ميشد، يک شبکه منسجم ايجاد کنيم».
معاون شهرداری تهران همچنین در رابطه با آشنایی خود با آقای شهردار نیز اینطور توضیح داد: «بعد از اتمام مأموریت یکسالهام به تهران برگشتم. آشنایی خاصی با آقای افشانی نداشتم. زمانی که من در حال خدمت در سیستانوبلوچستان بودم، ایشان معاون وزیر کشور بودند و ارتباط خاصی با ایشان وجود نداشت، ولی با بازدیدهای آقای افشانی در استان، با کارهای من آشنا بودند و به نظر من انتخاب صرفا بر اساس رزومه تخصصیای که به دستشان رسیده بود انجام شده است، چون ما هیچ آشنایی حزبی یا قومیتی با یکدیگر نداشتیم».
اشرفی در پاسخ به این سؤال که چقدر دولت یازدهم و همچنین شورای پنجم و شهرداری را در بهکارگیری زنان موفق میدانید و چقدر تخصیص سهمیه برای بهکارگیری زنان در شغلهای مدیریتی مهم است نیز گفت: «اینکه دولت و شهرداری جدید در بهکارگیری زنان موفق بوده است نیاز به تحقیق و پیمایش دارد که من انجام ندادم و تحقیقی را هم که دیگران انجام داده باشند، مطالعه نکردم، ولی شاید یکی از راههای تشخیص موفقیت یا عدم موفقیت این باشد که بررسی کنیم آیا تخصیص سهمی که برای مدیران زن در نظر گرفته شده بود انجام شده یا نه و مسلم است که به این سهم نرسیدهایم و حداقل شعار دولت دراختیارقراردادن بسیاری از مناصب به زنان اتفاق نیفتاده. البته این نکته را باید بگویم که چه در زمان مدیریت در استان سیستانوبلوچستان و چه در زمان کار در سازمان برنامهوبودجه زنانی بسیار موفق را دیدم که دیده نشدند و این سقف شیشهای را حس کردم که همیشه وجود داشته و الان هم وجود دارد. اینکه سهمیهای برای زنان باید در نظر گرفته شود یا نشود را باید در یک نکته جستوجو کرد. زنان به دلیل عدم پشتیبانی شبکهای نیاز به تخصیص سهمیه دارند. وقتی یک منصب مدیریتی خالی میشود، شبکهای
از مردان وجود دارد که افراد مختلفی را در نظر دارند و به صورت مداوم این افراد را برای تصدی مناصب معرفی میکنند. عدم شناخت از قابلیت زنان و اینکه چنین فرصتی برای زنان هرگز وجود نداشته که بتوانند در پستهای مدیریتی خود را نشان دهند، بنابراین در ذهن افراد هم این مهم نقش نمیبندد که زنان بهعنوان یک مدیر میتوانند این مناصب خالی را پر کنند. شاید این سهم 30 درصدی برای مدیریت زنان که طرح شده است باعث شود که زنان موفق و متخصص مورد توجه قرار بگیرند. شما سری به سازمان برنامهوبودجه، بهخصوص در سازمان تدوین بودجه بزنید و ببینید افراد تصمیمساز و تأثیرگذار اکثرا خانمها هستند، ولی در لایه دیگر، افراد تصمیمگیر مدیر و سیاستگذار همه مرد هستند. وقتی که سوابق آنها را نگاه میکنید میبينيد که خیلی هم متفاوت از زنان نیست، اما به دلیل سقف شیشهای زنان مورد توجه قرار نگرفتند. آقای افشانی، وقتی اسم و کارکرد من را شنیده، ولی رزومه من را ندیده بودند، خودشان گفتند «فکرش را نمیکردند چنین رزومهای داشته و چنین سطح کارشناسی را در دورههای مختلف گذرانده باشم».
اشرفی در ادامه تأکید میکند: «اکثر زنانی که توانستند بهخاطر رزومه تخصصی به مناصبی دست پیدا كنند، قطعا ارتقای شغلی خود را از پایین طی کردهاند؛ یعنی اینطور نبوده که یکمرتبه و بدون رزومه شغلی به مشاغل بالا دست پیدا کنند. من هم این پلهها را یکییکی طی کردم و با توجه به اینکه بعد از فراغت از تحصیل مشغول به کار شدم، خیلی فردی نبودم که در احزاب سیاسی فعالیت خاصی داشته باشم و بنا بر این حزبیبودن کارکردم در نظر گرفته شوم، اما به دلیل اشتغال و درس و داشتن مسئولیت خانه فرصت فعالیت حزبی نداشتم. بحث من این است که زنان بسیاری وجود دارند و شاید این سهم 30 درصدی باعث ساختارشکنی در انتخاب این زنان شود. البته در انتخاب این زنان هم بسیار مهم است که واقعا ایمان داشته باشند یک زن میتواند در مشاغلی که مردانه شمرده میشود فعالیت کند». اشرفی همچنین درباره برنامه سوم که حجتالله میرزایی به شورای شهر ارائه کرده نیز تأکید کرد: «من دو روز است که وارد شهرداری شدهام، البته فرصت را از دست ندادهام، برنامه را به طور کامل خواندم و همچنین از نظامنامه تدوینشده تا مراحلی که برای تدوین این برنامه و افرادی که در تدوین آن نقش
داشتهاند، مورد مطالعه قرار گرفته است. نقدهایی هم که به برنامه شده است، مورد شناسایی قرار دادهام. در هفته حتما برنامهای با دبیران کارگروههای تخصصی و تدوینکنندگان برنامه خواهم داشت. برنامه تقریبا زمانبندی شده و با اعضای محترم شورا نیز درباره برنامه گفتوگو کردهام. به نظر میرسد ساختارهایی که برای تدوین برنامه شکل گرفته مشکلی نداشتهاند و من هم اگر جای آقای دکتر میرزایی بودم که از ایشان و تیم تخصصیشان تشکر میکنم، همین روند را طی میکردم. مراحل تدوین برنامه به درستی طی شده. البته شاید تلفیق برنامه از نظر شکلی اشکالاتی دارد، چون ظاهرا مهلت چندروزهای را برای ستاد تدوین در نظر گرفته بود و همین مهلت کوتاه زمانی شاید باعث شده که برای برنامه مشکلات شکلی به وجود آمده باشد، بههرحال خود آقای دکتر میرزایی هم اگر بودند برنامه را حتما به لحاظ شکلی مورد بازبینی مجدد قرار میدادند که چیز عجیبی نیست و همیشه این موارد پیش میآید. انتقادها، همیشه وجود دارد و بههرحال من خودم را ملزم میدانم از این برنامه دفاع كنم. این برنامه نسبت به برنامه دوم تغییر رویکردهایی داشته و یکسری از انتقادات دلیلش همین تغییرات بوده و
برایشان ناملموس بوده است. با توجه به تیم تخصصیای که روی این برنامه کار کرده، تمام تلاش ما این است که همین برنامه در شورا پیش برود. البته هر تصمیمی که شورا بگیرد، برای ارتقای برنامه حتما اجرا میکنیم و بعد نوبت پیشبینی بحث بودجه است و با توجه به شرایطی که در کشور و تهران بهعنوان پایتخت از لحاظ تأمین منابع ملی حاکم است، احتمال دارد تا هفته آینده برای بحث بودجه کمیته تخصصی تشکیل دهیم».
سؤال آخری که از اشرفی پرسیدیم با این پسوند بود که میتوانید جواب ندهید. از او سؤال کردیم، زمانی که آقای افشانی از شما دعوت به کار کرد، زمزمههای رفتنشان بلند شده بود و حالا این زمزمهها جدیتر شده. چقدر ورود به شهرداری را در این مقطع درست میدانید؟ با توجه به اینکه ممکن است با تغییر شهردار معاونان نیز تغییر کنند، چقدر این تغییرات به نفع تهران است؟ اشرفی به این پرسشها اینطور پاسخ گفت: «من از دوستان آقای میرزایی هستم. این را به آقای دکتر هم گفتهام... گلهای از سمت اصلاحطلبان نیز وجود دارد که اصلا چرا این پست را قبول کردم؟ بالاخره بعد از رفتن آقای افشانی یک نفر باید در این پست بنشیند. من این مسئولیت را وقتی قبول کردم که به طور صددرصد به من گفته شده بود آقای میرزایی رفته است، نهاینکه رفتنی است... این دو جمله با یکدیگر خیلی متفاوت است... حتی پیشنهاد خود من این بود که این اتفاق نیفتد و رفتن آقای میرزایی منتفی شود. من هم اعلام آمادگی کردم که بهعنوان کارشناس با آقای میرزایی کار کنم، چون من وقتی از سیستانوبلوچستان برگشتم خود آقای میرزایی ابراز تمایل کردند که من با مجموعه ایشان همکاری کنم، اما در آن زمان
یکسری کارهای اداری با مشکل مواجه شده بود و تا چندماه نمیتوانستم مأمور به دستگاه دیگری شوم و این وقفه ایجاد شد که همکاری کنیم. به آقای افشانی گفتم مشکلم حل و فضا برای فعالیتم ایجاد شده و من میتوانم فعالیتم را با آقای میرزایی آغاز کنم، اما بحث این بود که زمانی من این پست را پذیرفتم که قرار شده بود آقای میرزایی برود و رفتنشان محرز شده بود. از طرفی از هفته گذشته تا این شنبه تغییرات زیادی اتفاق افتاده و بحث ماندن یا رفتن شهردار جدیتر شده؛ صحبت با من حتی قبل از جلسه هماندیشی با مجلس انجام شده بود، اما آن چیزی که من خودم به آن اذعان دارم این است که همیشه در مسئولیتهایم خیلی به طول عمر مسئولیتم کار نداشتهام و بیشتر به عرض عمر مسئولیت توجه داشتهام و از روز اول تمام تلاشم را برای انجام کار میگذارم و تا لحظهای که مأموریتم خاتمه پیدا کند یا کنار گذاشته شوم، کار میکنم. من بنا بر رزومه تخصصیام انتخاب شدهام. نه در حزب شهردار بودم، نه در طایفه شهردار، بنابراین هر فرد دیگری هم که در این مسئولیت باشد، باید در شرایط و ویژگیهایی که برای معاونت برنامهریزی در نظر میگیرد، یکی از شرایط را تخصص بگذارد. اگر این
موضوع قرار نگرفت، هرموقع تغییراتی صورت بگیرد، تابع تصمیمات مدیریت عالی شهرداری هستم».
گروه جامعه: خبر اوليهاي که درباره آن منتشر شد اين بود: «با حکم شهردار تهران، «سکينه اشرفي» معاون برنامهريزي، توسعه شهري و امور شوراي شهرداري تهران شد. اشرفي پيش از اين معاون هماهنگي امور اقتصادي و توسعه منابع استانداري سيستانوبلوچستان بود». جز همين يک خط خبري که هفته گذشته منتشر شد، اطلاعات چنداني پيرامون او وجود نداشت، به همين دليل براي خيليها سؤال پيش آمده بود كه او چه تخصص و دانش و سابقهاي دارد. ما در گروه جامعه «شرق» براي يافتن پاسخ همين پرسشها به سراغ خودش رفتيم تا از تحصيلات و سوابق و تجاربش بگويد. پاسخهاي خانم اشرفي به پرسشهاي «شرق» حکايت از آن دارد که او اگرچه اولين معاون زن تاريخ شهرداري در تهران است اما به غير از اين با توجه به دانش و تجربهاي که دارد، به نظر يکي از بهترين انتخابها براي سمتي به اهميت معاونت برنامهريزي، توسعه شهري و امور شوراي شهرداري تهران است؛ چراکه او هم تحصيلات و هم همه تجارب کارياش از ابتدا تا همين اواخر به صورت مستقيم مرتبط با موضوعات برنامهريزي، توسعه و مديريت بوده است.
سکينه اشرفي در معرفي خودش اينطور ميگويد: «من 47ساله و متولد تهرانم و در محلات شرقي تهران به دنيا آمدهام و همانجا هم بزرگ شدهام. دوره ليسانس را در دانشگاه شهيد بهشتي در رشته اقتصاد نظري گذراندم و ورودي سال 70 بودم. سال 74 در رشته توسعه اقتصادي و برنامهريزي دانشگاه الزهرا قبول شدم و سال 77 فارغالتحصيل شدم. بعد از آن وارد بازار کار شدم و به سبب رشته تخصصيام، در ادارات دولتي کار کردم، در سال 81، در آزمون استخدامي سازمان برنامه و بودجه شرکت کردم و با توجه به رشته تحصيلي و آزموني که شرکت کردم در سازمان پذيرفته شدم. البته در ابتداي کار به علت مأموريت همسرم در سازمان برنامه استان زنجان مشغول به خدمت شدم و آنجا در گروه آمايش و برنامهريزي منطقهاي مشغول بودم و تقريبا مصادف با گزارش عملکرد برنامه سوم و ارائه برنامه چهارم و مراحل تدوين آن به مجلس شوراي اسلامي در آن زمان بود که وارد سازمان برنامه شدم و از سال 85 هم به صورت خاص به سازمان مديريت و برنامهريزي که با اين اسم در آن زمان مطرح بود، وارد شدم. در مدت کارم هم در حوزههاي مختلف در سازمان برنامه و بودجه کشور کار کردم. در ابتدا در حوزه صنايع و معادن و به
صورت مشخص با معاون توليدي وقت آن زمان کار ميکردم. بعد از چند سال که به سازمان کشوري آمدم، در دفتر اقتصاد کلان سازمان برنامه مشغول شدم که مصادف با تدوين برنامه پنجم بود، من مسئوليت تدوين فصل سوم مستندات برنامه پنجم را که رشد توليد و سرمايهگذاري بود برعهده داشتم و ديگر امور از تدوين برنامه و شرکت در کميسيونهاي تخصصي مجلس براي تدوين برنامه را برعهده داشتم».
او در ادامه ميافزايد: «بعد از تغيير و تحولاتي که در دولت نهم و دهم در سازمان برنامه به وجود آمد و اسم سازمان تغيير کرد و دفاتر سازمان دچار ريزش و رويش شد، من اولين فردي بودم که با توجه به سوابق منطقهاي که داشتم، وقتي دفتر توسعه منطقه سازمان تشکيل شد، در آن مشغول به خدمت شدم. از سال 90 هم کارويژه من در اين دفتر بحث ارائه و تدوين برنامههاي توسعهاي مناطق کمترتوسعهيافته بود که براي اين کار تقريبا هفت منطقه فراتر از استان شناسايي شده بود تا به صورت ويژه برنامه توسعه منطقهاي براي آنها تدوين شود. به همين دليل من از سال 90 با هدف مشاهده حضوري و مباحث ميداني قبل از تدوين برنامه، به مناطق محروم کشور رفتوآمدهاي مستمري داشتم و تقريبا همين رفتوآمدها باعث شد مناطق مختلفي را ببينم و روي منطقه سيستانوبلوچستان به صورت ويژه کار کردم. از سال 92 نيز در دولت يازدهم به اين منطقه رفتوآمدم افزايش پيدا کرد و به همين دليل سه سال قبل از اينکه به عنوان معاون استاندار سيستانوبلوچستان انتخاب شوم، تقريبا تمام شهرستانها و برخي مناطق روستاهاي اين استان را ديده و به مسائل آنها آشنا بودم. بهخصوص از ابتداي دولت يازدهم با توجه به
عزم دولت براي توسعه اين مناطق به صورت خاص به اين مناطق توجه ميشد و توانستم رديفهاي بودجهاي خاصي را براي آنها تأمين کنم».
سکينه اشرفي در رابطه با تجارب خود در زمينه تدوين برنامه ششم نيز اينطور به «شرق» ميگويد: «در همين حين بحث تدوين برنامه ششم نيز پيش آمد و من به صورت مستقيم با توجه به اينکه مسئوليت معاونت برنامهريزي مجددا با دکتر دژپسند بود، در تدوين برنامه ششم دبير اقتصادي کارگروه توسعه روستايي و مناطق کمبرخوردار کشور شدم و بعد از تدوين برنامه در انتهاي سال 95 بنا بر پيشنهاد استاندار وقت سيستانوبلوچستان با توجه به شناختي که از من به وجود آمده بود و پيشينه سازمان برنامه و بودجهام، به عنوان معاون اقتصادي و توسعه منابع استان سيستانوبلوچستان معرفي شدم و به آن منطقه رفتم. شناختم از منطقه کمکي براي من بود و همينطور عزم دولت و استاندار باعث شد کارهايي را پيش ببريم. در همين شرايط توانستم در تأمين اعتبارات و نقش توسعهاي که براي مناطق مختلف استان در نظر گرفته شده بود، سهمي داشته باشم، طي حضورم کارهايي انجام شد که از قبل شروع شده بود و ما تلاش در تسريع انجام آن داشتيم. مهمتر از همه چيزهايي که در دستور کار قرار داشت، توسعه منطقهاي و بحث توانمندسازي جوامع محلي بود و به صورت خاص با توجه به طرحهاي اشتغال، ساختار ويژهاي را
براي استان در نظر گرفتيم و با حضور نهادهاي غيردولتي و خيريه مواجه شديم که تمايل داشتند در توسعه جوامع محلي نقش داشته باشند. اين حضور بسيار مؤثر بود و توانستيم در کارهايي که جزيرهاي انجام ميشد، يک شبکه منسجم ايجاد کنيم».
معاون شهرداری تهران همچنین در رابطه با آشنایی خود با آقای شهردار نیز اینطور توضیح داد: «بعد از اتمام مأموریت یکسالهام به تهران برگشتم. آشنایی خاصی با آقای افشانی نداشتم. زمانی که من در حال خدمت در سیستانوبلوچستان بودم، ایشان معاون وزیر کشور بودند و ارتباط خاصی با ایشان وجود نداشت، ولی با بازدیدهای آقای افشانی در استان، با کارهای من آشنا بودند و به نظر من انتخاب صرفا بر اساس رزومه تخصصیای که به دستشان رسیده بود انجام شده است، چون ما هیچ آشنایی حزبی یا قومیتی با یکدیگر نداشتیم».
اشرفی در پاسخ به این سؤال که چقدر دولت یازدهم و همچنین شورای پنجم و شهرداری را در بهکارگیری زنان موفق میدانید و چقدر تخصیص سهمیه برای بهکارگیری زنان در شغلهای مدیریتی مهم است نیز گفت: «اینکه دولت و شهرداری جدید در بهکارگیری زنان موفق بوده است نیاز به تحقیق و پیمایش دارد که من انجام ندادم و تحقیقی را هم که دیگران انجام داده باشند، مطالعه نکردم، ولی شاید یکی از راههای تشخیص موفقیت یا عدم موفقیت این باشد که بررسی کنیم آیا تخصیص سهمی که برای مدیران زن در نظر گرفته شده بود انجام شده یا نه و مسلم است که به این سهم نرسیدهایم و حداقل شعار دولت دراختیارقراردادن بسیاری از مناصب به زنان اتفاق نیفتاده. البته این نکته را باید بگویم که چه در زمان مدیریت در استان سیستانوبلوچستان و چه در زمان کار در سازمان برنامهوبودجه زنانی بسیار موفق را دیدم که دیده نشدند و این سقف شیشهای را حس کردم که همیشه وجود داشته و الان هم وجود دارد. اینکه سهمیهای برای زنان باید در نظر گرفته شود یا نشود را باید در یک نکته جستوجو کرد. زنان به دلیل عدم پشتیبانی شبکهای نیاز به تخصیص سهمیه دارند. وقتی یک منصب مدیریتی خالی میشود، شبکهای
از مردان وجود دارد که افراد مختلفی را در نظر دارند و به صورت مداوم این افراد را برای تصدی مناصب معرفی میکنند. عدم شناخت از قابلیت زنان و اینکه چنین فرصتی برای زنان هرگز وجود نداشته که بتوانند در پستهای مدیریتی خود را نشان دهند، بنابراین در ذهن افراد هم این مهم نقش نمیبندد که زنان بهعنوان یک مدیر میتوانند این مناصب خالی را پر کنند. شاید این سهم 30 درصدی برای مدیریت زنان که طرح شده است باعث شود که زنان موفق و متخصص مورد توجه قرار بگیرند. شما سری به سازمان برنامهوبودجه، بهخصوص در سازمان تدوین بودجه بزنید و ببینید افراد تصمیمساز و تأثیرگذار اکثرا خانمها هستند، ولی در لایه دیگر، افراد تصمیمگیر مدیر و سیاستگذار همه مرد هستند. وقتی که سوابق آنها را نگاه میکنید میبينيد که خیلی هم متفاوت از زنان نیست، اما به دلیل سقف شیشهای زنان مورد توجه قرار نگرفتند. آقای افشانی، وقتی اسم و کارکرد من را شنیده، ولی رزومه من را ندیده بودند، خودشان گفتند «فکرش را نمیکردند چنین رزومهای داشته و چنین سطح کارشناسی را در دورههای مختلف گذرانده باشم».
اشرفی در ادامه تأکید میکند: «اکثر زنانی که توانستند بهخاطر رزومه تخصصی به مناصبی دست پیدا كنند، قطعا ارتقای شغلی خود را از پایین طی کردهاند؛ یعنی اینطور نبوده که یکمرتبه و بدون رزومه شغلی به مشاغل بالا دست پیدا کنند. من هم این پلهها را یکییکی طی کردم و با توجه به اینکه بعد از فراغت از تحصیل مشغول به کار شدم، خیلی فردی نبودم که در احزاب سیاسی فعالیت خاصی داشته باشم و بنا بر این حزبیبودن کارکردم در نظر گرفته شوم، اما به دلیل اشتغال و درس و داشتن مسئولیت خانه فرصت فعالیت حزبی نداشتم. بحث من این است که زنان بسیاری وجود دارند و شاید این سهم 30 درصدی باعث ساختارشکنی در انتخاب این زنان شود. البته در انتخاب این زنان هم بسیار مهم است که واقعا ایمان داشته باشند یک زن میتواند در مشاغلی که مردانه شمرده میشود فعالیت کند». اشرفی همچنین درباره برنامه سوم که حجتالله میرزایی به شورای شهر ارائه کرده نیز تأکید کرد: «من دو روز است که وارد شهرداری شدهام، البته فرصت را از دست ندادهام، برنامه را به طور کامل خواندم و همچنین از نظامنامه تدوینشده تا مراحلی که برای تدوین این برنامه و افرادی که در تدوین آن نقش
داشتهاند، مورد مطالعه قرار گرفته است. نقدهایی هم که به برنامه شده است، مورد شناسایی قرار دادهام. در هفته حتما برنامهای با دبیران کارگروههای تخصصی و تدوینکنندگان برنامه خواهم داشت. برنامه تقریبا زمانبندی شده و با اعضای محترم شورا نیز درباره برنامه گفتوگو کردهام. به نظر میرسد ساختارهایی که برای تدوین برنامه شکل گرفته مشکلی نداشتهاند و من هم اگر جای آقای دکتر میرزایی بودم که از ایشان و تیم تخصصیشان تشکر میکنم، همین روند را طی میکردم. مراحل تدوین برنامه به درستی طی شده. البته شاید تلفیق برنامه از نظر شکلی اشکالاتی دارد، چون ظاهرا مهلت چندروزهای را برای ستاد تدوین در نظر گرفته بود و همین مهلت کوتاه زمانی شاید باعث شده که برای برنامه مشکلات شکلی به وجود آمده باشد، بههرحال خود آقای دکتر میرزایی هم اگر بودند برنامه را حتما به لحاظ شکلی مورد بازبینی مجدد قرار میدادند که چیز عجیبی نیست و همیشه این موارد پیش میآید. انتقادها، همیشه وجود دارد و بههرحال من خودم را ملزم میدانم از این برنامه دفاع كنم. این برنامه نسبت به برنامه دوم تغییر رویکردهایی داشته و یکسری از انتقادات دلیلش همین تغییرات بوده و
برایشان ناملموس بوده است. با توجه به تیم تخصصیای که روی این برنامه کار کرده، تمام تلاش ما این است که همین برنامه در شورا پیش برود. البته هر تصمیمی که شورا بگیرد، برای ارتقای برنامه حتما اجرا میکنیم و بعد نوبت پیشبینی بحث بودجه است و با توجه به شرایطی که در کشور و تهران بهعنوان پایتخت از لحاظ تأمین منابع ملی حاکم است، احتمال دارد تا هفته آینده برای بحث بودجه کمیته تخصصی تشکیل دهیم».
سؤال آخری که از اشرفی پرسیدیم با این پسوند بود که میتوانید جواب ندهید. از او سؤال کردیم، زمانی که آقای افشانی از شما دعوت به کار کرد، زمزمههای رفتنشان بلند شده بود و حالا این زمزمهها جدیتر شده. چقدر ورود به شهرداری را در این مقطع درست میدانید؟ با توجه به اینکه ممکن است با تغییر شهردار معاونان نیز تغییر کنند، چقدر این تغییرات به نفع تهران است؟ اشرفی به این پرسشها اینطور پاسخ گفت: «من از دوستان آقای میرزایی هستم. این را به آقای دکتر هم گفتهام... گلهای از سمت اصلاحطلبان نیز وجود دارد که اصلا چرا این پست را قبول کردم؟ بالاخره بعد از رفتن آقای افشانی یک نفر باید در این پست بنشیند. من این مسئولیت را وقتی قبول کردم که به طور صددرصد به من گفته شده بود آقای میرزایی رفته است، نهاینکه رفتنی است... این دو جمله با یکدیگر خیلی متفاوت است... حتی پیشنهاد خود من این بود که این اتفاق نیفتد و رفتن آقای میرزایی منتفی شود. من هم اعلام آمادگی کردم که بهعنوان کارشناس با آقای میرزایی کار کنم، چون من وقتی از سیستانوبلوچستان برگشتم خود آقای میرزایی ابراز تمایل کردند که من با مجموعه ایشان همکاری کنم، اما در آن زمان
یکسری کارهای اداری با مشکل مواجه شده بود و تا چندماه نمیتوانستم مأمور به دستگاه دیگری شوم و این وقفه ایجاد شد که همکاری کنیم. به آقای افشانی گفتم مشکلم حل و فضا برای فعالیتم ایجاد شده و من میتوانم فعالیتم را با آقای میرزایی آغاز کنم، اما بحث این بود که زمانی من این پست را پذیرفتم که قرار شده بود آقای میرزایی برود و رفتنشان محرز شده بود. از طرفی از هفته گذشته تا این شنبه تغییرات زیادی اتفاق افتاده و بحث ماندن یا رفتن شهردار جدیتر شده؛ صحبت با من حتی قبل از جلسه هماندیشی با مجلس انجام شده بود، اما آن چیزی که من خودم به آن اذعان دارم این است که همیشه در مسئولیتهایم خیلی به طول عمر مسئولیتم کار نداشتهام و بیشتر به عرض عمر مسئولیت توجه داشتهام و از روز اول تمام تلاشم را برای انجام کار میگذارم و تا لحظهای که مأموریتم خاتمه پیدا کند یا کنار گذاشته شوم، کار میکنم. من بنا بر رزومه تخصصیام انتخاب شدهام. نه در حزب شهردار بودم، نه در طایفه شهردار، بنابراین هر فرد دیگری هم که در این مسئولیت باشد، باید در شرایط و ویژگیهایی که برای معاونت برنامهریزی در نظر میگیرد، یکی از شرایط را تخصص بگذارد. اگر این
موضوع قرار نگرفت، هرموقع تغییراتی صورت بگیرد، تابع تصمیمات مدیریت عالی شهرداری هستم».