گفتوگو با استاد حسین محجوبی، نقاش پیشکسوت
در آثارم به ظلم انسان به طبیعت معترضم
فرانک آرتا
استاد حسین محجوبی، درحالحاضر یکی از مهمترین پیشکسوتان نقاشی نوگرای ایران است، هرچند برخی از هنرمندان همنسل او مانند علیمحمد حیدریان و احمد اسفندیاری این فرصت را داشتند که در مکتب شاگردان شاگرد کمالالملک تلمذ کنند یا هنرمندان دیگری مانند مهدی ویشکایی، محمود جوادیپور و جلیل ضیاپور هرکدام سعی کردند در مسیر نقاشی مدرن ایران طرحی نو بیفکنند، اما فعالیت و هنرنماییهای استاد محجوبی به دنیای نقاشی محدود نمیشود، بلکه در حوزه معماری و شهرسازی نیز قابل تقدیر است.
استاد حسین محجوبی بیستوچهارم اردیبهشت 1309 در شهر لاهیجان متولد شده و در سال 1329 بر اثر یک اتفاق، به کمک دکتر محمدعلی مجتهدی برای ادامه تحصیلات متوسطه به دبیرستان البرز تهران رفت و سپس در سال ۱۳۳۸ در رشته معماری فضای سبز از دانشکده هنرهای زیبا فارغالتحصیل شد. تحصیل در رشته معماری باعث شد که در مدت فعالیتش در شهرداری تهران دست به کارهای بزرگی بزند، از جمله طراحی پارکهای «ساعی»، «ملت» و «نیاوران» تهران. استاد محجوبی درباره طراحی پارک ساعی که یکی از زیباترین بوستانهای شهر تهران است، به «شرق» گفت: «در سال 1324 محل فعلی پارک توسط مهندس کریم ساعی درختکاری شد که البته آن زمان در تملک وزارت کشاورزی بود. پس از توسعه شهر تهران در سال 1334 که قرار شد پارکها «ملی» شوند، در اختیار شهرداری وقت قرار گرفت. من هم آن زمان کارمند شهرداری بودم و با توجه به اینکه همیشه طبیعت جزء دغدغههای من بوده، ایده تبدیلشدن این مکان سبز را به پارک عمومی در سال 1342 به مرحله طراحی رساندم».
او ادامه داد: «من به دلیل زادگاهم همیشه دوست داشتهام که سراسر ایران سرسبز و خرم باشد. منتها همواره به رؤسای شهر تهران گفتهام که تهران با این ساختار گنجایش بیشتر از هشت میلیون نفر جمعیت را ندارد، چون این جمعیت باید سهمی از طبیعت داشته باشد. از همه مهمتر تأمین منابع آبی است، چون هرجا که آب باشد، خواهناخواه آنجا خوش و خرم خواهد شد».
استاد محجوبی در برابر این پرسش که «چرا اغلب تابلوهای شما درباره طبیعت و بدون حضور انسانهاست» پاسخ داد: «در حقیقت من به انسان معترضم. علت اعتراضم این است که انسانها به دلیل خسارتهایی که به طبیعت زدهاند، در حقیقت به خود ضرر رساندهاند. به عبارت دقیقتر معترضم که چرا انسانها به خود ظلم میکنند. به همین دلیل این خسران را تاب نمیآورم».
این هنرمند صاحبنام ایران و از چهرههای بینالمللی هنر نقاشی در ادامه افزود: «البته در برخی از آثارم کارگران و کشاورزانی به تصویر کشیده شدهاند که به طبیعت خدمت میکنند، به همین دلیل من از آنها ستایش میکنم و آنها را به تصویر کشیدهام، چون آنها در حقیقت به انسانها و به جهان هستی خدمت میکنند».
استاد محجوبی درباره نقش تعیینکننده «درختان» در آثار هنری خود توضیح داد: «درست است که در نقاشیهای من درختان به وفور دیده میشوند، چون اساسا درخت یکی از نافذترین، پرسودترین و زیباترین مخلوقات خداوند در جهان هستی است. حتی درخت در فرهنگ ما موجودی مقدس محسوب میشود. شما اگر در مینیاتورها و نقاشیهای ایرانی دقیق شوید با درختان زیبایی مواجه میشوید. اگر از ریشه تا نوک شاخههای درخت را نگاه کنیم، قطعا متوجه خواهیم شد که تمامی اجزایش پرسود و نافع هستند. درحالیکه از این نظر هیچ موجودی قابل مقایسه با آنها نیست، به همین دلیل درخت همواره عنصر جداییناپذیر نقاشیهای من است».
استاد محجوبی در ادامه درباره ایده تبدیل خانهاش به خانه- موزه به «شرق» گفت: «من قریب به 45 سال است که در این خانه اقامت دارم و شاهد رفتوآمدهای زیادی از هنرمندان بنام ایرانزمین بودهام. چند روز پیش آقای هادی مظفری، مدیرکل هنرهای تجسمی، به دیدار ما آمدند تا درباره ایده راهاندازی خانه- موزه من را همراهی کنند».
او متذکر شد: « در این دیدار به آقای مظفری، مدیریت محترم مرکز هنرهای تجسمی، گفتم که هنرمندان با چنین حرکتهایی دلگرم میشوند تا راحتتر برای کارهای آتی خود برنامهریزی کنند. من از مدیرکل و همه مدیران هنری و فرهنگی میخواهم که در راهاندازی موزه و جاهایی مانند آن با هنرمندان همراه باشند، زیرا چنین فضاهایی میتوانند پایگاهی برای هنرمندان جوان باشند و آنها با حضور خود در موزه بر رونق اینگونه مکانها میافزایند».
استاد محجوبی در پایان درباره امر نقاشی در خلوت خود چنین گفت: «من همواره نقاشی میکشم. این روزها هم نقاشیهایی در ابعاد بزرگ میکشم. اصلا مگر میشود یک نقاش، بدون نقاشی زندگی کند؟ پس من هم مستثنا نیستم. با نقاشی هر روز زنده میشوم و میخواهم ادامه دهم».
گفتنی است استاد حسین محجوبی و همنسلانش در روزگاری که کمالالملک از دربار قاجار به اروپا رفت و در بازدید از موزههای اروپا، شیفته آثار رنسانس و باروک شد و طبعا نقاشی
500 سال قبل اروپا را وارد ایران کرد، با نگاهی به آثار امپرسیونیستها سعی کردند نوزایی را در هنر ایران به وجود آورند.
استاد حسین محجوبی، درحالحاضر یکی از مهمترین پیشکسوتان نقاشی نوگرای ایران است، هرچند برخی از هنرمندان همنسل او مانند علیمحمد حیدریان و احمد اسفندیاری این فرصت را داشتند که در مکتب شاگردان شاگرد کمالالملک تلمذ کنند یا هنرمندان دیگری مانند مهدی ویشکایی، محمود جوادیپور و جلیل ضیاپور هرکدام سعی کردند در مسیر نقاشی مدرن ایران طرحی نو بیفکنند، اما فعالیت و هنرنماییهای استاد محجوبی به دنیای نقاشی محدود نمیشود، بلکه در حوزه معماری و شهرسازی نیز قابل تقدیر است.
استاد حسین محجوبی بیستوچهارم اردیبهشت 1309 در شهر لاهیجان متولد شده و در سال 1329 بر اثر یک اتفاق، به کمک دکتر محمدعلی مجتهدی برای ادامه تحصیلات متوسطه به دبیرستان البرز تهران رفت و سپس در سال ۱۳۳۸ در رشته معماری فضای سبز از دانشکده هنرهای زیبا فارغالتحصیل شد. تحصیل در رشته معماری باعث شد که در مدت فعالیتش در شهرداری تهران دست به کارهای بزرگی بزند، از جمله طراحی پارکهای «ساعی»، «ملت» و «نیاوران» تهران. استاد محجوبی درباره طراحی پارک ساعی که یکی از زیباترین بوستانهای شهر تهران است، به «شرق» گفت: «در سال 1324 محل فعلی پارک توسط مهندس کریم ساعی درختکاری شد که البته آن زمان در تملک وزارت کشاورزی بود. پس از توسعه شهر تهران در سال 1334 که قرار شد پارکها «ملی» شوند، در اختیار شهرداری وقت قرار گرفت. من هم آن زمان کارمند شهرداری بودم و با توجه به اینکه همیشه طبیعت جزء دغدغههای من بوده، ایده تبدیلشدن این مکان سبز را به پارک عمومی در سال 1342 به مرحله طراحی رساندم».
او ادامه داد: «من به دلیل زادگاهم همیشه دوست داشتهام که سراسر ایران سرسبز و خرم باشد. منتها همواره به رؤسای شهر تهران گفتهام که تهران با این ساختار گنجایش بیشتر از هشت میلیون نفر جمعیت را ندارد، چون این جمعیت باید سهمی از طبیعت داشته باشد. از همه مهمتر تأمین منابع آبی است، چون هرجا که آب باشد، خواهناخواه آنجا خوش و خرم خواهد شد».
استاد محجوبی در برابر این پرسش که «چرا اغلب تابلوهای شما درباره طبیعت و بدون حضور انسانهاست» پاسخ داد: «در حقیقت من به انسان معترضم. علت اعتراضم این است که انسانها به دلیل خسارتهایی که به طبیعت زدهاند، در حقیقت به خود ضرر رساندهاند. به عبارت دقیقتر معترضم که چرا انسانها به خود ظلم میکنند. به همین دلیل این خسران را تاب نمیآورم».
این هنرمند صاحبنام ایران و از چهرههای بینالمللی هنر نقاشی در ادامه افزود: «البته در برخی از آثارم کارگران و کشاورزانی به تصویر کشیده شدهاند که به طبیعت خدمت میکنند، به همین دلیل من از آنها ستایش میکنم و آنها را به تصویر کشیدهام، چون آنها در حقیقت به انسانها و به جهان هستی خدمت میکنند».
استاد محجوبی درباره نقش تعیینکننده «درختان» در آثار هنری خود توضیح داد: «درست است که در نقاشیهای من درختان به وفور دیده میشوند، چون اساسا درخت یکی از نافذترین، پرسودترین و زیباترین مخلوقات خداوند در جهان هستی است. حتی درخت در فرهنگ ما موجودی مقدس محسوب میشود. شما اگر در مینیاتورها و نقاشیهای ایرانی دقیق شوید با درختان زیبایی مواجه میشوید. اگر از ریشه تا نوک شاخههای درخت را نگاه کنیم، قطعا متوجه خواهیم شد که تمامی اجزایش پرسود و نافع هستند. درحالیکه از این نظر هیچ موجودی قابل مقایسه با آنها نیست، به همین دلیل درخت همواره عنصر جداییناپذیر نقاشیهای من است».
استاد محجوبی در ادامه درباره ایده تبدیل خانهاش به خانه- موزه به «شرق» گفت: «من قریب به 45 سال است که در این خانه اقامت دارم و شاهد رفتوآمدهای زیادی از هنرمندان بنام ایرانزمین بودهام. چند روز پیش آقای هادی مظفری، مدیرکل هنرهای تجسمی، به دیدار ما آمدند تا درباره ایده راهاندازی خانه- موزه من را همراهی کنند».
او متذکر شد: « در این دیدار به آقای مظفری، مدیریت محترم مرکز هنرهای تجسمی، گفتم که هنرمندان با چنین حرکتهایی دلگرم میشوند تا راحتتر برای کارهای آتی خود برنامهریزی کنند. من از مدیرکل و همه مدیران هنری و فرهنگی میخواهم که در راهاندازی موزه و جاهایی مانند آن با هنرمندان همراه باشند، زیرا چنین فضاهایی میتوانند پایگاهی برای هنرمندان جوان باشند و آنها با حضور خود در موزه بر رونق اینگونه مکانها میافزایند».
استاد محجوبی در پایان درباره امر نقاشی در خلوت خود چنین گفت: «من همواره نقاشی میکشم. این روزها هم نقاشیهایی در ابعاد بزرگ میکشم. اصلا مگر میشود یک نقاش، بدون نقاشی زندگی کند؟ پس من هم مستثنا نیستم. با نقاشی هر روز زنده میشوم و میخواهم ادامه دهم».
گفتنی است استاد حسین محجوبی و همنسلانش در روزگاری که کمالالملک از دربار قاجار به اروپا رفت و در بازدید از موزههای اروپا، شیفته آثار رنسانس و باروک شد و طبعا نقاشی
500 سال قبل اروپا را وارد ایران کرد، با نگاهی به آثار امپرسیونیستها سعی کردند نوزایی را در هنر ایران به وجود آورند.