ازگله سرپلذهاب 1396، یک سال بعد
مهدی زارع*
یک سال پس از زمینلرزه شبهنگام 96.8.21 در ازگله سرپلذهاب، اکنون فرصتی است تا به بررسی مجدد وضع لرزهخیزی کشور و آنچه در یک سال گذشته به وقوع پيوست، به قصد درسآموزی برای آینده بپردازیم.
کشور ما در نوار لرزهخیز آلپ-هیمالایا واقع است که حدود هشت درصد از کل زلزلههای دنیا و حدود 17 درصد از زلزلههای بزرگ دنیا روی این نوار رخ میدهند. قرارگرفتن در این نوار به آن معنی است که کشور ما در محدوده مرز برخوردی ورقههای پوسته قارهای و تغییر شکل زیاد واقع است. همواره بخشی از تغییر شکل (حدود 10 درصد) بهصورت زمینلرزه رخ میدهد و در آینده هم این وضعیت برقرار خواهد بود. ژرفای زمینلرزهها در ایران کم، بین حدود 8 تا 25 کیلومتر، برای بیشتر زمینلرزههای با بزرگای شش یا بیشتر است و این خبر خوبی برای ما نیست، چراکه هر زمینلرزه شدید (بزرگای شش یا بزرگتر) میتواند در صورت قرارگرفتن کانون در ناحیه مسکونی (مانند بم) به تلفات و خسارتهای زیاد بینجامد. میزان این تغییر شکل (و در نتیجه لرزهخیزی) در جاهای مختلف کشور ما متفاوت است: حدود 10 میلیمتر در سال در رشتهکوههای زاگرس و حدود 13 میلیمتر در سال برای سایر نواحی کشور. میزانی از تغییر شکل که بهصورت زمینلرزه رخ میدهد از سه درصد در زاگرس به 30 درصد در ناحیه البرز و کپهداغ و حدود 10 درصد در ایران مرکزی و ناحیه لوت میرسد؛ بنابراین بهدلیل همین تفاوتی که
در پوسته زمین و میزان تغییر شکل در جاهای مختلف ایران وجود دارد، شدت و تکرار زمینلرزهها در نواحی مختلف ایران متفاوت است. بندرعباس و ناحیه تنگه هرمز هر دو سال یک بار یک زمینلرزه با بزرگای شش یا بیشتر و سالانه حدود دو تا سه زمینلرزه با بزرگای پنج تا شش را تجربه میکنند، درحالیکه در محدوده بم و جیرفت فقط زمینلرزه 1382 با بزرگای بیش از شش در قرن اخیر ثبت شده است. زلزله 96.8.21 موجب کشتهشدن 660 نفر از هموطنان ما شد. مدیریت بحران حداقل در ساعات اولیه بهدلیل رخداد زمینلرزه در شبهنگام در آشفتگی به پیش رفت و تشخیص کانون مهلرزهای (محدوده بیشترین خرابیها: سرپلذهاب) حداقل سه ساعت بعد از رخداد روی داد و اعلام شد. این زلزله در پهنهای اتفاق افتاد که حدود
130 هزار نفر در پهنه رومرکزی آن زندگی میکردند و مهمترین شهر در این پهنه سرپلذهاب با 45 هزار نفر جمعيت بود. در منطقه سرپلذهاب رخداد زمینلرزهها (پسلرزهها و زمینلرزههای مستقل از رویداد 96.8.21) ادامه یافت، ولی زمینلرزههایی که در 30 تیر و اول شهریور 97 در منطقه تازهآباد (ثلاث باباجانی)، واقع در غرب پهنه زلزلهزده با بزرگایی در حد شش رخ داد، براساس مطالعات ما پسلرزههای زلزله سرپلذهاب نبوده و مسبب آن رخدادها، گسلهای قائم و امتدادلغزی بودهاند که احتمالا بر اثر جنباشدن لرزه اصلی در 96.8.21 تحریک شدهاند. از سوی دیگر بررسی اخیر تیم پژوهشی به هدایت نگارنده نشان میدهد پسلرزههای سرپلذهاب همچنان ادامه خواهد یافت و همچنان در دو سال آینده (تا سه سال بعد از رخداد 21 آبان 96) احتمالا زلزلهای با بزرگای بین شش تا هفت تا حدود 75 درصد وجود دارد. این در حالی است که پسلرزه مهمی مثلا در منطقه سومار (که دو ماه بعد از زلزله ازگله در ،96.9.21 شش زمینلرزه با بزرگای بین پنج تا شش در آن محدوده رخ داد) پسلرزه مهم با بزرگای بیش از پنج احتمال بسیار پايینی دارد. در یک سال گذشته اخباری از فعالیتهای آتشفشان
دماوند هم توجه افکار عمومی را جلب کرد. آیا فعالیتهای دماوند با زلزلهها مرتبط است؟ واقعیت این است که فعالیت دماوند بر گسلهای اطراف خود اثرگذار بوده و پژوهشهای ما نشان داد سامانه آتشفشانی دماوند از نظر میزان جابهجایی، تغییر ریتم و تعداد وقوع زمینلرزه بر گسلهای فعال اطراف اثرگذار است. درصورتیکه فعالیت مجموعه آتشفشانی دماوند بر گسلهای اطراف منجر به زلزلههای کوچک شود، چندان مورد توجه نیست. به عبارت دیگر زلزلههای کوچکی که در اطراف دماوند و به دلیل آتشفشانی بودن این مخروط رخ میدهد، فقط مورد توجه محققان قرار میگیرد و توجه عموم را جلب نمیکند. آتشفشان دماوند میتواند موجب ایجاد زلزلهای بزرگ در گسلهای اطراف خود شود و بر اثر آن گسل شمال تهران، مشا، لار، بلده، لاسم، کندوان، ایوانکی و... فعال شوند که تحریک و فعالشدن این گسلها از لحاظ تئوری ثابت شده است و آتشفشانها میتوانند موجب تحریک گسلها و سپس فعالیت آنها و وقوع زمینلرزهها شوند. اثرهای بزرگ آتشفشان دماوند بر گسلهای تهران مهم است، زیرا در صورت فوران آتشفشان و اثرگذاری بر گسلها میتواند زلزلهای شدید یا بزرگتر رخ دهد.
سؤالی که پس از اعلام اثرگذاری آتشفشانها بر گسلهای اطراف خود مطرح میشود، این است که سامانه آتشفشان با چه ریتمی میتواند موجب تحریک گسلهای اطراف خود شود؟ براساس یافتههای پژوهشهای ما در بازههای زمانی بزرگ، میتوان فعالیت آتشفشان دماوند را با زلزلههای بزرگ ارتباط داد. به نظر میرسد همانگونه که فعالیت دماوند در تحریک وقوع زلزلههای بزرگ مؤثر است، فعالیت دماوند با زلزلههای کوچک در بازه زمانی کوتاه هم مرتبط است. از سوی دیگر یک سناریوی قابل بررسی، احتمالا جابهجاشدن گدازه در اتاقک ماگمایی دماوند در ماههای گذشته بود که چهبسا این موضوع هم در ذوب یخچال در هفته دوم شهریور 97 و وقوع سیل در گزنک و جاده هراز بیاثر نبوده باشد. در نهایت آنچه در زلزله سرپل ذهاب بهعنوان خسارت برآورد شد، در هفتههای اول حدود هزارو 500 میلیارد تومان بود و در نزدیکی سالروز زلزله در هفتههای گذشته اعلام شد که تاکنون 9 هزار میلیارد تومان در این منطقه برای بازسازی و بهسازی هزینه شده است. بخشی از این تغییر اعداد (بین برآورد و هزینه واقعا انجامشده) لابد به وقوع شوک اقتصادی و تورم بستگی داشته است، ولی این همه ماجرا نیست و باید این
موضوع با دقت بازخوانی شود تا در سوانحی بزرگتر از زلزله سرپلذهاب در آینده با اختلال عمومی در روند کارهایمان مواجه نشویم.
* استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسي و مهندس مهندسی زلزله
یک سال پس از زمینلرزه شبهنگام 96.8.21 در ازگله سرپلذهاب، اکنون فرصتی است تا به بررسی مجدد وضع لرزهخیزی کشور و آنچه در یک سال گذشته به وقوع پيوست، به قصد درسآموزی برای آینده بپردازیم.
کشور ما در نوار لرزهخیز آلپ-هیمالایا واقع است که حدود هشت درصد از کل زلزلههای دنیا و حدود 17 درصد از زلزلههای بزرگ دنیا روی این نوار رخ میدهند. قرارگرفتن در این نوار به آن معنی است که کشور ما در محدوده مرز برخوردی ورقههای پوسته قارهای و تغییر شکل زیاد واقع است. همواره بخشی از تغییر شکل (حدود 10 درصد) بهصورت زمینلرزه رخ میدهد و در آینده هم این وضعیت برقرار خواهد بود. ژرفای زمینلرزهها در ایران کم، بین حدود 8 تا 25 کیلومتر، برای بیشتر زمینلرزههای با بزرگای شش یا بیشتر است و این خبر خوبی برای ما نیست، چراکه هر زمینلرزه شدید (بزرگای شش یا بزرگتر) میتواند در صورت قرارگرفتن کانون در ناحیه مسکونی (مانند بم) به تلفات و خسارتهای زیاد بینجامد. میزان این تغییر شکل (و در نتیجه لرزهخیزی) در جاهای مختلف کشور ما متفاوت است: حدود 10 میلیمتر در سال در رشتهکوههای زاگرس و حدود 13 میلیمتر در سال برای سایر نواحی کشور. میزانی از تغییر شکل که بهصورت زمینلرزه رخ میدهد از سه درصد در زاگرس به 30 درصد در ناحیه البرز و کپهداغ و حدود 10 درصد در ایران مرکزی و ناحیه لوت میرسد؛ بنابراین بهدلیل همین تفاوتی که
در پوسته زمین و میزان تغییر شکل در جاهای مختلف ایران وجود دارد، شدت و تکرار زمینلرزهها در نواحی مختلف ایران متفاوت است. بندرعباس و ناحیه تنگه هرمز هر دو سال یک بار یک زمینلرزه با بزرگای شش یا بیشتر و سالانه حدود دو تا سه زمینلرزه با بزرگای پنج تا شش را تجربه میکنند، درحالیکه در محدوده بم و جیرفت فقط زمینلرزه 1382 با بزرگای بیش از شش در قرن اخیر ثبت شده است. زلزله 96.8.21 موجب کشتهشدن 660 نفر از هموطنان ما شد. مدیریت بحران حداقل در ساعات اولیه بهدلیل رخداد زمینلرزه در شبهنگام در آشفتگی به پیش رفت و تشخیص کانون مهلرزهای (محدوده بیشترین خرابیها: سرپلذهاب) حداقل سه ساعت بعد از رخداد روی داد و اعلام شد. این زلزله در پهنهای اتفاق افتاد که حدود
130 هزار نفر در پهنه رومرکزی آن زندگی میکردند و مهمترین شهر در این پهنه سرپلذهاب با 45 هزار نفر جمعيت بود. در منطقه سرپلذهاب رخداد زمینلرزهها (پسلرزهها و زمینلرزههای مستقل از رویداد 96.8.21) ادامه یافت، ولی زمینلرزههایی که در 30 تیر و اول شهریور 97 در منطقه تازهآباد (ثلاث باباجانی)، واقع در غرب پهنه زلزلهزده با بزرگایی در حد شش رخ داد، براساس مطالعات ما پسلرزههای زلزله سرپلذهاب نبوده و مسبب آن رخدادها، گسلهای قائم و امتدادلغزی بودهاند که احتمالا بر اثر جنباشدن لرزه اصلی در 96.8.21 تحریک شدهاند. از سوی دیگر بررسی اخیر تیم پژوهشی به هدایت نگارنده نشان میدهد پسلرزههای سرپلذهاب همچنان ادامه خواهد یافت و همچنان در دو سال آینده (تا سه سال بعد از رخداد 21 آبان 96) احتمالا زلزلهای با بزرگای بین شش تا هفت تا حدود 75 درصد وجود دارد. این در حالی است که پسلرزه مهمی مثلا در منطقه سومار (که دو ماه بعد از زلزله ازگله در ،96.9.21 شش زمینلرزه با بزرگای بین پنج تا شش در آن محدوده رخ داد) پسلرزه مهم با بزرگای بیش از پنج احتمال بسیار پايینی دارد. در یک سال گذشته اخباری از فعالیتهای آتشفشان
دماوند هم توجه افکار عمومی را جلب کرد. آیا فعالیتهای دماوند با زلزلهها مرتبط است؟ واقعیت این است که فعالیت دماوند بر گسلهای اطراف خود اثرگذار بوده و پژوهشهای ما نشان داد سامانه آتشفشانی دماوند از نظر میزان جابهجایی، تغییر ریتم و تعداد وقوع زمینلرزه بر گسلهای فعال اطراف اثرگذار است. درصورتیکه فعالیت مجموعه آتشفشانی دماوند بر گسلهای اطراف منجر به زلزلههای کوچک شود، چندان مورد توجه نیست. به عبارت دیگر زلزلههای کوچکی که در اطراف دماوند و به دلیل آتشفشانی بودن این مخروط رخ میدهد، فقط مورد توجه محققان قرار میگیرد و توجه عموم را جلب نمیکند. آتشفشان دماوند میتواند موجب ایجاد زلزلهای بزرگ در گسلهای اطراف خود شود و بر اثر آن گسل شمال تهران، مشا، لار، بلده، لاسم، کندوان، ایوانکی و... فعال شوند که تحریک و فعالشدن این گسلها از لحاظ تئوری ثابت شده است و آتشفشانها میتوانند موجب تحریک گسلها و سپس فعالیت آنها و وقوع زمینلرزهها شوند. اثرهای بزرگ آتشفشان دماوند بر گسلهای تهران مهم است، زیرا در صورت فوران آتشفشان و اثرگذاری بر گسلها میتواند زلزلهای شدید یا بزرگتر رخ دهد.
سؤالی که پس از اعلام اثرگذاری آتشفشانها بر گسلهای اطراف خود مطرح میشود، این است که سامانه آتشفشان با چه ریتمی میتواند موجب تحریک گسلهای اطراف خود شود؟ براساس یافتههای پژوهشهای ما در بازههای زمانی بزرگ، میتوان فعالیت آتشفشان دماوند را با زلزلههای بزرگ ارتباط داد. به نظر میرسد همانگونه که فعالیت دماوند در تحریک وقوع زلزلههای بزرگ مؤثر است، فعالیت دماوند با زلزلههای کوچک در بازه زمانی کوتاه هم مرتبط است. از سوی دیگر یک سناریوی قابل بررسی، احتمالا جابهجاشدن گدازه در اتاقک ماگمایی دماوند در ماههای گذشته بود که چهبسا این موضوع هم در ذوب یخچال در هفته دوم شهریور 97 و وقوع سیل در گزنک و جاده هراز بیاثر نبوده باشد. در نهایت آنچه در زلزله سرپل ذهاب بهعنوان خسارت برآورد شد، در هفتههای اول حدود هزارو 500 میلیارد تومان بود و در نزدیکی سالروز زلزله در هفتههای گذشته اعلام شد که تاکنون 9 هزار میلیارد تومان در این منطقه برای بازسازی و بهسازی هزینه شده است. بخشی از این تغییر اعداد (بین برآورد و هزینه واقعا انجامشده) لابد به وقوع شوک اقتصادی و تورم بستگی داشته است، ولی این همه ماجرا نیست و باید این
موضوع با دقت بازخوانی شود تا در سوانحی بزرگتر از زلزله سرپلذهاب در آینده با اختلال عمومی در روند کارهایمان مواجه نشویم.
* استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسي و مهندس مهندسی زلزله