راززدايي علم از هويت پنهان شيء ميانستارهاي
اوموآموا: آمیزهای از علم و تخیل در پهنه آسمان
عبدالرضا ناصرمقدسی. متخصص مغز و اعصاب
حدود یک سال قبل خردهسیارکی با شکلی عجیب برای اولینبار در منظومه شمسی رصد شد. سرعت بالای این خردهسیارک که به اوموآموا شهرت دارد، نشان میداد که باید از خارج منظومه شمسی و از فضای میانستارهای آمده باشد. با اینکه تاکنون احتمالا اشیای زیادی از فضای میانستارهای وارد منظومه شمسی شدهاند؛ زیرا فضای بینستارهای مملو از این خردهسیارکهاست؛ اما اوموآموا اولین شیء میانستارهای است که تابهحال درون منظومه شمسی کشف شده است. گرچه این شیء خصلتهای جالب توجه دیگری هم دارد؛ ولی همین که شیئی از خارج منظومه شمسی وارد آن شده و حتی از کنار زمین هم گذشته باشد، به خودی خود بسیار جالب و هیجانانگیز است. ما ساکنان تنهای این گوشه از گیتی مدتهاست که در انتظار دیدار ساکنانی از دوردست کیهان هستیم؛ بنابراين همین که یک جسم سنگی از فضای میانستارهای سراغی از ما بگیرد، به خودی خود میتواند منشأ حدسها و تأملات بیشماری شود که صد البته ریشه در تخیل پردامنه انسان دارد. تخیلی که سبب میشود دانشمندان آن را جدی گرفته و به بررسیاش بپردازند. مهمترین تخیل شکلگرفته درباره اوموآموا انتساب این شیء مرموز به یک سفینه فضایی است. الحق هم این شیء مستطیلیشکل با طولی حدود ۴۰۰ متر بیشباهت به یک سفینه فضایی نیست. چیزهای دیگری نیز به غیر از شکل عجیب آن به این موضوع دامن میزند: اولین آن سرعت غیرمعمول اوموآموا است. همانطور که گفته شد، سرعت بالای آن نشان میدهد که این شیء نمیتواند متعلق به منظومه شمسی باشد؛ زیرا سیارکها و خردهسیارکها و سایر اشیای موجود در منظومه شمسی تحت تأثیر نیروی جاذبه خورشید و سیارات سرعت پایینتری دارند. در ضمن مسیر حرکت این شیء مرموز با آنچه محاسبه شده بود، نیز متفاوت است. همین تفاوت سبب شده بود که بعضی بگویند این سرعت و جهت حرکت متفاوت، ناشی از موتورهای تعبیهشده در این سفینه فضایی است؛ اما علم همانند تمام پدیدههای دیگر از این موضوع نیز راززدایی كرده و مشخص کرد که این سرعت و حرکت متفاوت ناشی از گازهای درون اوموآموا است که تحت تأثیر داغی خورشید فعال شده و سبب سرعت بالاتر و تغییر مسیر این شیء عجیب میشوند. این شیء عجیب یک خصلت متفاوت دیگری نیز داشت؛ نورهای متغیری از آن ساطع میشد. یکی از راههای شناسایی یک تمدن بیگانه کشف نشانههایی است که مصنوعی به نظر آیند. مثل یک نور گذرا یا تابشی که الگوی آن تغییر کند؛ بنابراين همین الگوی نور متغیر اوموآموا میتوانست نشانهای از مصنوعیبودن آن تلقی شود؛ اما دانشمندان متوجه شدند که این الگوی متغیر ناشی از این خصلت عجیب اوموآموا است که در چند محور به دور خود میچرخد. به نظر میرسد که در انتساب اوموآموا به یک سفینه فضایی، دیگر امیدی برای رصدگران تمدنهای غیرزمینی هوشمند باقی نمانده است؛ اما یک اتفاق عجیب درباره این شیء توجیهناپذیر باقی میماند. آرتور سی کلارک در رمان «ملاقات با راما» به شرح یک سفینه فضایی بیگانه به نام راما میپردازد که شباهت شگفتی با اوموآموا دارد. آیا این شباهت صرفا یک تصادف است؟ آرتور سی کلارک این نویسنده بزرگ ژانر علمی-تخیلی در کتاب اودیسه ۲۰۰۱ به غیر از پیشبینیهایي که به واقعیت پیوستند، توصیفی عجیب از قمر پاپتوس دارد که بعدها در سفر ویجر یک تأیید شد. پاپتوس یکی از قمرهای زحل است که پدیدهای بیضیشکل به نام «چشم پاپتوس» بر روی آن خودنمایی میکند. آرتور سی کلارک در کتاب خود وقتی هنوز این پدیده کشف و دیده نشده بود، به توصیف آن پرداخت. وقتی که گزارشهای ویجر چاپ شد، کارل ساگان در نامهای به آرتور سی کلارک از قدرت پیشبینی او ابراز تعجب کرده و نامه خود را خطاب به او با این جمله شروع كرد: «وقتی به تو میاندیشم». واقعا چگونه آرتور سی کلارک به چنین شهودی دست یافته بود؟ این سؤال بهشدت برای من مطرح است که او باز چه چیزهایی در چنته دارد؟ اوموآموا بهسرعت در حال خارجشدن از منظومه شمسی است و ما باید از این شیء مرموز، از این اولین میهمان شناختهشده منظومه شمسی خداحافظی کنیم؛ یک خداحافظی باشکوه از اوموآموا و یک شروع باشکوهتر برای گونه انسانی در شناخت کیهان بیکران. بشر چه خاطرات عجیبی دارد.
حدود یک سال قبل خردهسیارکی با شکلی عجیب برای اولینبار در منظومه شمسی رصد شد. سرعت بالای این خردهسیارک که به اوموآموا شهرت دارد، نشان میداد که باید از خارج منظومه شمسی و از فضای میانستارهای آمده باشد. با اینکه تاکنون احتمالا اشیای زیادی از فضای میانستارهای وارد منظومه شمسی شدهاند؛ زیرا فضای بینستارهای مملو از این خردهسیارکهاست؛ اما اوموآموا اولین شیء میانستارهای است که تابهحال درون منظومه شمسی کشف شده است. گرچه این شیء خصلتهای جالب توجه دیگری هم دارد؛ ولی همین که شیئی از خارج منظومه شمسی وارد آن شده و حتی از کنار زمین هم گذشته باشد، به خودی خود بسیار جالب و هیجانانگیز است. ما ساکنان تنهای این گوشه از گیتی مدتهاست که در انتظار دیدار ساکنانی از دوردست کیهان هستیم؛ بنابراين همین که یک جسم سنگی از فضای میانستارهای سراغی از ما بگیرد، به خودی خود میتواند منشأ حدسها و تأملات بیشماری شود که صد البته ریشه در تخیل پردامنه انسان دارد. تخیلی که سبب میشود دانشمندان آن را جدی گرفته و به بررسیاش بپردازند. مهمترین تخیل شکلگرفته درباره اوموآموا انتساب این شیء مرموز به یک سفینه فضایی است. الحق هم این شیء مستطیلیشکل با طولی حدود ۴۰۰ متر بیشباهت به یک سفینه فضایی نیست. چیزهای دیگری نیز به غیر از شکل عجیب آن به این موضوع دامن میزند: اولین آن سرعت غیرمعمول اوموآموا است. همانطور که گفته شد، سرعت بالای آن نشان میدهد که این شیء نمیتواند متعلق به منظومه شمسی باشد؛ زیرا سیارکها و خردهسیارکها و سایر اشیای موجود در منظومه شمسی تحت تأثیر نیروی جاذبه خورشید و سیارات سرعت پایینتری دارند. در ضمن مسیر حرکت این شیء مرموز با آنچه محاسبه شده بود، نیز متفاوت است. همین تفاوت سبب شده بود که بعضی بگویند این سرعت و جهت حرکت متفاوت، ناشی از موتورهای تعبیهشده در این سفینه فضایی است؛ اما علم همانند تمام پدیدههای دیگر از این موضوع نیز راززدایی كرده و مشخص کرد که این سرعت و حرکت متفاوت ناشی از گازهای درون اوموآموا است که تحت تأثیر داغی خورشید فعال شده و سبب سرعت بالاتر و تغییر مسیر این شیء عجیب میشوند. این شیء عجیب یک خصلت متفاوت دیگری نیز داشت؛ نورهای متغیری از آن ساطع میشد. یکی از راههای شناسایی یک تمدن بیگانه کشف نشانههایی است که مصنوعی به نظر آیند. مثل یک نور گذرا یا تابشی که الگوی آن تغییر کند؛ بنابراين همین الگوی نور متغیر اوموآموا میتوانست نشانهای از مصنوعیبودن آن تلقی شود؛ اما دانشمندان متوجه شدند که این الگوی متغیر ناشی از این خصلت عجیب اوموآموا است که در چند محور به دور خود میچرخد. به نظر میرسد که در انتساب اوموآموا به یک سفینه فضایی، دیگر امیدی برای رصدگران تمدنهای غیرزمینی هوشمند باقی نمانده است؛ اما یک اتفاق عجیب درباره این شیء توجیهناپذیر باقی میماند. آرتور سی کلارک در رمان «ملاقات با راما» به شرح یک سفینه فضایی بیگانه به نام راما میپردازد که شباهت شگفتی با اوموآموا دارد. آیا این شباهت صرفا یک تصادف است؟ آرتور سی کلارک این نویسنده بزرگ ژانر علمی-تخیلی در کتاب اودیسه ۲۰۰۱ به غیر از پیشبینیهایي که به واقعیت پیوستند، توصیفی عجیب از قمر پاپتوس دارد که بعدها در سفر ویجر یک تأیید شد. پاپتوس یکی از قمرهای زحل است که پدیدهای بیضیشکل به نام «چشم پاپتوس» بر روی آن خودنمایی میکند. آرتور سی کلارک در کتاب خود وقتی هنوز این پدیده کشف و دیده نشده بود، به توصیف آن پرداخت. وقتی که گزارشهای ویجر چاپ شد، کارل ساگان در نامهای به آرتور سی کلارک از قدرت پیشبینی او ابراز تعجب کرده و نامه خود را خطاب به او با این جمله شروع كرد: «وقتی به تو میاندیشم». واقعا چگونه آرتور سی کلارک به چنین شهودی دست یافته بود؟ این سؤال بهشدت برای من مطرح است که او باز چه چیزهایی در چنته دارد؟ اوموآموا بهسرعت در حال خارجشدن از منظومه شمسی است و ما باید از این شیء مرموز، از این اولین میهمان شناختهشده منظومه شمسی خداحافظی کنیم؛ یک خداحافظی باشکوه از اوموآموا و یک شروع باشکوهتر برای گونه انسانی در شناخت کیهان بیکران. بشر چه خاطرات عجیبی دارد.