|

مسیر ناگزير سعودي

صباح زنگنه . تحليلگر خاورميانه

يکجانبه‌گرايي سعودي‌ها در بين کشورهاي عربي و شوراي همکاري خليج فارس، شکاف ميان کشورهايي مانند عراق، سوريه، کويت، قطر و عمان با عربستان و متحدان وابسته به دلارهاي نفتي آن يعني بحرين و امارات را روزبه‌روز افزايش داده است.

بار ديگر در جلسه اخير شوراي همکاري خليج فارس، اين مسئله خود را نشان داد. البته رفتارهاي عجيب سران برخي از اين کشورهاي نزديک به سعودي‌ها، در نوع خود جالب است، گويي آنان در دوران ديگري زندگي کرده‌اند و متوجه تغييرات جهان نشده‌اند. جلسه‌های اين شورا صرفا يک ابزار خبري بي‌حاصل است که بي‌توجه به تحولات منطقه و جهان برگزار مي‌شود. کشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس احتمالا تصور مي‌کنند با دلارهاي نفتي مي‌توان مسائل جهان را حل کرد.
دلارهايي که در خارج از اين کشورها هزينه مي‌شود و در داخل، همه کارها در اختيار نيروي کار خارجي است و بي‌کاري زیادی براي مردم آن کشورها به ارمغان آورده است. آنان حتي ارتشي مرکب از جنگجويان کشورهای ديگر دارند اما با واريز دلارها به حساب کشورهاي فرامنطقه‌اي، فشار بر کشورهايي مانند ايران، سوريه، يمن، عراق، بحرين و لبنان را دنبال مي‌کنند.

همه دنيا متوجه اهميت همکاري‌هاي منطقه‌اي در رشد و توسعه اقتصادي و شکوفايي داخلي و پيمان‌هاي پولي دو و چندجانبه شده‌‌اند، اما در خاورميانه، اين سردمداران برخي کشورهاي عربي هستند که رفتاري کاملا ضد اين رويه را در پيش گرفته‌اند. وقتي محور شورايي مانند شوراي همکاري خليج فارس، تقابل با ايران است، نشان مي‌دهد چقدر برخي سران عرب از درک درست تحولات جهاني و شيوه‌هاي منطقي حل‌وفصل اختلافات منطقه‌اي و حتي مذهبي دور افتاده‌اند. دولت‌هاي برخي از اين کشورها، آمريكا و چند کشور اروپايي را به‌عنوان بزرگ‌تر خود، وارد تحولات منطقه کرده‌‌اند که نتيجه آن، چندين جنگ ويران‌کننده در منطقه بوده است. البته اين رفتارها در سيستم حکومتي سعودي، ‌سابقه داشته است. آنان بعد از دراختيارگرفتن قدرت در عربستان، استان‌های ديگر شبه‌جزيره مانند تبوک، عسير و حجاز را اشغال کردند. آنها با فشارهاي متعدد مالي، سياسي و امنيتي، وهابيت را در اين مناطق رواج دادند. سپس به‌طور رسمي وارد بحرين شدند و معترضان اين کشور را که اکثريت مردم بحرين را تشکيل مي‌دهند، سرکوب کردند. چندي قبل هم با چند کشور عربي ديگر، سراغ قطر رفتند. قبل‌تر از آن به يمن حمله کردند و رسمي و غيررسمي، جنگ عليه مردم ايران را دنبال کرده‌اند. همه اينها سبب شده امروز فقط يک پوسته از شوراي همکاري خليج فارس باقي بماند، چون همه نگران روحيه اشغالگري اين کشور هستند. در هفته‌هاي اخير اخباري مبني بر خروج احتمالي قطر از شورا نيز مطرح شده است. عربستان براي اجلاس سي‌ونهم، از امير قطر به‌طور رسمي دعوت کرد، اما اين کشور در سطح وزير مشاور در امور خارجه در اين نشست حاضر شد. اختلاف‌های جدي کويت و سعودي‌ها درباره بخش‌هايي از مناطق مرزي و ميادين نفتي و گازي مشترک نيز رو به تزايد است. اختلافات مرزي، عمان و عربستان را نيز به فاز تقابل کشانده است. گفته مي‌شود متحد سنتي سعودي‌ها يعني امارات نيز بر سر ادامه جنگ بي‌حاصل يمن و صرف منابع هنگفت، با سران سعودي دچار اختلاف شده است. برخي از واژه فروپاشي براي شوراي همکاري خليج فارس استفاده مي‌کنند که بيان‌کننده عمق اختلاف‌های ميان کشورهاي عربي اين حوزه است، اما اگر اين اتفاق هم در شکل ظاهري آن رخ ندهد، کارکردي براي آن متصور نخواهد بود. سعودي‌ها و تمامي کشورهاي منطقه، راهي به‌جز حل تنش‌هاي ميان خود و ايران و رفتن به سمت توافق‌نامه‌هاي امنيتي و اقتصادي بلندمدت ندارند.

يکجانبه‌گرايي سعودي‌ها در بين کشورهاي عربي و شوراي همکاري خليج فارس، شکاف ميان کشورهايي مانند عراق، سوريه، کويت، قطر و عمان با عربستان و متحدان وابسته به دلارهاي نفتي آن يعني بحرين و امارات را روزبه‌روز افزايش داده است.

بار ديگر در جلسه اخير شوراي همکاري خليج فارس، اين مسئله خود را نشان داد. البته رفتارهاي عجيب سران برخي از اين کشورهاي نزديک به سعودي‌ها، در نوع خود جالب است، گويي آنان در دوران ديگري زندگي کرده‌اند و متوجه تغييرات جهان نشده‌اند. جلسه‌های اين شورا صرفا يک ابزار خبري بي‌حاصل است که بي‌توجه به تحولات منطقه و جهان برگزار مي‌شود. کشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس احتمالا تصور مي‌کنند با دلارهاي نفتي مي‌توان مسائل جهان را حل کرد.
دلارهايي که در خارج از اين کشورها هزينه مي‌شود و در داخل، همه کارها در اختيار نيروي کار خارجي است و بي‌کاري زیادی براي مردم آن کشورها به ارمغان آورده است. آنان حتي ارتشي مرکب از جنگجويان کشورهای ديگر دارند اما با واريز دلارها به حساب کشورهاي فرامنطقه‌اي، فشار بر کشورهايي مانند ايران، سوريه، يمن، عراق، بحرين و لبنان را دنبال مي‌کنند.

همه دنيا متوجه اهميت همکاري‌هاي منطقه‌اي در رشد و توسعه اقتصادي و شکوفايي داخلي و پيمان‌هاي پولي دو و چندجانبه شده‌‌اند، اما در خاورميانه، اين سردمداران برخي کشورهاي عربي هستند که رفتاري کاملا ضد اين رويه را در پيش گرفته‌اند. وقتي محور شورايي مانند شوراي همکاري خليج فارس، تقابل با ايران است، نشان مي‌دهد چقدر برخي سران عرب از درک درست تحولات جهاني و شيوه‌هاي منطقي حل‌وفصل اختلافات منطقه‌اي و حتي مذهبي دور افتاده‌اند. دولت‌هاي برخي از اين کشورها، آمريكا و چند کشور اروپايي را به‌عنوان بزرگ‌تر خود، وارد تحولات منطقه کرده‌‌اند که نتيجه آن، چندين جنگ ويران‌کننده در منطقه بوده است. البته اين رفتارها در سيستم حکومتي سعودي، ‌سابقه داشته است. آنان بعد از دراختيارگرفتن قدرت در عربستان، استان‌های ديگر شبه‌جزيره مانند تبوک، عسير و حجاز را اشغال کردند. آنها با فشارهاي متعدد مالي، سياسي و امنيتي، وهابيت را در اين مناطق رواج دادند. سپس به‌طور رسمي وارد بحرين شدند و معترضان اين کشور را که اکثريت مردم بحرين را تشکيل مي‌دهند، سرکوب کردند. چندي قبل هم با چند کشور عربي ديگر، سراغ قطر رفتند. قبل‌تر از آن به يمن حمله کردند و رسمي و غيررسمي، جنگ عليه مردم ايران را دنبال کرده‌اند. همه اينها سبب شده امروز فقط يک پوسته از شوراي همکاري خليج فارس باقي بماند، چون همه نگران روحيه اشغالگري اين کشور هستند. در هفته‌هاي اخير اخباري مبني بر خروج احتمالي قطر از شورا نيز مطرح شده است. عربستان براي اجلاس سي‌ونهم، از امير قطر به‌طور رسمي دعوت کرد، اما اين کشور در سطح وزير مشاور در امور خارجه در اين نشست حاضر شد. اختلاف‌های جدي کويت و سعودي‌ها درباره بخش‌هايي از مناطق مرزي و ميادين نفتي و گازي مشترک نيز رو به تزايد است. اختلافات مرزي، عمان و عربستان را نيز به فاز تقابل کشانده است. گفته مي‌شود متحد سنتي سعودي‌ها يعني امارات نيز بر سر ادامه جنگ بي‌حاصل يمن و صرف منابع هنگفت، با سران سعودي دچار اختلاف شده است. برخي از واژه فروپاشي براي شوراي همکاري خليج فارس استفاده مي‌کنند که بيان‌کننده عمق اختلاف‌های ميان کشورهاي عربي اين حوزه است، اما اگر اين اتفاق هم در شکل ظاهري آن رخ ندهد، کارکردي براي آن متصور نخواهد بود. سعودي‌ها و تمامي کشورهاي منطقه، راهي به‌جز حل تنش‌هاي ميان خود و ايران و رفتن به سمت توافق‌نامه‌هاي امنيتي و اقتصادي بلندمدت ندارند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها