|

علی ماجدی، سفیر بازنشسته‌ ایران در آلمان:

مراقب اقدامات خودسرها در خارج از کشور باشیم

اکرم احقاقی : علی ماجدی حدود دو ماه پیش در پی اجرای قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان، مسئولیت سفارت ایران در آلمان را به کاردار تهران در این کشور واگذار کرد و به تهران بازگشت. او در گفت‌وگو با ایسنا به برخی چالش‌های سیاست خارجی در اروپا اشاره کرده است. بخش‌هایی از این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

‌ تا جایی که من اطلاع دارم، اروپایی‌ها تلاش دارند که سازوکار SPV را با توافق آمریکایی‌ها تدوین کنند و در همین چارچوب مذاکراتی را به صورت منظم با دولت واشنگتن انجام داده‌اند. آنها می‌خواهند دولت آمریکا را متقاعد کنند که سازوکاری ایجاد شود که اروپایی‌ها بتوانند با ایران همچنان بده‌بستان مالی داشته باشند. البته نه به گستردگی سابق و اگر تاکنون SPV اجرائی و عملیاتی نشده به این علت است که اروپایی‌ها در مذاکراتشان با آمریکا به توافق نرسیده‌اند.
‌ایران و برجام بخش کوچکی از مجموعه دادوستدها بین اروپا و آمریکاست و درحال‌‌حاضر آن‌قدر مسائل فراآتلانتیکی بین اروپا و آمریکا وجود دارد که ممکن است در این بین موضوع ایران و برجام نیز قربانی شوند.
‌یک سال اول اجرای برجام فرصت بسیار خوبی بود، ولی متأسفانه این فرصت را از دست دادیم. کندی دستگاه‌های مالی و دولتی باعث شد که ما نتوانیم در سال اول که همچنان دموکرات‌ها در آمریکا روی کار بودند بهره‌برداری لازم را از این توافق داشته باشیم. وقتی که برجام در حال اجراشدن بود، در موضوع تأمین مالی پروژه‌‌ها مسئله اسنپ‌بک ابهاماتی را به وجود آورده بود... تیم مذاکره‌کننده کشور برای حل این مشکل اقدام کرد تا اُفِک به صورت صریح نظر خود را در ارتباط با موضوع اسنپ‌بک (دوره بازگشت) اعلام کند. این اقدام در آخر دولت اوباما انجام شد و اگر دموکرات‌ها انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا را می‌بردند گشایش‌هایی ایجاد می‌شد، ولی با آمدن ترامپ و حتی قبل از خروج این کشور از برجام همه‌چیز به‌یک‌باره دچار رکود شد و افک نیز هیچ‌گونه نظری را ارائه نکرد.
‌در مقطعی که ترامپ روی کار آمد، خیلی‌ها می‌گفتند که ایران نباید خود را برابر آمریکا قرار دهد، ولی کسانی که ایران را به این سمت بردند بر اساس یک تفکر اشتباه فکر می‌کردند که این به نفع کشور است.
‌ متأسفانه ما فقط یاد گرفته‌ایم دشمنی کنیم. باید بپذیریم که آمریکا هژمونی برتر دنیاست. ما چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم این یک حقیقت است.
‌باید نوع نگاهمان را به دنیا با توجه به وضعیت بین‌المللی تغییر دهیم. اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها به ما می‌گفتند که ما قبول داریم ایران یکی از قدرت‌های اصلی منطقه است، اما این قدرت باید سازنده باشد. باید در منطقه احساس امنیت ایجاد کند. آنها می‌گفتند ایران حالت تهاجمی در منطقه دارد و رفتارش باید سازنده‌تر از وضعیت کنونی باشد. درست است که بودجه دفاعی ما کمتر از دیگر کشورهای منطقه است یا اینکه دو قرن است که ایران در حمله به هیچ کشوری پیش‌قدم نبوده، ولی در اینجا بحث امنیت و احساس امنیت مطرح است. خیلی از اروپایی‌ها به ما می‌گفتند که کشورهای عربی به آنها گفته‌اند که ما از ایران می‌ترسیم، چون حالت تهاجمی دارد. درواقع از ما این احساس امنیت را دریافت نمی‌کردند. درحالی‌که ما بهتر از این می‌توانیم در دنیا عمل کنیم. ما باید بپذیریم که دنیا با نوع نگاه ما مشکل دارد. ما باید نوع نگاهمان به دنیا را با توجه به وضعیت بین‌المللی تغییر دهیم و تا زمانی که نوع نگاهمان تغییر نکند، این مشکلات همچنان وجود خواهد داشت.
‌به نظر من مشکلی نداشت که ما [با آمریکا] وارد مذاکره شویم. ما همیشه نشان داده‌ایم که وقتی دچار اجبار می‌شویم مذاکره می‌کنیم. چرا باید این‌گونه باشد؟ ما حتی نتوانستیم در این مدت اعتماد اروپایی‌ها را جلب کنیم. اروپایی‌ها با ما کار می‌کنند، ولی به ما اعتمادی ندارند. می‌بینیم که در این چندوقت چه مسائلی بین ایران و اتحادیه اروپا رخ داده است. من نمی‌خواهم مسائل را بازگو کنم، ولی این اتفاقات باعث شده که اعتماد اروپایی‌ها به ایران از بین برود. با دو، سه عمل اشتباه، اعتمادی که در حال ایجادشدن بود از بین رفت. باید به کسانی که معتقدند با انجام برخی از عملیات‌ها یا خودسری‌ها می‌توان منافع ملی کشور را تأمین کرد، به صراحت گفت‌ تصور آنها اشتباه است و اقدامات آنها نه در راستای افزایش قدرت ایران، بلکه ضد قدرت است.
‌اروپایی‌ها درباره ادعاهایی که مطرح کرده‌اند، اسنادی آورده‌اند که ما نمی‌توانیم آن را به‌راحتی رد کنیم. گرچه آنها نیز نمی‌توانند این اسناد را به‌راحتی اثبات کنند. ما می‌بینیم هنگامی که آقای روحانی به اتریش سفر می‌کند، مسائل آلمان رخ می‌دهد. قبل از آن نیز مسائل دیگری وجود داشت. آنها با یک دوگانگی در سیاست ایران مواجه شده‌اند، آنها شواهدی برای ادعاهای خود دارند که می‌توانند روی آن دست بگذارند و در اینجاست که من می‌گویم این اقدامات این احساس اعتماد و امنیت را دچار مشکل می‌کند. روابط بین‌الملل مبتنی بر احساسات نیست، بلکه مبتنی بر واقعیت است و یک حرکت اشتباه هرچند کوچک می‌تواند این احساس امنیت را از بین ببرد. ما در داخل کشور با موضوعی مانند «عملیات خودسرانه» مواجه هستیم، آیا می‌توانیم منکر شویم که در خارج از کشور نیز نمونه‌ای از این اتفاقات رخ نمی‌دهد؟ عملیات‌هایی که اعتماد را دچار خدشه می‌کند.
‌دستگاه‌های امنیتی نسبت به انجام اقدامات خودسرانه عده‌ای در خارج از کشور به اسم ایران هوشیار باشند.
‌ما نیاز داریم که یک نوع احساس امنیت و اعتماد نسبت به ایران در دنیا ایجاد کنیم و از انجام مواردی که باعث خدشه‌دارشدن این اعتماد می‌شود، پرهیز کنیم و اگر کسانی مثلا منافقین به نام ایران اقدام به انجام برخی از عملیات‌های خراب‌کارانه می‌کنند، باید بتوانیم آن را اثبات کنیم و این اعتماد را به وجود بیاوریم که این اقدامات در حالی به اسم تهران صورت می‌گیرد که از سوی ایران انجام نشده است. باید آن‌قدر در دستگاه‌های امنیتی‌مان تسلط درباره این موضوعات وجود داشته باشد که اول مطمئن شویم که کسانی در داخل کشور این‌گونه اقدامات را انجام نمی‌دهند و اگر اندک ایرانیانی در خارج از کشور به نام ایران این اقدامات را انجام می‌دهند، باید بتوانیم این موضوع را اثبات کنیم. ایجاد اعتماد امری زمان‌بر است، ولی تخریب آن راحت است، متأسفانه برخی فکر می‌کنند که با انجام برخی از اقدامات خودسرانه می‌توانند منافع کشور را تأمین کنند، درحالی‌که این اشتباه است. این نشان‌دهنده قدرت نیست، بلکه ضد قدرت است.
‌ در مذاکره با آلمانی‌ها و اروپایی‌ها، آنها خیلی مواقع به ما گفته‌اند سیستم یکپارچه‌ای در ایران برای تصمیم‌گیری وجود ندارد. ما قطعا این موضوع را رد کرده‌ایم و من نیز نمی‌خواهم بگویم که سیستم یکپارچه نیست، سیستم یکپارچه است، ولی در آن خطا وجود دارد، حال این خطاها عمدی است یا سهوی؟ نمی‌دانم. من متخصص مسائل داخلی نیستم، ولی آثار این خطاهای سهوی یا عمدی را در سیاست خارجی کشور مشاهده می‌کنم.
‌ متأسفانه اختلاف‌های داخلی در کشور تأثیر زیادی بر سیاست خارجی ایران می‌گذارد. درحالی‌که ما چنین چیزی را در کمتر کشوری شاهد هستیم. در ایران بخشی از رسانه‌ها سیاست خارجی را قربانی منافع حزبی و گروهی خود می‌کنند.
‌ یکی دیگر از مشکلات در کشور این است که ما بسیاری از مسائل در حوزه سیاست خارجی را حیثیتی می‌کنیم، درحالی‌که این سیاست اشتباهی است، چراکه موضوع بده‌بستان در سیاست خارجی حاکم است و این بده‌بستان موردی نیست، بلکه دربرگیرنده یک مجموعه است.

اکرم احقاقی : علی ماجدی حدود دو ماه پیش در پی اجرای قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان، مسئولیت سفارت ایران در آلمان را به کاردار تهران در این کشور واگذار کرد و به تهران بازگشت. او در گفت‌وگو با ایسنا به برخی چالش‌های سیاست خارجی در اروپا اشاره کرده است. بخش‌هایی از این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

‌ تا جایی که من اطلاع دارم، اروپایی‌ها تلاش دارند که سازوکار SPV را با توافق آمریکایی‌ها تدوین کنند و در همین چارچوب مذاکراتی را به صورت منظم با دولت واشنگتن انجام داده‌اند. آنها می‌خواهند دولت آمریکا را متقاعد کنند که سازوکاری ایجاد شود که اروپایی‌ها بتوانند با ایران همچنان بده‌بستان مالی داشته باشند. البته نه به گستردگی سابق و اگر تاکنون SPV اجرائی و عملیاتی نشده به این علت است که اروپایی‌ها در مذاکراتشان با آمریکا به توافق نرسیده‌اند.
‌ایران و برجام بخش کوچکی از مجموعه دادوستدها بین اروپا و آمریکاست و درحال‌‌حاضر آن‌قدر مسائل فراآتلانتیکی بین اروپا و آمریکا وجود دارد که ممکن است در این بین موضوع ایران و برجام نیز قربانی شوند.
‌یک سال اول اجرای برجام فرصت بسیار خوبی بود، ولی متأسفانه این فرصت را از دست دادیم. کندی دستگاه‌های مالی و دولتی باعث شد که ما نتوانیم در سال اول که همچنان دموکرات‌ها در آمریکا روی کار بودند بهره‌برداری لازم را از این توافق داشته باشیم. وقتی که برجام در حال اجراشدن بود، در موضوع تأمین مالی پروژه‌‌ها مسئله اسنپ‌بک ابهاماتی را به وجود آورده بود... تیم مذاکره‌کننده کشور برای حل این مشکل اقدام کرد تا اُفِک به صورت صریح نظر خود را در ارتباط با موضوع اسنپ‌بک (دوره بازگشت) اعلام کند. این اقدام در آخر دولت اوباما انجام شد و اگر دموکرات‌ها انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا را می‌بردند گشایش‌هایی ایجاد می‌شد، ولی با آمدن ترامپ و حتی قبل از خروج این کشور از برجام همه‌چیز به‌یک‌باره دچار رکود شد و افک نیز هیچ‌گونه نظری را ارائه نکرد.
‌در مقطعی که ترامپ روی کار آمد، خیلی‌ها می‌گفتند که ایران نباید خود را برابر آمریکا قرار دهد، ولی کسانی که ایران را به این سمت بردند بر اساس یک تفکر اشتباه فکر می‌کردند که این به نفع کشور است.
‌ متأسفانه ما فقط یاد گرفته‌ایم دشمنی کنیم. باید بپذیریم که آمریکا هژمونی برتر دنیاست. ما چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم این یک حقیقت است.
‌باید نوع نگاهمان را به دنیا با توجه به وضعیت بین‌المللی تغییر دهیم. اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها به ما می‌گفتند که ما قبول داریم ایران یکی از قدرت‌های اصلی منطقه است، اما این قدرت باید سازنده باشد. باید در منطقه احساس امنیت ایجاد کند. آنها می‌گفتند ایران حالت تهاجمی در منطقه دارد و رفتارش باید سازنده‌تر از وضعیت کنونی باشد. درست است که بودجه دفاعی ما کمتر از دیگر کشورهای منطقه است یا اینکه دو قرن است که ایران در حمله به هیچ کشوری پیش‌قدم نبوده، ولی در اینجا بحث امنیت و احساس امنیت مطرح است. خیلی از اروپایی‌ها به ما می‌گفتند که کشورهای عربی به آنها گفته‌اند که ما از ایران می‌ترسیم، چون حالت تهاجمی دارد. درواقع از ما این احساس امنیت را دریافت نمی‌کردند. درحالی‌که ما بهتر از این می‌توانیم در دنیا عمل کنیم. ما باید بپذیریم که دنیا با نوع نگاه ما مشکل دارد. ما باید نوع نگاهمان به دنیا را با توجه به وضعیت بین‌المللی تغییر دهیم و تا زمانی که نوع نگاهمان تغییر نکند، این مشکلات همچنان وجود خواهد داشت.
‌به نظر من مشکلی نداشت که ما [با آمریکا] وارد مذاکره شویم. ما همیشه نشان داده‌ایم که وقتی دچار اجبار می‌شویم مذاکره می‌کنیم. چرا باید این‌گونه باشد؟ ما حتی نتوانستیم در این مدت اعتماد اروپایی‌ها را جلب کنیم. اروپایی‌ها با ما کار می‌کنند، ولی به ما اعتمادی ندارند. می‌بینیم که در این چندوقت چه مسائلی بین ایران و اتحادیه اروپا رخ داده است. من نمی‌خواهم مسائل را بازگو کنم، ولی این اتفاقات باعث شده که اعتماد اروپایی‌ها به ایران از بین برود. با دو، سه عمل اشتباه، اعتمادی که در حال ایجادشدن بود از بین رفت. باید به کسانی که معتقدند با انجام برخی از عملیات‌ها یا خودسری‌ها می‌توان منافع ملی کشور را تأمین کرد، به صراحت گفت‌ تصور آنها اشتباه است و اقدامات آنها نه در راستای افزایش قدرت ایران، بلکه ضد قدرت است.
‌اروپایی‌ها درباره ادعاهایی که مطرح کرده‌اند، اسنادی آورده‌اند که ما نمی‌توانیم آن را به‌راحتی رد کنیم. گرچه آنها نیز نمی‌توانند این اسناد را به‌راحتی اثبات کنند. ما می‌بینیم هنگامی که آقای روحانی به اتریش سفر می‌کند، مسائل آلمان رخ می‌دهد. قبل از آن نیز مسائل دیگری وجود داشت. آنها با یک دوگانگی در سیاست ایران مواجه شده‌اند، آنها شواهدی برای ادعاهای خود دارند که می‌توانند روی آن دست بگذارند و در اینجاست که من می‌گویم این اقدامات این احساس اعتماد و امنیت را دچار مشکل می‌کند. روابط بین‌الملل مبتنی بر احساسات نیست، بلکه مبتنی بر واقعیت است و یک حرکت اشتباه هرچند کوچک می‌تواند این احساس امنیت را از بین ببرد. ما در داخل کشور با موضوعی مانند «عملیات خودسرانه» مواجه هستیم، آیا می‌توانیم منکر شویم که در خارج از کشور نیز نمونه‌ای از این اتفاقات رخ نمی‌دهد؟ عملیات‌هایی که اعتماد را دچار خدشه می‌کند.
‌دستگاه‌های امنیتی نسبت به انجام اقدامات خودسرانه عده‌ای در خارج از کشور به اسم ایران هوشیار باشند.
‌ما نیاز داریم که یک نوع احساس امنیت و اعتماد نسبت به ایران در دنیا ایجاد کنیم و از انجام مواردی که باعث خدشه‌دارشدن این اعتماد می‌شود، پرهیز کنیم و اگر کسانی مثلا منافقین به نام ایران اقدام به انجام برخی از عملیات‌های خراب‌کارانه می‌کنند، باید بتوانیم آن را اثبات کنیم و این اعتماد را به وجود بیاوریم که این اقدامات در حالی به اسم تهران صورت می‌گیرد که از سوی ایران انجام نشده است. باید آن‌قدر در دستگاه‌های امنیتی‌مان تسلط درباره این موضوعات وجود داشته باشد که اول مطمئن شویم که کسانی در داخل کشور این‌گونه اقدامات را انجام نمی‌دهند و اگر اندک ایرانیانی در خارج از کشور به نام ایران این اقدامات را انجام می‌دهند، باید بتوانیم این موضوع را اثبات کنیم. ایجاد اعتماد امری زمان‌بر است، ولی تخریب آن راحت است، متأسفانه برخی فکر می‌کنند که با انجام برخی از اقدامات خودسرانه می‌توانند منافع کشور را تأمین کنند، درحالی‌که این اشتباه است. این نشان‌دهنده قدرت نیست، بلکه ضد قدرت است.
‌ در مذاکره با آلمانی‌ها و اروپایی‌ها، آنها خیلی مواقع به ما گفته‌اند سیستم یکپارچه‌ای در ایران برای تصمیم‌گیری وجود ندارد. ما قطعا این موضوع را رد کرده‌ایم و من نیز نمی‌خواهم بگویم که سیستم یکپارچه نیست، سیستم یکپارچه است، ولی در آن خطا وجود دارد، حال این خطاها عمدی است یا سهوی؟ نمی‌دانم. من متخصص مسائل داخلی نیستم، ولی آثار این خطاهای سهوی یا عمدی را در سیاست خارجی کشور مشاهده می‌کنم.
‌ متأسفانه اختلاف‌های داخلی در کشور تأثیر زیادی بر سیاست خارجی ایران می‌گذارد. درحالی‌که ما چنین چیزی را در کمتر کشوری شاهد هستیم. در ایران بخشی از رسانه‌ها سیاست خارجی را قربانی منافع حزبی و گروهی خود می‌کنند.
‌ یکی دیگر از مشکلات در کشور این است که ما بسیاری از مسائل در حوزه سیاست خارجی را حیثیتی می‌کنیم، درحالی‌که این سیاست اشتباهی است، چراکه موضوع بده‌بستان در سیاست خارجی حاکم است و این بده‌بستان موردی نیست، بلکه دربرگیرنده یک مجموعه است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها