|

«پرده‌هایی از میان ‌پرده» در سوریه

صالح نیکبخت

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و اردوگاه سوسیالیسم در شرق اروپا که بر اثر مسابقه تسلیحاتی با آمریکا، اقتصاد روسیه را فلج کرده و برای این کشور فاجعه بود، برای آمریکا و ناتو فرصتی طلایی بود که 70 سال در انتظار آن بودند. بوریس یلتسین آخرین رئیس‌جمهور شوروی که از او به‌عنوان عامل فروپاشی این کشور یاد می‌شود، با استقبال از استقلال جمهوری‌های شوروی اعلام کرد: «سفره هرچه کوچک‌تر باشد، نان‌خورش کمتر و رنگین‌تر است». آمریکا از آغاز این فروپاشی به دنبال ترسیم نقشه جدیدی برای دنیا به‌ویژه خاورمیانه و خارج‌کردن متحدان سابق شوروی از پشت پرده و افزودن آنان به متحدان خود و آوردن آنان به این سوی پرده (غرب) بود. در‌این‌میان کشورهایی بوده و هنوز هستند که نه در آن سوی پرده هستند و نه از ترس قیام مردم یارای آمدن به این سوی پرده را دارند. به تعبیر شادروان دکتر باستانی‌پاریزی «هنوز در میان ‌پرده هستند». در 30 سال گذشته، سیاست خارجی آمریکا و غرب در چنبره آزمون و خطا قرار گرفته و تلاش همه رؤسای جمهوری آمریکا از هریک از احزاب، تثبیت هژمونی آمریکا در تمام جهان به‌ویژه خاورمیانه و آوردن کشورهای پشت پرده و میان پرده به روی پرده است. خاور نزدیک هم به لحاظ ژئوپلیتیک و هم به دلیل قرارگرفتن بزرگ‌ترین منابع انرژی جهان در این منطقه، عرصه برنامه‌ریزی همه دولت‌ها و گرانیگاه سیاست‌های استراتژیک اقتصادی و نظامی آمریکا و هم‌پیمانان آن برای تسهیل گردش سرمایه است و برای روسیه تضعیف‌شده و متحدان اندک آن بازگرداندن متحدان سابق است. وضعیت استراتژیک منطقه در سه دهه گذشته هم موجب تحولات گسترده و مناقشات قدرت‌ها شده و هم به کانون ظهور گروه‌ها و ایدئولوژی‌ها و جنگ‌ها و خونریزی‌های وحشتناک تبدیل شده است؛ جنگ سوم خلیج فارس و سرنگونی رژیم بعثی حاکم بر عراق و خروج آن از حلقه هم‌پیمانان روسیه و به دنبال آن بهار عربی و سقوط نظام‌های سیاسی بیگانه با مردم و تشکیل دولت‌های جدید. تشکیل این دولت‌ها موجب پیدایش گروه‌های سیاسی رادیکال مانند طالبان، القاعده، داعش و... شد که نه غرب انتظار آن را داشت و نه دولت روسیه و اندک متحدانش می‌توانستند با آن مقابله کنند. ظهور داعش در عراق و خاورمیانه و شمال آفریقا و گسترش آن در سوریه با داعیه حمایت از قیام مسالمت‌آمیز مردم سوریه علیه دولت حاکم در زمانی کوتاه سوریه را به مرکز منازعات خاورمیانه و مناقشات بین‌المللی تبدیل کرد. هدف داعش احیای نظام خلافت صدر اسلام با خوانش خود بود که جنایات آنان با این خوانش به مشکلی بزرگ برای دنیا تبدیل شد. هنوز ماه‌عسل سرنگونی رژیم‌های دیکتاتوری در تونس، مصر، لیبی و یمن پایان نیافته بود که خلیفه خود‌خوانده داعش در شهر «موصل» یعنی محل وصل راه‌های چهارسوی خاورمیانه، تشکیل دولت خلافت اسلامی را اعلام کرد. دولت سوریه این‌بار با نیرویی روبه‌رو شد که در اندک‌زمان، بیش از نیمی از خاک سوریه را تصرف کرد. قدرت نظامی رو به افول دولت مرکزی بدون حمایت ایران و روسیه و گروه‌های متحد ایران در لبنان، عراق و افغانستان حتی توان جلوگیری از سقوط پایتخت را هم نداشت. منطقه کردنشین شمال سوریه که ادامه کردستان عراق و کردستان ترکیه در شرق و جنوب این کشور است، از زمان تقسیم خاورمیانه طبق نقشه سایکس - پیکو در 1916 میلادی مورد منازعه سوریه و ترکیه بود. این نزاع دیرپا استمرار داشت. آتش آن زمانی شعله‌ور شد که ترکیه مسئله حمایت سوریه از پ‌ک‌ک را مطرح و حافظ اسد را مجبور به اخراج رهبر حزب «عبدالله اوجالان» از «دره بقاع» لبنان که در اشغال سوریه بود، کرد. در یک عملیات هوایی برنامه‌ریزی‌شده مشترک میان ترکیه، آمریکا، اسرائیل و کنیا نیز او را دستگیر کرده و از 20 سال پیش در قلعه نظامی جزیره امرالی دریای مرمره در زندان است. اشغال بخش‌هایی از عراق و سوریه و رفتار سبعانه داعش و نادیده‌گرفتن ابتدایی‌ترین قوانین جنگ و رفتار انسانی این جریان در مناطق تحت سلطه تکان دهنده بود.

به‌کارگیری استراتژی «النصر بالرعب» که مستلزم ارتکاب فجیع‌ترین جنایات بود، جهانیان را در بهت و حیرت فرو برد. تلاش برای آوردن سوریه به این سوی پرده (غرب) هم نافرجام ماند. حمایت‌های آشکار و پنهان دولت ترکیه از داعش در هفت سال درگیری، بنیان‌های تمدن سوریه را نابود و جنگ با داعش به یکی از خون‌بارترین بحران‌ها و جنگ‌های داخلی منطقه و جهان تبدیل شد. شمال سوریه که عمدتا کردنشین است، نیز در معرض حمله داعش قرار گرفت. بعضی از مناطق آن مانند «کوبانی» که چسبیده به خاک ترکیه است، با حمایت ارتش و سازمان امنیت ترکیه، به دست داعش تصرف شد. نیروهای متحد کرد و عرب و آشوریان و ارامنه سوریه در خلأ حاصل از شکست‌های ارتش سوریه با بهره‌گیری از تجربه‌های نظامی نیروهای کرد در ترکیه و عراق، شمال سوریه را به کنترل و اداره خود درآوردند. آنان با شیوه نوینی از حکمرانی مشترک همه گروه‌های قومی و اِتنیکی ساکن در شمال سوریه، طرح جدیدی از حکمرانی دموکراتیک متفاوت با الگوهای رایج را به کار گرفتند. در نبردی قهرمانانه که دنیا را متحیر کرده بود، کوبانی را نجات دادند. این شیوه حکمرانی نیروهای دموکراتیک شمال سوریه موجب وحدت همه گروه‌ها و از همه ملیت‌ها شد.نیروهای دموکراتیک با تشکیل نیروی دفاعی مرکب از مردان و زنان کارآزموده و سازماندهی آنان در قالب یگان‌های مدافع خلق در دو نیروی جداگانه، مانع از ویرانی و سقوط مناطق محل سکونت آنان و تکرار تراژدی «حلب» و «حما» و «قامیشلو» و «کوبانی» شدند. تغییر دموگرافی مناطق اشغال‌شده توسط ترکیه با کوچاندن و اسکان ترکمان‌ها در آن و حضور در درون مرزهای جغرافیایی سوریه از اقدامات ترکیه بود. در حوزه دیپلماتیک نیز؛ از هم‌آوایی با دولت‌ها و ائتلاف مخالفان اسد گرفته تا میزبانی نشست‌های سه‌جانبه با ایران و روسیه تغییرات در مواضع این دولت و شخص اردوغان را نشان می‌دهد. دولتمردان گذشته و امروز ترک و شخص اردوغان همواره یک اصل را در صدر اولویت‌ها و سیاست‌های خود قرار داده و آن را تکرار می‌کنند؛ مخالفت جدی با شکل‌گیری هر نوع کیان سیاسی در مناطق کردنشین ترکیه و سوریه. با‌این‌حال، کردهای سوریه و متحدان سوریایی و بین‌المللی آنان فعال‌ترین بازیگران میدانی در عرصه نبرد زمینی با تاریک‌اندیشان جهان معاصر هستند. مقاومت ستودنی آنان در ماجرای «کوبانی» و شکست داعش در این آوردگاه نگاه جهانیان را به اهمیت و جایگاه این نیرو جلب کرد. شکل‌گیری اجماع جهانی برای شکست نیروی نظامی داعش و دوری کردها از چسبندگی به این یا آن کشور منطقه‌ای و جهانی به تدریج موازنه قوا را در شمال سوریه به نفع کردها تغییر داد و به سرآغاز عقب‌نشینی‌های داعش از دیگر مناطق سوریه مبدل شد. با حمایت‌های ایران و روسیه از دولت سوریه و ماندگاری بشار اسد در کنار ویرانی‌های هفت سال جنگ داخلی، اردوغان مانند سایر رفتارهایش اندک‌اندک آهنگ تغییر در مواضع و رویکردهایش را ساز کرد. وی با حمایت کامل از نیروهای موسوم به ارتش آزاد، هم برای شکست کردها و هم جلب رضایت پوتین و با چراغ سبز وی، عملیات نظامی خود علیه کردها در شرق فرات را آغاز کرد و بخش‌هایی از مناطق تحت نفوذ آنان را از زمین و هوا مورد سنگین‌ترین حملات قرار داد و کردها و نیروهای دموکراتیک را ناچار به عقب‌نشینی از برخی مناطق شرق فرات کرد. با توجه به عدم همراهی هم‌پیمانان ترکیه در ناتو با سیاست‌های اردوغان، ناگهان تغییر جهت داد و دست دوستی به سوی روسیه و ایران دراز کرد. وی با نزدیکی به ایران و روسیه می‌خواست آمریکا و اروپایی‌ها را برای تنهاگذاشتن و قربانی‌کردن کردها زیر فشار گذاشته و مجبور به انتخاب مطلق میان ترکیه به‌عنوان عضو تأثیرگذار ناتو و کردها به‌عنوان بازیگران نوظهور در عرصه منازعات جاری در شمال سوریه کند. انتخاب ترامپ و سیاست‌های غیرمتعارف وی درخصوص مسائل مختلف جهان، در منطقه و سوریه هم تأثیراتی برجای گذاشت. او با تصمیمات عجولانه و آنی خود نارضایتی دوستان و هم‌پیمانان خود را برانگیخته و امروز توییت‌های وی دست‌مایه طنزهای سیاسی شده است. ترامپ پس از خروج یک‌جانبه از برجام بدون توجه به درخواست‌های متحدان اروپایی خود درخصوص سوریه و حتی بدون مشورت با کارشناسان مربوطه و با وعده خروج نیروهای آمریکایی از سوریه در یک گفت‌وگوی تلفنی با اردوغان، یک‌بار دیگر نشان داد که رفتار او قابل پیش‌بینی نیست. نخستین پس‌لرزه تصمیم غیرمتعارف او که با مخالفت همه متحدان درون‌حزبی وی هم مواجه شد، موجب استعفای وزیر دفاع کهنه‌کار ایالات متحده و چند نفر دیگر از مسئولان ارشد این وزارتخانه و نماینده آمریکا در ائتلاف جهانی ضدداعش شد؛ امری که شاید ترامپ و تیم جدید سیاست خارجی وی را خرسند کرده تا بتوانند چیدمان دستگاه خارجی ایالات متحده را در جهت سیاست‌های تهاجمی‌تر بولتن و یارانش تنظیم کنند. با اعلام ضرورت پایان کار نیروهای دموکراتیک سوریه و بیرون‌راندن آنان از سوی ترکیه، کردها با سیاست‌های هوشیارانه و جلوگیری از اشغال مناطقی دیگر مانند عفرین از بعضی شهرها عقب‌نشینی نظامی کرده و نگهداری آن را به ارتش سوریه واگذار کردند. کردهای سوریه دنبال تجزیه کشور خود نیستند. با توجه به آنچه گفته‌شد، امروز که ایجاد منطقه حائل بین شمال سوریه و ترکیه و ممنوعیت پرواز هواپیماهای نظامی ترکیه مطرح شده و ترامپ را نیز از خروج فوری نیروهای آمریکا از شمال سوریه منصرف کرده‌اند، سرگردانی اردوغان بین دو اردوگاه رقیب همچنان ادامه دارد و سوریه و ترکیه همچنان در میان پرده هستند.
* تیتر از یکی از مقالات دکتر باستانی‌پاریزی برگرفته شده است.

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و اردوگاه سوسیالیسم در شرق اروپا که بر اثر مسابقه تسلیحاتی با آمریکا، اقتصاد روسیه را فلج کرده و برای این کشور فاجعه بود، برای آمریکا و ناتو فرصتی طلایی بود که 70 سال در انتظار آن بودند. بوریس یلتسین آخرین رئیس‌جمهور شوروی که از او به‌عنوان عامل فروپاشی این کشور یاد می‌شود، با استقبال از استقلال جمهوری‌های شوروی اعلام کرد: «سفره هرچه کوچک‌تر باشد، نان‌خورش کمتر و رنگین‌تر است». آمریکا از آغاز این فروپاشی به دنبال ترسیم نقشه جدیدی برای دنیا به‌ویژه خاورمیانه و خارج‌کردن متحدان سابق شوروی از پشت پرده و افزودن آنان به متحدان خود و آوردن آنان به این سوی پرده (غرب) بود. در‌این‌میان کشورهایی بوده و هنوز هستند که نه در آن سوی پرده هستند و نه از ترس قیام مردم یارای آمدن به این سوی پرده را دارند. به تعبیر شادروان دکتر باستانی‌پاریزی «هنوز در میان ‌پرده هستند». در 30 سال گذشته، سیاست خارجی آمریکا و غرب در چنبره آزمون و خطا قرار گرفته و تلاش همه رؤسای جمهوری آمریکا از هریک از احزاب، تثبیت هژمونی آمریکا در تمام جهان به‌ویژه خاورمیانه و آوردن کشورهای پشت پرده و میان پرده به روی پرده است. خاور نزدیک هم به لحاظ ژئوپلیتیک و هم به دلیل قرارگرفتن بزرگ‌ترین منابع انرژی جهان در این منطقه، عرصه برنامه‌ریزی همه دولت‌ها و گرانیگاه سیاست‌های استراتژیک اقتصادی و نظامی آمریکا و هم‌پیمانان آن برای تسهیل گردش سرمایه است و برای روسیه تضعیف‌شده و متحدان اندک آن بازگرداندن متحدان سابق است. وضعیت استراتژیک منطقه در سه دهه گذشته هم موجب تحولات گسترده و مناقشات قدرت‌ها شده و هم به کانون ظهور گروه‌ها و ایدئولوژی‌ها و جنگ‌ها و خونریزی‌های وحشتناک تبدیل شده است؛ جنگ سوم خلیج فارس و سرنگونی رژیم بعثی حاکم بر عراق و خروج آن از حلقه هم‌پیمانان روسیه و به دنبال آن بهار عربی و سقوط نظام‌های سیاسی بیگانه با مردم و تشکیل دولت‌های جدید. تشکیل این دولت‌ها موجب پیدایش گروه‌های سیاسی رادیکال مانند طالبان، القاعده، داعش و... شد که نه غرب انتظار آن را داشت و نه دولت روسیه و اندک متحدانش می‌توانستند با آن مقابله کنند. ظهور داعش در عراق و خاورمیانه و شمال آفریقا و گسترش آن در سوریه با داعیه حمایت از قیام مسالمت‌آمیز مردم سوریه علیه دولت حاکم در زمانی کوتاه سوریه را به مرکز منازعات خاورمیانه و مناقشات بین‌المللی تبدیل کرد. هدف داعش احیای نظام خلافت صدر اسلام با خوانش خود بود که جنایات آنان با این خوانش به مشکلی بزرگ برای دنیا تبدیل شد. هنوز ماه‌عسل سرنگونی رژیم‌های دیکتاتوری در تونس، مصر، لیبی و یمن پایان نیافته بود که خلیفه خود‌خوانده داعش در شهر «موصل» یعنی محل وصل راه‌های چهارسوی خاورمیانه، تشکیل دولت خلافت اسلامی را اعلام کرد. دولت سوریه این‌بار با نیرویی روبه‌رو شد که در اندک‌زمان، بیش از نیمی از خاک سوریه را تصرف کرد. قدرت نظامی رو به افول دولت مرکزی بدون حمایت ایران و روسیه و گروه‌های متحد ایران در لبنان، عراق و افغانستان حتی توان جلوگیری از سقوط پایتخت را هم نداشت. منطقه کردنشین شمال سوریه که ادامه کردستان عراق و کردستان ترکیه در شرق و جنوب این کشور است، از زمان تقسیم خاورمیانه طبق نقشه سایکس - پیکو در 1916 میلادی مورد منازعه سوریه و ترکیه بود. این نزاع دیرپا استمرار داشت. آتش آن زمانی شعله‌ور شد که ترکیه مسئله حمایت سوریه از پ‌ک‌ک را مطرح و حافظ اسد را مجبور به اخراج رهبر حزب «عبدالله اوجالان» از «دره بقاع» لبنان که در اشغال سوریه بود، کرد. در یک عملیات هوایی برنامه‌ریزی‌شده مشترک میان ترکیه، آمریکا، اسرائیل و کنیا نیز او را دستگیر کرده و از 20 سال پیش در قلعه نظامی جزیره امرالی دریای مرمره در زندان است. اشغال بخش‌هایی از عراق و سوریه و رفتار سبعانه داعش و نادیده‌گرفتن ابتدایی‌ترین قوانین جنگ و رفتار انسانی این جریان در مناطق تحت سلطه تکان دهنده بود.

به‌کارگیری استراتژی «النصر بالرعب» که مستلزم ارتکاب فجیع‌ترین جنایات بود، جهانیان را در بهت و حیرت فرو برد. تلاش برای آوردن سوریه به این سوی پرده (غرب) هم نافرجام ماند. حمایت‌های آشکار و پنهان دولت ترکیه از داعش در هفت سال درگیری، بنیان‌های تمدن سوریه را نابود و جنگ با داعش به یکی از خون‌بارترین بحران‌ها و جنگ‌های داخلی منطقه و جهان تبدیل شد. شمال سوریه که عمدتا کردنشین است، نیز در معرض حمله داعش قرار گرفت. بعضی از مناطق آن مانند «کوبانی» که چسبیده به خاک ترکیه است، با حمایت ارتش و سازمان امنیت ترکیه، به دست داعش تصرف شد. نیروهای متحد کرد و عرب و آشوریان و ارامنه سوریه در خلأ حاصل از شکست‌های ارتش سوریه با بهره‌گیری از تجربه‌های نظامی نیروهای کرد در ترکیه و عراق، شمال سوریه را به کنترل و اداره خود درآوردند. آنان با شیوه نوینی از حکمرانی مشترک همه گروه‌های قومی و اِتنیکی ساکن در شمال سوریه، طرح جدیدی از حکمرانی دموکراتیک متفاوت با الگوهای رایج را به کار گرفتند. در نبردی قهرمانانه که دنیا را متحیر کرده بود، کوبانی را نجات دادند. این شیوه حکمرانی نیروهای دموکراتیک شمال سوریه موجب وحدت همه گروه‌ها و از همه ملیت‌ها شد.نیروهای دموکراتیک با تشکیل نیروی دفاعی مرکب از مردان و زنان کارآزموده و سازماندهی آنان در قالب یگان‌های مدافع خلق در دو نیروی جداگانه، مانع از ویرانی و سقوط مناطق محل سکونت آنان و تکرار تراژدی «حلب» و «حما» و «قامیشلو» و «کوبانی» شدند. تغییر دموگرافی مناطق اشغال‌شده توسط ترکیه با کوچاندن و اسکان ترکمان‌ها در آن و حضور در درون مرزهای جغرافیایی سوریه از اقدامات ترکیه بود. در حوزه دیپلماتیک نیز؛ از هم‌آوایی با دولت‌ها و ائتلاف مخالفان اسد گرفته تا میزبانی نشست‌های سه‌جانبه با ایران و روسیه تغییرات در مواضع این دولت و شخص اردوغان را نشان می‌دهد. دولتمردان گذشته و امروز ترک و شخص اردوغان همواره یک اصل را در صدر اولویت‌ها و سیاست‌های خود قرار داده و آن را تکرار می‌کنند؛ مخالفت جدی با شکل‌گیری هر نوع کیان سیاسی در مناطق کردنشین ترکیه و سوریه. با‌این‌حال، کردهای سوریه و متحدان سوریایی و بین‌المللی آنان فعال‌ترین بازیگران میدانی در عرصه نبرد زمینی با تاریک‌اندیشان جهان معاصر هستند. مقاومت ستودنی آنان در ماجرای «کوبانی» و شکست داعش در این آوردگاه نگاه جهانیان را به اهمیت و جایگاه این نیرو جلب کرد. شکل‌گیری اجماع جهانی برای شکست نیروی نظامی داعش و دوری کردها از چسبندگی به این یا آن کشور منطقه‌ای و جهانی به تدریج موازنه قوا را در شمال سوریه به نفع کردها تغییر داد و به سرآغاز عقب‌نشینی‌های داعش از دیگر مناطق سوریه مبدل شد. با حمایت‌های ایران و روسیه از دولت سوریه و ماندگاری بشار اسد در کنار ویرانی‌های هفت سال جنگ داخلی، اردوغان مانند سایر رفتارهایش اندک‌اندک آهنگ تغییر در مواضع و رویکردهایش را ساز کرد. وی با حمایت کامل از نیروهای موسوم به ارتش آزاد، هم برای شکست کردها و هم جلب رضایت پوتین و با چراغ سبز وی، عملیات نظامی خود علیه کردها در شرق فرات را آغاز کرد و بخش‌هایی از مناطق تحت نفوذ آنان را از زمین و هوا مورد سنگین‌ترین حملات قرار داد و کردها و نیروهای دموکراتیک را ناچار به عقب‌نشینی از برخی مناطق شرق فرات کرد. با توجه به عدم همراهی هم‌پیمانان ترکیه در ناتو با سیاست‌های اردوغان، ناگهان تغییر جهت داد و دست دوستی به سوی روسیه و ایران دراز کرد. وی با نزدیکی به ایران و روسیه می‌خواست آمریکا و اروپایی‌ها را برای تنهاگذاشتن و قربانی‌کردن کردها زیر فشار گذاشته و مجبور به انتخاب مطلق میان ترکیه به‌عنوان عضو تأثیرگذار ناتو و کردها به‌عنوان بازیگران نوظهور در عرصه منازعات جاری در شمال سوریه کند. انتخاب ترامپ و سیاست‌های غیرمتعارف وی درخصوص مسائل مختلف جهان، در منطقه و سوریه هم تأثیراتی برجای گذاشت. او با تصمیمات عجولانه و آنی خود نارضایتی دوستان و هم‌پیمانان خود را برانگیخته و امروز توییت‌های وی دست‌مایه طنزهای سیاسی شده است. ترامپ پس از خروج یک‌جانبه از برجام بدون توجه به درخواست‌های متحدان اروپایی خود درخصوص سوریه و حتی بدون مشورت با کارشناسان مربوطه و با وعده خروج نیروهای آمریکایی از سوریه در یک گفت‌وگوی تلفنی با اردوغان، یک‌بار دیگر نشان داد که رفتار او قابل پیش‌بینی نیست. نخستین پس‌لرزه تصمیم غیرمتعارف او که با مخالفت همه متحدان درون‌حزبی وی هم مواجه شد، موجب استعفای وزیر دفاع کهنه‌کار ایالات متحده و چند نفر دیگر از مسئولان ارشد این وزارتخانه و نماینده آمریکا در ائتلاف جهانی ضدداعش شد؛ امری که شاید ترامپ و تیم جدید سیاست خارجی وی را خرسند کرده تا بتوانند چیدمان دستگاه خارجی ایالات متحده را در جهت سیاست‌های تهاجمی‌تر بولتن و یارانش تنظیم کنند. با اعلام ضرورت پایان کار نیروهای دموکراتیک سوریه و بیرون‌راندن آنان از سوی ترکیه، کردها با سیاست‌های هوشیارانه و جلوگیری از اشغال مناطقی دیگر مانند عفرین از بعضی شهرها عقب‌نشینی نظامی کرده و نگهداری آن را به ارتش سوریه واگذار کردند. کردهای سوریه دنبال تجزیه کشور خود نیستند. با توجه به آنچه گفته‌شد، امروز که ایجاد منطقه حائل بین شمال سوریه و ترکیه و ممنوعیت پرواز هواپیماهای نظامی ترکیه مطرح شده و ترامپ را نیز از خروج فوری نیروهای آمریکا از شمال سوریه منصرف کرده‌اند، سرگردانی اردوغان بین دو اردوگاه رقیب همچنان ادامه دارد و سوریه و ترکیه همچنان در میان پرده هستند.
* تیتر از یکی از مقالات دکتر باستانی‌پاریزی برگرفته شده است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها