|

آینه

جوان
آنچه ظريف گفت و برخي تصميم گرفتند که نفهمند!

سخن ديگر با کساني است که معلوم نيست با کدام نيت و با کدام منشأ، به دوگانه ساختگي «ظريف-سليماني» دامن مي‌زنند. معلوم است که در کشور ما اين دوگانه‌سازي جز خسارت چيزي به بار نمي‌آورد و اتفاقا بيشتر خارجي‌ها و دنباله‌رو‌هاي آنها چنين دوگانه‌اي را پروار مي‌کنند. سليماني به اعتراف عموم مردم با «جان» خود به ميدان آمده است و هر‌کس که بخواهد با «نام» خود به ميدان بيايد، البته با او و با مردم دوگانه و بلکه بيگانه است. با جان به‌ميدان‌آمدن هم فقط يک تعبيرش آمادگي براي شهادت و تير و ترکش و گلوله است، معناي عميق‌تر آن گذشتن از هر نام و نشاني و با «عشق» به ميدان آمدن است، در اين صورت، چه باک از درصد محبوبيت‌هاي زميني و نظرسنجي‌ها و کميت‌هاي ناپايدار اين جهاني. آقاي دکتر ظريف اگرچه به آن نظرسنجي کذايي اشاره داشت، اما در همان جلسه تأکيد کرد که «فعلا هماهنگ‌ترين فرد کشور با سردار سليماني است و حتي قبل از آن جلسه با او در تماس بوده است». و به همين خاطر معتقد بود که با اين هماهنگي «ايران اکنون در اوج قدرت و درست شبيه زماني است که صدام به عنوان متجاوز در جنگ شناخته شد».‌ آقايان طرفدار «مذاکره تحت هر شرايطي» اين روز‌ها کمتر از برجام يادي مي‌کنند. يک‌بار نشنيده‌ايم و در روزنامه‌هاي‌شان نخوانده‌ايم که بگويند «برجام ما کو؟!» به نظر مي‌رسد فشاري که اين دسته از افراد به وزارت خارجه براي مذاکره وارد مي‌کنند، خيلي بيشتر از فشار ترامپ و رفقاي جنگ‌طلب اوست. هرچند وزير خارجه در اظهارات اخير نشان داد که توجهش از ترامپ و رفقاي داخلي‌اش کاملا معطوف به «مردم و سمبل‌هاي مقاومت» شده است.

جمهوری اسلامی
اين زمان بگذار تا وقت دگر

در سخنان سردار باقري نکات درستي وجود دارند که بايد در تاريخ دفاع مقدس با برجستگي ثبت شوند و به عنوان محورهاي مهم مسائل دوران دفاع مقدس مورد تجزيه و تحليل قرار گيرند. اينکه ارتش بعث عراق با حمايت‌هاي همه‌جانبه منطقه‌اي و بين‌المللي در اواخر جنگ به‌شدت تقويت شده بود، اينکه نيروهاي مسلح، دچار ضعف شده بودند و اينکه زمينه پذيرش قطع‌نامه 598 از حدود دو، سه سال قبل از تيرماه 1367 فراهم شده بود، نکات درستي هستند. اين سخن که چاره کار مي‌بايست در همان دو، سه سال قبل از پذيرش قطع‌نامه مي‌شد نيز سخن درستي است. اين نکات هم از مواردي هستند که بايد موضوع بحث‌ها و بررسي‌هاي کارشناسانه قرار گيرند و باتوجه به شرايط زمان، تحليل‌هاي واقع‌گرايانه‌اي درباره آنها انجام شود و به نسل‌هاي آينده منتقل شود.

ایران
الزامات سخنگويي

پاسخ‌گويي صريح و با سرعت شرط لازم يک سخنگوي موفق است. فرارکردن از زير بار پاسخ‌گويي به مراتب بدتر از پاسخ ناقص‌دادن است. سخنگو در موارد لازم مي‌تواند پاسخ را به زمان معيني که در آينده تعيين مي‌کند، ارجاع دهد. حتي‌المقدور بايد پاسخ‌ها نوشته شده باشد. به قول معروف سخن تا هنگامي که بيان نشده است، تو صاحب آن هستي، ولي هنگامي که بيان شد، او مالک و صاحب تو است. بنابراين سخنگو نمي‌تواند سخني بگويد که بعدا بخواهد آن را توجيه يا تفسير کند. سخنگوي دولت در برابر افکار عمومي جهان و ايران بايد نقش‌هاي مناسب را ايفا کند. در مواجهه با جهان خارج، طبعا نوعي مقابله‌به‌مثل صورت مي‌گيرد ولي در برابر مردم خودمان بايد صداقت و تواضع را کاملا رعايت کرد. اعتماد رکن اصلي براي هر سخنگويي است. اگر اعتماد ايجاد شود بهتر از هر سرمايه ديگري براي دولت است. در همين زمينه پوزش‌خواهي را بايد به يک فرهنگ و يک ارزش تبديل کرد. يکي از خطراتي که سخنگويي را تهديد مي‌کند، کوشش براي توجيه و لاپوشاني اظهارات ديگر افراد منتسب به دولت است. در اين مورد بايد صريح و آشکار سخن گفت، توجيه آنها جز کاهش اعتماد، نتيجه ديگري ندارد.

اعتماد
فتح خرمشهر و تداوم جنگ

علي شكوهي: گاهي گفته مي‌شود براي پايان جنگ در همان زمان، پيشنهادهاي خوبي از سوي همسايگان عرب ما مطرح شد ولي ايران نپذيرفت. اين نيز يك ادعاي غيردقيق درباره وعده‌هاي بدون پشتوانه‌اي است كه در غالب موارد اساسا صحت ندارد. در واقع در آن زمان و بعد از آنكه ايران توانست فتوحات نظامي متقابل به دست آورد و احتمال گسترش جنگ به كشورهاي منطقه هم افزايش يافت، هيئت‌هاي صلحي از سوي سازمان كنفرانس اسلامي و سازمان كشورهاي غيرمتعهد تشكيل شد تا دو طرف جنگ را به سازش و مصالحه برسانند؛ بدون آنكه تضميني براي اجرائي‌شدن سخنان خود ارائه كنند. جمهوري اسلامي نمي‌توانست به اميدي واهي تن به آتش‌بس بدهد، در‌حالي ‌كه بسياري از دولت‌هاي ميانجي، اساسا بي‌طرف نبودند و در جبهه عراق قرار داشتند.

جوان
آنچه ظريف گفت و برخي تصميم گرفتند که نفهمند!

سخن ديگر با کساني است که معلوم نيست با کدام نيت و با کدام منشأ، به دوگانه ساختگي «ظريف-سليماني» دامن مي‌زنند. معلوم است که در کشور ما اين دوگانه‌سازي جز خسارت چيزي به بار نمي‌آورد و اتفاقا بيشتر خارجي‌ها و دنباله‌رو‌هاي آنها چنين دوگانه‌اي را پروار مي‌کنند. سليماني به اعتراف عموم مردم با «جان» خود به ميدان آمده است و هر‌کس که بخواهد با «نام» خود به ميدان بيايد، البته با او و با مردم دوگانه و بلکه بيگانه است. با جان به‌ميدان‌آمدن هم فقط يک تعبيرش آمادگي براي شهادت و تير و ترکش و گلوله است، معناي عميق‌تر آن گذشتن از هر نام و نشاني و با «عشق» به ميدان آمدن است، در اين صورت، چه باک از درصد محبوبيت‌هاي زميني و نظرسنجي‌ها و کميت‌هاي ناپايدار اين جهاني. آقاي دکتر ظريف اگرچه به آن نظرسنجي کذايي اشاره داشت، اما در همان جلسه تأکيد کرد که «فعلا هماهنگ‌ترين فرد کشور با سردار سليماني است و حتي قبل از آن جلسه با او در تماس بوده است». و به همين خاطر معتقد بود که با اين هماهنگي «ايران اکنون در اوج قدرت و درست شبيه زماني است که صدام به عنوان متجاوز در جنگ شناخته شد».‌ آقايان طرفدار «مذاکره تحت هر شرايطي» اين روز‌ها کمتر از برجام يادي مي‌کنند. يک‌بار نشنيده‌ايم و در روزنامه‌هاي‌شان نخوانده‌ايم که بگويند «برجام ما کو؟!» به نظر مي‌رسد فشاري که اين دسته از افراد به وزارت خارجه براي مذاکره وارد مي‌کنند، خيلي بيشتر از فشار ترامپ و رفقاي جنگ‌طلب اوست. هرچند وزير خارجه در اظهارات اخير نشان داد که توجهش از ترامپ و رفقاي داخلي‌اش کاملا معطوف به «مردم و سمبل‌هاي مقاومت» شده است.

جمهوری اسلامی
اين زمان بگذار تا وقت دگر

در سخنان سردار باقري نکات درستي وجود دارند که بايد در تاريخ دفاع مقدس با برجستگي ثبت شوند و به عنوان محورهاي مهم مسائل دوران دفاع مقدس مورد تجزيه و تحليل قرار گيرند. اينکه ارتش بعث عراق با حمايت‌هاي همه‌جانبه منطقه‌اي و بين‌المللي در اواخر جنگ به‌شدت تقويت شده بود، اينکه نيروهاي مسلح، دچار ضعف شده بودند و اينکه زمينه پذيرش قطع‌نامه 598 از حدود دو، سه سال قبل از تيرماه 1367 فراهم شده بود، نکات درستي هستند. اين سخن که چاره کار مي‌بايست در همان دو، سه سال قبل از پذيرش قطع‌نامه مي‌شد نيز سخن درستي است. اين نکات هم از مواردي هستند که بايد موضوع بحث‌ها و بررسي‌هاي کارشناسانه قرار گيرند و باتوجه به شرايط زمان، تحليل‌هاي واقع‌گرايانه‌اي درباره آنها انجام شود و به نسل‌هاي آينده منتقل شود.

ایران
الزامات سخنگويي

پاسخ‌گويي صريح و با سرعت شرط لازم يک سخنگوي موفق است. فرارکردن از زير بار پاسخ‌گويي به مراتب بدتر از پاسخ ناقص‌دادن است. سخنگو در موارد لازم مي‌تواند پاسخ را به زمان معيني که در آينده تعيين مي‌کند، ارجاع دهد. حتي‌المقدور بايد پاسخ‌ها نوشته شده باشد. به قول معروف سخن تا هنگامي که بيان نشده است، تو صاحب آن هستي، ولي هنگامي که بيان شد، او مالک و صاحب تو است. بنابراين سخنگو نمي‌تواند سخني بگويد که بعدا بخواهد آن را توجيه يا تفسير کند. سخنگوي دولت در برابر افکار عمومي جهان و ايران بايد نقش‌هاي مناسب را ايفا کند. در مواجهه با جهان خارج، طبعا نوعي مقابله‌به‌مثل صورت مي‌گيرد ولي در برابر مردم خودمان بايد صداقت و تواضع را کاملا رعايت کرد. اعتماد رکن اصلي براي هر سخنگويي است. اگر اعتماد ايجاد شود بهتر از هر سرمايه ديگري براي دولت است. در همين زمينه پوزش‌خواهي را بايد به يک فرهنگ و يک ارزش تبديل کرد. يکي از خطراتي که سخنگويي را تهديد مي‌کند، کوشش براي توجيه و لاپوشاني اظهارات ديگر افراد منتسب به دولت است. در اين مورد بايد صريح و آشکار سخن گفت، توجيه آنها جز کاهش اعتماد، نتيجه ديگري ندارد.

اعتماد
فتح خرمشهر و تداوم جنگ

علي شكوهي: گاهي گفته مي‌شود براي پايان جنگ در همان زمان، پيشنهادهاي خوبي از سوي همسايگان عرب ما مطرح شد ولي ايران نپذيرفت. اين نيز يك ادعاي غيردقيق درباره وعده‌هاي بدون پشتوانه‌اي است كه در غالب موارد اساسا صحت ندارد. در واقع در آن زمان و بعد از آنكه ايران توانست فتوحات نظامي متقابل به دست آورد و احتمال گسترش جنگ به كشورهاي منطقه هم افزايش يافت، هيئت‌هاي صلحي از سوي سازمان كنفرانس اسلامي و سازمان كشورهاي غيرمتعهد تشكيل شد تا دو طرف جنگ را به سازش و مصالحه برسانند؛ بدون آنكه تضميني براي اجرائي‌شدن سخنان خود ارائه كنند. جمهوري اسلامي نمي‌توانست به اميدي واهي تن به آتش‌بس بدهد، در‌حالي ‌كه بسياري از دولت‌هاي ميانجي، اساسا بي‌طرف نبودند و در جبهه عراق قرار داشتند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها