12 دليل براي ساماندهی خیریهها
نبیاله عشقیثانی. عضو هیئتمدیره شبکه ملی خیریههای حامی ایتام
در آیات متعدد قرآن مجید درباره سرپرستی و مراقبت از ایتام و درراهماندگان و افراد بیسرپرست بسیار سفارش شده است. انجام امر خیر و نیکوکاری توصیه دین مبین اسلام و فستبقالخیرات شعار اهل خیر است که هر مسلمانی انجام آن را تکلیف شرعی خود میداند. در کشور هزاران قطعه املاک ازسوی اهل خیر بهمنظور تأمین منابع مالی، حمایت از نیازمندان و انجام امور فرهنگی و مذهبی وقف شده است. فرهیختگان اجتماعی نیز مکرر مردم را به یاریگری، مهربانی و حمایت از آسیبدیدگان اجتماعی توصیه کردهاند.
در سالهای اخیر مؤسسههای خیریه افزایش کمی و کیفی فراوانی یافته است، بهطوریکه بین 20 تا 30 هزار مؤسسه خیریه بهصورت قانونی تشکیل شده است و هر یک به اندازه امکانات و توان خود مشغول حمایت و خدمترسانی به اقشار فرودست جامعه هستند.
وزارت کشور به استناد مصوبه هیئت دولت، سازمان بهزیستی به استناد مصوبه مجلس شورای اسلامی، نیروی انتظامی به استناد وظیفه سازمانی، به موازات یکدیگر و بدون هیچ نوع هماهنگی و تفکیک و تفاوتی مجوز فعالیت مؤسسه خیریه صادر میکنند و خود را متولی موضوع میدانند؛ اینکه چرا با گذشت این همه سال و آمدن و رفتن دولتهای متعدد و مجالس قانونگذاری، توفیق ساماندهی این امر مهم و ضروری فراهم نشده است، جای سؤال است؟ و مردم نیز سرگردان، هر یک به دلیلی به یکی از این سه دستگاه مراجعه و مجوز فعالیت دریافت میکنند. به دلیل این پراکندگی در حوزه صدور مجوز فعالیت مؤسسات خیریه، امر مهم ساماندهی مؤسسههای مذکور نیز راه به جایی نبرده است، درحالیکه این ساماندهی بسیار ضروری بوده و باید به مباحث متعددی از جمله موارد زیر بپردازد و تعیین تکلیف کند و راهکار ارائه دهد.
1- جایابی مؤسسات خیریه؛ به این معنی که باید نیازسنجی انجام شود تا مشخص شود در کدام مناطق کشور تعداد مؤسسات کمتری وجود دارد و نیاز بیشتری احساس میشود.
2- تخصصیکردن مؤسسات خیریه؛ در شرایط فعلی مؤسسات اهداف متعددی را انتخاب میکنند و در هر موضوعی که صلاح دیدند وارد میشوند، برخی چندین خدمت را به تشخیص خودشان انتخاب میکنند، در نتیجه مؤسسات خیریه فاقد مهارت و تخصص کافی برای خدمترسانی مناسب هستند.
3- توزیع نامناسب خدمات از دیگر چالشهای مؤسسات خیریه است که نیازمند ساماندهی است. در شرایط فعلی یک فرد نیازمند معمولا با مراجعه به مؤسسات مختلف از چند مؤسسه کمک میگیرد و فرد دیگری به دلیل نداشتن اطلاعات کافی یا سایر معذوریتها فقط کمک مختصری از یک مؤسسه دریافت میکند، درحالیکه با طراحی یک نرمافزار مشترک میتوان اطلاعات افراد نیازمند و نوع کمک دریافتی آنان از هر مؤسسه را ثبت و در اختیار عموم خیریهها قرار داد، با انجام یک هماهنگی ساده اجرای این طرح شدنی است، البته در برخی از شهرستانها مشابه چنین طرحی تا حدودی اجرا میشود، اما کافی و دقیق نیست.
4- معافیت مالیاتی مؤسسات خیریه از دیگر موضوعاتی است که نیازمند ساماندهی است.
5- منابع مالی مؤسسههای خیریه از طریق جذب کمکهای مردمی، حمایتهای خیرین، نیکوکاران و حامیان تأمین میشود، مؤسسهها کاملا به این کمکها وابستهاند، مؤسسات درباره روشهای دریافت و هزینهکرد این کمکها مقید به اجرای تکلیف شرعی هستند و کمکهایی که اهداکنندگان آن نیت خاصی دارند، الزاما در همان موضوع مشخصشده قابل هزینهکردن است. چگونگی اجرای صحیح این موارد نیز نیازمند آموزش و سازماندهی متولیان است تا امکان شفافسازی و پاسخگویی فراهم شود و اعتماد مردم به خیریهها افزایش یابد.
6- آموزش مدیران و کارکنان مؤسسههای خیریه؛ این طبیعی است که مؤسسان و هیئتمدیره مؤسسات خیریه توانایی مدیریتی و کارشناسی لازم برای اداره امور مؤسسات خیریهها را نداشته باشند، زیرا این افراد در حرفه اصلی خودشان که جدا از مؤسسه خیریه است، تخصص و آگاهی دارند پس ضرورت دارد دستگاههایی که خود را متولی مؤسسات خیریه میدانند یک برنامه مدون و هدفمند برای آموزش نیروهای انسانی این مؤسسات داشته باشند؛ به خصوص که کارکنان این مؤسسات میخواهند به جامعه هدف آسیبپذیر ارائه خدمت کنند؛ یعنی نیازسنجی کنند، تشخیص مشکل دهند، راهکار مناسب با کمک خود سرویسگیرنده ارائه دهند و با رازداری حرفهای آنان را راهنمایی و هدایت کنند تا توانمند شوند. البته اینها همه امور تخصصی است که از عهده هر کسی برنمیآید و نیاز به آموزش دارد.
7- پرداخت حقوق و مزایای قانونی کارکنان مؤسسههای خیریه از جمله اموری است که نیازمند ساماندهی است؛ متأسفانه برخی از خیریهها حقوق کافی و قانونی به کارکنان مؤسسه پرداخت نمیکنند، زیرا فکر میکنند کسانی که در خیریهها کار میکنند باید قانع باشند، خودشان هم خیِِّر باشند، حتی برخی مؤسسات کارکنان را بیمه نمیکنند یا به جای نیروی متخصص از افراد فاقد تخصص استفاده میشود که چالش خود را دارد.
8- موضوع خیریه استاندارد، خیریه تخصصی، جایگاه جامعه هدف، ویژگی خیریه قانونی، تعریف خدمت، حمایت، تناسب خدمت با نیاز جامعه، توانمندسازی و خوداتکایی و رابطه همه اینها با سرمایه اجتماعی، نیازمند مداخله اهل فکر و خرد و تعیین معیار و استاندارد است.
9- توجه به معیارهای تکریم و احترام، رعایت شأن و حقوق مددجویان و خدمتگیرندگان، رازداری حرفهای، پرورش و تقویت عزت نفس و نقش جامعه هدف در بازسازی اجتماعی از اصول اولیه خدماترسانی و مشارکت مردمی است که باید مورد عنایت مؤسسات خیریه و کارگزاران قرار گیرد و هدایت شود.
10- تعیین حقوق قانونی نیکوکاران، داوطلبان، خیّرین و تعیین حدود اختیار و مداخله آنان در امور مؤسسهها، فرهنگسازی کار خیر و خیّرسازی، بزرگداشت کار خیر و تقدیر از خیّرین و پرورش خیّرین جوان از جمله اموری است که باید ساماندهی و برای آن برنامهریزی شود.
11- بهرهگیری از روشهای مدرن اداره مؤسسات خیریه اطلاعرسانی، عضوپذیری، سهیمکردن مردم در فرایندهای تصمیمگیری، افزایش اعضای مؤسسات خیریه و ارجنهادن به مشارکتهای غیرمادی داوطلبان و نیکوکاران ازجمله ضروریترین اقدامات برای توسعه خیرخواهی و نیکوکاری در کشور و فرهنگسازی کار خیر است که نیازمند تعریف سازوکارهای جدید است.
12- در شرایط فعلی اقتصاد کشور که معیشت مردم دچار مشکلات فزایندهای شده و هزینهها از درآمدها سبقت گرفته است، مؤسسات خیریه در مسیر کاهش آسیبهای اجتماعی نقش بسیار تأثیرگذاری دارند، بنابراین ضرورت دارد با حمایت مادی و معنوی از این مؤسسات، خدماترسانی به اقشار فرودست جامعه تسهیل شود.
همه آنچه یادآوري شد و بسیاری نکات ریز دیگر که فرصت پرداختن به آن نیست، از جمله مباحثی است که در اداره امور مؤسسات خیریه و ساماندهی آن باید مدنظر قرار گیرد و نهتنها ازسوی خیریهها، بلکه از طریق شبکههای خدمات اجتماعی، مصلحان و بهویژه متولیان امور سمنها و مؤسسات خیریه، مورد عنایت قرار گیرد تا هم وضع موجود سامان یابد و هم فرهنگسازی کار خیر بهصورت زیربنایی و علمی به جایگاه واقعی خود ارتقا یابد تا همه کشور از آن برخوردار شوند و این سرمایه عظیم اجتماعی به کمال خود نزدیک شود.
در آیات متعدد قرآن مجید درباره سرپرستی و مراقبت از ایتام و درراهماندگان و افراد بیسرپرست بسیار سفارش شده است. انجام امر خیر و نیکوکاری توصیه دین مبین اسلام و فستبقالخیرات شعار اهل خیر است که هر مسلمانی انجام آن را تکلیف شرعی خود میداند. در کشور هزاران قطعه املاک ازسوی اهل خیر بهمنظور تأمین منابع مالی، حمایت از نیازمندان و انجام امور فرهنگی و مذهبی وقف شده است. فرهیختگان اجتماعی نیز مکرر مردم را به یاریگری، مهربانی و حمایت از آسیبدیدگان اجتماعی توصیه کردهاند.
در سالهای اخیر مؤسسههای خیریه افزایش کمی و کیفی فراوانی یافته است، بهطوریکه بین 20 تا 30 هزار مؤسسه خیریه بهصورت قانونی تشکیل شده است و هر یک به اندازه امکانات و توان خود مشغول حمایت و خدمترسانی به اقشار فرودست جامعه هستند.
وزارت کشور به استناد مصوبه هیئت دولت، سازمان بهزیستی به استناد مصوبه مجلس شورای اسلامی، نیروی انتظامی به استناد وظیفه سازمانی، به موازات یکدیگر و بدون هیچ نوع هماهنگی و تفکیک و تفاوتی مجوز فعالیت مؤسسه خیریه صادر میکنند و خود را متولی موضوع میدانند؛ اینکه چرا با گذشت این همه سال و آمدن و رفتن دولتهای متعدد و مجالس قانونگذاری، توفیق ساماندهی این امر مهم و ضروری فراهم نشده است، جای سؤال است؟ و مردم نیز سرگردان، هر یک به دلیلی به یکی از این سه دستگاه مراجعه و مجوز فعالیت دریافت میکنند. به دلیل این پراکندگی در حوزه صدور مجوز فعالیت مؤسسات خیریه، امر مهم ساماندهی مؤسسههای مذکور نیز راه به جایی نبرده است، درحالیکه این ساماندهی بسیار ضروری بوده و باید به مباحث متعددی از جمله موارد زیر بپردازد و تعیین تکلیف کند و راهکار ارائه دهد.
1- جایابی مؤسسات خیریه؛ به این معنی که باید نیازسنجی انجام شود تا مشخص شود در کدام مناطق کشور تعداد مؤسسات کمتری وجود دارد و نیاز بیشتری احساس میشود.
2- تخصصیکردن مؤسسات خیریه؛ در شرایط فعلی مؤسسات اهداف متعددی را انتخاب میکنند و در هر موضوعی که صلاح دیدند وارد میشوند، برخی چندین خدمت را به تشخیص خودشان انتخاب میکنند، در نتیجه مؤسسات خیریه فاقد مهارت و تخصص کافی برای خدمترسانی مناسب هستند.
3- توزیع نامناسب خدمات از دیگر چالشهای مؤسسات خیریه است که نیازمند ساماندهی است. در شرایط فعلی یک فرد نیازمند معمولا با مراجعه به مؤسسات مختلف از چند مؤسسه کمک میگیرد و فرد دیگری به دلیل نداشتن اطلاعات کافی یا سایر معذوریتها فقط کمک مختصری از یک مؤسسه دریافت میکند، درحالیکه با طراحی یک نرمافزار مشترک میتوان اطلاعات افراد نیازمند و نوع کمک دریافتی آنان از هر مؤسسه را ثبت و در اختیار عموم خیریهها قرار داد، با انجام یک هماهنگی ساده اجرای این طرح شدنی است، البته در برخی از شهرستانها مشابه چنین طرحی تا حدودی اجرا میشود، اما کافی و دقیق نیست.
4- معافیت مالیاتی مؤسسات خیریه از دیگر موضوعاتی است که نیازمند ساماندهی است.
5- منابع مالی مؤسسههای خیریه از طریق جذب کمکهای مردمی، حمایتهای خیرین، نیکوکاران و حامیان تأمین میشود، مؤسسهها کاملا به این کمکها وابستهاند، مؤسسات درباره روشهای دریافت و هزینهکرد این کمکها مقید به اجرای تکلیف شرعی هستند و کمکهایی که اهداکنندگان آن نیت خاصی دارند، الزاما در همان موضوع مشخصشده قابل هزینهکردن است. چگونگی اجرای صحیح این موارد نیز نیازمند آموزش و سازماندهی متولیان است تا امکان شفافسازی و پاسخگویی فراهم شود و اعتماد مردم به خیریهها افزایش یابد.
6- آموزش مدیران و کارکنان مؤسسههای خیریه؛ این طبیعی است که مؤسسان و هیئتمدیره مؤسسات خیریه توانایی مدیریتی و کارشناسی لازم برای اداره امور مؤسسات خیریهها را نداشته باشند، زیرا این افراد در حرفه اصلی خودشان که جدا از مؤسسه خیریه است، تخصص و آگاهی دارند پس ضرورت دارد دستگاههایی که خود را متولی مؤسسات خیریه میدانند یک برنامه مدون و هدفمند برای آموزش نیروهای انسانی این مؤسسات داشته باشند؛ به خصوص که کارکنان این مؤسسات میخواهند به جامعه هدف آسیبپذیر ارائه خدمت کنند؛ یعنی نیازسنجی کنند، تشخیص مشکل دهند، راهکار مناسب با کمک خود سرویسگیرنده ارائه دهند و با رازداری حرفهای آنان را راهنمایی و هدایت کنند تا توانمند شوند. البته اینها همه امور تخصصی است که از عهده هر کسی برنمیآید و نیاز به آموزش دارد.
7- پرداخت حقوق و مزایای قانونی کارکنان مؤسسههای خیریه از جمله اموری است که نیازمند ساماندهی است؛ متأسفانه برخی از خیریهها حقوق کافی و قانونی به کارکنان مؤسسه پرداخت نمیکنند، زیرا فکر میکنند کسانی که در خیریهها کار میکنند باید قانع باشند، خودشان هم خیِِّر باشند، حتی برخی مؤسسات کارکنان را بیمه نمیکنند یا به جای نیروی متخصص از افراد فاقد تخصص استفاده میشود که چالش خود را دارد.
8- موضوع خیریه استاندارد، خیریه تخصصی، جایگاه جامعه هدف، ویژگی خیریه قانونی، تعریف خدمت، حمایت، تناسب خدمت با نیاز جامعه، توانمندسازی و خوداتکایی و رابطه همه اینها با سرمایه اجتماعی، نیازمند مداخله اهل فکر و خرد و تعیین معیار و استاندارد است.
9- توجه به معیارهای تکریم و احترام، رعایت شأن و حقوق مددجویان و خدمتگیرندگان، رازداری حرفهای، پرورش و تقویت عزت نفس و نقش جامعه هدف در بازسازی اجتماعی از اصول اولیه خدماترسانی و مشارکت مردمی است که باید مورد عنایت مؤسسات خیریه و کارگزاران قرار گیرد و هدایت شود.
10- تعیین حقوق قانونی نیکوکاران، داوطلبان، خیّرین و تعیین حدود اختیار و مداخله آنان در امور مؤسسهها، فرهنگسازی کار خیر و خیّرسازی، بزرگداشت کار خیر و تقدیر از خیّرین و پرورش خیّرین جوان از جمله اموری است که باید ساماندهی و برای آن برنامهریزی شود.
11- بهرهگیری از روشهای مدرن اداره مؤسسات خیریه اطلاعرسانی، عضوپذیری، سهیمکردن مردم در فرایندهای تصمیمگیری، افزایش اعضای مؤسسات خیریه و ارجنهادن به مشارکتهای غیرمادی داوطلبان و نیکوکاران ازجمله ضروریترین اقدامات برای توسعه خیرخواهی و نیکوکاری در کشور و فرهنگسازی کار خیر است که نیازمند تعریف سازوکارهای جدید است.
12- در شرایط فعلی اقتصاد کشور که معیشت مردم دچار مشکلات فزایندهای شده و هزینهها از درآمدها سبقت گرفته است، مؤسسات خیریه در مسیر کاهش آسیبهای اجتماعی نقش بسیار تأثیرگذاری دارند، بنابراین ضرورت دارد با حمایت مادی و معنوی از این مؤسسات، خدماترسانی به اقشار فرودست جامعه تسهیل شود.
همه آنچه یادآوري شد و بسیاری نکات ریز دیگر که فرصت پرداختن به آن نیست، از جمله مباحثی است که در اداره امور مؤسسات خیریه و ساماندهی آن باید مدنظر قرار گیرد و نهتنها ازسوی خیریهها، بلکه از طریق شبکههای خدمات اجتماعی، مصلحان و بهویژه متولیان امور سمنها و مؤسسات خیریه، مورد عنایت قرار گیرد تا هم وضع موجود سامان یابد و هم فرهنگسازی کار خیر بهصورت زیربنایی و علمی به جایگاه واقعی خود ارتقا یابد تا همه کشور از آن برخوردار شوند و این سرمایه عظیم اجتماعی به کمال خود نزدیک شود.