|

سیل ویرانگر «فیک‌نیوزها»

پژمان موسوی

این روزها یک پرسش اساسی پیش‌روی ماست: آیا ما باید از نفود حیرت‌انگیز شبکه‌های اجتماعی در سپهر رسانه‌ای ایران نگران باشیم؟ آیا ما باید نگران باشیم در عصری که زندگی می‌کنیم، سرها پایین است نه برای مطالعه روزنامه و مجله که دقیقا برای چک‌کردن تلگرام، واتس‌اپ، توییتر و اینستاگرام؟ آیا ما می‌بایست خیلی جدی به این فکر کنیم که چطور باید با این روند به باور ما بنیان‌برافکن مقابله کرد؟ آیا ما حق نداریم از انتشار هر رویداد و شایعه‌ای به نام «خبر» در شبکه‌های اجتماعی نگران باشیم؟ آیا ما نباید نگران این باشیم که «بی‌تعهدی»ها و «بی‌مبالاتی»ها، شرف حرفه و اعتبار کاری‌مان را هر روز بیشتر دارد زیر سؤال می‌برد؟ آیا ما نباید به این بیندیشیم که با وجود چرخش سریع و حیرت‌انگیز اطلاعات در شبکه‌های اجتماعی مجازی، مرجعیت ما کم‌کم زیر سؤال می‌رود و روزی می‌رسد که دیگر ما مرجع اصلی جریان آزاد اطلاع‌رسانی در کشور نباشیم؟

اینها و سؤالاتی از این دست، دغدغه این روزهای روزنامه‌نگاران ایرانی است؛ حداقل آنهایی که دغدغه کار حرفه‌ای و دل در گرو اعتبار روزنامه‌نگاری دارند. اما آیا این دغدغه‌ها را باید جدی گرفت و اصیل شمرد؟ به‌نظر پاسخ به این پرسش هم مثبت است و هم منفی؛ مثبت است چون جریان شبکه‌های اجتماعی همچون سیلی ویرانگر همه چیز را دارد با خودش می‌برد و در کنار مزایای بسیاری که دارد، اثرات مخرب فراوانی را تاکنون از خود بر جای گذاشته است و پیش‌بینی‌ها هم از دامنه‌دار‌ترشدن این اثرات مخرب خبر می‌دهد.
اما این داستان یک وجه مهم دیگر هم دارد؛ وجهی که به نظر می‌رسد تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته و در آنالیزها و بررسی‌ها آن‌چنان که باید به آن توجه نشده است. روزنامه‌نگاران یک اصل اساسی در کار حرفه‌ای خود دارند: دقت؛ اصلی که با هیچ اصل دیگری در روزنامه‌نگاری قابل مقایسه نیست و هیچ روزنامه‌نگاری بدون لحاظ‌کردن این اصل نمی‌تواند بر خود عنوان روزنامه‌نگار بگذارد. این‌گونه است که (عموما) خبرها و گزارش‌هایی که روزنامه‌نگاران روی کاغذ می‌آورند و آن را به عنوان «اطلاعات» و «آگاهی» به دست مخاطبان می‌رسانند، بر اساس اصل دقت تنظیم شده‌اند و عموما «درست» و «دقیق» هستند. روزنامه‌نگاران حرفه‌ای «جنس» خبر را می‌شناسند و به هر شایعه و لاطائلاتی عنوان خبر نمی‌دهند. برای روزنامه‌نگاران حرفه‌ای «آبروی افراد» مهم است و «حوزه خصوصی» معنی دارد. روزنامه‌نگاران روی بالا و پایین‌شدن آمارها حساس هستند و «اعداد» برای آنها مهم است. روزنامه‌نگاران روی هر خبر و گزارشی که بخواهند منتشر کنند، کنکاش می‌کنند و ابعاد موضوع را با مقامات مسئول و مردم در میان می‌گذارند؛ برای روزنامه‌نگاران حرفه‌ای منابع خبری باید آگاه باشند و هر منبعی، منبع خبر نیست و همه‌ اینها درست 180 درجه مخالف آن چیزی است که این روزها در شبکه‌های اجتماعی در جریان است. اغتشاشی که شبکه‌های اجتماعی و «فیک‌نیوز»ها در سپهر اطلاع‌رسانی ایران به وجود آورده‌اند، مانند سیلی ویرانگر دارد همه‌ آبرو و اعتباری را که روزنامه‌نگاران حرفه‌ای در طول سال‌ها به دست آورده‌اند، نابود و مردم را نسبت به کلیت سپهر اطلاع‌رسانی ایران بی‌اعتماد می‌کند. برخلاف شبکه‌های اجتماعی فیک، روزنامه‌نگاران همواره در کانون اتفاقات و رویدادها قرار دارند و دقیقا به عنوان یک چشم سوم و وجدان بیدار به مسائل نگاه می‌کنند: برای آنها منافع مردم بیش از هر چیزی اهمیت دارد؛ درست برخلاف شبکه‌های مجازی که همه چیز در آنها مهم است جز منافع‌مردم.

این روزها یک پرسش اساسی پیش‌روی ماست: آیا ما باید از نفود حیرت‌انگیز شبکه‌های اجتماعی در سپهر رسانه‌ای ایران نگران باشیم؟ آیا ما باید نگران باشیم در عصری که زندگی می‌کنیم، سرها پایین است نه برای مطالعه روزنامه و مجله که دقیقا برای چک‌کردن تلگرام، واتس‌اپ، توییتر و اینستاگرام؟ آیا ما می‌بایست خیلی جدی به این فکر کنیم که چطور باید با این روند به باور ما بنیان‌برافکن مقابله کرد؟ آیا ما حق نداریم از انتشار هر رویداد و شایعه‌ای به نام «خبر» در شبکه‌های اجتماعی نگران باشیم؟ آیا ما نباید نگران این باشیم که «بی‌تعهدی»ها و «بی‌مبالاتی»ها، شرف حرفه و اعتبار کاری‌مان را هر روز بیشتر دارد زیر سؤال می‌برد؟ آیا ما نباید به این بیندیشیم که با وجود چرخش سریع و حیرت‌انگیز اطلاعات در شبکه‌های اجتماعی مجازی، مرجعیت ما کم‌کم زیر سؤال می‌رود و روزی می‌رسد که دیگر ما مرجع اصلی جریان آزاد اطلاع‌رسانی در کشور نباشیم؟

اینها و سؤالاتی از این دست، دغدغه این روزهای روزنامه‌نگاران ایرانی است؛ حداقل آنهایی که دغدغه کار حرفه‌ای و دل در گرو اعتبار روزنامه‌نگاری دارند. اما آیا این دغدغه‌ها را باید جدی گرفت و اصیل شمرد؟ به‌نظر پاسخ به این پرسش هم مثبت است و هم منفی؛ مثبت است چون جریان شبکه‌های اجتماعی همچون سیلی ویرانگر همه چیز را دارد با خودش می‌برد و در کنار مزایای بسیاری که دارد، اثرات مخرب فراوانی را تاکنون از خود بر جای گذاشته است و پیش‌بینی‌ها هم از دامنه‌دار‌ترشدن این اثرات مخرب خبر می‌دهد.
اما این داستان یک وجه مهم دیگر هم دارد؛ وجهی که به نظر می‌رسد تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته و در آنالیزها و بررسی‌ها آن‌چنان که باید به آن توجه نشده است. روزنامه‌نگاران یک اصل اساسی در کار حرفه‌ای خود دارند: دقت؛ اصلی که با هیچ اصل دیگری در روزنامه‌نگاری قابل مقایسه نیست و هیچ روزنامه‌نگاری بدون لحاظ‌کردن این اصل نمی‌تواند بر خود عنوان روزنامه‌نگار بگذارد. این‌گونه است که (عموما) خبرها و گزارش‌هایی که روزنامه‌نگاران روی کاغذ می‌آورند و آن را به عنوان «اطلاعات» و «آگاهی» به دست مخاطبان می‌رسانند، بر اساس اصل دقت تنظیم شده‌اند و عموما «درست» و «دقیق» هستند. روزنامه‌نگاران حرفه‌ای «جنس» خبر را می‌شناسند و به هر شایعه و لاطائلاتی عنوان خبر نمی‌دهند. برای روزنامه‌نگاران حرفه‌ای «آبروی افراد» مهم است و «حوزه خصوصی» معنی دارد. روزنامه‌نگاران روی بالا و پایین‌شدن آمارها حساس هستند و «اعداد» برای آنها مهم است. روزنامه‌نگاران روی هر خبر و گزارشی که بخواهند منتشر کنند، کنکاش می‌کنند و ابعاد موضوع را با مقامات مسئول و مردم در میان می‌گذارند؛ برای روزنامه‌نگاران حرفه‌ای منابع خبری باید آگاه باشند و هر منبعی، منبع خبر نیست و همه‌ اینها درست 180 درجه مخالف آن چیزی است که این روزها در شبکه‌های اجتماعی در جریان است. اغتشاشی که شبکه‌های اجتماعی و «فیک‌نیوز»ها در سپهر اطلاع‌رسانی ایران به وجود آورده‌اند، مانند سیلی ویرانگر دارد همه‌ آبرو و اعتباری را که روزنامه‌نگاران حرفه‌ای در طول سال‌ها به دست آورده‌اند، نابود و مردم را نسبت به کلیت سپهر اطلاع‌رسانی ایران بی‌اعتماد می‌کند. برخلاف شبکه‌های اجتماعی فیک، روزنامه‌نگاران همواره در کانون اتفاقات و رویدادها قرار دارند و دقیقا به عنوان یک چشم سوم و وجدان بیدار به مسائل نگاه می‌کنند: برای آنها منافع مردم بیش از هر چیزی اهمیت دارد؛ درست برخلاف شبکه‌های مجازی که همه چیز در آنها مهم است جز منافع‌مردم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها