|

زبان سیاسی و نوسازی گفتمان

ابوذر ترابی

صندلی‌های خالی روبه‌روی رئیس‌جمهور در دانشگاه تهران از سوی ناظران و تحلیلگران به خالی‌شدن پشت دولت در سیاست و شکاف جامعه و دولت تعبیر شد؛ موضوعی که اگر ادعا کنیم تفکیک امر سیاسی و علم سیاست در آن رعایت نشده یا دست‌کم درست تفسیر نشده، سخنی به گزاف نگفته‌ایم. هرچند در این بین فهم ما از جامعه و تفاوت آن با فردیت و هویت فردی در تبیین آن نقش مهمی بازی می‌کند. واقعیت این است که این خالی‌شدن‌ها به منزله سیاست‌زدایی یا مقبولیت‌زدایی از سیاست در جامعه تلقی نمی‌شود. روی دیگری از سیاست و زبان سیاسی در حال تکوین است که نه در ضدیت با محتوای سیاسی که در تضاد با کلیشه‌ها و مفاهیم تکراری قرار دارد. حرف از رفراندوم و همه‌پرسی یا پررنگ‌‌شدن کلمه مردم در مواضع از سوی جامعه باورپذیر نیست و نهایتا آن را کوششی با اهداف جناحی برای جلب آرا یا توسل به ابزارهای حقوقی برای منافع جناحی و گروهی تعبیر می‌کنند. گویی دولتمردان،چهره‌های سیاسی و روشنفکران جامعه را کل یکپارچه‌ای می‌بینند که با مهندسی فکری جهت تصمیم‌گیری آن را به سمت اهداف و سیاست‌های متبوع و مطلوب خود هدایت می‌کنند. از همین‌جا و با این نگاه عمودی خطا و انحرافی استراتژیک ظهور می‌کند که در ترمینولوژی آن انتخابات نه یک نهاد و مکانیسم که یک مرام زمینی تلقی می‌شود که تخطی از آن به نوعی بی‌معرفتی نظری ختم خواهد شد و در نهایت آن را نه یک روش که یک ایدئولوژی می‌خواند. بدیهی است‌ دفاع از نهاد انتخابات و استفاده از ظرفیت‌های حقوقی و قانونی دیده‌شده در نص قانون اساسی اصلی ضروری و خدشه‌ناپذیر است. اوج این ماجرا در فروکاستن و انحصار امر سیاسی در دوگانه مشارکت/ عدم مشارکت تجلی پیدا کرده است که تکوین سیاست را نه در احزاب و نهادهای مدنی که در ارکان و راهروهای قدرت رسمی می‌بیند. تفاوتی ندارد که این اقدام و تحرک از سوی جناح اصلاح‌طلب صورت بگیرد یا جریان اصولگرا مبادرت به تحقق آن کند. توسل به مکانیسم‌های حقوقی در آستانه انتخابات به مثابه همان اسامی مفسدان در جیب کُتی است که هیچ‌کس آن را ندید و سویه روانی آن بر سطح اجرائی آن می‌چربید. تورم چالش‌ها و تراکم گرفتاری‌هایی که در کانون اقتصاد مجتمع شده است قبل از کارشکنی‌های رقبا و حریف محصول و مولود ناکارایی و درک نادرست از پیچیدگی و تنوع مطالباتی است که دولتمردان در تبلیغات انتخاباتی خود بر طبل تحقق آن کوبیدند و نه در خشت خام که در آینه هم عوارض سوء نشستن بر توسن هیجان را نمی‌دیدند. آنچه در قالب شعار اصلاح‌‌طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا در ناآرامی‌های دی‌ماه ۹۶ مطرح شد، روی دیگری هم دارد که الزاما ضدیت و تخاصم نیست؛ هشداری است که دو جناح اصلی کشور باید در سیاست‌ها و جهت‌گیری‌های خود از کلیشه‌ها و شعارهای مستهلک و مستعمل خود فاصله بگیرند و با تولید ادبیات نو، حرف جدید و رهاشدن از بازی‌های زبانی که پوشش مناسبی برای توجیه ناکارایی اجرائی نیست، راه را بر انحلال‌طلبانی که لبخند ژکوند بر لب ناکامی دو جناح عمده را پیروزی خود به حساب می‌آورند ببندند و در شناخت درد و درمان در ورطه انفعال و برخورد واکنشی گرفتار نشوند. گام دوم انقلاب در اشلی کوچک‌مقیاس در جناح‌های سیاسی هم قابلیت تئوریزه‌شدن و نظام‌سازی دارد؛ راهبردی که در نهایت جناح‌ها و جریان‌های سیاسی را از انحصار و تحدید در قالب‌های ذهنی خود خارج می‌کند و هدایت جریان‌های اجتماعی را نه در استیلای شبکه‌های مجازی که در اقتدار سازمان‌های سیاسی جست‌وجو می‌کند.

صندلی‌های خالی روبه‌روی رئیس‌جمهور در دانشگاه تهران از سوی ناظران و تحلیلگران به خالی‌شدن پشت دولت در سیاست و شکاف جامعه و دولت تعبیر شد؛ موضوعی که اگر ادعا کنیم تفکیک امر سیاسی و علم سیاست در آن رعایت نشده یا دست‌کم درست تفسیر نشده، سخنی به گزاف نگفته‌ایم. هرچند در این بین فهم ما از جامعه و تفاوت آن با فردیت و هویت فردی در تبیین آن نقش مهمی بازی می‌کند. واقعیت این است که این خالی‌شدن‌ها به منزله سیاست‌زدایی یا مقبولیت‌زدایی از سیاست در جامعه تلقی نمی‌شود. روی دیگری از سیاست و زبان سیاسی در حال تکوین است که نه در ضدیت با محتوای سیاسی که در تضاد با کلیشه‌ها و مفاهیم تکراری قرار دارد. حرف از رفراندوم و همه‌پرسی یا پررنگ‌‌شدن کلمه مردم در مواضع از سوی جامعه باورپذیر نیست و نهایتا آن را کوششی با اهداف جناحی برای جلب آرا یا توسل به ابزارهای حقوقی برای منافع جناحی و گروهی تعبیر می‌کنند. گویی دولتمردان،چهره‌های سیاسی و روشنفکران جامعه را کل یکپارچه‌ای می‌بینند که با مهندسی فکری جهت تصمیم‌گیری آن را به سمت اهداف و سیاست‌های متبوع و مطلوب خود هدایت می‌کنند. از همین‌جا و با این نگاه عمودی خطا و انحرافی استراتژیک ظهور می‌کند که در ترمینولوژی آن انتخابات نه یک نهاد و مکانیسم که یک مرام زمینی تلقی می‌شود که تخطی از آن به نوعی بی‌معرفتی نظری ختم خواهد شد و در نهایت آن را نه یک روش که یک ایدئولوژی می‌خواند. بدیهی است‌ دفاع از نهاد انتخابات و استفاده از ظرفیت‌های حقوقی و قانونی دیده‌شده در نص قانون اساسی اصلی ضروری و خدشه‌ناپذیر است. اوج این ماجرا در فروکاستن و انحصار امر سیاسی در دوگانه مشارکت/ عدم مشارکت تجلی پیدا کرده است که تکوین سیاست را نه در احزاب و نهادهای مدنی که در ارکان و راهروهای قدرت رسمی می‌بیند. تفاوتی ندارد که این اقدام و تحرک از سوی جناح اصلاح‌طلب صورت بگیرد یا جریان اصولگرا مبادرت به تحقق آن کند. توسل به مکانیسم‌های حقوقی در آستانه انتخابات به مثابه همان اسامی مفسدان در جیب کُتی است که هیچ‌کس آن را ندید و سویه روانی آن بر سطح اجرائی آن می‌چربید. تورم چالش‌ها و تراکم گرفتاری‌هایی که در کانون اقتصاد مجتمع شده است قبل از کارشکنی‌های رقبا و حریف محصول و مولود ناکارایی و درک نادرست از پیچیدگی و تنوع مطالباتی است که دولتمردان در تبلیغات انتخاباتی خود بر طبل تحقق آن کوبیدند و نه در خشت خام که در آینه هم عوارض سوء نشستن بر توسن هیجان را نمی‌دیدند. آنچه در قالب شعار اصلاح‌‌طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا در ناآرامی‌های دی‌ماه ۹۶ مطرح شد، روی دیگری هم دارد که الزاما ضدیت و تخاصم نیست؛ هشداری است که دو جناح اصلی کشور باید در سیاست‌ها و جهت‌گیری‌های خود از کلیشه‌ها و شعارهای مستهلک و مستعمل خود فاصله بگیرند و با تولید ادبیات نو، حرف جدید و رهاشدن از بازی‌های زبانی که پوشش مناسبی برای توجیه ناکارایی اجرائی نیست، راه را بر انحلال‌طلبانی که لبخند ژکوند بر لب ناکامی دو جناح عمده را پیروزی خود به حساب می‌آورند ببندند و در شناخت درد و درمان در ورطه انفعال و برخورد واکنشی گرفتار نشوند. گام دوم انقلاب در اشلی کوچک‌مقیاس در جناح‌های سیاسی هم قابلیت تئوریزه‌شدن و نظام‌سازی دارد؛ راهبردی که در نهایت جناح‌ها و جریان‌های سیاسی را از انحصار و تحدید در قالب‌های ذهنی خود خارج می‌کند و هدایت جریان‌های اجتماعی را نه در استیلای شبکه‌های مجازی که در اقتدار سازمان‌های سیاسی جست‌وجو می‌کند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها