|

واسطه‌هاي نوآوري (2)

هادي نيل‌فروشان. عضو هيئت علمي دانشگاه شهيد بهشتي

واسطه‌هاي نوآوري فقط عرضه‌کنندگان و متقاضيان يک محصول فناورانه را به هم وصل نمي‌کنند، بلکه در بسياري از موارد شکل‌گيري «همکاري‌هاي فناورانه» و «شبکه‌هاي نوآوري» هم مرهون خدماتي است که اين واسطه‌ها ارائه مي‌کنند. توضيح اين مسئله به اين شکل است که وقتي شرکت الف، نياز فناورانه خود را به واسطه نوآوري منتقل مي‌کند، محتمل است که واسطه بتواند تأمين‌کننده‌اي را براي برآوردن آن تقاضا پيدا کند. اما اگر تأمين‌کننده‌اي وجود نداشت، چاره چيست؟ در اين مواقع واسطه‌ها، به سرعت و بر اساس تحليلي که از سطح توانمندي آن فناوري يا کالاي فناورانه در سطح جامعه در دسترس خودشان دارند، اقدام به طرح‌ريزي يک همکاري فناورانه به منظور برآورده‌کردن آن نياز مي‌کنند. مثلا ممکن است فناوري مورد تقاضا تا مرحله آزمايشگاهي توسعه پيدا کرده باشد و اينک براي توسعه مراحل آتي نيازمند يک تيم مهندسي، يک سرمايه‌گذار صنعتي و يک تيم متخصص تجاري‌سازي باشد. واسطه‌هاي نوآوري اينجا وارد عمل مي‌شوند و چنين همکاري و ائتلافي را حول محور محقق‌كردن و تجاري‌سازي يک فناوري شکل مي‌دهند.

نکته جالب و حائز اهميت اين است که واسطه‌هاي نوآوري هم براي شرکت‌هاي بزرگ ارزش‌آفرين‌اند و هم براي شرکت‌هاي نوآفرين (استارتاپ) و نوپا. شرکت‌هاي بزرگ به واسطه‌ها نيازمندند چون عموما در دايره بسته بنگاه خود قفل شده‌اند و چندان از اوضاع و احوال شرکت‌هاي نوپا که مي‌توانند خون تازه‌اي در رگ‌هاي سازمان‌هاي بزرگ و فرسوده جاري کنند، مطلع نيستند. از سوي ديگر، مشکل هميشگي استارتاپ‌ها و شرکت‌هاي نوآفرين اين است که دستشان به شرکت‌هاي بزرگ نمي‌رسد يا اگر برسد با مانع عدم اعتماد و باور شرکت‌هاي بزرگ به توانمندي‌هايشان مواجه مي‌شوند. در هر دو سو، اين واسطه‌هاي نوآوري هستند که مي‌توانند شکاف به‌وجودآمده را پر کنند: از يک سو پنجره فرصت شرکت‌هاي نوپا و نوآفرين را به روي شرکت‌هاي بزرگ بگشايند و از سوي ديگر فرصت ارائه و معرفي اين بنگاه‌هاي نوآفرين را نزد بنگاه‌هاي بزرگ و براي آنها فراهم كنند.
با اين حال، کسب‌وکار واسطه‌گري نوآوري، کسب‌وکار بي‌دردسري نيست. آنها از يک سو بايد بر بحران بي‌اعتمادي بنگاه‌هاي بزرگ غلبه کنند و به آنها بباورانند که مي‌توانند فرصت‌هاي جذاب و نابي را پيش‌روي آنها بگشايند. از سوي ديگر بايد بر روحيه بي‌اعتمادي فناوران و مخترعان جوان غلبه و آنها را قانع كنند که بخشي از دانش يا ابتکار خود را افشا نکنند، هيچ واسطه‌اي نخواهد توانست به آنها براي خريد اختراعشان يا تأمين مالي براي تکميل و نهايي‌سازي آن کمک کند. مخترعان و فناوران جوان در همه بوم‌ها (و نه صرفا زيست‌بوم کشورهاي در حال توسعه) با نگراني افشا و سرقت ايده‌هايشان مواجه هستند و اين در حالي است که واسطه نوآوري براي کمک به مخترع جوان لاجرم نياز دارد قدري از ايده او بيشتر بداند تا بتواند مسير مناسب براي تجاري‌سازي يا تأمين مقدمات لازم براي نهايي‌سازي کارش را طراحي كند. چالش سومي که پيش‌روي واسطه‌هاي نوآوري است، چالش «دورخوردن» است. واقعيت اين است که اگر طرفين عرضه‌کننده و متقاضي نوآوري به حداقل‌هايي از اخلاق حرفه‌اي ملتزم نباشند، احتمال اينکه به قول قديمي‌ها شيطان گولشان بزند! و تصميم بگيرند واسطه بخت‌برگشته را دور بزنند، هست. به طور طبيعي براي جلوگيري از بروز اين قبيل خطاها، دولت‌ها بايد دست به کار شوند و با وضع قوانين و مقررات لازم حمايت عملي و لازم را از اين کسب‌وکارها به عمل آورند. متأسفانه مانند بسياري حوزه‌هاي ديگر، وضعيت نهادي کشور براي حمايت از اين قبيل مشاغل نو فراهم نيست، در نتيجه واسطه‌هاي نوآوري مجبورند دست به تهيه و طراحي «تنظيمات اختصاصي» بزنند، يعني قواعد بازي و تعامل با ذي‌نفعان را خودشان تنظيم کنند، کاري که هم هزينه زيادي براي آنها دارد و هم احتمال آزمون و خطا در آن بالاست.
موضوع واسطه‌هاي نوآوري موضوعي است که در ادبيات نوآوري در دنيا به آن توجه شده است، هرچند با عناوين مختلف نظير مرزبان (Boundary Spanner)، ميانجي
(Intermediary)، واسطه (Broker)، شريک (Partner)، به‌هم‌رسان (Matchmaker) از آنها ياد شده است. به عنوان نکته آخر ذکر اين نکته نيز خالي از لطف نيست که کساني اين روزها تلاش مي‌کنند کسب‌وکار واسطه‌گري نوآوري را به اپليکيشن‌ها يا تارنماهاي اينترنتي بسپرند. در مورد ميزان موفقيت اين فرايند به مطالعات جامعي برخورد نکرده‌ام، اما پيش‌بيني من اين است که همان‌طور که فناوري ويدئوکنفرانس نتوانست جاي جلسات حضوري را بگيرد، وبگاه‌هاي اينترنتي نيز نخواهند توانست جاي واسطه‌هاي انساني را بگيرند، بلکه حداکثر مي‌توانند تکميل‌کننده و تسهيل‌کننده کار واسطه‌هاي انساني باشند.

واسطه‌هاي نوآوري فقط عرضه‌کنندگان و متقاضيان يک محصول فناورانه را به هم وصل نمي‌کنند، بلکه در بسياري از موارد شکل‌گيري «همکاري‌هاي فناورانه» و «شبکه‌هاي نوآوري» هم مرهون خدماتي است که اين واسطه‌ها ارائه مي‌کنند. توضيح اين مسئله به اين شکل است که وقتي شرکت الف، نياز فناورانه خود را به واسطه نوآوري منتقل مي‌کند، محتمل است که واسطه بتواند تأمين‌کننده‌اي را براي برآوردن آن تقاضا پيدا کند. اما اگر تأمين‌کننده‌اي وجود نداشت، چاره چيست؟ در اين مواقع واسطه‌ها، به سرعت و بر اساس تحليلي که از سطح توانمندي آن فناوري يا کالاي فناورانه در سطح جامعه در دسترس خودشان دارند، اقدام به طرح‌ريزي يک همکاري فناورانه به منظور برآورده‌کردن آن نياز مي‌کنند. مثلا ممکن است فناوري مورد تقاضا تا مرحله آزمايشگاهي توسعه پيدا کرده باشد و اينک براي توسعه مراحل آتي نيازمند يک تيم مهندسي، يک سرمايه‌گذار صنعتي و يک تيم متخصص تجاري‌سازي باشد. واسطه‌هاي نوآوري اينجا وارد عمل مي‌شوند و چنين همکاري و ائتلافي را حول محور محقق‌كردن و تجاري‌سازي يک فناوري شکل مي‌دهند.

نکته جالب و حائز اهميت اين است که واسطه‌هاي نوآوري هم براي شرکت‌هاي بزرگ ارزش‌آفرين‌اند و هم براي شرکت‌هاي نوآفرين (استارتاپ) و نوپا. شرکت‌هاي بزرگ به واسطه‌ها نيازمندند چون عموما در دايره بسته بنگاه خود قفل شده‌اند و چندان از اوضاع و احوال شرکت‌هاي نوپا که مي‌توانند خون تازه‌اي در رگ‌هاي سازمان‌هاي بزرگ و فرسوده جاري کنند، مطلع نيستند. از سوي ديگر، مشکل هميشگي استارتاپ‌ها و شرکت‌هاي نوآفرين اين است که دستشان به شرکت‌هاي بزرگ نمي‌رسد يا اگر برسد با مانع عدم اعتماد و باور شرکت‌هاي بزرگ به توانمندي‌هايشان مواجه مي‌شوند. در هر دو سو، اين واسطه‌هاي نوآوري هستند که مي‌توانند شکاف به‌وجودآمده را پر کنند: از يک سو پنجره فرصت شرکت‌هاي نوپا و نوآفرين را به روي شرکت‌هاي بزرگ بگشايند و از سوي ديگر فرصت ارائه و معرفي اين بنگاه‌هاي نوآفرين را نزد بنگاه‌هاي بزرگ و براي آنها فراهم كنند.
با اين حال، کسب‌وکار واسطه‌گري نوآوري، کسب‌وکار بي‌دردسري نيست. آنها از يک سو بايد بر بحران بي‌اعتمادي بنگاه‌هاي بزرگ غلبه کنند و به آنها بباورانند که مي‌توانند فرصت‌هاي جذاب و نابي را پيش‌روي آنها بگشايند. از سوي ديگر بايد بر روحيه بي‌اعتمادي فناوران و مخترعان جوان غلبه و آنها را قانع كنند که بخشي از دانش يا ابتکار خود را افشا نکنند، هيچ واسطه‌اي نخواهد توانست به آنها براي خريد اختراعشان يا تأمين مالي براي تکميل و نهايي‌سازي آن کمک کند. مخترعان و فناوران جوان در همه بوم‌ها (و نه صرفا زيست‌بوم کشورهاي در حال توسعه) با نگراني افشا و سرقت ايده‌هايشان مواجه هستند و اين در حالي است که واسطه نوآوري براي کمک به مخترع جوان لاجرم نياز دارد قدري از ايده او بيشتر بداند تا بتواند مسير مناسب براي تجاري‌سازي يا تأمين مقدمات لازم براي نهايي‌سازي کارش را طراحي كند. چالش سومي که پيش‌روي واسطه‌هاي نوآوري است، چالش «دورخوردن» است. واقعيت اين است که اگر طرفين عرضه‌کننده و متقاضي نوآوري به حداقل‌هايي از اخلاق حرفه‌اي ملتزم نباشند، احتمال اينکه به قول قديمي‌ها شيطان گولشان بزند! و تصميم بگيرند واسطه بخت‌برگشته را دور بزنند، هست. به طور طبيعي براي جلوگيري از بروز اين قبيل خطاها، دولت‌ها بايد دست به کار شوند و با وضع قوانين و مقررات لازم حمايت عملي و لازم را از اين کسب‌وکارها به عمل آورند. متأسفانه مانند بسياري حوزه‌هاي ديگر، وضعيت نهادي کشور براي حمايت از اين قبيل مشاغل نو فراهم نيست، در نتيجه واسطه‌هاي نوآوري مجبورند دست به تهيه و طراحي «تنظيمات اختصاصي» بزنند، يعني قواعد بازي و تعامل با ذي‌نفعان را خودشان تنظيم کنند، کاري که هم هزينه زيادي براي آنها دارد و هم احتمال آزمون و خطا در آن بالاست.
موضوع واسطه‌هاي نوآوري موضوعي است که در ادبيات نوآوري در دنيا به آن توجه شده است، هرچند با عناوين مختلف نظير مرزبان (Boundary Spanner)، ميانجي
(Intermediary)، واسطه (Broker)، شريک (Partner)، به‌هم‌رسان (Matchmaker) از آنها ياد شده است. به عنوان نکته آخر ذکر اين نکته نيز خالي از لطف نيست که کساني اين روزها تلاش مي‌کنند کسب‌وکار واسطه‌گري نوآوري را به اپليکيشن‌ها يا تارنماهاي اينترنتي بسپرند. در مورد ميزان موفقيت اين فرايند به مطالعات جامعي برخورد نکرده‌ام، اما پيش‌بيني من اين است که همان‌طور که فناوري ويدئوکنفرانس نتوانست جاي جلسات حضوري را بگيرد، وبگاه‌هاي اينترنتي نيز نخواهند توانست جاي واسطه‌هاي انساني را بگيرند، بلکه حداکثر مي‌توانند تکميل‌کننده و تسهيل‌کننده کار واسطه‌هاي انساني باشند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها