|

بلاغت در «تاريخ بيهقي»

«تاريخ بيهقي» اثري جاودان در تاريخ و ادبيات فارسي است و مي‌توان گفت كه امروز اهميت ادبي اين اثر بيش از اهميت تاريخي‌اش است. در چند سال اخير پژوهش‌هاي قابل‌توجهي درباره «تاريخ بيهقي» به چاپ رسيده‌اند و هر يك از اين پژوهش‌ها كوشيده‌اند وجوه اهميت اين اثر كلاسيك را مورد بررسي قرار دهند. مدتي پيش نيز كتابي با عنوان «بلاغت ساختارهاي نحوي در تاريخ بيهقي» به چاپ رسيد كه آن‌طور كه از عنوانش هم برمي‌آيد، پژوهشي درباره بلاغت در «تاريخ بيهقي» است. ليلا سيدقاسم نويسنده اين كتاب است و نشر هرمس آن را به چاپ رسانده است. اين كتاب درواقع حاصل رساله دكتري نويسنده است كه پس از آنكه برنده چهارمين دوره جايزه دكتر فتح‌الله مجتبايي شد در قالب كتاب منتشر شده است.
كتاب در سه بخش كلي نوشته شده كه عناوين اين فصل‌ها به‌ترتيب عبارتند از: پايه‌هاي نظري بلاغت ساختارهاي نحوي، پژوهش در تاريخ بيهقي و بلاغت ساختارهاي نحوي در تاريخ بيهقي. پيوستي هم به ضميمه كتاب منتشر شده كه در آن نمونه‌اي از ساخت‌نويسي در «تاريخ بيهقي» ارائه شده است. نويسنده در مقدمه كتاب به اهميت بلاغت در نقد ادبي اشاره كرده و از لزوم احياي نقد بلاغي نوشته است. او در جايي از مقدمه‌اش درباره پيشينه پژوهش در ساختارهاي نحوي متون فارسي و همچنين دشواري تعيين و تشخيص ساختارهاي نحوي در «تاريخ بيهقي» نوشته است:‌ «به جرئت مي‌توان گفت براي بررسي ساختارهاي نحوي متون فارسي الگوي امتحان‌پس‌داده‌اي وجود ندارد. حال اگر بلاغت را نيز در نظر بگيريم مي‌توان گفت پژوهش‌هاي نادري مي‌يابيم كه ساختارهاي نحوي را به درستي در ارتباط با بلاغت بررسي كرده باشند. درباره ضعف كتاب‌هاي معاني فارسي نيز كه مي‌توانست راهنماي چنين پژوهش‌هايي باشد سخن بسيار گفته شده و در اين اثر نيز به آن اشاره خواهد شد. تعيين و تشخيص ساختارهاي نحوي تاريخ بيهقي به سبب ويژگي‌هاي دستوري و سبكي خاص بيهقي نسبت به متون امروزي و حتي متون هم‌عصر خود بيهقي چالش‌هاي پيش‌بيني‌نشده در پي دارد. انواع و اقسام دشواري‌هايي كه پژوهشگران در پژوهش‌هاي دستوري به‌ويژه در متون كهن با آن مواجه‌اند يكسره بر سر راه اين پژوهش سدي ساخته بود كه جز با مراجعه به همه كتاب‌هاي دستور زبان و مشورت با استادان اين فن و نيز گاه مسامحه و اتكا بر نظر نگارنده راهي براي گذر از آن وجود نداشت؛ باوجوداين، هستند جمله‌هايي كه تعيين ساخت آن‌ها همچنان مجهول مانده است؛ و البته تعداد اين مجهولات زياد نيست و مي‌توان در به‌دست‌دادن آمارها از آن‌ها چشم پوشيد. بر خواننده آگاه كاملا روشن است كه ميان توصيف ساختارهاي نحوي و تحليل بلاغي آن‌ها فرق است؛ همچنان كه ميان كتاب‌‌هاي دستوري و كتاب‌هاي بلاغي. اما پژوهشگري كه در كشف بلاغت ساختارهاي نحوي مي‌كوشد، بخواهد يا نخواهد، گاه ممكن است در يك تحليل بلاغي درماند. براي گريز از اين برزخ دو راه پيش‌روست:‌ ارايه تحليلي سطحي و تحميلي يا پيش‌نهادن توصيف صرف، به اميد آنكه راهي به تحليل بگشايد. نگارنده در اندك موارد اين‌چنيني كوشيده است راه دوم را برگزيند تا از گزند راه نخست دور ماند».
كتاب در بخش نخستش به شرح و بسط تئوري بلاغت ساختارهاي نحوي پرداخته است. در بخش دوم كه درواقع درآمدي بر بدنه اصلي كتاب است، پيشينه تحقيقات مرتبط با «تاريخ بيهقي» بررسي شده‌اند و ملزومات و روش مطالعه در ساختارهاي نحوي اين اثر تبيين شده‌اند. در بخش سوم نيز، اين پرسش كليدي مطرح شده كه بلاغت «تاريخ بيهقي» تا چه اندازه از ساختارهاي نحوي آن نشئت مي‌گيرد و اينكه آيا مي‌توان بعضي از ويژگي‌هاي نحوي را به‌عنوان هنر سازه‌هاي اصلي بيهقي تعيين كرد. نويسنده در اين بخش به اين موضوع هم توجه كرده كه ساختارهاي نحوي پرتكرار در «تاريخ بيهقي» چه ارتباطي با بافت اجتماعي، سياسي و تاريخي آن دارند.

«تاريخ بيهقي» اثري جاودان در تاريخ و ادبيات فارسي است و مي‌توان گفت كه امروز اهميت ادبي اين اثر بيش از اهميت تاريخي‌اش است. در چند سال اخير پژوهش‌هاي قابل‌توجهي درباره «تاريخ بيهقي» به چاپ رسيده‌اند و هر يك از اين پژوهش‌ها كوشيده‌اند وجوه اهميت اين اثر كلاسيك را مورد بررسي قرار دهند. مدتي پيش نيز كتابي با عنوان «بلاغت ساختارهاي نحوي در تاريخ بيهقي» به چاپ رسيد كه آن‌طور كه از عنوانش هم برمي‌آيد، پژوهشي درباره بلاغت در «تاريخ بيهقي» است. ليلا سيدقاسم نويسنده اين كتاب است و نشر هرمس آن را به چاپ رسانده است. اين كتاب درواقع حاصل رساله دكتري نويسنده است كه پس از آنكه برنده چهارمين دوره جايزه دكتر فتح‌الله مجتبايي شد در قالب كتاب منتشر شده است.
كتاب در سه بخش كلي نوشته شده كه عناوين اين فصل‌ها به‌ترتيب عبارتند از: پايه‌هاي نظري بلاغت ساختارهاي نحوي، پژوهش در تاريخ بيهقي و بلاغت ساختارهاي نحوي در تاريخ بيهقي. پيوستي هم به ضميمه كتاب منتشر شده كه در آن نمونه‌اي از ساخت‌نويسي در «تاريخ بيهقي» ارائه شده است. نويسنده در مقدمه كتاب به اهميت بلاغت در نقد ادبي اشاره كرده و از لزوم احياي نقد بلاغي نوشته است. او در جايي از مقدمه‌اش درباره پيشينه پژوهش در ساختارهاي نحوي متون فارسي و همچنين دشواري تعيين و تشخيص ساختارهاي نحوي در «تاريخ بيهقي» نوشته است:‌ «به جرئت مي‌توان گفت براي بررسي ساختارهاي نحوي متون فارسي الگوي امتحان‌پس‌داده‌اي وجود ندارد. حال اگر بلاغت را نيز در نظر بگيريم مي‌توان گفت پژوهش‌هاي نادري مي‌يابيم كه ساختارهاي نحوي را به درستي در ارتباط با بلاغت بررسي كرده باشند. درباره ضعف كتاب‌هاي معاني فارسي نيز كه مي‌توانست راهنماي چنين پژوهش‌هايي باشد سخن بسيار گفته شده و در اين اثر نيز به آن اشاره خواهد شد. تعيين و تشخيص ساختارهاي نحوي تاريخ بيهقي به سبب ويژگي‌هاي دستوري و سبكي خاص بيهقي نسبت به متون امروزي و حتي متون هم‌عصر خود بيهقي چالش‌هاي پيش‌بيني‌نشده در پي دارد. انواع و اقسام دشواري‌هايي كه پژوهشگران در پژوهش‌هاي دستوري به‌ويژه در متون كهن با آن مواجه‌اند يكسره بر سر راه اين پژوهش سدي ساخته بود كه جز با مراجعه به همه كتاب‌هاي دستور زبان و مشورت با استادان اين فن و نيز گاه مسامحه و اتكا بر نظر نگارنده راهي براي گذر از آن وجود نداشت؛ باوجوداين، هستند جمله‌هايي كه تعيين ساخت آن‌ها همچنان مجهول مانده است؛ و البته تعداد اين مجهولات زياد نيست و مي‌توان در به‌دست‌دادن آمارها از آن‌ها چشم پوشيد. بر خواننده آگاه كاملا روشن است كه ميان توصيف ساختارهاي نحوي و تحليل بلاغي آن‌ها فرق است؛ همچنان كه ميان كتاب‌‌هاي دستوري و كتاب‌هاي بلاغي. اما پژوهشگري كه در كشف بلاغت ساختارهاي نحوي مي‌كوشد، بخواهد يا نخواهد، گاه ممكن است در يك تحليل بلاغي درماند. براي گريز از اين برزخ دو راه پيش‌روست:‌ ارايه تحليلي سطحي و تحميلي يا پيش‌نهادن توصيف صرف، به اميد آنكه راهي به تحليل بگشايد. نگارنده در اندك موارد اين‌چنيني كوشيده است راه دوم را برگزيند تا از گزند راه نخست دور ماند».
كتاب در بخش نخستش به شرح و بسط تئوري بلاغت ساختارهاي نحوي پرداخته است. در بخش دوم كه درواقع درآمدي بر بدنه اصلي كتاب است، پيشينه تحقيقات مرتبط با «تاريخ بيهقي» بررسي شده‌اند و ملزومات و روش مطالعه در ساختارهاي نحوي اين اثر تبيين شده‌اند. در بخش سوم نيز، اين پرسش كليدي مطرح شده كه بلاغت «تاريخ بيهقي» تا چه اندازه از ساختارهاي نحوي آن نشئت مي‌گيرد و اينكه آيا مي‌توان بعضي از ويژگي‌هاي نحوي را به‌عنوان هنر سازه‌هاي اصلي بيهقي تعيين كرد. نويسنده در اين بخش به اين موضوع هم توجه كرده كه ساختارهاي نحوي پرتكرار در «تاريخ بيهقي» چه ارتباطي با بافت اجتماعي، سياسي و تاريخي آن دارند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها