واکنش ظریف، شمخانی و عراقچی به اجلاسی ضد ایرانی
لهستان؛ نمک خورده و نمکدان شکسته
تهران- ورشو سابقه دوستی دیرینهای دارند؛ هرچند در چند سال اخیر راستگرایان افراطی بر مسند قدرت در این کشور تکیه زده باشند. حتی برخی پژوهشگران سرآغاز رابطه دو کشور را نه جنگ جهانی دوم و مهاجرت لهستانیها به ایران، بلکه دوره صفوی میدانند؛ بنابراین وقتی وزیر خارجه آمریکا از برگزاری نشست ضدایرانی به میزبانی آمریکا در لهستان خبر داد، واکنشهای تند مقامات ایرانی چندان دور از انتظار نبود. محمدجواد ظریف، عباس عراقچی و علی شمخانی به این نشست واکنش نشان دادهاند؛ چراکه لهستان بهعنوان میزبان بعد از سالها رابطه با ایران و رفاقت دیرینه با تهران، حالا نمک خورده و نمکدان شکسته است. موج گستردهای از لهستانیها بعد از جنگ جهانی دوم به ایران پناهنده شدند و قبرستان لهستانیها نشانهای از این سابقه پیشین است. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه، در واکنش به اعلام برگزاری کنفرانس ضدایرانی در لهستان، در صفحه توییتر خود نوشت: «یادآوری به میزبان و شرکتکنندگان کنفرانس ضدایرانی: کسانی که در آخرین نمایش ضدایرانی توسط آمریکا شرکت کرده بودند، یا مردهاند، یا بیآبرو شده یا به حاشیه رانده شدهاند؛ و ایران قویتر از همیشه است. دولت
لهستان نمیتواند این ننگ را پاک کند؛ درحالیکه ایران لهستانیها را در جنگ جهانی دوم نجات داد، این کشور اکنون میزبان یک سیرک درمانده ضدایرانی میشود». سیدعباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر خارجه نیز با انتشار عکسی از سنگ یادبود لهستانیهای درگذشته هنگام عبور از ایران در صفحه توییتر خود نوشت: «۱۸۹۲ لهستانی از ۱۹۴۲ تاکنون در قبرستان لهستانیها در قلب تهران آرمیدهاند. بیش از صد هزار لهستانی پس از آزادی از اردوگاههای کار اجباری استالین، از راه ایران بازگشتند. قبرستانها در ایران بعد از ۳۰ سال قابل جایگزینی هستند، اما مردم تهران ۷۷ سال است که احترام میهمانان خود را نگه داشتهاند».
دبیر شورای عالی امنیت ملی نیز در واکنش به برگزاری اجلاسی ضدایرانی در لهستان گفت: تبدیل «تحریم با حداکثر فشار» به «سمینار و کنگره» به معنای باختن قافیه است. علی شمخانی اضافه کرد: «آدمی که میگوید تحریم با حداکثر فشار، وقتی به سمینار و کنگره میرسد، مفهومش این است که قافیه را باخته است».
در لابهلای واکنشهای مقامات ایران، وزیر خارجه آمریکا که در سفر خاورمیانهای خود است، اولین شرکتکننده این کنفرانس را معرفی کرد؛ نخستوزیر رژیم اسرائیل. پمپئو هرچند در مصاحبه خود با شبکه «فاکسنیوز» از کشورهای شرکتکننده در این کنفرانس بهطور مشخص سخن نگفت، اما طبق آخرین خبر، از نخستوزیر اسرائیل دعوت کرده است در کنفرانسی که واشنگتن قصد دارد در لهستان با تمرکز بر ایران برگزار کند، شرکت کند. پمپئو گفته بود این کنفرانس در سطح رهبران جهان از دهها کشور برگزار خواهد شد. موضوع این نشست نیز ثبات در خاورمیانه و صلح، آزادي و امنيت در اين منطقه است. البته رکن مهم اين نشست، ايران است؛ يا آنطور که مايک پمپئو ادعا کرده «اطمينان حاصلکردن از اينکه ايران تأثير کارشکنانهاي ندارد».
یک قرن ایران و لهستان
ایران و لهستان از سال 1299 بهطور رسمی روابط دیپلماتیک دارند؛ یعنی قریب به یک قرن پیش، دو کشور در پایتختهای طرف مقابل اقدام به گشایش سفارت کردهاند. بااینحال برخی پژوهشگران زمینه ارتباط دو کشور را به دوران صفویه گره میزنند، نه جنگ جهانی دوم. سیداحمد محیططباطبایی، پژوهشگر، معتقد است هرچند فصل بسیار مهم ارتباط این دو کشور با ورود مهاجران لهستانی بر اثر جنگ جهانی دوم و آوارهشدن آنها رقم خورد و با اشغال ایران به دست متفقین و تغییر مواضع ایران، آنها وارد این کشور شدند، اما رابطه این دو کشور بسیار کهنتر است. او اعتقاد دارد این ارتباط جدا از مسائل سیاسی و درگیریهای اروپا و عثمانی و نزدیکی با رقبای عثمانی که یکی از آنها دولت صفویه بود، شکل گرفت و از جنس فرهنگی بود. طباطبایی در اظهارات خود به مناسبت هفتادوپنجمین سالگرد مهاجرت لهستانی در جنگ جهانی دوم اضافه میکند: «این رابطه به این شکل و در قالب رابطه تنگاتنگ تجار لهستانی با ایران و برعکس ادامه داشت؛ حتی بعدها میبینیم در بخشهایی نه در حقیقت واقعی بلکه بر اساس فرهنگ عمومی، نام لهستان مترادف بسیاری از رفتارهای اجتماعی ایرانیها میشود؛ از مبلمان داخلی منازل
گرفته تا بسیاری از پدیدههایی که در زندگی داخلی مردم است. این اتفاق به دوران بعد از جنگ برمیگردد».
با این همه این جنگ جهانی دوم بود که پای مهاجران یا به عبارت بهتر پناهجویان لهستانی را به ایران باز کرد. مهاجرتی که 30 آبان 97 هفتادوششمین سالگرد خود را پشت سر گذاشت. در سنگ یادبودی که در گورستان لهستانیهاست و عراقچی آن را منتشر کرده، نوشته شده: «آرامگاه تبعیدشدگان لهستانی که در موقع مراجعت به میهن خود در اینجا دعوت حق را لبیک گفتهاند. 1942-1944». به نوشته «ایسنا» گورستان کاتولیکها که در شرق تهران، در محله قدیمی دولاب قرار دارد، مختص پناهجویان لهستانی نیست و مزار شهروندان کشورهایی نظیر فرانسه، ایتالیا، چک، رومانی، اوکراین، روسیه و... هم آنجاست؛ اما بخش بزرگی از گورستان به لهستانیها تعلق دارد و زیر نظر سفارت لهستان اداره میشود، به همین سبب به «قبرستان لهستانیها» مشهور است. در این گورستان که حدود ۱۵۰ سال قدمت دارد، دو بنای یادبود نیز جلب توجه میکند؛ اولی در مرکز بخش لهستانیها قرار دارد که برای ادای احترام به جانباختگان این مهاجرت تاریخی بنا شده و دیگری تندیسی سنگی منقش به طرح عقاب سفید لهستانیهاست که سمت چپ آن اسامی مهاجرانی نوشته شده که در دریای خزر غرق شدهاند و سمت راست آن اسم جانباختگانی است
که در گورستانهای خرمشهر و قزوین مدفون هستند.
پناهجویانی که درگذشتند
فوریه ۱۹۴۲ (زمستان ۱۳۲۱) اولین کشتی اسرا که حالا «پناهجو» بودند، وارد آبهای ایران شد. روزانه حدود دوهزارو 500 لهستانی وارد ایران میشد و در مجموع تعداد آنان به بیش از ۱۱۶ هزار نفر رسید. مقصد اصلی کسانی که به نظامیان میپیوستند، خط مقدم نبرد بود و غیرنظامیان باید فورا از ایران خارج میشدند. اما پیش از آن باید کمی به احوالاتشان رسیدگی میشد؛ کاری که روسها لزومی به انجامش ندیده بودند. بهسرعت اردوگاههایی برای اسکانشان برپا شد. دولت ایران با همکاری صلیب سرخ آمریکا به تیمار آنان پرداخت و کسانی که به سبب وضع اسفبار بهداشت در اردوگاههای کار اجباری، سخت بیمار بودند، قرنطینه شدند. بیماریهای مسری مثل تیفوس و تیفوئید مانع از انتقال سریع همه مهاجران شد. عده زیادی در اولین روزهای اقامت خود در انزلی جان سپردند و همانجا به خاک سپرده شدند. ضعف بدنی و بیماری مهاجران چنان بود که امروز میشود اقامتگاههای لهستانیها را از گورستانهایی که در هر شهر دارند شناخت. انزلی، تهران، قزوین، اصفهان، مشهد، خرمشهر و اهواز. تا دو سال بعد، یعنی پایان جنگ در ۱۹۴۵، طبق توافق نخستوزیر لهستان با مقامات مسکو، همه مهاجران سفر ناگزیر خود
را از راه بندر خرمشهر ادامه دادند و ایران را به مقصدهایی که برایشان تعیین شده بود، ترک کردند.
کنفرانس راستگرایان افراطی
با همه اینها لهستان ماه آینده میزبان کنفرانس ضد ایرانی است. آن هم دو روز بعد از چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی. اینکه لهستان در چه فرایندی از رایزنیها و مذاکرات، میزبانی این کنفرانس را پذیرفته، مشخص نیست. آنهم درحالیکه روابط ديرينه دو کشور تا همین سالهای اخیر یعنی در دولت یازدهم نیز ادامه داشته است. در دوره اول ریاستجمهوری حسن روحانی، تهران دو نوبت میزبان هیئتهایی از لهستان بود و حتی وزیر خارجه این کشور هم به ایران آمد. اما دولت کنونی لهستان بیش از پیش با سیاستهای دولت آمریکا همسو است. هرچند این کشور پیش از انتخابات سالهای اخیر در اروپا و اقبال مردم به راستگرایان، دستخوش چنین تغییراتی شد. حالا همسویی لهستان با آمریکا تا فاصلهگرفتن از سیاستهای اتحادیه اروپا پیش رفته است. وزیر خارجه لهستان هم پیش از دور دوم تحریمهای آمریکا گفته بود ورشو با هرگونه اقدامی از سوی اتحادیه اروپا که موجب تضعیف تحریمهای آمریکا شود، مخالف است. پس بیراه نیست اگر بگوییم حالا ایران با لهستانی طرف است که نمک خورده و نمکدان شکسته.
تهران- ورشو سابقه دوستی دیرینهای دارند؛ هرچند در چند سال اخیر راستگرایان افراطی بر مسند قدرت در این کشور تکیه زده باشند. حتی برخی پژوهشگران سرآغاز رابطه دو کشور را نه جنگ جهانی دوم و مهاجرت لهستانیها به ایران، بلکه دوره صفوی میدانند؛ بنابراین وقتی وزیر خارجه آمریکا از برگزاری نشست ضدایرانی به میزبانی آمریکا در لهستان خبر داد، واکنشهای تند مقامات ایرانی چندان دور از انتظار نبود. محمدجواد ظریف، عباس عراقچی و علی شمخانی به این نشست واکنش نشان دادهاند؛ چراکه لهستان بهعنوان میزبان بعد از سالها رابطه با ایران و رفاقت دیرینه با تهران، حالا نمک خورده و نمکدان شکسته است. موج گستردهای از لهستانیها بعد از جنگ جهانی دوم به ایران پناهنده شدند و قبرستان لهستانیها نشانهای از این سابقه پیشین است. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه، در واکنش به اعلام برگزاری کنفرانس ضدایرانی در لهستان، در صفحه توییتر خود نوشت: «یادآوری به میزبان و شرکتکنندگان کنفرانس ضدایرانی: کسانی که در آخرین نمایش ضدایرانی توسط آمریکا شرکت کرده بودند، یا مردهاند، یا بیآبرو شده یا به حاشیه رانده شدهاند؛ و ایران قویتر از همیشه است. دولت
لهستان نمیتواند این ننگ را پاک کند؛ درحالیکه ایران لهستانیها را در جنگ جهانی دوم نجات داد، این کشور اکنون میزبان یک سیرک درمانده ضدایرانی میشود». سیدعباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر خارجه نیز با انتشار عکسی از سنگ یادبود لهستانیهای درگذشته هنگام عبور از ایران در صفحه توییتر خود نوشت: «۱۸۹۲ لهستانی از ۱۹۴۲ تاکنون در قبرستان لهستانیها در قلب تهران آرمیدهاند. بیش از صد هزار لهستانی پس از آزادی از اردوگاههای کار اجباری استالین، از راه ایران بازگشتند. قبرستانها در ایران بعد از ۳۰ سال قابل جایگزینی هستند، اما مردم تهران ۷۷ سال است که احترام میهمانان خود را نگه داشتهاند».
دبیر شورای عالی امنیت ملی نیز در واکنش به برگزاری اجلاسی ضدایرانی در لهستان گفت: تبدیل «تحریم با حداکثر فشار» به «سمینار و کنگره» به معنای باختن قافیه است. علی شمخانی اضافه کرد: «آدمی که میگوید تحریم با حداکثر فشار، وقتی به سمینار و کنگره میرسد، مفهومش این است که قافیه را باخته است».
در لابهلای واکنشهای مقامات ایران، وزیر خارجه آمریکا که در سفر خاورمیانهای خود است، اولین شرکتکننده این کنفرانس را معرفی کرد؛ نخستوزیر رژیم اسرائیل. پمپئو هرچند در مصاحبه خود با شبکه «فاکسنیوز» از کشورهای شرکتکننده در این کنفرانس بهطور مشخص سخن نگفت، اما طبق آخرین خبر، از نخستوزیر اسرائیل دعوت کرده است در کنفرانسی که واشنگتن قصد دارد در لهستان با تمرکز بر ایران برگزار کند، شرکت کند. پمپئو گفته بود این کنفرانس در سطح رهبران جهان از دهها کشور برگزار خواهد شد. موضوع این نشست نیز ثبات در خاورمیانه و صلح، آزادي و امنيت در اين منطقه است. البته رکن مهم اين نشست، ايران است؛ يا آنطور که مايک پمپئو ادعا کرده «اطمينان حاصلکردن از اينکه ايران تأثير کارشکنانهاي ندارد».
یک قرن ایران و لهستان
ایران و لهستان از سال 1299 بهطور رسمی روابط دیپلماتیک دارند؛ یعنی قریب به یک قرن پیش، دو کشور در پایتختهای طرف مقابل اقدام به گشایش سفارت کردهاند. بااینحال برخی پژوهشگران زمینه ارتباط دو کشور را به دوران صفویه گره میزنند، نه جنگ جهانی دوم. سیداحمد محیططباطبایی، پژوهشگر، معتقد است هرچند فصل بسیار مهم ارتباط این دو کشور با ورود مهاجران لهستانی بر اثر جنگ جهانی دوم و آوارهشدن آنها رقم خورد و با اشغال ایران به دست متفقین و تغییر مواضع ایران، آنها وارد این کشور شدند، اما رابطه این دو کشور بسیار کهنتر است. او اعتقاد دارد این ارتباط جدا از مسائل سیاسی و درگیریهای اروپا و عثمانی و نزدیکی با رقبای عثمانی که یکی از آنها دولت صفویه بود، شکل گرفت و از جنس فرهنگی بود. طباطبایی در اظهارات خود به مناسبت هفتادوپنجمین سالگرد مهاجرت لهستانی در جنگ جهانی دوم اضافه میکند: «این رابطه به این شکل و در قالب رابطه تنگاتنگ تجار لهستانی با ایران و برعکس ادامه داشت؛ حتی بعدها میبینیم در بخشهایی نه در حقیقت واقعی بلکه بر اساس فرهنگ عمومی، نام لهستان مترادف بسیاری از رفتارهای اجتماعی ایرانیها میشود؛ از مبلمان داخلی منازل
گرفته تا بسیاری از پدیدههایی که در زندگی داخلی مردم است. این اتفاق به دوران بعد از جنگ برمیگردد».
با این همه این جنگ جهانی دوم بود که پای مهاجران یا به عبارت بهتر پناهجویان لهستانی را به ایران باز کرد. مهاجرتی که 30 آبان 97 هفتادوششمین سالگرد خود را پشت سر گذاشت. در سنگ یادبودی که در گورستان لهستانیهاست و عراقچی آن را منتشر کرده، نوشته شده: «آرامگاه تبعیدشدگان لهستانی که در موقع مراجعت به میهن خود در اینجا دعوت حق را لبیک گفتهاند. 1942-1944». به نوشته «ایسنا» گورستان کاتولیکها که در شرق تهران، در محله قدیمی دولاب قرار دارد، مختص پناهجویان لهستانی نیست و مزار شهروندان کشورهایی نظیر فرانسه، ایتالیا، چک، رومانی، اوکراین، روسیه و... هم آنجاست؛ اما بخش بزرگی از گورستان به لهستانیها تعلق دارد و زیر نظر سفارت لهستان اداره میشود، به همین سبب به «قبرستان لهستانیها» مشهور است. در این گورستان که حدود ۱۵۰ سال قدمت دارد، دو بنای یادبود نیز جلب توجه میکند؛ اولی در مرکز بخش لهستانیها قرار دارد که برای ادای احترام به جانباختگان این مهاجرت تاریخی بنا شده و دیگری تندیسی سنگی منقش به طرح عقاب سفید لهستانیهاست که سمت چپ آن اسامی مهاجرانی نوشته شده که در دریای خزر غرق شدهاند و سمت راست آن اسم جانباختگانی است
که در گورستانهای خرمشهر و قزوین مدفون هستند.
پناهجویانی که درگذشتند
فوریه ۱۹۴۲ (زمستان ۱۳۲۱) اولین کشتی اسرا که حالا «پناهجو» بودند، وارد آبهای ایران شد. روزانه حدود دوهزارو 500 لهستانی وارد ایران میشد و در مجموع تعداد آنان به بیش از ۱۱۶ هزار نفر رسید. مقصد اصلی کسانی که به نظامیان میپیوستند، خط مقدم نبرد بود و غیرنظامیان باید فورا از ایران خارج میشدند. اما پیش از آن باید کمی به احوالاتشان رسیدگی میشد؛ کاری که روسها لزومی به انجامش ندیده بودند. بهسرعت اردوگاههایی برای اسکانشان برپا شد. دولت ایران با همکاری صلیب سرخ آمریکا به تیمار آنان پرداخت و کسانی که به سبب وضع اسفبار بهداشت در اردوگاههای کار اجباری، سخت بیمار بودند، قرنطینه شدند. بیماریهای مسری مثل تیفوس و تیفوئید مانع از انتقال سریع همه مهاجران شد. عده زیادی در اولین روزهای اقامت خود در انزلی جان سپردند و همانجا به خاک سپرده شدند. ضعف بدنی و بیماری مهاجران چنان بود که امروز میشود اقامتگاههای لهستانیها را از گورستانهایی که در هر شهر دارند شناخت. انزلی، تهران، قزوین، اصفهان، مشهد، خرمشهر و اهواز. تا دو سال بعد، یعنی پایان جنگ در ۱۹۴۵، طبق توافق نخستوزیر لهستان با مقامات مسکو، همه مهاجران سفر ناگزیر خود
را از راه بندر خرمشهر ادامه دادند و ایران را به مقصدهایی که برایشان تعیین شده بود، ترک کردند.
کنفرانس راستگرایان افراطی
با همه اینها لهستان ماه آینده میزبان کنفرانس ضد ایرانی است. آن هم دو روز بعد از چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی. اینکه لهستان در چه فرایندی از رایزنیها و مذاکرات، میزبانی این کنفرانس را پذیرفته، مشخص نیست. آنهم درحالیکه روابط ديرينه دو کشور تا همین سالهای اخیر یعنی در دولت یازدهم نیز ادامه داشته است. در دوره اول ریاستجمهوری حسن روحانی، تهران دو نوبت میزبان هیئتهایی از لهستان بود و حتی وزیر خارجه این کشور هم به ایران آمد. اما دولت کنونی لهستان بیش از پیش با سیاستهای دولت آمریکا همسو است. هرچند این کشور پیش از انتخابات سالهای اخیر در اروپا و اقبال مردم به راستگرایان، دستخوش چنین تغییراتی شد. حالا همسویی لهستان با آمریکا تا فاصلهگرفتن از سیاستهای اتحادیه اروپا پیش رفته است. وزیر خارجه لهستان هم پیش از دور دوم تحریمهای آمریکا گفته بود ورشو با هرگونه اقدامی از سوی اتحادیه اروپا که موجب تضعیف تحریمهای آمریکا شود، مخالف است. پس بیراه نیست اگر بگوییم حالا ایران با لهستانی طرف است که نمک خورده و نمکدان شکسته.